فرمت فایل : PDF
تعداد صفحات : 32
روشی نوین برای تست زنی
آموزش کامل تکنیک های تستزنی مهندسی معکوس و روش های نوین حل تست کنکور و حل تست بدون معلومات!
آیا می توانیم به صورت شانسی به سوالات چند گزینه ای پاسخ دهیم ؟
با مطالعه نکات این پکیج آموزشی احتمال پاسخ دادن به تستهایی که جواب صحیحش را نمیدانید به 50% افزایش می یابد!
فایل بصورت ورد (قابل ویرایش) و در 47 صفحه می باشد.
مقدمه ۴
تجهیزات انتقال بار به کوره احیا و تخلیه آهن اسفنجی از کوره به روش میدرکس ۶
تجهیزات کوره احیا به روش میدرکس ۱۰
کوره احیا به روش میدرکس ۱۰
درجه حرارت و فشار در کوره احیا ۱۱
توزیع گاز سرد کننده آهن اسفنجی در کوره احیا ۱۲
خوشه شکنهای کوره احیا ۱۳
پاروی تخلیه آهن اسفنجی در کوره میدرکس ۱۴
تولید گاز احیا کننده به روش میدرکس ۱۴
ساختمان راکتور تولید گاز احیا کننده به روش میدرکس ۱۵
لوله های راکتور گاز احیا کننده به روش میدرکس ۱۷
کنترل راکتور تولید گاز احیا کننده (رفورمر) به روش میدرکس ۱۷
کاتالیزور و مواد خنثی در لوله های راکتور تولید گاز احیای کننده به روش میدرکس ۱۹
بازیاب حرارتی (رکوپراتور) واحد میدرکس ۲۱
سیستم شستشوی گاز خروجی کوره احیا و گاز سرد کننده آهن اسفنجی به روش میدرکس ۲۳
کمپرسور گاز خروجی و گاز سرد کننده به روش میدرکس ۲۴
سیستم تولید و مصرف گاز خنثی به روش میدرکس ۲۴
سیستم آبرسانی واحد میدرکس ۲۵
ویژگی گاز احیا کننده ، گاز خروجی و گاز سرد کننده یک واحد میدرکس ۲۷
موازنه انرژی و مواد در یک واحد میدرکس ۲۸
ویژگی های چند واحد میدرکس ۲۹
ویژگیهای واحدهای میدرکس مجتمع فولاد اهواز ۲۹
تولید آهن اسفنجی به روشهای اچ وای ال یک و دو ۳۰
کوره های تولید آهن اسفنجی به روش اچ وای ال یک و دو در دوره تخلیه آهن اسفنجی ۳۳
مراحل تولید آهن اسفنجی در واحد اچ وای ال یک و دو ۳۴
حرارت لازم برای تولید بخار آب در روش اچ وای ال ۳۷
میزان گاز لازم در روش اچ وای ال یک ودو ۳۷
تولید آهن اسفنجی به روش اچ وای ال سه ۳۸
احیای سنگ آهن به روش اچ وای ال سه ۳۸
بررسی کلی مطالب ۳۹
استاندارد AISI 39
استاندارد آلمانی DIN 42
فولادهای غیر آلیاژی ۴۲
از بین روشهای صنعتی احیای مستقیم کانه های آهن که از گاز طبیعی استفاده می کنند ، تولید اهن اسفنجی به روش میدرکس توسعه چشم گیری داشته است . باردهی مداوم آهن اسفنجی به صورت سرد یکی از روش میدرکس می باشد . واحدهای متعددی به این روش در دهه اخیر در کشورهای مختلف تاسیس و شروع به کار کرده اند .
ابداع روش میدرکس به وسیله D .Beggs w .t .marton و تحقیقات لازم برای توسعه آن از سال ۱۹۶۵ میلادی درشرکت میدلند- روس انجام گرفت . در سال ۱۹۷۶ میلادی یک واحد احیای مستقیم آزمایشی با تولیدی برابر ۵/۱ تن آهن اسفنجی در ساعت در توله دو واقع در اوهیو و سپس واحد دیگری به ظرفیت سالیانه ۱۵۰هزار تن در پرتلند ، آمریکا تاسیس شد که در سال ۱۹۶۹ میلادی شروع به تولید کرد . متعاقباً ، واحدهای دیگری در چرجتاون آمریکا و در کارخانه فولادسازی هامبورگ، تاسیس شدند که در سال ۱۹۷۱ میلادی راه افتادند . واحد بعدی سیدبک رد کانادا بود که در سال ۱۹۷۳ میلادی راه اندازی شد . در ژانویه ۱۹۷۴ میلادی ، اجازه ساخت کارخانه های تولید آهن اسفنجی به روش میدرکس به گروهفولاد کورف واگذار شد.
در کشورهای پیشرفته صنعتی مانند آمریکا و آلمان فدرال، کانادا ، اتحاد جماهیر شوروی و نیز کشورهایی که دارای منابع غنی گاز طبیعی هستند ، در دهه گذشته از تولید آهن اسفنجی به روش میدرکس استقبال کرده اند .
مضافاً به اینکه ابعاد و ظرفیت تولید آهن اسفنجی کوره های احیا در واحدهای میدرکس گسترش چشمگیری یافته است و مثلاً قطر کوره احیا در مدول ۲۰۰ ، ۶/۳ متر ، قطر کوره احیا در مدول ۴۰۰ ، ۸۸/۴ متر ، ظرفیت روزانه نسل اول آن مدول ۱۰۰۰ و ظرفیت روزانه نسل دوم آن ۱۲۵۰ تنبودهاست اما قطر کوره احیا در مدول ۴۰۰ به ۵/۵ متر و ظرفیت روزانه آن به حدود ۱۷۰۰ تن اهن اسفنجی افزایش یافته است . به عقیده سازندگان واحدهای میدرکس گسترش ظرفیت کوره های احیا به دلایل اقتصادی ممکن می باشد . گرچه در این زمین دلایل کافی در دست نیست ولی این امر طبیعی به نظرمی رشد .
در اغلب روشهای صنعتی تولید آهن اسفنجی به روش میدرکس ، گاز طبیعی به عنوان عامل احیا کننده و گرما زا مصرف می شود . یک واحد میدرکس از دو قسمت اصلی تشکیل می شود :
قسمت اول ، تجهیزات لازم برای تبدیل گاز طبیعی به گاز احیا کننده .
قسمت دوم ،تجهیزات لازم برای احیای کسیدهای آهن توسط گاز احیا کننده .
تولید آهن اسفنجی گاز احیا کننده به روش میدرکس مداوم است . درزیر باختصار تجهیزات واحدهای میدرکس تشریح می شود .
ذکر این نکته ضروری است که چون تجهیزات واحدهای مختلف و نیز ویژگی احیا به این روش در دهه گذشته تغییرات زیادی داشته لذا خصوصیات ارائه شده در زیر مربوط به واحدهایی است که ویژگی آنها در منابع منتشر شده و برای کلیه واحدهای میدرکس عمومیت ندارد .
تجهیزات انتقال بار به کوره احیا و تخلیه آهن اسفنجی از کوره به روش میدرکس
در سیستم میدرکس ، بار گندله یا سنگ آهن خرد شده پیش از ورود به سیلوهای روزانه سرند می شوند. دانه بندی بار برای کوره از این قرار است :
بار درشتر از ۵۰ میلیمتر
بار بیشتر از ۶تا۵۰ میلیمتر
بار بین ۳ تا ۶ نیلیمتر
و بار زیر ۳ میلیمتر
بار با دانه بندی ۶ تا ۵۰ میلیمتر و ۳ تا ۶ میلیمتر به نسبت معینی در کوره احیا تغذیه می شود . برای دانه بندی گندله و یا سنگ آهن خرده شده و به روش میدرکس تجهیزاتی پیش بینی شده است . همچنین آهن اسفنجی تولید شده در کوره احیا پیش از ورود به سیلوها و مصرف مستقیم سرند می شوند و نرمه آن در برخی از واحدها به خشته تبدیل شده و در برخی مستقیماً در کوره های قوس الکتریکی به مصرف می رسد . طرح برخی از تجهیزات انتقال گندله و سنگ آهن خرد شده به کوره و نیز آهن اسفنجی به صورت گندله و یا کلوخه در می آید .
در یک میدرکس بار به وسیله نوار نقاله از سیلوهای روزانه به مخزن تغذیه قیف مانندی که در بالای کوره قرار گفته ،تخلیه میگردد . این مخزن در واحدهای میدرکس مستقر در مجتمع فولاد اهواز ۷۵ متر مکعب گنجایش دارد . هنگامی که نوار نقاله کار نمی کند ، گندله این مخزن به عنوان ذخیره مورد استفاده قرار می گیرند .ضمناً گندله می تواند توسط یک اسکیپ بالا برنده (به جای نوار نقاله ) در این مخزن تخلیه گردد .
سطح مواد در مخزن بالای کوره از طریق میله ای رادیو اکتیو تعیین می گردد. این میله از طرفی با سطح بار و از طرف دیگر با سیستم کنترل در تماس می باشد و سطح بار به طور اتوماتیک اندازه گیری می گردد . در صورتی که گندله در این مخزن در چهار سطح زیر باشد . سیستم کنترل علائم هشدار دهنده ذیل را مخابره می کند :
۱-بالاترین سطح بار: اخطار داده می شود
۲-پر : دستور توقف نوار نقاله تغذیه کننده بار به مخزن صادر
می گردد.
۳-خالی : دستور کارنوار نقاله تغذیه کننده باربه مخزن صادر میشود .
۴-پایین ترین سطح: تخلیه کوره متوقف و اخطار لازم داده می شود .
مخزن بالای کوره توسط لوله نسبتاً طویلی به قسمت توزیع کننده بار (آپولو) ارتباط دارد. چون مخزن تغذیه بار در بالای موره روباز است ، لذا برای جلوگیری از داخل کوره جریان دارد و فشارآن به طور اتوماتیک کنترل می گردد . به این وسیله از نشت گاز احیا کننده کوره به خارج جلوگیری به عمل می آید . گاز خنثی نیز به علت طویل بودن لوله های رابط بین مخزن تغذیه بار و ۱۲ لوله توزیع کننده بار در کوره به خارج کوره نفوذ نمی کند . مضافاً به اینکه زیر مخزن تجهیزاتی برای آب بندی گاز پیش بینی شده است که از این قرار می باشند :
۱- دریچه کشوئی هیدرولیکی که در هنگام خالی شدن مخزن به طور اتوماتیک بسته می شود و از خروج گاز به خارج جلوگیری به عمل می آورد .
۲- فلانچها که برای جلوگیری از خروج گاز نصب شده و در مواقع اضطراری آنها به وسیله بازوی هیدرولیکی از هم باز و یک صفحه به وسیله دست بین آنها قرار داده می شود .
۳- یک کمپنزاتور که برای تعدیل انبساط حرارتی کوره پیش بینی شده است .
توزیع یکنواخت گدله در کوره احیا برای جریان یکنواخت گاز احیا کننده در بین گندله ها از اهمیت خاصی برخوردار است . با احیای بار گندلهدر کوره ، درجه فلزی آن بالا می رود ، درجه فلزی آهن اسفنجی تولید شده در کورههای میدرکس حدود ۹۲ در صد و اکسید آهن احیا نشده در آهن اسفنجی به صورت وسیت می باشد .
در شروع راه اندازی کوره احیا ، بار به میزان کافی احیا نمی گردد . لذا درجه فلزی آهن اسفنجی تولید شده کافی نیست به این علت بار مجدداً به کوره برگشت داده می شود . مسیر جریان بار برگشتی به کوره نیز می شود .
گندله های آهن اسفنجی سرد پس از خروج از کوره سرند می گردند . میزان نرمه آهن اسفنجی زیر ۵ میلیمتر در روند احیا به روش میدرکس حدود ۲/۰ در صد است . نرمه می تواند مستقیماً یا پس از خشته شدن در واحد فولاد سازی مصرف می گردد . آهن اسفنجی درشتر از ۵۰ میلیمتر خرد و همراه سایر گندله ها به مخزن ذخیره حمل ودر آنجا انبار می شوند . طرح تجهیزات دانه بندی گندله های آهن اسفنجی داده شده است . همچنین سیلوهای ذخیره آهن اسفنجی دیده می شود . در این مخازن برای جلوگیری از اکسایش گندله ها ، گازی خنثی جاری است .
واحدهای صنعتی احیای مستقیم که به روش میدرکس آهن اسفنجی تولید می کنند در دهه گذشته به سرعت تکامل یافته اند . در این بخش کوشش می شود باختصار تجهیزات کوره های تولید آهن اسفنجی به روش میدرکس که مشابه آنها در مجتمع فولاد اهواز مستقر هستند و یا در مبارکه مستقر خواهند شد بررسی شود .
کوره احیا در روش میدرکس از یک قسمت فوقانی و یک قسمت تحتانی تشکیل شده است . قسمت فوقانی کوره که منطقه اصلی احیا می باشد، استوانه ای به قطر ۸/۴ تا ۵ متر و ارتفاع ۹ متر است که حجم مفید آن حدود ۲۲۰ متر مکعب می باشد ، اما کل ارتفاع کوره ۱۲ تا ۱۴ متر می باشد .
بار به صورت سنگ آهن خزد شده یا گندله سنگ آهن از بالای کوره به طرف پایین جریان داشته و در مدتی حدود ۵/۶ ساعت در منطقه احیا به وسیله گاز احیا کننده به اهن اسفنجی تبدیل می شود . گاز احیا کننده از بالای کلوخه شکنهای فوقانی ازطرق لوله کمربندی وارد کوره شده ودرخلاف جهت نزول بار ، جریان می یابد . گاز کم کم سرد و پس از حذف رطوبت گندله ، آن را احیا و خود تا اندازه ای اکسید می شود . طرح لوله کمربندی برای توزیع گاز احیا کننده در کوره آمده است .
احیای اکسیدهای آهن به روش میدرکس به طور کلی بر اساس واکنش زیر انجام می شود :
۱- Fe2o3 +3h2 = 2fe+3H2O
2- Fe2o3+3co=2fe+3vo2
جداره داخلی کوره توسط نسوزهای مقاوم در برابر سایش و مواد عایق پوشانده شده است تا از تلفات حرارتی کوره تا اندازه ای کاسته شود، مع هذا دمای دیواره خارجی کوره حدود ۱۰۰ درجه سانتیگراد می باشد . تغییر دمادر طول کوره احیا به صورت شماتیک نشان داده شده است.ملاحظه می گردد که درجه حرارت در قسمت عمده طول کوره تا اندازه ای ثابت می باشد .
تعداد صفحات :104
فهرست مطالب:
مبحث صفحه
فصل اول: کلیات
مقدمه .....................................................................................................................
بیان مسئله................................................................................................................
اهمیت موضوع.........................................................................................................
شیوة تحقیق..............................................................................................................
محدویتها..............................................................................................................
توضیحات................................................................................................................
فصل دوم: نگاهی ادبی به سوره یوسف(ع)..................................................................
فصل سوم: خلاصه و نتیجهگیری................................................................................
منابع و مآخذ............................................................................................................
بسمالله الرحمن الرحیم
«قرآن، نوری است که خاموشی ندارد؛ چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که روندة آن گمراه نگردد، شعلهای است که نور آن تاریک نشود، جدا کننده حق و باطلی است که درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایی است که ستونهای آن خراب نشود، شفا دهندهای است که بیماریهای وحشت انگیز را بزداید، قدرتی است که یاورانش شکست ندارند، و حقی است که یاری کنندگانش مغلوب نشوند.
قرآن، معدن ایمان و اصل آن است، چشمههای دانش و دریاهای علوم است، سرچشمة عدالت و نهر جاری عدل است، پایههای اسلام و ستونهای محکم آن است ، نهرهای جاری زلال حقیقت و سرزمینهای آن است.»[1]
بار دیگر خدای مهربان را شکر میگویم که توفیق داد تا مدتی از عمر خود را در کنار قرآن و با قرآن باشیم و خاصعانه در درگاه ربویاش مسئلت دارم که چه در دنیا و چه در آخرت این توفیق را هرگز از من سلب ننماید و قرآن را همواره مونس و یاورم قرار دهد. مجموعة حاضر با نام «نگاهی ادبی به سورة یوسف (ع)» به عنوان پروژه تحقیقاتی پایان دوره چهار ساله تحصیل در رشته تربیت معلم قرآن کریم در دانشکده علوم قرآنی تهران، به رشتة تحریر درآمده است.
حال سؤالاتی که مایلم پاسخ دهم یکی این است که «چرا نگاه ادبی؟» و دیگر اینکه «چرا به سوره یوسف؟»
و اما پاسخ سؤال اول از این قرار است که همانطور که میدانیم، قرآن کریم به عنوان آخرین پیام مستقیم خداوند برای بندگان، تنها ریسمان استواری است که میتوان به آن چنگ آویخت و به کمک آن، در چند روزة زندگانی دنیوی از شر شرارتهای دشمنان بشریت (شیطان و جنودش) جان سالم به در برد و در پناه رحمت الهی قرار گرفت.
کتاب مقدسی که از آن صحبت میکنیم، مجموعهای از معانی بلند و مضامین عالی انسان سازی و هدایت آدمی به سوی رسیدن به کمال است و گویندة چنین معانی نورانی، آنها را در قالب لفظهای قابل فهم برای بشر درآورده و به او ارزانی داشته است.
برای رسیدن به هر نقطه بلندی، باید از راه مناسب آن عبور نمود. برای فتح هر قله مرتفعی باید دامنه آن کوه را پیمود. برای دستیابی به قلة مفاهیم ارزشمند قرآن نیز راه منطقی و عقلائی آن این است که از دامنة الفاظ قران حرکت نموده و آرام آرام بالا رفت تا به نتیجه مورد نظر رسید. الفاظ و عبارات قرآن به منزله پلکانی است که بدون در نظر داشن آن، تصور رسیدن به بام رفیع مفاهیم قرآنی، ناممکن مینماید. لذا اولین گام در راه شناخت قرآن، آشنایی با الفاظ قرآن است. و این آشنایی خود مستلزم آشنایی نسبتاً کامل با زبان عربی است. چرا که قرآن کریم «بلسانٍ عربیٍ مبینِ» آموختن این زبان و درک مقتضیات آن، یکی از ضرورتهای اجتناب ناپذیر است.
اینجانب سعی کردهام با نگاه به قرآن کریم از زوایه ادبیات، تا حدودی اولین گام خود را در راه انس با قرآن بردارم. و چنان که ذکر شد، استدلالم این است که چگونه میتوان ادعای «فهم» قرآن را داشت در حالیکه ذهن با فضای ادبیات عرب بیگانه باشد؟!
و این پاسخ به کسانی است که آموختن قواعد ابتدایی زبان عربی را برای آشنایی با قرآن، امری بیهوده و راهی فرعی تصور میکنند و بدون جدی گرفتن صرف و نحو، اهتمام خویش را صرف آموختن اقوال تفسیری مفسران کردهاند. غافل از اینکه همان مفسرانی که اینان اکنون نظراتشان را مطالعه کرده و فرا میگیرند، روزگاری با همین قواعد به ظاهر سادة اعلال ، دست و پنجه نرم کردهاند و یا اینکه مدتها از عمر خود را صرف کردهاند تا مثلاً اعراب محلی جملات را بشناسند و خلاصه هر کس در رابطه با علوم مختلف قرآنی، به نوعی صاحب نظر شده است، مطمئناً زمانی در قواعد ادبیات و بلاغت عربی، استخوان خرد کرده است.
و اما پاسخ سؤال دوم:
انگیزههای انتخاب سورة یوسف را در چند مورد میتوانم بیان کنم:
اولاً: راهنمایی استاد گرامیام به این سوره برای کارکردن، یکی از عوامل انتخاب آن ثالنیاً این سوره شامل یکی از زیباترین قصههای قرآن و یکی از زیباترین شیوههای قصهگویی است. و قرار گرفتن (بیش از پیش) در جریان داستان حضرت یوسف (ع) خود یکی از انگیزههای انتخاب این سوره بود.
ثالثاً: به نظرم رسید که حجم این سوره با نوع فعالیت بنده که در حد یک پروژه تحقیقات است (و نه بیشتر)، متناسب است. به این معنی که آیاتش نه چندان زیاد است که عملاً نتوان آنها را مورد برررسی قرار داد و نه چندان کم است که پرداختن به آن، کمتر از حد انتظار باشد،
بیان مسئله و اهمیت موضوع:
چنان که ذکر شد، مسئله اصلی و مهم در انجام این تحقیق، چیزی نبوده است جز آشنایی بیشتر با فضای ادبیاتی بخشی از قرآن. از سوی دیگر، به نظر میرسد مطالب گذشته قدری اهمیت موضوع را روشن کرده باشد. با اینحال در اینجا در مقام بیان اهمیت پرداختن به ادبیات قرآن، مقدمتاً عرض میکنم که پرودگار قادر سبحان، به موجودات این عالم، هستی بخشیده است و در این میان افراد بشر را به داشتن قوة ادراک و تعقل بر دیگر موجودات برتری داده و آنها را به داشتن قدرت اراده و انتخاب گرامی داشته است. و باز از روی مهربانی، برای هدایت انسا، هادیان و راهنمایانی از جانب خود، به سوی او گسیل داشته است. و معجزة جاویدان آخرین فرستادة خود را کتاب قرار داده است که «تبیاناً لکلّ شیء» است. حال این ما و این قرآن. در شرایطی که اتمام دورة امتحان و آزمایش ما معلوم نیست و نمیدانیم چه زمانی این اختیار و قدرت انتخاب از ما سلب خواهد شد و در حالیکه شیطان و مزدورانش دست به دست هم دادهاند تا تکتک افراد بشر را از صراط مستقیم خارج نمایند و آنها را تا ابد زبان کار سازند، در عین حال، با دانستن این مطلب که تنها راه بشریت تمسک به قرآن و همچنین قرآنهای ناطق: اهل بیت علیهم السلام) میباشد، به نظر شما آیا در روی این کره خاکی کاری مهمتر از پرداختن به قرآن و اهتمام به فهم معانی آن که مؤثرترین کار در جهت عمل به مضامین عالی آن است، وجود خواهد داشت؟ و آیا (چنان که ذکر شد) این مقصود جز در سایة همت به قرار گرفتن در فضای زبان عربی میسر است؟ اگر پاسخ این سؤالات منفی است، پس به روشین مشخص است که دست کم یکی از مهمترین موضوعاتی که جا دارد تا مورد بررسی قرار گیرد، پرداختن به ادبیات قرآن کریم است. و خدا را شاکریم که اکنون چنین توفیقی را به ما ارزانی داشته است هر چند کار ما بسیار کوچک است اما به هر حال از «هیچ» بهتر است.
مسئله دیگری که علاه داشتم در ضمن انجام تحقیق به آن پرداخته شود، دربارة اعجاز قرآن، خصوصاً اعجاز لفظی آن بود.به این صورت که معجزة هر پیامبری، آنگاه ارزش و اهمیت مییابد که در میان امت آن پیامبر، پرداختن به آن کار، امری عادی و رایج باشد و متخصصان زیادی در آن زمینه در جامعه فعالیت کنند و آن گاه که معجزه بر آنها وارد میشوند به مصداق این ضربالمثل که : «قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری» بتوانند به آسانی میان فعالیت بشری و امر مافوق بشری تفاوت قائل شوند و اقرار به نبوت آن پیامبر الهی نمایند.[2] چنانکه قرآن کریم نیز در میان ادیبان و شاعرانی ظهور کرد که خود سرآمد فضاهای عرب بودند و با اینحال به اعجاز قرآن و عجز خود از آوردن مثل آن اعتراف کردند. ما نیز امت پیامبر هستم . و حق داریم که اعجاز قرآن را درک کنیم. لذا قصد داشتم این سؤال را مطرح کنم که آیا بررسی نکات ادبی و خصوصاً نکات بلاغی آیات قرآن، میتواند ما را در جهت رسیدن به درک اعجاز قرآن یاری کند یا خیر؟
همچنین فرضیهای که قصد داشتم مطرح شود این بود که میتوان اعجاز قرآن را درک نمود». اما پس از مدتی دریافتم که پرداختن به این سؤال از حوصله زمانی این تحقیق خارج است و نیاز به کار بیشتر و جدیتر دارد. لذا فعلاً از پرداختن به منصرف شدم و آن را به زمانی دیگر» (اٍن شاءالله نه چندان دور) موکول نمودم.
شیوه انجام تحقیق:
شیوه این تحقیق بصورت مطالعه کتابخانهای و تحقیق در میان مطالب کتبی میباشد. در انجام این کار، ابتدا حضور آیات سوره یوسف در کتابهایی همچون «اتقان» و « مغنی الادیه» مورد بررسی قرار گرفت. همچنین از تفاسیر ادبی چون «کشاف» و «جوامع الجامع، مطالبی بصورت فیش برداری تهیه شد. نیز از تفسیر المیزان، مطالب ادبی استخراج گردید. سپس این مطالب در متن اصلی تحقیق مورد استفاده قرار گرفت.
محدودیتها:
یکی از بزرگترین مشکلات این کار، کمبود محسوس منابع است. که به خودی خود میتواند باعث عدم تنوع در بیان اقوال و نظرات شده و از کیفیت تحقیق بکاهد. مسئله دیگر این است که در همان منابع موجود هم، گاه یک عبارت عیناً در چندین کتاب مختلف تکرار میگردد و حتی مثالها بصورت مشترک جلوه میکند که عملاً باعث میشود تا مثلاً از بین دو یا سه منبع مختلف، تنها یکی مورد استفاده قرار گیرد.
مسئله دیگر (که البته کاملاً شخصی میباشد) مسئلة ضیق وقت بود که به نوبه خود باعث افت کیفیت گردید.
توضیحات:
لازم میدانم پیش از ورود به متن آیات، چند مورد را در خصوص نحوه انجام کار بیان کنم.
الف) آیات:
در هر بخش سعی شده است که آیات مرتبط با هم از جهت معنایی، در کنار هم آورده شوند. تا ارتباط معنایی بین آیات حفظ شده و تحت الشعاع امور دیگر قرار نگیرد. البته در هر بخش بین یک تا سه آیه وجود دارد و از سه آیه بیشتر آورده نشده است تا باعث طولانی شدن آن قسمت و خستگی خواننده نشود.
ب) ترجمه:
در ترجمة آیات، از ترجمة آیتالله مکارم شیرازی استفاده شده است. نکتة قابل ذکر اینکه هیج یک از پرانتزهایی که در متن اصلی ترجمه آیت الله مکارم شیرازی وجود دارد و جداکننده قسمتهای تفسیری از ترجمه لفظ آیه میباشد، در اینجا گذاشته نشده است. این کار به این دلیل انجام شده که خواندن ترجمة آیات، بدون تکلف و با راحتی صورت پذیرد.
ج) شرح لغات:
در قسمت شرح لغات، با راهنمایی استاد محترم راهنما، به یکی دو مورد از لغات مشکلتر، اکتفا شده است و چه بسا آیاتی که نیازی به شرح لغات نداشتند، وجود دارند.
د) اعراب:
در این قسمت نیز مانند قسمت قبل فقط به موارد «مشکلتر» پرداخته شده است. در کل برای بالارفتن بهرهوری، فرض شده که خوانندة محترم دست کم با قواعد ابتدائی آشنایی مختصری دارد. لذا از بیان توضیحات اضافه خودداری شده است.
[1] ترجمه نهجالبلاغه، انتشارات مشرقین، چاپ هفتم، محمد دشتی، صص 419-418 خطب 198.
[2] رجوع کنید یه کتاب علوم بلاغت و اعجاز قرآن، انتشارات سمت، تهران، 1380 شمسی، دکتر یدالله نصریان، قسمت مقدمه.