کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق در مورد متن کامل بیانات امام خمینی در بهشت زهرا

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق در مورد متن کامل بیانات امام خمینی در بهشت زهرا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

متن کامل بیانات امام خمینی در بهشت زهرا

 

کد مطلب: 4958

لینک یکتا

نسخه چاپی

معرفی به دوستان

من دولت تعیین می کنم، من تو دهن این دولت می زنم، من دولت تعیین می کنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم، من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد (تکبیر حضار) این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد، فقط آمریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده به ارتش دستور داده که از او پشتیبانی بکنید، انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید.

 

بسم الله الرحمن الرحیم ما در این مدت مصیبت ها دیده ایم، مصیبت های بسیار بزرگ و بعضی پیروزها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بوده، مصیبت های زن های جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفل های پدر از دست داده. من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست داده اند می افتد، سنگینی در دوشم پیدا می شود که نمی توانم تاب بیاورم. من نمی توانم از عهده این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم، من نمی توانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد، خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید. من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض می کنم و در غم آنها شریک هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت عرض می کنم. من به جوان هائی که پدرانشان را در این مدت از دست داده اند تسلیت عرض می کنم. خوب، ما حساب بکنیم که این مصیبت ها برای چه به این ملت وارد شد، مگر این ملت چه می گفت و چه می گوید که از آنوقتی که صدای ملت در آمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همه اینها ادامه دارد. ملت ما چه می گفتند که مستحق این عقوبات شدند ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوی از اول که پایه گذاری شد برخلاف قوانین بود. آنهائی که در سن من هستند، می دانند و دیده اند که مجلس موسسان که تاسیس شد، با سرنیزه تاسیس شد، ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس موسسان، مجلس موسسان را با زور سرنیزه تاسیس کردند و با زور، وکلای آن را وادار کردند به اینکه به رضاشاه رای سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یک امر باطلی بود، بلکه اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است. برای اینکه ما فرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای داند که یک نفری سلطان باشد، بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آنها برای آنها قابل است؛ لکن اگر چنانچه یک ملتی رای دادند (ولو تمامشان) به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی ملت پنجاه سال از این، سرنوشت ملت بعد را معین می کند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. ما در زمان سابق، فرض بفرمائید که زمان اول قاجاریه نبودیم، اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همه ملت هم ما فرض کنیم که رای مثبت دادند، اما رای مثبت دادند بر آقامحمدخان قجر و آن سلاطینی که بعدها می آیند. در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمدشاه بود، هیچ یک از ما زمان آقامحمدخان را ادراک نکرده، آن اجداد ما که رای دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رای دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد سرنوشت هر ملت دست خودش است. ملت در صد سال پیش از این، صدوپنجاه سال پیش از این، یک ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ماها را نداشته است که یک سلطانی را بر ما مسلط کند. ما فرض می کنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تاسیس شد به اختیار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختیار مردم تاسیس کردند و این اسباب این می شود که - بر فرض اینکه این امر باطل، صحیح باشد- فقط رضاخان سلطان باشد، آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند و اما محمد رضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الان بیشتر شان، بلکه الا بعض قلیلی از آنها ادارک آنوقت را نکرده اند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؛ بنابر این سلطنت محمدرضا اولا که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تاسیس شده بود مجلس، غیر قانونی است، پس سلطنت محمدرضا هم غیر قانونی است و اگر چنانچه سلطنت رضاشاه فرض بکنیم که قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند هر کسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا کنند، آنها تعیین بکنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست. علاوه بر این، این سلطنتی که در آنوقت درست کرده بودند و مجلس موسسان هم ما فرض کنیم که صحیح بوده است، این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد، در این زمان می گوید که ما نمی خواهیم این سلطان را. وقتی که اینها رای دادند به اینکه ما سلطنت رضاشاه را، سلطنت محمدرضاشاه را، رژیم سلطنتی را نمی خواهیم، سرنوشت اینها با خودشان است. این هم یک راه است از برای اینکه سلطنت او باطل است. حالا می آئیم سراغ دولت هائی که ناشی شده از سلطنت محمدرضا و مجلس هائی که ما داریم. در تمام طول مشروطیت الا بعضی از زمان ها آن هم نسبت به بعض از وکلا، مردم دخالت نداشتند در تعیین وکلا. شما الان اطلاع دارید که در این مجلسی که حالا هست، چه مجلس شورا و چه مجلس سنا و شما ملت ایران هستید، شما ملتی هستید که در تهران سکنی دارید، من از شما مردم تهران سوال می کنم که آیا این وکلائی که در مجلس هستند، چه در مجلس سنا و چه در مجلس شورا شما اطلاع داشتید که اینها را خودتان تعیین کنید اکثر این مردم می شناسند این افرادی را که به عنوان مجلس و به عنوان وکیل مجلس سنا یا مجلس شورا در مجلس هستند یا این هم با زور تعیین شده بدون اطلاع مردم. مجلسی که بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است، این مجلس، مجلس غیرقانونی است. بنابر این اینهائی که در مجلس نشسته اند و مال ملت را گرفته اند به عنوان اینکه حقوق هر فرض کنید که وکیلی اینقدر است، این حقوق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند. آنهائی هم که در مجلس سنا هستند، آن ها هم حق نداشتند و ضامن هستند. و اما دولتی که ناشی می شود از یک شاهی که خودش و پدرش غیر قانونی است، خودش علاوه بر او غیرقانونی است، وکلائی که تعیین کرده است غیرقانونی است، دولتی که از همچو مجلسی و همچو سلطانی انشا بشود، این دولت غیرقانونی است. این ملت حرفی را که داشتند در زمان محمدرضاخان می گفتند که این سلطنت را ما نمی خواهیم و سرنوشت ما با خود ماست. در حالا هم می گویند که ما این وکلا را غیرقانونی می دانیم، این مجلس سنا را غیرقانونی می دانیم، این دولت را غیرقانونی می دانیم. آیا کسی که خودش از ناحیه مجلس، از ناحیه مجلس سنا، از ناحیه شاه منصوب است و همه آنها غیر قانونی هستند، می شود که قانونی باشد ما می گوئیم که شما غیر قانونی هستید باید بروید. ما اعلام می کنیم که دولتی که به اسم دولت قانونی خودش را معرفی می کند، حتی خودش قبول ندارد که قانونی است، خودش تا چند سال پیش از این، تا آنوقتی که دستش نیامده بود این وزارت، قبول داشت که غیرقانونی است، حالا چه شده است که می گوید من قانونی هستم این مجلس غیرقانونی است، از خود وکلا بپرسید که آیا شما را ملت تعیین کرده است هر کدام ادعا کردند که ملت تعیین کرده است، ما دستشان را می دهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابیه اش، در حوزه انتخابیه اش از مردم سوال می کنیم که این آقا آیا وکیل شما هست، شما او را تعیین کردید حتما بدانید که جواب آنها نفی است. بنابر این آیا یک ملتی که فریاد می کند که ما این دولت مان، این شاه مان، این مجلس مان برخلاف قوانین است و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است که سرنوشت مان دست خودمان باشد، آیا حق این ملت این است که یک قبرستان شهید برای ما درست بکنند، در تهران، یک قبرستان هم در جاهای دیگر من باید عرض کنم که محمد رضای پهلوی، این خائن خبیث برای ما رفت، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب کرد، قبرستان های ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است که اگر چنانچه بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سال های طولانی با همت همه مردم، نه یک دولت این کار را می تواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را می توانند بکنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمی توانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند. شما ملاحظه کنید، به اسم اینکه ما می خواهیم زراعت را، دهقان ها را دهقان کنیم، تا حالا رعیت بودند و ما می خواهیم حالا دهقانشان کنیم، اصلاحات ارضی درست کردند، اصلاحات ارضی شان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد که بکلی دهقانی از بین رفت، بکلی زراعت ما از بین رفت و الان شما در همه چیز محتاجید به خارج؛ یعنی محمدرضا این کار را کرد تا بازار درست کند از برای آمریکا و ما محتاج به او باشیم در اینکه گندم از او بیاوریم، برنج از او بیاوریم، همه چیز را، تخم مرغ از او بیاوریم یا از اسرائیل که دست نشانده آمریکاست بیاوریم. بنابراین کارهائی که این آدم کرده به عنوان اصلاح، این کارها خودش افساد بوده است. قضیه اصلاحات ارضی یک لطمه ای بر مملکت ما وارد کرده است که تا شاید بیست سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بکنیم مگر همه ملت دست به هم بدهند و کمک کنند تا سال بگذرد و جبران بشود این معنا. فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است، فرهنگ ما را این عقب نگه داشته به طوری که جوان های ما تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تام و تمام نیست و باید بعد از اینکه یک مدتی در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند آن هم با این مصیبت ها، آن هم با این چیزها، باید بروند در خارج تحصیل بکنند. ما پنجاه سال است، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم لکن چون خیانت شده است به ما، از این جهت رشد نکرده، رشد انسانی ندارد، تمام انسان ها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم. این آدم به واسطه نوکری که داشته، مراکز فحشا درست کرده، تلویزیونش مرکز فحشاست، رادیویش بسیاریش فحشاست، مراکزی که اجازه دادند برای اینکه باز باشد، مراکز فحشاست، اینها دست به دست هم دادند. در تهران مرکز مشروب فروشی بیشتر از کتابفروشی است، مراکز فساد دیگر الی ماشائالله است. برای چه سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما کی مخالفت کردیم با تجدد، با مراتب تجدد مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصا در ایران، مرکز چیزی که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما می دانید که جوان های ما را اینها به تباهی کشیده اند و همین طور سایر این جاها. ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همه معنا خیانت کرده اند به مملکت ما. و اما نفت ما، تمام نفت ما را به غیر دادند، به آمریکا و غیر از آمریکا دادند، آنی که به آمریکا دادند عوض چه گرفتند عوض، اسلحه برای پایگاه درست کردن برای آقای آمریکا. ما، هم نفت دادیم و هم پایگاه برای آنها درست کردیم. آمریکا با این حیله که این مرد هم دخالت داشت، با این حیله نفت را از ما برد و برای خودش در عوض پایگاه درست کرد یعنی اسلحه آورده اینجا که ارتش ما نمی تواند این اسلحه را استعمال بکند، باید مستشارهای آنها باشند، باید کارشناس های آنها باشند. این هم از ناحیه نفت که این نفت ما را اگر چند سال دیگر خدای نخواسته این عمر پیدا کرده بود، عمر سلطنتی پیدا کرده بود، مخازن نفت ما را تمام کرده بود، زراعت مان را هم که تمام کرده، این ملت بکلی ساقط شده بود و باید عملگی کند برای اغیار. ما که فریاد می کنیم از دست این، برای این است. خون های جوان های ما برای این جهات ریخته شده، برای اینکه آزادی می خواهیم ما. ما پنجاه سال است که در اختناق بسر بردیم، نه مطبوعات داشتیم، نه رادیوی صحیح داشتیم، نه تلویزیون صحیح داشتیم، نه خطیب توانست حرف بزند، نه اهل منبر می توانستند حرف بزنند، نه امام جماعت می توانست آزاد کار خودش را ادامه بدهد، نه هیچ یک از اقشار ملت کارشان را می توانستند ادامه بدهند و در زمان ایشان هم همین اختناق به طریق بالاتر باقی است و باقی بود و الا هم باز نیمه حشاشه او که باقی است، نیمه حشاشه این اختناقی هم باقی است. ما می گوئیم که خود آن آدم، دولت آن آدم، مجلس آن آدم، تمام اینها غیر قانونی است واگر ادامه به این بدهند اینها مجرمند و باید محاکمه بشوند و ما آنها را محاکمه می کنیم. من دولت تعیین می کنم، من تو دهن این دولت می زنم، من دولت تعیین می کنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم، من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد (تکبیر حضار) این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد، فقط آمریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده به ارتش دستور داده که از او پشتیبانی بکنید، انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید. یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگوئید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که می آورند توی خیابان ها، از خودشان هست این اشرار، فریاد هم می کنند، از این حرف ها هم می زنند لکن ملت این است، این ملت است (اشاره به حضار). می گوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمی شود. خوب واضح است این، یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت غیرقانونی باید برود، تو غیرقانونی هستی، دولتی که ما می گوئیم، دولتی است که متکی به آرای ملت است، متکی به حکم خداست، تو باید یا خدا را انکار کنی یا ملت را. باید سرجایش بنشیند این آدم و یا اینکه به امر آمریکا و اینها وادار کند یک دسته ای از اشرار را این ملت را قتل عام کند. ما تا هستیم نمی گذاریم اینها سلطه پیدا کنند، ما نمی گذاریم دوباره اعاده بشود آن حیثیت سابق و آن ظلم های سابق، ما نخواهیم گذشت که محمدرضا برگردد، اینها می خواهند او را برگردانند، بیدار باشید. ای مردم! بیدار باشید، نقشه دارند می کشند، ستاد درست کرده مردیکه در آن جائی که هست، روابط دارند درست می کنند، می خواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه چیزمان اختناق در اختناق باشد و همه هستی ما به کام آمریکا برود. ما نخواهیم گذاشت، تا جان داریم نخواهیم گذاشت و من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را خواستار هستم و من عرض می کنم بر همه ما واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تا آنوقتی که اینها ساقط بشوند و ما به واسطه آرای مردم، مجلس سنا درست بکنیم و دولت اول را، دولت دائمی را (مقصود من از مجلس سنا مجلس موسسان بود، نه مجلس سنا. مجلس سنا اصلش یک حرف مزخرفی است، همیشه بوده.) تعیین بکنیم. و من باید یک نصحیت به ارتش بکنم و یک تشکر از یکی از ارکان ارتش، یک قشرهائی از ارتش. اما آن نصحیتی که می کنم این است که ما می خواهیم که شما مستقل باشید، ماها داریم زحمت می کشیم، ماها خون دادیم، ماها جوان دادیم، ماها حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر کشیدند، می خواهیم که ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد! شما نمی خواهید شما نمی خواهید مستقل باشید آقای سرلشکر! شما نمی خواهید مستقل باشید، شما می خواهید نوکر باشید من به شما نصحیت می کنم که بیائید در آغوش ملت، همان که ملت می گوید بگوئید، ما باید مستقل باشیم، ملت می گوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای آمریکا و اجنبی باشد، شما هم بیائید، ما برای خاطر شما این حرف را می زنیم، شما هم بیائید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگوئید (ما می خواهیم مستقل باشیم، ما نمی خواهیم این مستشارها باشند.) ما که این حرف را می زنیم که ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است که بریزید توی خیابان خون جوان های ما را بریزید که چرا می گوئید من باید مستقل باشم ما می خواهیم تو آقا باشی. و اما تشکر می کنم از این قشرهائی که متصل شدند به ملت، اینها آبروی خودشان را، آبروی کشورشان را، آبروی ملت شان را اینها حفظ کردند. این درجه دارها، همافرها، افسرهای نیروی هوائی، اینها همه مورد تشکر و تمجید ما هستند و همین طور آنهائی که در اصفهان و در همدان و در سایر جاها، اینها تکلیف شرعی، ملی، کشوری خودشان را دانستند و به ملت ملحق شدند و پشتیبانی از نهضت اسلامی ملت را کردند ما از آنها تشکر می کنیم و به اینهائی که متصل نشدند می گوئیم که متصل بشوید به اینها، اسلام برای شما بهتر از کفر است، ملت برای شما بهتر از اجنبی است. ما برای شما می گوئیم این مطلب را، شما هم برای خودتان این کار را بکنید، رها بکنید این را، خیال نکنید که اگر رها کردید ما می آئیم شما را به دار می زنیم. این چیزهائی است که شماها یا کسان دیگر درست کرده اند والا این همافرها و این درجه دارها و این افسرها که آمدند و متصل شدند، ما با کمال عزت و سعادت آنها را حفظ می کنیم و ما می خواهیم که مملکت، مملکت قوی باشد، ما می خواهیم که مملکت دارای یک نظام قدرتمند باشد، ما نمی خواهیم نظام را به هم بزنیم، ما می خواهیم نظام محفوظ باشد لکن نظام ناشی از ملت در خدمت ملت، نه نظامی که دیگران سرپرستی اش را بکنند و دیگران فرمان به آن بدهند. والسلام علیکم ورحمت الله وبرکاته 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد متن کامل بیانات امام خمینی در بهشت زهرا

مقاله درباره بهشت و جهنم 17 ص

اختصاصی از کوشا فایل مقاله درباره بهشت و جهنم 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

بهشت و جهنم

یکی از بحثهای مربوط به بهشت و دوزخ، مسأله وجود کنونی آنها است و از زمانهای دیرینه، این مسأله مطرح شده است این بحث در حالی که جنبه کلامی و عقیدتی دارد، بحث تفسیری و قرآنی نیز هست، یعنی به این مسأله، هم از دریچه دلائل عقلی می‏توان نگریست و هم از دریچه تفسیری، و با مراجعه به کتب کلامی روشن می‏شود که اکثریت دانشمندان اسلامی وجود کنونی آن را پذیرفته و معتقدند که هر دو، هم اکنون آفریده شده‏اند.

محدث و متکلم عالیقدر «شیخ صدوق» در این باره می‏گوید: اعتقاد ما درباره بهشت و دوزخ این است که آن دو آفریده شده‏اند و پیامبر (ص) به هنگام معراج وارد بهشت شد و دوزخ را نیز مشاهده نمود. (1)

شیخ بزرگوار مرحوم «مفید» در «اوائل المقالات» به نقل اقوال پرداخته و چنین می‏گوید :

بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شده‏اند و روایات آن را تأیید و اهل شرع بر آن اتفاق نظر دارند ولی اکثریت معتزله و خوارج و گروهی از زیدیه می‏گویند آفرینش کنونی آنها امری ممکن است ولی دلیل بر وجود کنونی آن در دست نیست در حالی که «ابو هاشم جبائی» وجود فعلی آنها را محال دانسته و معتقد است پیش از برپائی قیامت بهشت و دوزخ آفریده نمی‏شوند. (2)

علامه حلی در «کشف المراد» اقوال متکلمان را به نحو یاد شده نقل کرده و «قاضی عبد الجبار» را از اندیشه با ابوهاشم یکسان می‏داند. (3)

«تفتازانی» در شرح مقاصد می‏گوید: اکثریت مسلمانان براینند که بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شده‏اند جز «ابوهاشم» و «عبد الجبار» و پیروان آنها که با این نظریه مخالفت کرده‏اند . (4)

و گاهی در میان علماء شیعه اندیشه مخلوق نبودن بهشت و دوزخ به مرحوم سید رضی (ت/359، م /406) و زرارة بن اعین (5) نسبت داده شده است ولی برخی مانند «سید شبر» در صحت نسبت یاد شده به سید رضی تشکیک نموده‏اند . (6)

ولی با مراجعه به تفسیر رضی که متأسفانه از آن فقط یک جلد منتشر شده است، صحت نسبت روشن می‏شود. (7)

با توجه به آنچه که مرحوم مفید در «اوائل المقالات» نقل کرده است، روشن می‏شود که درباره آفرینش کنونی بهشت و دوزخ سه نظریه در میان متکلمان اسلامی وجود داشته است.

1 ـ بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شده‏اند و اکثریت مسلمانان این نظریه را پذیرفته‏اند .

2 ـ آفرینش هر دو در شرائط کنونی امری است ممکن ولی دلیل بر تحقق فعلی آن در دست نیست و این نظریه مربوط به معتزله و خوارج و گروهی از زیدیه است.

3 ـ آفرینش بهشت و دوزخ در وضع کنونی امری غیر ممکن است و این نظریه مربوط به «ابوهاشم» و «قاضی عبد الجبار» می‏باشد.

یادآور می‏شویم که این مسأله جنبه سمعی و نقلی دارد و باید از کتاب و سنت حکم آن را استنباط نمود و اگر «ابوهاشم» می‏گوید آفرینش کنونی آنها محال است، مقصود او محال بالغیر و یا به اصطلاح محال وقوعی است که در پایان بحث به آن اشاره می‏کنیم. اینک دلائل قول مشهور:

دلائل خلقت بهشت و دوزخ

از بهشت و دوزخ در لسان قرآن به «جنت» و «جحیم» یا «جهنم» و «نار» یاد می‏شود ولی هرگز مقصود از هر «جنت» که در قرآن وارد شده است، بهشت موعود نیست چه بسا قرآن کلمه جنت را در مورد باغهای معمولی این جهان بکار برده است و نباید این آیات ملاک بحث باشد آنجا که می‏فرماید:

«و لولا اذ دخلت جنتک قلت ما شاء الله» (کهف/39) .

چرا هنگامی که به باغ خود وارد شدی کلمه «ما شاء الله» را بر زبان جاری نکردی؟

و در آیه دیگر می‏فرماید: «لقد کان لسبأ فی مسکنهم آیة جنتان عن یمین و شمال کلوا من رزق ربکم و اشکروا له بلدة طیبة و رب غفور» (سبأ/15) .

«در سرزمین «سبأ» برای آن گروه در چپ و راست، دو باغ بود به آنان گفتیم از روزی پروردگار خود بخورید و شکر نعمت را بجا آورید این است شهر پاکیزه و پروردگار آمرزنده» .

در این دو آیه کلمه «جنت» وارد شده است که حاکی از آن است که این جنت موجود بوده است ولی هرگز مربوط به بهشت موعود در قیامت نیست.

برخی مانند «تفتازانی» در شرح مقاصد آیات مربوط به آدم و حواء را که مدتی در بهشت بسر می‏بردند، ولی به خاطر مخالفت با ارشاد خدا از آن بیرون شدند، گواه بر آفرینش بهشت موعود دانسته و می‏گوید مقصود از «جنت» در آیات یاد شده همان بهشت موعود برای امم عالم است سپس می‏افزاید: برخی می‏گویند مقصود از جنت در آیات آدم و حوا یکی از باغهای وسیع دنیا است آنگاه این نظر را مورد انتقاد قرار داده می‏گویند یک چنین تفسیر بازیگری با دین و بی اعتنائی به اتفاق مسلمانان است. (8)

ولی به نظر ما پا فشاری تفتازانی بر تفسیر «جنت» در آیات آدم و حوا به بهشت موعود، کاملا بیجا است و اگر گروهی از مفسران آن را به باغ دنیوی تفسیر کرده‏اند به خاطر آیات خلود است که می‏گوید پس از دخول به بهشت دیگر از آن خروجی نیست و ساکنان بهشت پیوسته و جاودانه در آنجا زندگی خواهند کرد.

آیاتی که حاکی از جاودانه بودن ساکنان بهشت است بیش از آن است که در اینجا یادآوری گردد ولی به عنوان نمونه برخی را یاد آور می‏شویم:

1 ـ قرآن بهشت را «جنة الخلد» می‏نامد آنجا که می‏فرماید: «قل أدلک خیر أم جنة الخلد التی وعد المتقون» (فرقان/15) .

آیا آن (دوزخ) خوب است؟ یا بهشت جاودانی که پرهیزکاران به آن نوید داده شده‏اند؟

2 ـ قرآن در آیات بی شماری بهشتیان را با کلمه «خالدون» توصیف می‏فرماید این آیات سبب شده است که


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره بهشت و جهنم 17 ص

تحقیق درباره اعتقاد به بهشت و دوزخ

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درباره اعتقاد به بهشت و دوزخ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

اعتقاد به بهشت و دوزخ

علامه مجلسی (رحمه الله علیه) در مورد اعتقاد به بهشت و دوزخ می‌نویسد: «اعتقاد به معاد جسمانی از ضروریات دین اسلام است و منکر آن کافر و مخلد در جهنم می‌باشد و حشر جسمانی آن است که حق تعالی اجزای بدنهای مکلفین را بعد از مردن، در قیامت جمع می‌کند و ارواح ایشان بعد از جدایی از بدنها، باقی می‌ماند و در قیامت ایشان را به جزای عقاید و اعمال نیک و بد ایشان می‌رساند و اکثر آیات کریمة قرآن صریح این معانی صریح هستند و قابل تأویل نیستند. و آنچه در آیات و اخبار متواتره از احوال قیامت، مثل حساب و میزان و صراط و حوض و کوثر و شفاعت و دادن نامه‌های اعمال به دست راست و چپ، و برطرف شدن نور کواکب و ریختن آنها از آسمان، و شق شدن و پیچیدن آسمانها، به همة اینها اعتقاد باید کرد. و ایضاً اعتقاد به بهشت و دوزخ جسمانی واجب است و از ضروریات دین اسلام است و انکار آنها یا تأویل کردن به بهشت و دوزخ روحانی کفر است و کسی از فرق مسلمانان انکار این امور نکرده است مگر قلیلی از ملاحدة فلاسفه و حکماء که ایشان حشر جسمانی را انکار کرده‌اند...، (البته) بعضی از مؤمنان را با لذتهای جسمانی، لذتهای روحانی (نیز) می‌باشد که از آن اعظم باشد، و بعضی از کافران را با عقابهای جسمانی عقوبات روحانی باشد که از آنها شدیدتر باشد.

انواع انسانها

انسانها بر سه دسته‌اند:

دستة اول: معاندین و دشمنان خدا و اهل بیت علیهم‌السلام و کفار و مشرکین و مفسدین و منحرفان عقیده‌ای هستند که احتمال هدایت و برگشت آنها به دین و معنویات وجود ندارد و بخاطر ذات خرابشان یا مداومت آنها بر گناه و فساد، روحشان مرده است و هر چقدر هم نصیحت بشوند و سعی در بیدارشان بشود هیچ تأثیری در بیداریشان از خواب غفلت ندارد و هیچ‌وقت هم درست نمی‌شوند. ایشان بعد از مردن، در قبرشان یا در برهوت یا در سایر جاهایی که مخصوص عذاب است، عذاب می‌شوند و تا قیامت در عذاب خواهند بود و در قیامت حکم به خلدشان در آتش جهنم خواهد شد و از جهنم برزخی به جهنم اصلی وارد می‌شوند.

اگر کسی به گناه و غفلتهای خود ادامه بدهد امکان دارد که روحش بمیرد.

اگر خدای ناکرده عقاید کسی نادرست باشد ولو تاحدی تزکیة نفس هم کرده باشد در عین حال به دلیل مهم بودن عقیده، دچار عذاب می‌شود.

دستة دوم: کسانی هستند که دارای عقاید درست و صحیحی می‌باشند و در صراط مستقیم اهل بیت (علیهم السلام) تزکیة نفس کرده و به کمالات روحی و مقام خلوص رسیده‌اند، که اینها در همین دنیا عالم ملکوت و تمام حقایق را مشاهده می‌نمایند.

ایشان می‌توانند در همین دنیا خدمت حضرات اهل بیت (علیهم السلام) و ارواح اولیای خدا برسند و از آنها استفاده معنوی، علمی و .... نمایند. در همین دنیا، بهشت و بهشتیان و عذاب جهنمیان و ملائکه و اجنه و ملکوت آسمانها و زمین را مشاهده و درک می‌نمایند و از حکمت الهی بهره‌مند می‌باشند. و بعد از مرگ هم بهره‌های معنویشان بسیار افزونتر شده و تا قیامت در ناز و نعمت و آرامش معنوی خواهند بود و از پل صراط قیامت مانند برق می‌گذرند و به حکم صریح قرآن بدون هیچ حسابی به بالاترین درجة بهشت حقیقی یعنی مصاحبت و همنشینی با اهل بیت (علیهم السلام) وارد شده و لحظه‌ای هم در قیامت معطل نمی‌شوند.

کسانی که صفات و کارهای خوبشان بیشتر از صفات و کارهای بدشان می‌باشد در بهشت علام برزخ زندگی می‌کنند و روحشان آزاد است و به همه جا می‌روند و در عین حال هم مشغول تزکیة نفس می‌باشند.

دستة سوم: کسانی هستند که اعتقاداتشان صحیح است ولی اعمال و تزکیة نفسشان کامل نیست و در خواب غفلت هستند. و همینطور جهال و مستضعفین فکری و مکانی و زمانی.

این دسته وقتی که مردند، تا قیامت متوجه هیچ‌چیز نمی‌شوند و به خواب یا بیهوشی طولانی فرو می‌روند. در روز قیامت سر از خواب برداشته و وارد صحرای محشر می‌شوند، صحرایی گرم و سوزان با عطش فراوان و فشارهای غیرقابل تحمل؛ و بنا بر روایات بقدری فشار و گرما زیاد است که عرقها جمع شده و تا زانوها و رانهای مردم، بالا می‌آید. قیامت بنا بر آیات و روایات 50 هزار سال طول می‌کشد. که باید در این مدت تمام کسانی که خواب بوده‌اند و کسانی که خود را به مقام مخلصین نرسانده‌اند، به کوچکترین ذره از اعمالشان چه حلال و چه حرام، جواب پس بدهند یعنی هم در کارهای حلالی که انجام داده‌اند باید محاسبه بشوند و در کارهای حرامی که انجام داده‌اند باید جزای خود را ببینند، و همچنین باید خودشان را از کلیة صفات رذیله، منزه و پاک کنند، تا بتوانند وارد بهشت شوند. زیرا ممکن نیست کسی که حتی سر سوزنی در نفس او، اخلاق رذیله وجود داشته باشد به بهشت وارد گردد.

فشار قبر و فشار جان کندن و عذابهای عالم برزخ برای بعضی از مؤمنین وجود دارد که باعث پاک شدن آنان از گناهان می‌گردد.

عده‌ای که وارد بهشت می‌شوند هم دارای درجات متفاوتی می‌باشند و درجات آنها بستگی به مقدار صفات حمیدة روحی و اعمال صالح و نیکوی آنها دارند.

عده‌ای فقط در این حد می‌باشند که از نعمتهایی قبیل حورالعین، قصرها، میوه‌ها، غذاها، درختان، باغها و غیره بهره‌مند شوند.

عده‌ای دیگر هم هستند که علاوه بر این نعمتها، از نعمت و لذت بسیار والا و عظمای وصال خداوند متعال و مصاحبت با چهارده معصوم (علیهم السلام) بهره‌مند می‌باشند و هر روز و هر لحظه در سیر محبت و معرفت الهی پیش می‌روند و معرفت و محبت خویش را افزایش داده و به مدارج عالیتر صعود می‌نمایند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره اعتقاد به بهشت و دوزخ

پاورپوینت درباره راه بهشت

اختصاصی از کوشا فایل پاورپوینت درباره راه بهشت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت درباره راه بهشت


پاورپوینت درباره راه بهشت

فرمت فایل :powerpoint (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 30 صفحه

 

 

 

 

قال النبی (ص):«الا احدثکم عن اقوام لیسوا بأنبیاء و لا شهداء یغبطهم الانبیاء و الشهداء بمنازلهم من الله علی منابر من نور. فقیل من هم یا رسول الله؟ قال: هُمُ الذین یحبّبون عباد الله إلی الله و یحببون عباد الله إلی. قال: یأمرونهم بما یُحبُّ اللهُ و یَنهَونَهُم عَمّا یَکرهُ الله فإذا أطاعُوهم أحبَبَّهم الله.»
پیامبر اکرم (ص) فرمود: «آیا با شما خبر ندهم از اقوامی که نه از پیامبران اند و نه از شهدا؛ ولی موردِ غبطه­ی انبیا وشهدایند به خاطر مقامی که در نزد خداوند کسب کرده اند که جایگاهی نورانی دارند. سؤال شد: ای رسول خدا آنان چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانی که بندگان را محبوب خداوند و [امتم را] محبوب من می سازند [زیرا] آنان را به کارهایی که محبوب خداوند است امر می کنند و از کارهایی که مبغوض خداوند است نهی می کنند و زمانی که مردم از آنان اطاعت نمایند محبوب خداوند خواهند شد.»
. بحار الانوار، ج 2، ص 24.

دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت درباره راه بهشت

بهشت و جهنم

اختصاصی از کوشا فایل بهشت و جهنم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

بهشت و جهنم

یکی از بحثهای مربوط به بهشت و دوزخ، مسأله وجود کنونی آنها است و از زمانهای دیرینه، این مسأله مطرح شده است این بحث در حالی که جنبه کلامی و عقیدتی دارد، بحث تفسیری و قرآنی نیز هست، یعنی به این مسأله، هم از دریچه دلائل عقلی می‏توان نگریست و هم از دریچه تفسیری، و با مراجعه به کتب کلامی روشن می‏شود که اکثریت دانشمندان اسلامی وجود کنونی آن را پذیرفته و معتقدند که هر دو، هم اکنون آفریده شده‏اند.

محدث و متکلم عالیقدر «شیخ صدوق» در این باره می‏گوید: اعتقاد ما درباره بهشت و دوزخ این است که آن دو آفریده شده‏اند و پیامبر (ص) به هنگام معراج وارد بهشت شد و دوزخ را نیز مشاهده نمود. (1)

شیخ بزرگوار مرحوم «مفید» در «اوائل المقالات» به نقل اقوال پرداخته و چنین می‏گوید :

بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شده‏اند و روایات آن را تأیید و اهل شرع بر آن اتفاق نظر دارند ولی اکثریت معتزله و خوارج و گروهی از زیدیه می‏گویند آفرینش کنونی آنها امری ممکن است ولی دلیل بر وجود کنونی آن در دست نیست در حالی که «ابو هاشم جبائی» وجود فعلی آنها را محال دانسته و معتقد است پیش از برپائی قیامت بهشت و دوزخ آفریده نمی‏شوند. (2)

علامه حلی در «کشف المراد» اقوال متکلمان را به نحو یاد شده نقل کرده و «قاضی عبد الجبار» را از اندیشه با ابوهاشم یکسان می‏داند. (3)

«تفتازانی» در شرح مقاصد می‏گوید: اکثریت مسلمانان براینند که بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شده‏اند جز «ابوهاشم» و «عبد الجبار» و پیروان آنها که با این نظریه مخالفت کرده‏اند . (4)

و گاهی در میان علماء شیعه اندیشه مخلوق نبودن بهشت و دوزخ به مرحوم سید رضی (ت/359، م /406) و زرارة بن اعین (5) نسبت داده شده است ولی برخی مانند «سید شبر» در صحت نسبت یاد شده به سید رضی تشکیک نموده‏اند . (6)

ولی با مراجعه به تفسیر رضی که متأسفانه از آن فقط یک جلد منتشر شده است، صحت نسبت روشن می‏شود. (7)

با توجه به آنچه که مرحوم مفید در «اوائل المقالات» نقل کرده است، روشن می‏شود که درباره آفرینش کنونی بهشت و دوزخ سه نظریه در میان متکلمان اسلامی وجود داشته است.

1 ـ بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شده‏اند و اکثریت مسلمانان این نظریه را پذیرفته‏اند .

2 ـ آفرینش هر دو در شرائط کنونی امری است ممکن ولی دلیل بر تحقق فعلی آن در دست نیست و این نظریه مربوط به معتزله و خوارج و گروهی از زیدیه است.

3 ـ آفرینش بهشت و دوزخ در وضع کنونی امری غیر ممکن است و این نظریه مربوط به «ابوهاشم» و «قاضی عبد الجبار» می‏باشد.

یادآور می‏شویم که این مسأله جنبه سمعی و نقلی دارد و باید از کتاب و سنت حکم آن را استنباط نمود و اگر «ابوهاشم» می‏گوید آفرینش کنونی آنها محال است، مقصود او محال بالغیر و یا به اصطلاح محال وقوعی است که در پایان بحث به آن اشاره می‏کنیم. اینک دلائل قول مشهور:

دلائل خلقت بهشت و دوزخ

از بهشت و دوزخ در لسان قرآن به «جنت» و «جحیم» یا «جهنم» و «نار» یاد می‏شود ولی هرگز مقصود از هر «جنت» که در قرآن وارد شده است، بهشت موعود نیست چه بسا قرآن کلمه جنت را در مورد باغهای معمولی این جهان بکار برده است و نباید این آیات ملاک بحث باشد آنجا که می‏فرماید:

«و لولا اذ دخلت جنتک قلت ما شاء الله» (کهف/39) .

چرا هنگامی که به باغ خود وارد شدی کلمه «ما شاء الله» را بر زبان جاری نکردی؟

و در آیه دیگر می‏فرماید: «لقد کان لسبأ فی مسکنهم آیة جنتان عن یمین و شمال کلوا من رزق ربکم و اشکروا له بلدة طیبة و رب غفور» (سبأ/15) .

«در سرزمین «سبأ» برای آن گروه در چپ و راست، دو باغ بود به آنان گفتیم از روزی پروردگار خود بخورید و شکر نعمت را بجا آورید این است شهر پاکیزه و پروردگار آمرزنده» .

در این دو آیه کلمه «جنت» وارد شده است که حاکی از آن است که این جنت موجود بوده است ولی هرگز مربوط به بهشت موعود در قیامت نیست.

برخی مانند «تفتازانی» در شرح مقاصد آیات مربوط به آدم و حواء را که مدتی در بهشت بسر می‏بردند، ولی به خاطر مخالفت با ارشاد خدا از آن بیرون شدند، گواه بر آفرینش بهشت موعود دانسته و می‏گوید مقصود از «جنت» در آیات یاد شده همان بهشت موعود برای امم عالم است سپس می‏افزاید: برخی می‏گویند مقصود از جنت در آیات آدم و حوا یکی از باغهای وسیع دنیا است آنگاه این نظر را مورد انتقاد قرار داده می‏گویند یک چنین تفسیر بازیگری با دین و بی اعتنائی به اتفاق مسلمانان است. (8)

ولی به نظر ما پا فشاری تفتازانی بر تفسیر «جنت» در آیات آدم و حوا به بهشت موعود، کاملا بیجا است و اگر گروهی از مفسران آن را به باغ دنیوی تفسیر کرده‏اند به خاطر آیات خلود است که می‏گوید پس از دخول به بهشت دیگر از آن خروجی نیست و ساکنان بهشت پیوسته و جاودانه در آنجا زندگی خواهند کرد.

آیاتی که حاکی از جاودانه بودن ساکنان بهشت است بیش از آن است که در اینجا یادآوری گردد ولی به عنوان نمونه برخی را یاد آور می‏شویم:

1 ـ قرآن بهشت را «جنة الخلد» می‏نامد آنجا که می‏فرماید: «قل أدلک خیر أم جنة الخلد التی وعد المتقون» (فرقان/15) .

آیا آن (دوزخ) خوب است؟ یا بهشت جاودانی که پرهیزکاران به آن نوید داده شده‏اند؟

2 ـ قرآن در آیات بی شماری بهشتیان را با کلمه «خالدون» توصیف می‏فرماید این آیات سبب شده است که برخی جنت آدم و حوا را غیر از بهشت موعود تفسیر کنند.


دانلود با لینک مستقیم


بهشت و جهنم