کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق در مورد گروه های مرجع در جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی 27 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق در مورد گروه های مرجع در جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی 27 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 43 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

گروه های مرجع در جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی

با تاکید بر نظریه های مرتن و فستینگر

چکیده

در فرآیند شکل گیری نگرش، تصمیم گیری و کنش افراد در جامعه، عواملی چند نقش دارند. از جمله مهمترین آنها افراد یا گروههای مرجع اند که مبنا و معیار داروی و ارزیابی کار کنش گران اجتماعی قرار می گیرند. گروههای مرجع دو کارکرد عمده ی هنجاری و مقایسه ای دارند. سوال اصلی دراین مقاله آن است که گرایش و نیاز افراد تا چه حد بنیانی اجتماعی دارد و در جامعه ساخته می شود و تا چه حد مستقل از عوامل اجتماعی و فرهنگی شکل می گیرد . در پاسخ به این سوال مهم، رویکردهای روان شناختی و روان شناسی اجتماعی به ویژگی ها وابعاد فردی توجه می‌کنند و رویکرد جامعه شناختی به عامل ساختارها و نظام ارزشی حاکم در جامعه می پردازد. این مقاله به شرح و تفصی و مقایسه این رویکردها به ویژه دیدگاههای مرتن و فستینگر خواهد پرداخت.

واژگان کلیدی :گروه مرجع، تعامل، مقایسه اجتماعی، ساخت اجتماعی، کارکرد، منزلت .

مقدمه

در جریان تصمیم گیری ها، کنش ها و حتی شکل گیری نگرش انسانها در جامعه، عواملی چند نقش آفرینند که از جمله مهمترین آنها افراد یا گروههایی هستند که مبنا و معیار قضاوت و ارزیابی کنشگران اجتماعی قرار می‌گیرند. اینها که «گروه مرجع» گفته می شوند دو کارکرد عمده ایفا می‌کنند: اولاً هنجارها، رویه ها، ارزشها و باورهایی را به دیگران القا می کنند و به اصطلاح کارکرد هنجاری دارند، ثانیاً‌ استانداردها و معیارهایی در اختیار کنشگران قرار می دهند که کنش و نگرش خود را با آنها محک می زنند و اصطلاحاً کارکرد مقایسه ای و تطبیقی ایفا می کنند. با ملاکهای عینی به صحت رفتارها یا باورهای خود یقین پیدا کنند، مقایسه با گروههای مرجع وارجاع به آنها راهی برای برون شدن از این معضل و بن بست است. این ارجاع حتی اگر خود آگاهانه نباشد، نقش انکار ناپذیر و به سزایی در تصمیم گیریها و رفتارهای اعضای جامعه ایفا می کند.

در تحلیل و بررسی این موضوع، سوالی که مطرح می شود این است که‌، این گرایش و نیاز تا چه حد از نیازها و انگیزشهای فردی ناشی می شود و چه میزان از ساختارهای فرهنگی و اجتماعی تاثیر می پذیرد؟ به عبارت دیگر در تعیین گروههای مرجع- که نقطه اتکا و مبنای مقایسه، ارزیابی و تصمیم گیری افراد قرار می گیرند، عوامل و عناصر اجتماعی یا گروهی و فردی چه میزان تاثیر گذار هستند؟

در رویکرد روانشناختی و روانشناسی اجتماعی به ویژگیها و ابعاد فردی مساله در گروه توجه می‌شود، اما در رویکرد جامعه شناختی، ارزشهای اجتماعی و ساختارهای حاکم در جامعه نقش آفرین تلقی می شوند و بیشتر مورد توجه قرار می گیرند. زیرا اساساً موضوع جامعه شناسی بررسی ساختارها و تعاملات اجتماعی است در حالی که روانشناسی اجتماعی به رفتارهای فردی انسانها در بستر جامعه می پردازد وعلائق و انگیزشهای فردی را در تعامل با دیگران مورد توجه قرار میدهد. « روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی هر دو رفتار افراد را در گروه یا نسبت به قالبهای گروهی یا دریافت جمعی مطالعه می کنند، اما جامعه شناسی به رفتارها آن چنان که در افراد خاصی ظاهر می شوند، کاری ندارد، بلکه آنها را به صورت جمعی ، یا به بیان بهتر به صورت تعیین اجتماعی در نظر می گیرد، در حالی که رواشناسی اجتماعی به عکس در رفتارها به مطالعه ی چگونگی ایجاد آنها در فرد می پردازد.» (استوتزل 1374، صص 30-29).

مقایسه این دو رویکرد و بهره گیری از امتیازات هر یک می تواند پرتویی روشنگر بر موضوع بحث بیافکند و با توجه به کاربردهای رو به گسترش آن در زمینه های مختلف از قبیل جامعه شناسی سیاسی، جرم شناسی،


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد گروه های مرجع در جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی 27 ص

مقاله درباره جامعه چیست

اختصاصی از کوشا فایل مقاله درباره جامعه چیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره جامعه چیست


مقاله درباره جامعه چیست

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:14

بسیاری از متفکرین جامعه انسانی را با بدن انسان مقایسه کرده اند, که ریشه این شیوه تفکر را بایستی در یونان قدیم جستجو کرد.

ارسطو: جامعه را به موجودی زنده تشبیه می کند که قانون تولد و رشد و مرگ بر آن حاکم است.

امیل دورکیم: جامعه را موجودی زنده می شمارد که دارای وجدان و روح جمعی است.

مرتضی مطهری:مجموعه افراد انسانی دارای زندگی دسته جمعی هستند.منظور از زندگی دسته جمعی ماهیت اجتماعی داشتن است.

ویژگی های اساسی جامعه از نظر آلن بیرو عبارتند از :

  • عمومیت
  • تداوم و استمرار
  • مشارکت کم و بیش فعالانه
  • واحد عملیاتی یکپارچه
  • تفاوت درونی از نظر روابط

وظایف و کارکردهای جامعه:

1- ایجاد ارتباط

2- نظام ارتباطی

3- قشربندی

  • جایگزینی

 

 

5- نظارت اجتماعی       نظام مقررات و ارزشها

                                          نظام تنبیه و پاداش

  • همنوایی
  • تولیدی
  • دفاعی

1- جامعه افراد را در زمان و مکان دور هم جمع می کند.به گونه ای که بین خودشان روابط انسانی برقرار میکنند.

2- جامعه وسایل ارتباطی کامل در اختیار افراد می گذارد تا به کمک زبان و دیگر نمادهای مشترک معانی و مقاصد رفتار یکدیگر را بفهمند.

3- جامعه نوعی نظام قشر بندی ایجاد می کند که به هر شخص در ساختار اجتماعی پایگاه یا موقعیتی نسبتا پایدار می دهد.

4- جامعه برای جانشینی نسلها که برای بقا و تداوم هستی لازم است شیوه های منظم ازدواج و گروههای خویشاوندی خانواده را تدارک

دیده است.

5- جامعه از الگوهای مشترک رفتار مراقبت میکند تا نظم اجتماعی را ایجاد کند.

6- از طریق نظام سازمان یافته تربیتی رسمی یا غیر رسمی نسبت به اجتماعی شدن افراد اقدام میکند.

7- جامعه با سازمان ها و گروههای گوناگون اقتصادی کار تولید و توزیع کالاها و خدمات ضروری برای زندگی افراد را سامان می دهد.

8- جامعه با سازمان های سیاسی و اداری و انتظامی خود امنیت خارجی و نظم را تامین نموده و ضمنا به تدابیری در زمینه پزشکی برای تامین بهداشت و تندرستی اعضایش میپردازذ.

تفاوت اجتماع و جامعه از نظر تونیس:

فردیناند تونیس جامعه شناس آلمانی اجتماع را همزیستی, صمیمانه, خصوصی و انحصاری می داند مانند خانواده – اما جامعه (زندگی عمومی) چیزی است که مردم آگاهانه و دانسته در آن وارد می شوند.

تونیس عقیده دارد که در اجتماع کشش هایی که افراد را به یکدیگر پیوند می دهد از نوع طبیعی است که مبتنی بر روابط عاطفی و دوستانه است. مثل خانواده, ایل, طایفه – اما در جامعه کشش هایی که افراد را به یکدیگر پیوند می دهد از نوع سنجیده و حساب شده است که مبتنی بر روابط مادی و نیازهای متقابل اقتصادی است مثل شهر های صنعتی, شرکتهای تجاری.

 تعریف فرهنگ از نظر تایلر: مجموعه پیچیده ایست که در بر گیرنده دانستنیها و اعتقادات و هنرها و… که به وسیله انسان به عنوان عنصر جامعه کسب شده است.

وجوه تمایز انسان ازحیوان: 1-تفکر و قدرت یادگیری 2-تکلم 3-تکنولوژی 4-زندگی گروهی

منظور از فرهنگی شدن چیست؟ هماهنگی و انطبلق فرد با کلیه شرایط و خصوصیات فرهنگی که به دو صورت انجام میشود:

1- به صورت طبیعی و تدریجی که همان رشد افراد در داخل شرایط فرهنگی است.

2- به صورت تلاقی دو فرهنگ که به طرز مختلف انجام می گیرد.


فرهنگ:

1- مادی: شامل اشیا قابل لمس مثل: مسکن و وسایل زندگی

2- معنوی: هنر زبان ادبیات…

تاخر فرهنگی: پس افتادن یک عنصر فرهنگی از سایرعناصر فرهنگی

فرهنگ:


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره جامعه چیست

تحقیق در مورد زن در جامعه

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق در مورد زن در جامعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 8 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

موقعیت زن در جامعه

مقتضیات ایجاب می کند که بسیاری از مسائل بعداً مورد ارزیابی قرار می گیرد و به ارزیابیهای گذشته بسنده شود.

«نظام حقوق و تکالیف خانوادگی» از جمله این سلسله مسائل است. در این عصر به عللی فوض شده که مسئله ای اساسی در این زمینه «آن دی» زن و «تساوی حقوق» او با عدد است، همه ی مسائل دیگر فرع این دو مسئله است. قدهای فلاسفه، فلسفه ی زندگی خانوادگی را بخش مستقلی از «حکمت علمی» می شوند و معتقد به منطق و معیار جداگانهای برای این بخش از حیات انسانی بوده اند. افلاطون در رساله جمهوریت، و ارسطو در کتاب سیاست و بوعلی در کتاب اشفا با چنین دیدی و از این زاویه به موضوع نگریسته اند.

در مورد حقوق زن در اجتماع نیز قطعاً چنین تردید و پرسشی در اجتماع هست که آیا حقوق طبیعی انسانی زن و مرد همانند و متشابه است یا نا همانند و نا متشابه یعنی آیا خلقت و طبیعت که یک سلسله حقوق به انسان ها ارزانی داشته است. آن حقوق را دو جنسی آفریده است یا یک جنسی؟ آیا «ذکوریت» و «انوثیت» در حقوق و تکالیف اجتماعی راه یافته است یا از نظر طبیعت و در منطق تکوین و آفرینش، حقوق یک جنسی است؟ در دنیای غرب، از قرن هفدهم به بعد، پا به پای نهضتهای علمی و فلسفی، نهضتی در زمینه ی مسائل اجتماعی و به نام «حقوق بشر» سورت گرفت. نویسندگان و متفکران قرن هفدهم و هجدهم افکار خویش را درباره ی حقوق طبیعی و فطری و غیر قابل سلب بشر با پشنکار قابل تحسینی در میان مردم پخش کردند.

ژان ژاک روسو و ولتر و منتسکیو از این گروه نویسندگان و متفکرانند. این گروه حق عظیمی بر جامعه بشریت دارند. شاید بتوان ادعا کرد که حق اینها بر جامعه بشریت از حق مکتشفان و مخترعان بزرگ کمتر نیست.

اصل اساسی مورد توجه این گروه این نکته بود که انسان بالفطره و به فرمان خلقت و طبیعت، واجد یک سلسله حقوق و آزادی هاست. این حقوق و آزادی ها را هیچ فرد یا گروه به هیچ عنوان و با هیچ نام نمی توانند از مرد یا قومی سلب کنند، حتی خود صاحب حق نیز می تواند به میل و اراده ی خود، آن ها را به غیر منتقل نماید و خود را از این ها عریان و منسلخ سازد. و همه ی مردم: اعم از حاکم و محکوم، سفید و سیاه، ثروتمند و مستمند در این حقوق و آزادی با یکدیگر «متساوی» و برابرند.

این نهضت فطری و اجتماعی. ثمرات خود را ظاهر ساخت، اولین بار در انگلستان و سپس در امریکا و بعد در فرانسه به صورت انقلابها و تغییر نام ها و امضاء اعلامیه بروز و ظهور نمود و به تدریج به نقاط دیگر سرایت کرد.

در قرن نوزدهم افکار تازه ای در زمینه حقوق انسانها در مسائل اقتصادی و اجتماعی و سیاسی پیدا شد و تحولات دیگری رخ داد که منتهی به ظهور سوسیالیزم و لزوم و لزوم تخصیص منافع به طبقات زحمتکش و انتقال حکومت از طبقه ی سرمایه دار به مدافعان طبقه ی کاگر گردید.

تا اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، آنچه درباره حقوق انسان ها گفتگو شده و یا عملاً اقدامی صورت گرفته مربوط است به حقوق ملتها در برابر دولت ها و یا حقوق طبقه ی کاگر و زحمتکش در برابر طبقه ی کارفرما و ارباب. در قرن بیستم مسئله «حقوق زن» در برابر «حقوق مرد» مطرح شد و برای اولیت بار در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر که پس از جنگ جهانی دوم در سال 1938 میلادی از طرف سازمان ملل متحد منتشر گشت تساوی حقوق زن و مرد صریحاً اعلام شد.

در همه نهضتهای اجتماعی غرب، از قرن هفدهم تا قرن حاضر، محور اصلی دو چیز بوده «آزادی» و «تساوی» و نظر به اینکه نهضت حقوق زن در غرب، دنباله ی سایر نهضت ها بود، و بعلاوه تاریخ حقوق زن در اروپا از نظر آزادی ها و برابری ها فوق العاده مرارتبار بود، در این مورد نیز، جز درباره «آزادی» و «تساوی» سخن نرفت.

پیشگامان این نهضت، آزادی زن و متساوی حقوق او با مرد مکمل و متصم نهضت حقوق بشر که از قرن هفدهم عنوان شده بود دانستند و مدعی شدند که بدون تأمین آزادی زن و تساوی حقوق او با مرد سخن از آزادی و حقوق بشر بی معنی است، و بعلاوه، همه ی مشکلات خانوادگی ناشی از عدم آزادی زن و عدم تساوی حقوق او با مرد است و با تأمین این جهت، مشکلات خانوادگی یک جا حل می شود.

آنچه اذهان را به خود معطوف ساخته بود همان تعمیم اصل آزادی و اصل تساوی در مورد زنان نسبت به مردان بود. به عبارت دیگر: در مورد حقوق زن نیز تنها موضوع بحث «حقوق طبیعی و فطری و غیر قابل سلب بشر» بود و بس. همه ی سخن مادر اطراف این یک مطلب دور زد که زن با مرد در انسانیت شریک است و یک انسان تمام عیار است. پس باید از حقوق فطری و غیر قابل ساب بشر، مانند مرد، و برابر با او برخوردار شود.

زن از آن جهت که انسان است مانند هر انسان دیگر آزاد آفریده شده است و از حقوق مساوی بهرمند است، ولی زن انسانی است با چگونگی های خاص و مورد انسانی است با چکونگی های دیگر، زن و مرد در انسانیت «برابرند» ولی دو گونه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زن در جامعه

مقاله درباره بررسی عشق در جامعه امروزی

اختصاصی از کوشا فایل مقاله درباره بررسی عشق در جامعه امروزی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره بررسی عشق در جامعه امروزی


مقاله درباره بررسی عشق در جامعه امروزی

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:85

پیشگفتار

مجموعه ای که پیش رو دارید حاصل ماه ها تلاش اینجانب است در جهت تثبیت جایگاه والای عشق در جامعه امروزی ما که متاسفانه یک سری بی اعتمادی ما و هوس های نابجا شده است تبیین و تنظیم شده است.

لازم به ذکر است هدف از چاپ این کتاب زدودن زنگار بدبینی از آینه صاف و صیقلی عشق و رساندن به یک مفهوم دقیق از این واژه می باشد لذا سعی بر آن داشتم تا علاوه بر تعریف دقیق این واژه به فضایل، ارزش ها، رکن ها و دیدگاه های بزرگان در این مسئله بپردازم.

البته بنده کوچکتر از آن هستم که در مورد عشق سخن بگویم. اما چون چشمه هایی از این رکن مقدس را در وجود خویش احساس نمودم خویشتن را بر آن داشتم که گوشه ای از مسائل مربوط به آن را بیان کنم.

در آخراز خوانندگان محترم، استدعا دارم که نقایص این اثر ناچیز را بر من ببخشایند و حقیر را از راهنمایی های خود محروم ننمایند.

روز اول چون دم از رندی زدیم و عشق                   شرط آن بود که جز ره آن شیوه نسپریم

علی غفوری

15/7/87

 

 

 

 

 

 

 

بررسی عشق در جامعه امروزی:

امروز یکی از خلاهایی که در دنیای اروپا و آمریکا وجود دارد خلا عشق است. در کلمات دانشمندان اروپایی زیاد این نکته به چشم می خورد که اولین قربانی آزادی و بی بند و باری امروز زنان و مردان، عشق و شور و احساسات بسیار شدید و عالی است. در جسمانی امروز هرگز عشق هایی از نوع عشق های شرقی از قبیل عشق های مجنون و لیلی، و خسرو شیرین رشد و نمو نمی کند.

از این داستانها می توان فهمید که زن بر اثر دور نگه داشتن خود از دسترس مرد تا کجا پایه خود را بالا برده است و تا چه حد سرنیاز مرد را به آستان خود فرود آورده است! قطعاً درک زن این حقیقت را در تمایل او و به پوشش بدن خود و مخفی کردن خود به صورت یک راز تاثیر فراوان داشته است.

مولوی، عارف نازک اندیش و دوربین خودمان مثلی بسیار عالی در این زمینه می آورد. اول درباره تسلط معنوی زن بر مرد سخن می گوید، آن گاه راجع به تاثیر حریم و حائل میان زن و مرد در افزایش قدرت و معصومیت زن و در بالا بردن مقام او در گداختن مرد در آتش عشق و سوز مثل لطیفی می آورد: آن ها را به آب و آتش تشبیه می کند می گوید مثل مرد مثل آب است و مثل زن مثل آتش، اگر حائل از میان آب و آتش برداشته شود آب بر آتش غلبه می کند و آن را خاموش می سازد. اما اگر حائل و حاجبی میان آن دو برقرار باشد مثل این که آب را در دیگی قرار دهند و آتش در زیر آن دیگ روشن کنند آن وقت است که آتش آب را تحت تاثیر خود قرار می دهد. اندک اندک او را گرم می کند و احیاناً جوشش و غلیان در او به وجود می آورد، تا آن جا که سراسر وجود او را تبدیل به بخار می سازد.

مرد بر خلاف آن چه تصور می رود در عمق روح خویش از ابتذال زن و از تسلیم و رایگانی او متنفر است. مرد همیشه عزت و استغنا و بی اعتنای زن را نسبت به خود ستوده است.

به طور کلی رابطه ای است میان دست نارسی و فراق از یک طرف و عشق و سوز و گرانبهایی از طرف دیگر، یعنی عشق در زمینه فراق ها و دست نارسیها می شکفد و هنر و زیبایی در زمینه عشق رشد و نمو می یابد. نظامی می گوید:

چه خوش نازی است ناز خوبرویان                 زدیده رانده را از دیده جویان.

همچنین داستانی را که عشق می سراید، مسیر خونین عشاق را بازگو می کند و قصه های معنوی را با ما در میان می گذارد


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره بررسی عشق در جامعه امروزی

دانلود حقوق زن و مرد در جامعه 19ص

اختصاصی از کوشا فایل دانلود حقوق زن و مرد در جامعه 19ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

حقوق زن و مرد در جامعه

اما آنان نخواسته و یا نتوانسته اند همهء رقیبان را بالکل از میدان به در کنند چرا با از میان رفتن یک رقیب ، دیگری ای جایگزین می شود و قد علم می کند. پس چاره در قانون گزاری طبیعت است با میل و ارادهء خویش. قوانینی که نوع برتر را تعریف کند و سایرین را مستثنی سازد. این قوانین گاه می تواند بی رحمانه تر از قوانین جنگل معصوم به غلط ظالم خوانده شده باشد؛ هر که سفید تر، برتر؛ هر که قوی تر؛ بهتر؛ ...

در این میان قانونی وجود دارد که شاید از همه کودکانه تر باشد:‌ فرد هم رنگ ، هم نژاد ، هم دین ، هم وطن و هم خون ، ولی پست تر!‌ و آن عضو مفلوک جامعه کسی نیست جز همشهری دست دوم، زن. اینجا دیگر برتری نه نسبی که مطلق است – برتری از آن نوع که انسان بر تمام دیگر موجودات دارد. مرد اشرف مخلوقات است ، نه زن. مرد است که روح خداوند در او دمیده شده است و او تصویر خداوند در بهشت است. زن عضوی ناقص است که به واسطهء مرد خلق شده است و کاری جز این نکرده که مرد معصوم و متعالی را تشویق به خیانت به پدر روحانی اش نموده و باعث اخراج او از خانهء امن و ابدیش گردیده است. زن حیوانی است مکار ، عامل بیچارگی دنیا.

این فرضیه در جوامع ابتدایی هم به نوعی دیگرموثق و معتبر بود. انسان اولیه می بایست قوی باشد تا بتواند مبارزه کند و در مبارزه با طبیعت پیروز شود. انسان ضعیف دوام نمی آورد مگر به حمایت قوی ترها. اما انسان های ضعیف اغلب زنان بودند و ادامهء زندگی شان منوط به حمایت مردان. پس برتری مرد مجدد ثابت می شد.

با انتقال جامعه به مرحلهء کشاورزی، هنوز قدرت بدنی حرف اول را می زد. در جنگ و دفاع از املاک هم زنان جز آن که به اسیری برده شوند و ایجاد دردسر نمایند، کمکی نمی کردند پس آنان مایهء ننگ بودند. در این دوران نیز همچنان الگوی انسان طبیعت بود و این امر برتری را بدون چون و چرابه مردان داده بود. بودند جوامعی که خشم طبیعت چندان گریبانگیرشان نبود و پیش رو زمین های بارور کشاورزی داشتند، مانند جامعهء مصرباستان که رود نیل ، کشتزارهای حاصل خیز را برایشان به ارمغان می آورد. در این جوامع – باز به پیروی از طبیعت – ارزش و برتری به گروهی داده می شد که بیشتر شبیه محیط بودند. این جا زنانی که مصداق باروری بودند؛ یعنی مادران، برتری داشتند. باز هم آن چه مطرح بود باروری زن بود و نه خود او. هنوز هم در جوامع ابتدایی افریقا با شرایطی مشابه می توان نمونه های مادر سالاری را یافت.

اگر رشد جامعهء انسانی را به مراحل رشد بدن انسان تشبیه کنیم، گذار از مرحلهء‌ کشاورزی و ورود جوامع به دوران صنعتی ، پایان طفولیت و ورود به دوران نوجوانی و سرکشی بود. در این دوران ملاک دیگر زور بازو و قدرت نبود چرا که نه تنها زنان، که کودکان شش- هفت ساله نیز می توانستند پای دستگاه ها در کارخانه ها بایستند و کار کنند. حال می بایست دربارهء تمامی ملاک های برتری تجدید نظر به عمل آید و همان زمان بود که تاریخ شاهد جنبش های انسان دوستانه از جمله لغو برده داری، حق آزادی و رای برای زنان و .... گردید.

از آن پس اگر چه عده ای سعی کردند این تحولات را انکار کنند و حقوق را نادیده بگیرند، دیگر توان آن را نداشتند چرا که جامعهء انسانی به شکلی اجتناب ناپذیر مسیر خود را می پیمود.

اما در عصر صنعتی نیز گاه جنبش های مخالف مردسالاری، که به مرور منجر به ایجاد حرکت های فمینیستی – به طور خاص موج اول - گردید ، مشکل را حل نکرد. راه حل های ارایه شده در ابتدا صرفا ترک یک سوی میدان نبرد و الحاق به دیگر سو بود و چون نتیجه نبخشید، کار به انکار کل موضوع مخالفت انجامید. فمینیست های موج سوم بالکل منکر وجود چیزی به نام جنسیت و تفاوت زن و مرد شدند. [1]

زمانی که صحبت از تساوی حقوق زن و مرد می شود،‌خود این عبارت به معنی یکی ندانستن این دو است. یعنی ما دو پدیده به نام های زن و مرد داریم و قصد آن می کنیم که به آن ها حقوق برابر بدهیم. مشکل اساسی افرادی که امروزه به این مهم می پردازند این است که می خواهند زن و مرد را کاملا یکی بشمارند و از این طریق به اثبات تساوی حقوق بپردازند. مقایسه هایی فیزیکی که گاه انجام می پذیرد حاکی از این غفلت است ؛ مثلا مقایساتی بر روی وزن مغز زنان و مردان. اینان قصد اثبات تساوی زن و مرد- و نه تساوی حقوق زن و مرد - را دارند.

با وجود همهء تلاش ها برای انکار، زن و مرد از نظر جسمانی با یکدیگر متفاوت اند. [2] اما تلاش برای برقراری تساوی حقوق زن و مرد است؛ یعنی آن چه که با توجه به لیاقت و شایستگی یک انسان باید به او داد. در اعطای حق، دیگر مسالهء زن یا مرد بودن مطرح نیست چون دیگر به جسم فرد ربطی ندارد. مساله یک انسان است؛ انسانی دارای روح که می تواند زن یا مرد، سفید یا سیاه ، پیر یا جوان ، قوی یا ضعیف باشد. هیچ یک از تفاوت های ظاهری نمی تواند عامل محرومیت فرد انسانی از حقوق او باشد.

اما حق یک انسان چیست که زن و مرد باید به شکل مساوی از آن بهره برند؟‌ مسلما این امر تنها به این معنی نیست که زن ترک خانه کند و در اجتماع حاضر باشد. حقوق برابر در اموری بسیار متعالی تر است: حق تفکر، حق آموزش، حق انسان بودن ، حق رشد و تعالی عقلانی و روحانی. زن و مرد باید به طور مساوی امکان ترقی و تکامل داشته باشند و بتوانند قابلیات و استعدادات خود را بروز دهند. نکتهء مهم این جاست که زن و مرد هر دو به تنهایی انسان هایی کامل و مستقل هستند که هر یک به منزلهء‌ یک واحد انسانی می توانند زندگی و ترقی کنند. زمانی می توان انتظار حقوقی برابر را برای آنان داشت که چنان باوری ملکهء جامعه گردد.

اما مگر حالا که چنین نیست ، چه مشکلاتی وجود دارد؟‌ اگر این ارزش محقق شود چه خواهد شد؟

نادیده گرفتن زنان در هر جامعه به ضرر کل آن جامعه است. تعلیم و تربیت کل جامعه ، به علت عدم آگاهی و توانایی مربیان اول فرزندان – مادران – به تاخیر خواهد افتاد و این حرکت ورشد جامعه را کند می کند. در اصل باور به برتری هر جنس تناقضی در خود نهفته دارد؛ چگونه ممکن است انسان هایی پست و ذلیل – مادران یا زنان – بتوانند از دامان خود متعالیانی – مردان – بار آورند یا مادرانی والا و عالی افرادی پست؟

ازسوی دیگر تحقیقات نشان داده است که در جوامع مردسالار گرایش به نظام دیکتاتوری بیشتر است. مصداق آن را نیز آلمان در دوران نازیسم می دانند که تاکید بر خانه نشینی زنان داشت. بالعکس، حکومات دموکراسی اغلب با حضور زنان در جامعه همراه بوده است. در ضمن هر کجا که موازنهء‌ بین دو جنس برقرار باشد، سطح زندگی ارتقا می یابد.[3] و شاید همین اصل مؤید آن باشد که حضور زنان در جامعه و تصمیم گیری ها منجر به برقراری صلح خواهد شد. زیرا روحیهء فداکاری مادرانه به جامعه تسری می یابد و رافع خودخواهی ها و تعصبات و در نتیجه دشمنی ها و جنگ ها می گردد.

مسلما این به معنی لزوم برتری زنان بر مردان درجامعه نیست بلکه حضور این دو در کنار یکدیگر است که می تواند احساسات را تعدیل کند. سپردن کل نظام صرفا به دست زنان نیز باعث ایجاد مشکلاتی در جامعه خواهد شد. قاطعیت و عدالت مردانه در کنار عطوفت و لطافت


دانلود با لینک مستقیم


دانلود حقوق زن و مرد در جامعه 19ص