اصل قانونى بودن جرایم و مجازاتها در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران به رسمیت شناخته شده است؛ امّا با این وجود بر پایه اصل 167 قانون اساسى، در موارد خلاء قانونى، قاضى موظف است تا به منابع یا فتاواى معتبر اسلامى مراجعه نماید. پرسش اساسى در این زمینه این است که با وجود اصل 36 و دیگر اصول مرتبط با اصل قانونى بودن، آیا اصل 167 شامل دعاوى کیفرى نیز مىشود و یا تنها به دعاوى مدنى اختصاص دارد؟ در این زمینه چهار دیدگاه عمده مطرح گردیده است.
بر اساس دیدگاه اول، اصل 167 صرفا اختصاص به دعاوى مدنى دارد؛ زیرا اصل 36، اصل 167 را مورد تخصیص قرار داده است. بر پایه دیدگاه دوم، اصل 167، دعاوى کیفرى را نیز شامل است، ولى فقط قوانین کیفرى شکلى و نه ماهوى. بر مبناى نظریه سوم، اصل مزبور تنها مربوط به تشخیص موضوعات کیفرى است و نه جرمانگارى و تعیین مجازات. مطابق با دیدگاه چهارم، اصل 167، علاوه بر دعاوى مدنى، شامل دعاوى کیفرى نیز مىشود و قاضى مىتواند بر مبناى آن، اقدام به جرمانگارى نماید. در این مقاله به تبیین هر یک از این دیدگاهها و نقد و بررسى آنها پرداختهایم.
واژگان کلیدى: اصل 167 و 36ق.ا.، اصل قانونى بودن مجازاتها، منابع و فتاواى معتبر اسلامى
اصل قانونى بودن جرایم و مجازاتها که از دستاوردهاى مهم حقوق بشر طى دو قرن اخیر در جهان امروز به شمار مىرود از آغاز تشریع دین مبین اسلام، به عنوان یک اصل مسلّم و اساسى، در این دین مورد پذیرش واقع گردید.
قانونگذاران قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران با الهام از حقوق اسلام، در اصل 36 و 169 قانون اساسى، این اصل مترقّى را به رسمیت شناختهاند، به گونهاى که اصل 36 ق.ا. بدون هیچ راى مخالفى به تصویب رسید و از این جهت در میان اصول قانون اساسى کم نظیر است.
ضرورت و اهمیت اصل قانونى بودن جرایم و مجازاتها، در حقوق اساسى ایران از یک سو و توجه قانون اساسى به حاکمیت شرع مقدس اسلام که در دو اصل چهارم و یکصد و شصت و هفتم قانون اساسى متجلّى شده، از سوى دیگر موجب شده است تا بحث در مورد چگونگى رابطه این اصول با یکدیگر، به عنوان یکى از مباحث بسیار اختلافى در میان حقوقدانان و نیز قضات دادگاهها، مطرح شود.
در این مقاله بطور خاص به بررسى شیوههاى حلّ تعارض میان اصل 167 ق.ا. و اصل قانونى بودن جرایم و مجازاتها (اصل 36 ق.ا.) خواهیم پرداخت؛ یعنى بحث درباره این موضوع که آیا اساسا اصل 167 ق.ا. شامل دعاوى کیفرى نیز مىگردد و یا اختصاص به دعاوى مدنى دارد؟ و در صورت شمول اصل 167 نسبت به دعاوى کیفرى، تعارض آن با اصل 36 چگونه قابل توجیه است؟
در این رابطه چهار دیدگاه عمده مطرح گردیده است. بر مبناى دیدگاه اول، اصل 167 مطلقا ناظر به دعاوى کیفرى نیست و با طرح این نظریه، تعارض آن را با اصل 36 از اساس حل نمودهاند. طبق دیدگاه دوم، اصل 167 شامل دعاوى کیفرى نیز مىگردد ولى فقط نسبت به قوانین شکلى و نه ماهوى، بر اساس نظریه سوم، اصل مزبور فقط مربوط به تشخیص موضوعات کیفرى است و نه تعیین جرم و مجازات. بر پایه نظریه چهارم، اصل 167 شامل مطلق دعاوى کیفرى است. هر یک از دیدگاههاى چهارگانه را در مبحث جداگانهاى مطرح نموده و سپس به تجزیه و تحلیل آنها خواهیم پرداخت.
چنانکه اشاره گردید در خصوص دایره شمول اصل 167 ق.ا. برخى بر این عقیدهاند که اصل مذکور اساسا ناظر به دعاوى مدنى است و نه کیفرى. در این مبحث به طرح این دیدگاه پرداخته و سپس نکاتى را در نقد آن ارائه خواهیم نمود.
برای دریافت متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.
اصل قانونى بودن جرایم و مجازاتها در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران به رسمیت شناخته شده است؛ امّا با این وجود بر پایه اصل 167 قانون اساسى، در موارد خلاء قانونى، قاضى موظف است تا به منابع یا فتاواى معتبر اسلامى مراجعه نماید. پرسش اساسى در این زمینه این است که با وجود اصل 36 و دیگر اصول مرتبط با اصل قانونى بودن، آیا اصل 167 شامل دعاوى کیفرى نیز مىشود و یا تنها به دعاوى مدنى اختصاص دارد؟ در این زمینه چهار دیدگاه عمده مطرح گردیده است.
بر اساس دیدگاه اول، اصل 167 صرفا اختصاص به دعاوى مدنى دارد؛ زیرا اصل 36، اصل 167 را مورد تخصیص قرار داده است. بر پایه دیدگاه دوم، اصل 167، دعاوى کیفرى را نیز شامل است، ولى فقط قوانین کیفرى شکلى و نه ماهوى. بر مبناى نظریه سوم، اصل مزبور تنها مربوط به تشخیص موضوعات کیفرى است و نه جرمانگارى و تعیین مجازات. مطابق با دیدگاه چهارم، اصل 167، علاوه بر دعاوى مدنى، شامل دعاوى کیفرى نیز مىشود و قاضى مىتواند بر مبناى آن، اقدام به جرمانگارى نماید. در این مقاله به تبیین هر یک از این دیدگاهها و نقد و بررسى آنها پرداختهایم.
واژگان کلیدى: اصل 167 و 36ق.ا.، اصل قانونى بودن مجازاتها، منابع و فتاواى معتبر اسلامى
اصل قانونى بودن جرایم و مجازاتها که از دستاوردهاى مهم حقوق بشر طى دو قرن اخیر در جهان امروز به شمار مىرود از آغاز تشریع دین مبین اسلام، به عنوان یک اصل مسلّم و اساسى، در این دین مورد پذیرش واقع گردید.
قانونگذاران قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران با الهام از حقوق اسلام، در اصل 36 و 169 قانون اساسى، این اصل مترقّى را به رسمیت شناختهاند، به گونهاى که اصل 36 ق.ا. بدون هیچ راى مخالفى به تصویب رسید و از این جهت در میان اصول قانون اساسى کم نظیر است.
ضرورت و اهمیت اصل قانونى بودن جرایم و مجازاتها، در حقوق اساسى ایران از یک سو و توجه قانون اساسى به حاکمیت شرع مقدس اسلام که در دو اصل چهارم و یکصد و شصت و هفتم قانون اساسى متجلّى شده، از سوى دیگر موجب شده است تا بحث در مورد چگونگى رابطه این اصول با یکدیگر، به عنوان یکى از مباحث بسیار اختلافى در میان حقوقدانان و نیز قضات دادگاهها، مطرح شود.
در این مقاله بطور خاص به بررسى شیوههاى حلّ تعارض میان اصل 167 ق.ا. و اصل قانونى بودن جرایم و مجازاتها (اصل 36 ق.ا.) خواهیم پرداخت؛ یعنى بحث درباره این موضوع که آیا اساسا اصل 167 ق.ا. شامل دعاوى کیفرى نیز مىگردد و یا اختصاص به دعاوى مدنى دارد؟ و در صورت شمول اصل 167 نسبت به دعاوى کیفرى، تعارض آن با اصل 36 چگونه قابل توجیه است؟
در این رابطه چهار دیدگاه عمده مطرح گردیده است. بر مبناى دیدگاه اول، اصل 167 مطلقا ناظر به دعاوى کیفرى نیست و با طرح این نظریه، تعارض آن را با اصل 36 از اساس حل نمودهاند. طبق دیدگاه دوم، اصل 167 شامل دعاوى کیفرى نیز مىگردد ولى فقط نسبت به قوانین شکلى و نه ماهوى، بر اساس نظریه سوم، اصل مزبور فقط مربوط به تشخیص موضوعات کیفرى است و نه تعیین جرم و مجازات. بر پایه نظریه چهارم، اصل 167 شامل مطلق دعاوى کیفرى است. هر یک از دیدگاههاى چهارگانه را در مبحث جداگانهاى مطرح نموده و سپس به تجزیه و تحلیل آنها خواهیم پرداخت.
چنانکه اشاره گردید در خصوص دایره شمول اصل 167 ق.ا. برخى بر این عقیدهاند که اصل مذکور اساسا ناظر به دعاوى مدنى است و نه کیفرى. در این مبحث به طرح این دیدگاه پرداخته و سپس نکاتى را در نقد آن ارائه خواهیم نمود.
بر مبناى این نظریه، اصل 167 ق.ا. مطلقا شامل دعاوى کیفرى نیست بلکه اختصاص به دعاوى مدنى دارد. و اصل 36 ق.ا. و سایر اصولى که دلالت بر اصل قانونى بودن جرایم و مجازاتها دارد، موجب تخصیص عموم اصل 167 گردیده است؛ اگر چه براى جبران ضرر و زیان ناشى از جرم، مىتوان در یک دعواى کیفرى به این اصل استناد نمود.(3)
برخى از طرفداران این نظریه چنین استدلال نمودهاند که:
«اصل اساسى الزام به رسیدگى، صرفا دعاوى مدنى را شامل مىشود و در دعاوى کیفرى بر اساس اصل سى و ششم «حکم به مجازات و اجراى آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.»...زیرا عقاب بلا بیان قبیح است. البته قبح عقاب بلا بیان، یک قاعده فقهى است و ظاهرا چنین استنباط مىشود که منظور بیان مجازاتهایى باشد که شارع اسلام مقرر داشته و یا فقهاى اسلام در مقام استنباط و صدور فتوى مجازاتهایى را بیان کردهاند که قاضى به هنگام رسیدگى و صدور حکم، مجاز و در مواردى موظف به استناد به آنهاست. اما باید توجه داشت که قانونگذار اساسى با فرض مطابقت کلیه قوانین و مقررات با موازین اسلامى [طبق اصل چهارم قانون اساسى] در اصل سى و ششم فوق الذکر تأکید بر مجازات قانونى دارد. در غیر این صورت چه بسا در «منابع معتبر اسلامى و یا فتاوى معتبر» با یکدیگر متغایر باشند و قضات در موارد مشابه به فتاوى متفاوت مراجعه کنند. و در نتیجه مبادرت به صدور احکام جزائى نامشابه یا نابرابر بنمایند. بنابر این حاکمیت قانون اساسى و مصلحت نظام، اقتضا مىکند که قضات در دعاوى جزایى چنانچه قانونگذار نسبت به مجازات یک عمل ارتکابى ساکت باشد مطلقا از اعمال مجازات خوددارى نمایند.»(4)
برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.
نوع فایل : پاورپوینت
تعداد صفحات : 20 صفحه
چکیده :
در این اسلایدها به مفهوم تعارض در سازمان های ورزشی پرداخته شده است. به همین منظور ابتدا مفهوم کلی تعارض بررسی شده و سپس به مفهوم تعارض در سازمان های ورزشی پرداخته شده است.
تجربه تعارض در بخشهای مختلف سازمانهای ورزشی
اختصاص یافتن بخشی از زمان مدیران میانی و عالی به مقوله تعارض
تعارض به عنوان یکی از مشکلات تمامی سازمانها
توانایی در حل تعارضهای کوچک و بزرگ سازمان از ابزارهای مهم دستیابی به موفقیت
تعارض و ناکامی
ناکامی
-واکنش در برابر ناکامی
-هنگامی که راه دستیابی به یک هدف خواستنی بسته میشود یا دستیابی به آن به تأخیر میافتد، ناکامی روی میدهد، سدههای گوناگونی، چه درونی و چه برونی، بر سر راه کوششهای فرد برای دستیابی به هدف قرار میگیرد. در محیط فیزیکی سدهائی وجود دارد مانند راهبندان در خیابانها، و صفهای دراز برای خرید از فروشگاهها، خشکسالیهائی که محصولات کشاورزی را از بین میبرد و سروصدا که راه بر تمرکز فکر میبندد.
سدهای محیط اجتماعی بهصورت محدودیتهائی است که مردم بر آدمی تحمیل میکنند؛ از امر و نهی پدر و مادر گرفته (”بچهتر از آن است که بتواند زندگی مستقلی داشته باشد“) تا مسائل گستردهتر تبعیض نژادی یا جنسیتی، همه در زمرهٔ همین محدودیتها است.
-گاه چیزی که مانع دستیابی آدمی به هدف و خشنود شدن وی میشود از کم و کاستیهای خودش سرچشمه میگیرد. معلولیتهای جسمانی، نداشتن بعضی از توانائیها و یا خویشتنداری نابسنده نیز ممکن است آدمی را از رسیدن به هدف باز دارند.
به جز اینها هر کسی نمیتواند موسیقیدان ماهری شود یا از پس امتحانهای ورودی دورههای پزشکی یا حقوق برآید. اگر کسی هدفهائی برای خود انتخاب کند که فراتر از توانائیهای او است، محتملاً دچار ناکامی خواهد شد.
واکنش در برابر ناکامی
–پرخاشگری
-بیتفاوتی (apathy)
-واپسروی (regression)
ناکامی خواه ناشی از سدهای محیط باشد یا ناشی از کم و کاستیهای شخصی و یا برخاسته از تعارض، در هر حال میتواند پیآمدهائی به دنبال داشته باشد. آزمایش مشهوری که با کودکان کم سن و سال صورت گرفته نشاندهندهٔ برخی واکنشهائی است که در برابر ناکامی ابراز میشود (بارکر ـ Barker، دمبو ـ Dembo، و لوین ـ Lewin، ۱۹۴۱). این آزمایش با فعالهای زمان حال بیان میشود تا چنین بنماید که در صحنه حضور داریم.
در نخستین روز آزمایش، کودکان یک یک وارد اتاقی پر از اسباببازی میشوند. اسباببازیها فاقد یک قطعه یا چیزی هستند که آنها را کامل کند.
(برای نمونه: صندلی بدون میز است، میز اطو بدون اطو. دستگاه تلفن بدون گوشی، و برای قایق و اسباببازیها مشابه دیگر آب در کار نیست).
غالب کودکان با اشتیاق و شادمانی با اسباببازیها به بازی میپردازند و بهصورت تخیلی بخشهائی را که وجود ندارد تکیمل میکنند. به این ترتیب که صفحهٔ کاغذی را بهجای آب بهکار میبرند تا قایق روی آن حرکت کند و مشت خود را بهجای گوشی تلفن. در دومین روز آزمایش کودکانی را مشاهده میکنیم که رفتارشان به کلی طور دیگری است.
به این معنا که بهنظر میرسد نمیتوانند بهصورت سازنده به بازی بپردازند و اسباببازیها را در فعالیتهای با معنا و رضایتبخشی بهکار گیرند. آنها را با بیاعتنائی بهکار میبرند و گاه روی آنها میپرند و سعی میکنند آنها را بشکنند. هنگام نقاشی با مداد شمعی مانند بچههای کوچک خط خطی میکنند.
نزد آدم بزرگسالی که در اتاق حضور دارد نق و نق میکنند و داد و فریاد راه میاندازند. یکی از آنان کف اتاق دراز میکشد و به سقف خیزه شده، سرودهای کودکستانی میخواند طوری که انگار در عالم خلسه است
- چه چیز موجب این تفاوتهای رفتاری میشود؟
آیا گروه دوم کودکان دچار گونههائی از اختلال عاطفی هستند؟ با اینکه با برخی از آنان در خانه بدرفتاری میشود؟ در واقع کودکان گروه دوم همان کودکان روز نخست هستند که نشانههای ناکامی را بروز میدهند که به ترتیب زیر بهوجود آمده است
تعداد صفحات: 15
تاثیر موانع ارتباط فردی بر تعارض سازمانی
چکیده
ارتباطات از عوامل بنیادی هویت سازمان و جوهره اصلی مدیریت است. همچنین مدیران به خوبی میدانند که تعارض پارهای اجتناب ناپذیر از حیات سازمانی است بنابراین، برای مدیران اهمیت دارد که پدیدههای تأثیرگذار بر تعارض را شناسایی کنند.
تعارض میتواند کارکردی یا غیر کارکردی باشد. در مقاله حاضر تعارض غیر کارکردی مد نظر است و از میان عوامل مؤثر بر تعارض سازمانی، موانع ارتباط فردی بررسی میگردد.پنج مؤلفه موانع ارتباط فردی تحت عناوین عدم گشودگی، عدم همدلی، عدم حمایتگری، عدم مثبتگرایی و عدم تساوی مورد بررسی قرار گرفته است.
مقدمه
از مهمترین عوامل اساسی در اعمال مدیریت ، انسان است . مهمترین سرمایه سازمان نیروی انسانی آن است. توجه به نیروی انسانی در سازمانها طی سالهای اخیر بخش عظیمی از زمان وسرمایه سازمانهای پیشرو را به خود اختصاص داده است. رشته ارتباطات سازمانی بسیاری از دشواریهای سازمانی را تحلیل وبرای آ نها راه حل مناسب می یابد.
(فخیمی،1379،ص410).ایجاد سازمان تحت شرایطی که استقرار ارتباطات مشکل و یا به کلی غیر ممکن باشد کاری بیهوده است. همچنان که «هربرت سایمون» اظهار داشت که:
«سازمان نمیتواند بدون ارتباط وجود داشته باشد.» «چستر بارنارد» میگوید: «تهیه یک سیستم ارتباطی از جمله وظایف اساسی مدیر است.»
تعداد صفحات: 20