کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق درباره مرگ از دیدگاه بزرگان

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درباره مرگ از دیدگاه بزرگان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

مرگ چیست ؟

مرگ نیستی و نابودی نیست ، بلکه گذر از دنیای فانی و رسیدن به بقاء و زندگی ماندگار است . مرگ سپری کردن تیرگی ها ، سختی های دنیا ، و زیان های آن و رسیدن به سرای باقی و دست یافتن به نعمات بی پایان الهی است .

مرگ در جوار حضرت حق جل جلاله بودن و از رحمت و نعمت بیکران الهی ، برخوردار شدن برای افراد صالح و کسانی که زمینه برخورداری از آن نعمت ها را با اجرای اوامر و ترک نواهی الهی مهیا ساخته اند ، است .

اما مرگ برای کسانی که دل به دنیای زودگذر ، فانی و بی وفا بسته اند و فریب زیبائیهای ظاهری آن را خورده اند و در غفلت از سرای باقی زندگی کرده اند و با خوشی های ناپایدار و کاذب آن ، با هوا و هوس زودگذر از یاد خدا ونعمت های خدا غافل شده اند ، ظلم و ستم پیشه ساخته و در مسیر شیطان گام برداشته اند ، سرازیر شدن به دار مکافات و دیدن نتیجة اعمال شوم و عذاب شدید جهنم است .

مرگ برای مؤمن :

امام سجاد (ع) درباره مرگ می فرماید : مرگ برای مومن همانند کندن لباس های چرکین و پر حشرات است و گشودن بندها و زنجیرهای سنگین و تبدیل آن به فاخرترین لباس ها و خوشبوترین عطرها و راهوارترین مرکب ها و مناسب ترین منزل ها است .

امام حسین در روز عاشورا مرگ را همانند پلی تعبیر می کنند که انسان مؤمن را از سختیها و زندان بسوی بهشت رضوان و فقر و باغ های سر سبز و نعمت های جاودان روانه می کند و برای کافران همانند عبور از قصرها و باغ های زیبا بسوی زندان و عذاب .

امام حسن می فرماید : مرگ بزرگترین شادی است بر مؤمنین زمانی که آنها از زندگی سخت و دشوار دنیا بسوی نعمت ها جاودان روانه می شوند .

در هنگام مرگ مؤمن ، رسول خدا و حضرت علی و حضرت فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین علیهما السلام در حالی که ملائکه مقرب خدای عزوجل ایشان را همراهی می کنند و به بالینش حاضر می شوند ، اگر خدای تعالی زبانش را به شهادت بر توحید او و نبوت رسول خدا و ولایت اهل بیت بازکرد که بر این معانی شهادت می دهد و رسول خدا و علی و فاطمه و حسن و حسین و ملائکه مقرب خدا با ایشان گواه می شوند واگر زبانش بند آمده باشد ، خدای تعالی رسول گرامی خود را به این خصیصه اختصاص داده که از ایمان درونی هرکس آگاه است و لذا به ایمان درونی مؤمن گواهی می دهد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهما السلام شهادت رسول خدا را گواهی می کنند. با این اوصاف مرگ برای مومن بسیار شیرین و لذت بخش خواهد بود ترس از مرگ و گریز از آن برای مؤمنین مفهوم نخواهد داشت .

مرگ برای کافران :

امام حسین می فرمایند : مرگ برای کافران همانند عبور از قصرها و باغ های زیبا بسوی زندان و عذاب الهی است .

امام حسن می فرماید : مرگ عذاب و هلاکتی است برای کافران ، زمانیکه آنها از بهشت ظاهری شان سوی آتشی که همیشگی است و سرد نمی شود روانه می شوند .

قرآن کریم می فرماید :

واگر بنگری سختی حال کافران را هنگامی که فرشتگان آنها را قبض روح می کنند و با تیغ بر روی و پشت آنها می زنند و می گویند : بچشید طعم عذاب سوزنده را ، این عقوبت اعمال زشتی است که که به دست خود پیش فرستادید .

حقیقت مرگ چیست؟

معناى لغوى مرگ عبارت است از «مردن»، «فنا شدن» و «زوال حیات»، اما در حقیقت، ماهیت و مفهوم مرگ نیستى و زوال حیات نیست، بلکه انتقال است، آن هم انتقال از حیاتى (دنیا) به حیات دیگر (آخرت). در حقیقت مرگ براى انسان سرآغاز حیاتى نو است. همان گونه که انتقال انسان از «جنین» به «عالم دنیا» تولّد و حیات جدیدى براى او محسوب مى شود، انتقال او از حیات دنیا به آخرت نیز تولدى دیگر و سرآغاز حیات جدیدى است.

در قرآن کریم هر کجا سخن از مرگ است کلمه ى «توفّى» استعمال شده که خود بیانگر نکات مهمى است:

1. «توفّى» به معناى «تمام و کمال به اختیارگرفتن یک حقیقت» است; لذا عرب این کلمه را در جایى به کار مى برد که طلبکارى تمام قرض خودش را از بدهکار دریافت کند.

استعمال این کلمه براى مرگ بدین معناست که انسان به تمام و کمال دریافت مى شود و به سراى آخرت منتقل مى گردد و چیزى از انسان پراکنده و گم نمى گردد.

2. حقیقت انسان «منِ» اوست، نه بدن مادّى اش; چرا که با توفّى و مرگ، شخصیت و منِ حقیقى انسان به تمام و کمال دریافت مى شود و بدن کم کم پوسیده و بعد پراکنده مى شود، آنچه پوسیده نمى شود و تحویل مأموران الهى مى گردد بدن مادّى انسان نیست، بلکه حقیقت وجودى او است که «منِ» او وابسته به آن است و قرآن از آن به نفس و روح تعبیر مى کند.

اگر مرگ را به معناى تعطیل شدن تحریکات قواى ادراکى و حسّى بدانیم، مرگ چیزى جز «فقدان» نخواهد بود; چرا که با مرگ تمام اندام و اعضاى بدنِ آدمى از جنبش و حرکت باز مى ایستد و دیگر قدرتى براى حرکت دادن دست و پا و چشم و... براى او نمى ماند و این چیزى جز عدم و فنا نخواهد بود; پس موت و مرگ از این مَنظر، امرى عدمى است و پایان حیات انسان محسوب مى شود.

امّا مى توان از مَنظرى دیگر به مرگ نگریست و آن نه مرگ بدن، بلکه انتقال آدمى (روح و نفس او) به جهان دیگر است که در این صورت مرگ امرى وجودى خواهد بود; چرا که آدمى به حیات خود در جهان دیگرى ادامه مى دهد، البته با خصوصیاتى متفاوت با جهان مادى.

لذا قرآن کریم فرشتگانى را براى مرگ انسان مأمور مى کند تا این امر وجودى را تحقق ببخشند. همان گونه که فرشتگانى مأمور رساندن وحى به پیامبران اند، فرشتگانى هم مأمور قبض روح انسان هستند.

در حقیقت فرشتگان کارگزاران پروردگارند. در یک مرحله حیات را به انسان مى دهند که امرى است وجودى و در مرحله ى دیگر ممات و مرگ را براى انسان رقم مى زنند که باز هم امرى است وجودى; چون مرگى که توسط فرشتگان محقق مى شود انتقالى بیش نیست.

ایمان به خدا و روز قیامت نگرانی از مرگ را از بین می برد. افرادی که به مبدا و معاد ایمان دارند، از مرگ متنفر نیستند، چون معتقدند که با فرارسیدن مرگ دروازه جهان دیگری به رویشان گشوده می شود و به زندگی ابدی و نعمت های جاویدان دست می یابند. بر این اساس عامل دیگر اضطراب که همان احساس پوچی و فناپذیری است، از میان می رود. مرگ در نظر مومن دریچه ای برای رسیدن به سرای دیگر و انتقال از دنیای گذران به آخرت جاویدان است. امام حسین(ع) می فرماید: مرگ برای شما همانند پلی است که از محیط رنج و زحمت عبورتان می دهد و به بهشت وسیع و نعمت هایش می رساند. کدام یک از شما بی میل و ناراضی است که از تنگنای زندانی به کاخی مرفه منتقل گردد.

جلال الدین محمد بلخی در کتاب مثنوی آورده است که حمزه، عموی پیامبر اسلام در دوران جوانی وقتی به میدان جنگ می رفت، زره می پوشید تا بدنش از ضربات شمشیر و نیزه دشمن مصون باشد; ولی پس از آن که دعوت رسول گرامی را اجابت نمود و اسلام را پذیرفت تغییر روش داد و موقعی که برای جهاد با کفار و مشرکین به میدان کارزار می رفت، زره در بر نمی کرد. به او گفتند: تو در بحبوحه جوانی و در اوج قدرت و نیرومندی زره می پوشیدی و به جنگ می رفتی و اکنون که پیر و ضعیف شده ای، بدون زره مقابل دشمن ظاهر می شوی; مگر نه این است که خداوند در قرآن شریف فرموده است: (ولاتلقوا بایدیکم الی التهلکه; با دست خود خویشتن را به هلاکت نیفکنید)،چرا تو با این کار متهورانه به استقبال خطر می روی؟ حمزه در پاسخ گفت:

گفت حمزه چون که بودم من جوان

مرگ می دیدم وداع این جهان

سوی مردن کس به رغبت کی رود

پیش اژدرها برهنه کی شود

لیک از نور محمد من کنون

نیستم این شهر فانی را زبون


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره مرگ از دیدگاه بزرگان