کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق درمورد صفویه و تشکیل حکومت شیعی در ایران

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درمورد صفویه و تشکیل حکومت شیعی در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

صفویه و تشکیل حکومت شیعی در ایران: نقد و بررسی مفهوم تشیع صفوی

1. مقدمه

یکی از مهم‌ترین دوره‌های تاریخی تمدن ایران، حکومت صفویه (1501 تا 1736 م) است. از طرفی - به عقیده‌ی بسیاری - صفویه، اولین حکومت ملی در ایران پس از انقراض ساسانیان است و از طرف دیگر در این زمان تشیع - که همچنان مذهب غالب در ایران است - مذهب رسمی ایران شد. تشیع که تا قبل از این یک مذهب انحرافی و رافضی معرفی می‌شد و به علاوه نهاد رسمی دولتی پشتیبانی نداشت، با به قدرت رسیدن شاه اسماعیل به عنوان مذهب رسمی ایران اعلام شد و عملاً برای اولین بار در ایران، حکومت یکپارچه‌ی شیعی تاسیس شد (1).در این نوشتار سعی داریم تا به اختصار پس از بیان اهم رویدادهای تاریخی در دوران صفویه، به بررسی تعامل دین و دولت و نقش سیاسی علمای شیعی در دوران صفویه بپردازیم. مسئله‌ی مورد مناقشه درباره‌ی صفویه که در این نوشتار مد نظر ماست، مباحثی پیرامون مفهمو «شیعه‌ی صفوی» و انحراف در اندیشه‌های بنیادین شیعه پس از به قدرت رسیدن است.

2. خلاصه‌ی روند تاریخی صفویه

سلسله‌ی صفویه بدست اسماعیل فرزند شیخ حیدر صفوی با تاج گذاری او در سن 15 سالگی تأسیس شد. وی علی‌رغم مخالفت علمای شیعه‌ی تبریز مذهب تشیع را رسمی کرد و دستور داد در نماز جماعت خطبه‌ی شیعه علنی خوانده شود: «... مرا به این کار واداشته‌اند و خدای عالم، با حضرات ائمه معصومین همراه من هستند و من از هیچ کسی باک ندارم. به توفیق الله تعالی اگر از رعیت حرفی بگویند، شمشیر می‌کشم و یک کس را زنده نمی‌گذارم...» [1]سیاست مذهبی اسماعیل بسیار سخت‌گیرانه بود و به علاوه پیروان او اعتقاد زیادی به وی داشتند. بسیاری معتقدند پیروزی‌های او در جنگ‌هایش به دلیل اعتقاد مذهبی قوی سرداران سپاهش بود. راجر سیوری معتقد است، بسیار پیش از آنکه توپ جنگی را برادران شرلی (یک قرن پس از اسماعیل) به ایران بیاورند، ایرانیان (به عنوان مثال شیخ حیدر) سال‌ها پیش از آن استفاده کرده بودند. لیکن به دلیل اعتقاد به جوانمردی، در جنگ‌ها از این سلاح استفاده نکردند. همین باعث شد تا اسماعیل در جنگ چالدران مغلوب سلطان سلیم شود. [2]اوج شکوه و قدرت صفویه در زمان عباس اول ملقب به «شاه عباس کبیر» است. وی در ابتدا با عثمانی قرارداد صلح امضا کرد و پس از دفع ازبکان، تبریز و بغداد را از عثمانی پس گرفت. [2]از زمان شاه عباس کبیر، تربیت افراد شاهزادگان نالایق در حرم دنبال شد، چرا که شاه از قدرت گرفتن اطرافیانش در هراس بود، تا جایی که گفته می‌شود سلیمان اول 8 سال را مرتب در حرم گذراند و سلطان حسین مدت‌ها یک دائم‌الخمر بود. سر انجام محمود افغان در 1722 اصفهان را اشغال و سلطان حسین را به قتل رساند. 15، 16]

اسماعیل (اول)

1501 تا 1524

تاج‌گذاری در تبریز در سن 15 سالگی، اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران، سخت‌گیری مذهبی، شکست دادن ازبک‌ها و قتل محمد شیبانی (شیبک خان)، تعیین مقام مذهبی صدارت، کشورگشایی در 10 سال ابتدای حکومت، دعوت از محقق کَرَکی، شکست از عثمانی در جنگ چالدران و از بین رفتن ابهت او و خدشه به اندیشه‌ی شکست ناپذیری مرشد قزلباش‌ها (اسماعیل)، قتل عام شیعیان آناتولی به دستور سلطان سلیم عثمانی [2، 6، 16]

طهماسب (اول)

1524 تا 1576

طولانی‌ترین دوران سلطنت، اشغال و ترک تبریز توسط عثمانی، دعوت مجدد از محقق کرکی و دادن اختیارات به او

اسماعیل (دوم)

1576 تا 1578

محمد خدابنده

1578 تا 1587

پادشاهی مریض و رنجور، دخالت همسرش (خیرالنساء بیگم ملقب به مهد علیا) در حکومت، تدارک اولیه‌ی سپاه برای جنگ با عثمانی [14، 2]

عباس (اول)

1587 تا 1629

مصالحه با عثمانی و شکست ازبک‌ها، پایتختی اصفهان، جنگ با عثمانی و شکست آن‌ها، بیرون راندن پرتغالیان از بندر عباس (اشغال‌شده در زمان اسماعیل)، گسترش مناسبات اقتصادی خارجی، مشاورت از انگلیسی‌ها در تهیه‌ی ارتش قدرتمند، آزادی مذهبی، اوج شکوفایی هنر و معماری، تربیت شاهزادگان نالایق در حرم [15، 16]

صفی

1629 تا 1642

خشونت و سرکوب: اعدام بسیاری از سران سپاه و مشاورین [16]

عباس (دوم)

1642 تا 1666

آرامش و افزایش قدرت علمای شیعه در حکومت [15]

سلیمان (اول)

1666 تا 1694

سلطان حسین (اول)

1694 تا 1722

شکست از محمود افغان و غارت اصفهان، انقراض سلسله

خلاصه تاریخ و وقایع دوران شاهان صفوی

3. اندیشه‌ی اسلامی در دوره‌ی صفوی

سید حسین نصر، در مقالات خود به بررسی جایگاه علمی و سنن عقلی در زمان اوج شکوفایی صفویه پرداخته است. آوردن نام بزرگان «مکتب اصفهان»، خود بر شکوفایی اندیشه‌ها و سنن گوناگون عقلی (از فقهی گرفته تا عرفانی، کلامی فلسفی و حتی اخباری) کفایت می‌کند: محمد باقر داماد (میر داماد)، میر ابولقاسم فندرسکی، فیض کاشانی، صدرالدین محمد شیرازی (ملاصدرا)، بهاءالدین عاملی (شیخ بهایی)، محمد باقر مجلسی (مجلسی دوم/پسر). [3]در بیان شکوه فرهنگ این دوران همین بس که اشاره کنیم به بیش از 100 عنوان کتاب از شیخ بهایی: در زمینه‌های فقه، اصول، ادبیات و علوم عربی، حدیث، ریاضیات، ستاره‌شناسی، حدیث، اصول اعتقادی، حکمت و فلسفه و علوم غریبه. [12]از ابتدای تأسیس حکومت صفوی عده‌ای از علمای ایرانی به تکاپو افتادند تا مبانی و معارف مکتب تشیع یعنی متون دینی تاریخ زندگانی و سیره و سنت حضرت رسول (صلی‌الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) و استنباط‌های فقهی و کلامی و تفسیری علما و متفکران شیعه را برای هموطنان شیعه مذهب خود تشریح و تفهیم سازند. این گروه معدود از علمای ایرانی که در آغاز قرن دهم هجری به علوم شرعی مثل حدیث و فقه و تفسیر روی آوردند و بعضاً ادعای فقاهت هم می‌‌کردند اغلب حکمای تعلیم یافته مکتب فلسفی ایران بودند که تفقه این عده بصورت منفرد و پراکنده و بدون آنکه فعالیت آنان شکل منسجم و منظمی داشته باشد بنا به ذوق و علاقه خود کوشیدند تا در مجموعه معارف شیعی غور نمایند و یافته‌های خود را در قالب تألیف و ترجمه ارائه دهند.برجسته ترین نمایندگان این گروه عبارتند از: حسین بن شرف‌الدین عبدالحق معروف به الهی اردبیلی، جمال‌الدین بن عطاء ا.... دشتکی شیرازی، میر شاه طاهر بن رضی حسینی کاشانی معروف به شاه طاهر. [10]علمای جبل عامل در قدرت سیاسی و فرهنگی عصر صفوی نقش بسزایی داشتند و از آن جمله می‌توان به نقش محقق کرکی در تعدیل سیاست‌های شاه اسماعیل اشاره کرد. یکی از مشخصه‌های فقه کرکی، بذل توجه خاص به پاره‌ای از مسائل است که تغییر سیستم حکومتی و به قدرت رسیدن شیعه در ایران بوجود آورده بود. بیشتر فقها و مجتهدان شیعه پس از کرکی تا پایان دوره صفویه متأثر از روش فقهی او بوده‌اند. زیرا مجموعه حقوقی عمیق و متین او را با استدلال‌های قوی و محکم در برابر خود دانسته‌اند. از مهمترین آثار مهاجرت فقها، تثبیت اندیشه ولایت فقیه بود به گونه‌ای که حاکم صفوی خود را نایب فقیه می‌‌شمرد. [10]طهماسب در سفر به عراق، کرکی را با حکمی تاریخی و پراهمیت به ایران دعوت می‏کند. از آنجا که این دعوت با متنی کاملاً فقهی به نگارش درآمده است، احتمال داده‏اند کرکی آن را به‏عنوان اعلان شرایط بازگشت خود به ایران نوشته و شاه طهماسب آن‌را امضا کرده باشد. البته احتمال این‏که این فرمان را نهاد سلطنت صادر کرده باشد هم‏چنان به قوت خود باقی است. نکته‌ی قابل توجه این است که در این فرمان هیچ اشاره‏ای به جایگاه قدرت سیاسی نشده است؛ یعنی سعی در توفیق و جمع بین ضرورت‏های شرع و مقتضیات قدرت حاکمه ندارد، بلکه مستقیماً حکم شرع را مبنا قرار داده و تلاش در جهت توجیه و مشروعیت بخشیدن به قدرت سیاسی حاکم نمی‌کند. [4]

4. تشیع صفوی از دیدگاه شریعتی

شریعتی در تحلیلی جامعه شناختی از قضایای صفویه (2)، به انحراف در اندیشه‌ی شیعی اشاره می‌کند. وی یا بیان تفاوت‌های جنبش/نهضت (movement) با نهاد (institution) یک نظریه‌ی جامعه‌شناختی را یادآوری می‌کند مبنی بر اینکه فرد متعلق به نهضت، یک موضع مخالف و جریان ضد تاریخ را دنبال می‌کند و در مقابل آن فرد متعلق به نهاد، یک محافظه‌کار میانه‌رو است که هر مخالفی را ضد انقلاب می‌داند (3). به عنوان مثال زرتشت پیش از ساسانیان به صورت یک جریان و نهضت مبارز با اشکانیان بود ولی در دوره‌ی ساسانی که به صورت یک نهاد حکومتی درآمد، بر سرنوشت جامعه، املاک و قدرت‌های سیاسی حاکم شد. نمونه‌ی دیگر آن در عصر حاضر ماتریالیزم - سوسیالیزم است که در قرن 19 نفوذ بسیار زیادی در اندیشه‌های آزادی‌خواهانه داشت ولی در میانه‌ی قرن 20 که به صورت نهاد در می‌آید و از همیشه قدرتمندتر می‌شود، ایمان جدیدی به خود نمی‌آفریند و لذا در این دوره نهضت‌های آزادی‌خواهانه‌ی «ملی» بیش از سوسیالیزم مورد توجه قرار می‌گیرد.شریعتی معتقد است که صفویه، حکومت خود را بر پایه‌ی «تشیع» و «ملیت» بنا نهاد و علمای شیعه که در طول 10 قرن در کنار مردم بودند، در کنار حاکمان قرار می‌گیرند. در همین دوره است که «عالم شیعی/دینی» به «روحانی» بدل می‌شود و حاکم، اقتدار خود را به عنوان یک نفوذ معنوی در اذهان جا می‌اندازد؛ برخی از اصول عقاید شیعی تحریف می‌شود که از جمله می‌توان به عصمت (عصمت از گناه و تماس با قدرت‌های آلوده، در برابر حالت بیولوژیک و فیزیکی)، وصایت (سفارش پیغمبر به جانشینی در برابر رژیم فامیلی)، ولایت، امامت، عدل، تقیه، غیبت (انتظار مثبت و رهبری عالم در برابر انتظار منفی، یعنی دست بسته بودن و معطل ماندن)، شفاعت، و اجتهاد و تقلید اشاره کرد.وی همچنین به نقش غرب بویژه انگلیس در جدایی افکنی بین سه امپراطوری ایران، عثمانی و هند اشاره می‌کند و از ترس غرب از عثمانی و تحریک ایران به حمله به آن (تفرقه بین دو امپراطوری اسلامی) سخن می‌گوید.به علاوه شریعتی تشیع علوی را نبوی و تشیع صفوی را اموی می‌داند و تفاوت‌های تشیع صفوی و علوی را به این صورت بیان می‌کند: «تشیع مکه در برابر تشیع مشهد»، «تشیع قرآن در برابر تشیع مفاتیح الجنان»، «تشیع مبارزه بر برابر تشیع لعن و نفرین»، «تشیع امام شناسی در برابر تشیع امام پرستی»، «تشیع علم در برابر تشیع اصالت تقدس» و نهایتاً «تشیع نه در برابر تشیع آری». [5، 13]

5. نقد

شریعتی در مقایسه‌ی تفاوت میان تشیع علوی و صفوی، به ارائه‌ی دو نمونه‌ی آرمانی (4) از تشیع مثبت و منفی می‌پردازد. هر چند در مواردی این مقایسه به آسیب شناسی و انحراف‌زدایی از دین منجر می‌شود، لیکن از آنجایی که این بحث به صورت تألیفی دقیق و تاریخی مطرح نشده، و همچنین به دلیل وسعت و پهن‌دامنه بودن آن، صحت تاریخی برخی مطالب آن مورد تردید است. به عنوان مثال اینکه آیا شاه عباس وزیر روضه‌خوانی به غرب می‌فرستد تا تشریفات مذهبی مسیحیان را بیاموزد و در مورد مراسم عاشورا به کار گیرد؟ جایگاه واقعی شاه عباس نزد مردم چگونه است؟ نقش علما در حکومت صفویه و دلیل همکاری بعضی و عدم همکاری بعضی دیگر چه بود؟ (5)لَک‌زایی معتقد است، آن نظریه‌ای که مدّ نظر محقق کَرَکی، مقدس اردبیلی، محقق سبزواری، علامه مجلسی، شیخ بهایی و بسیاری از علمای بزرگ این دوره بوده عبارت است از این که همچنان هر سلطان فاقد شرایط نیابت از معصوم جائِر است و همکاری با این سلاطین در جهت امر به معروف، جلوگیری از ظلم و در کل انجام وظایف شرعی جایز و بلکه در برخی موارد واجب است. [8]به عقیده مورخ معاصر و شیعه شناس لبنانی سید حسن الامین، اگر علمای جبل عامل به داد پادشاهان صفویه نرسیده بودند گرایش این سلسله به مسلک علی اللهی و غالیان شیعه حتمی بود و در آن صورت سرنوشت ایران امروز از لحاظ مذهبی جز این بود که هست. [10]در اینکه حکومت صفویه یک حکومت عادل و حتی ملزم به رعایت احکام اسلامی نبود شکی نیست (6)، لیکن تقابل مشهد و مکه و قرآن در برابر مفاتح‌الجنان با فرض دو ثقل قرآن و عترت چیست؟ به نظر می‌رسد منظور شریعتی افراط در اهمیت دادن به عترت و غفلت از قرآن است.سلطان محمدی در بیان علل نزدیکی علمای دین و مدح شاهان توسط آن‌ها در دوران صفوی می‌نویسد: «... علامه مجلسی آغازگر این رسم در بین عالمان شیعی نبوده، بلکه شاید آخرین آنها هم نخواهد بود. تألیف کتاب‏ها و اهدای آنها به سلاطین و مدح و ثنای شاهان در مقدمه اینگونه تألیفات از دیرباز، از زمان شیخ صدوق (ره) معمول و مرسوم بوده». وی اضافه می‌کند: «غرض علمای دینی از اهدای آثار برجسته خود به سلاطین، حفظ و بقای آثار و تسهیل امکان استفاده عموم از آن تألیفات بوده است.» و در ادامه می‌آورد: «در تبیین و توجیه اقدامات علامه مجلسی در مدح ظالمان، بایستی به مبنای فقهی ایشان در این زمینه توجه کرد. ایشان، مانند سایر فقهای امامیه به حرمت مدح ظالم فتوا داده است، لکن بر آن استثنا زده و مدح ظالمان در غیر مورد ظلمشان را جایز می‏داند؛ یعنی مدح و ثنای آنها در اعمال نیک و صالح‏شان، مشروط بر اینکه موجب جرأت بیشتر آنان در ارتکاب ظلم و معاصی نگردد، جایز است.» [9]

شاه اسماعیل مخترع مذهب شیعه صفوی...

برای کشف حقایق و حل مشکلات تاریخی هر عصر ، معتقدات دینی و ملی و روحیات و عقاید و احساسات و افکار مخصوص مردم آن عصر را باید در نظر داشت ، و درباره ی نهضتی که نزدیک 500 سال از آن میگذرد ، با معتقدات و احساسات و تعصبهای ملی امروزی داوری نباید کرد .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد صفویه و تشکیل حکومت شیعی در ایران

آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی

اختصاصی از کوشا فایل آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی

اشاره : از روز سه شنبه 31 شهریور ماه تا پنجشنبه دوم مهرماه سال جاری سمیناری در رابطه با مسائل و موضوعات مربوط به حقوق بشر در انستیتوی شرق شناسی وابسته به وزارت امور خارجه آلمان در هامبورگ برگزار شد . در این سمینار، عده ای از اساتید و صاحب نظران ایرانی و آلمانی شرکت داشتند و دیگاههای خود را در زمینه های مختلف مرتبط به موضوع بحث از نقطه نظر اسلام وغرب بیان نمودند از هر دو طرف مقالاتی به جلسه سمینار ، ارائه و قرائت می شد و سپس پیرامون آن بحث و گفتگو صورت می گرفت ، سخنرانی و گفتگوها به یکی از سه زبان فارسی ، آلمانی و انگلیسی انجام می گرفت که بوسیله مترجم ، هم زمان با ایراد سخنرانی از زبانی به زبانی دیگر ترجمه می شد . عناوین کلی بحث عبارت بودند از : 1- استقلال ، آزادی و خود مختاری انسان ، 2- دموکراسی ، سکولاریسم و مذهب ، 3- آزادی فردی و مرزهای آن ، 4- اقلیت ها و حفظ حقوق آنها ، 5- حقوق بشر و دموکراسی ( دعوی جهان شمول بودن حقوق بشر ) سخنرانان و شرکت کنندگان موضوعات بالا را از دیدگاه اسلام و جهان غرب مورد بحث و بررسی قرار دادند . از سوی اساتید ایرانی 8 مقاله به سمینار ارائه و قرائت شد ، مقالات و سخنرانی منسجم آلمانیها کمتر بود ولی در همه مسائل و موضوعات در بحث شرکت نموده و نظرات خود را ابراز می داشتند . صرف نظر از برخی از مسائل و حوادث نامطلوب حاشیه ای سمینار، در مجموع ، محفل گفتگوی علمی مفید و پرباری بود، دیدگاههای مختلف به خوبی مورد نقد و بررسی قرار گرفت ، نقطه نظرهای اسلام و دیدگاههای دولت اسلامی نیز تشریح و برخی از ابهامات ضمن سؤال و جوابهای صریحی که بعمل آمد روشن شد . تا حدودی نقطه های مشترک و متفاوت دیدگاهها در زمینه حقوق بشر تبیین شد که البته این مقال در مقام گزارش دستاوردهای سمینار نیست . به هر حال ، اینجانب نیز در رابطه با موضوع آزادی فردی و مرزهای آن ، مقاله حاضر را که آزادی فردی و مرزهای آن را در یک دولت اسلامی بررسی می کند تهیه و فشرده آن را در جلسه سمینار قرائت کردم و اینک اصل آن از نظر خوانندگان گرامی می گذرد . مقدمه : تاریخ بشریت آکنده از مبارزات و درگیریها وتصادمات گروههای مختلف انسانی است . انسان بحکم داشتن طبع اجتماعی ، از همان روزهای نخستین خلفت ، زندگی فردی را رها کرده و زیستن با دیگر همنوعان را پیشه خویش ساخته است . در این زندگی که خود بخود براساس نیاز متقابل و تعاون با یکدیگر پدید آمده است همواره برخوردها و همکاریها وجود داشته است . انسان ، به زودی ، احساس و امکان سلطه خود را بر موجودات طبیعت و حیوانات دریافت و در مقام دستیابی بر آنها و بهره گیری از آنها برآمد ، در راه تثبیت سلطه خود واستثمار آنها با مقاومت آگاهانه ای برخورد نکرد بلکه می بایست رموز و فنون نفوذ و سلطه را با بکار انداخت استعداد خود و آگاهی یافتن از قوانین طبیعت و قوای غریزی نهفته در حیوانات که هردو ثابت و تقریباً لایتغیر هستند کشف کند . قرآن کریم در آیات زیادی بر این حالت تفوق انسان و بودن همه موجودات طبیعت در استخدام او تصریح می کند ، مخصوصاً در این زمینه آیات 5 تا 16 سوره نحل بخوبی گویای این مطلب است . در همین راستا، و بر اساس همین خلق وخوی بهره گیری از دیگران ، آدمی سعی کرده است همنوعان خود را نیز به استخدام خویش در آورد و با تحمیل روش خود بر دیگران آنان را برای اهداف خویش به خدمت بگیرد ، ولی در این راه بلحاظ اینکه نوع انسان از یک گوهر و در طبیعت انسانی همه از یک پدیده هستند ، طبعاً با مقاومت روبرو شده و درگیریها و برخوردها و جنگها از همین جا نشأت گرفته است ، صلاح اندیشی ها و راهنمائی ها و دعوتهای مردان الهی و مصلحین اجتماعی نیز تا حدود زیادی برای جلوگیری از طغیان این خاصیت انسانی و تعدیل آن و توجه دادن او به حفظ حرمت ذاتی فرد فرد انسان است . قطع نظر از بحثهای پیچیده فلسفی که در مورد اصل آزادی و اختیار انسان وجود دارد و مباحثات فراوانی که بین طرفداران جبر و تفویض و نیز مادیون معتقد به جبر ودترومینسیم ( Determinism ) مطرح است ، اجمالاً می توان گفت انسان احساس می کند در وجودش دارای قدرت گزینش است و در مورد اعمال و رفتار و کردار و گفتار می تواند انتخاب کند و اختیار انجام یا عدم انجام کاری را دارد . و حتی بر گزینش کاری که انجام داده و رویه ای را که پیش گرفته است مورد مدح یا ذم قرار می گیرد . صرف نظر از عوامل مختلفی که ممکن است در گزینش انسان دخالت داشتته باشند ، بطور ساده ، انسان ، این احساس را دارد که می خواهد در مورد عقاید و اعمال و رفتار و گفتارش ، خود تصمیم بگیرد و عمل کند و مجبور باطاعات از دیگری نباشد . نفس داشتن این احساس واصل وجود چنین زمینه ای در انسان ، ارزش دارد و اقلا یکی از وجوه تمایز انسان ار موجودات دیگر می باشد . موضوع قابل توجه ، این است که انسان تا چه حد می تواند از این آزادی یعنی از این حق انتخاب و گزینشی که دارد برخوردار گردد و درچه حدی استفاده از آن به نفع اوست و محدوده این برخورداری از آزادی در رابطه با دیگران و در مقام تعارض با آنها چیست ؟ و دیدگاه اسلام و برخورد حکومت اسلامی با این قضیه چگونه می باشد ؟ در این نوشته فشرده سعی بر این است که نظری اجمالی بر دیدگاه اسلامی و نوع برخورد حکومت اسلامی با آزادی فردی داشته باشیم . مفهوم آزادی فردی همانگونه که در مقدمه یادآور شدیم ، در مفهوم حقوقی و سیاسی ، آزادی فردی یعنی داشتن حق و اختیار و مستقل ومختاربودن شخص در گزینش اعمال و رفتار خود می باشد آزادی سیاسی دراین معنی بطور ساده عبارت است از قلمروئی که در داخل آن ، شخص می تواند کاری را که می خواهد انجام دهد و دیگران نتوانند مانع کار او شوند1. و محدوده اعمال این حق نیز تا جائی است که به آزادی دیگران صدمه نزند . در قدیم ترین اعلامیه منسجم حقوق بشر یعنی اعلامیه حقوق بشر و شهروند 26 اوت 1789 فرانسه آمده است که : « آزادی ، عبارت از قدرت انجام هرگونه عملی است که به دیگری صدمه نزند ، لذا محدوده اعمال حقوق طبیعی هرانسان فقط تا آنجاست که استفاده از همین حقوق طبیعی را برای سایر اعضای جامعه تضمین کند این محدودیتها فقط به وسیله قانون معین می شوند ».1 آزادی های فردی عمدتاً شامل حق زندگی ، آزادی رفت وآمد و اختیار مسکن ، مصونیت خانه


دانلود با لینک مستقیم


آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی

لزوم حکومت اسلام

اختصاصی از کوشا فایل لزوم حکومت اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

لزوم حکومت اسلامی

عریف حکومت و حاکمیت

در تعریف حکومت گفته اند: حکومت عبارت است از مجموعه نهادهای فرمانروا،وظایف و اختیارات هر کدام از آنها و روابطی که میان اندامهای حکومتی موجود است.(1)

در فرهنگ سیاسی آمده است: ( حکومت یعنی،تشکیلات سیاسی و اداری کشور و چگونگی و روش اداره ی یک کشور یا واحد سیاسی.تشکیلات دولت که علاوه بر نمایندگی های اجرایی،معمولاً از سه بخش مجریه،مقننه و قضاییه تشکیل می شود.مجموعه ی بنیادهای سیاسی،قوانی و آداب و رسومی که حاکمیت از طریق آنها اعلام می شود.) (2)

لازم به ذکر است که دو واژه ی (حکومت) و (دولت) در برخی موارد معنای مرادف و در برخی موارد مترادف با یکدیگر دارند.اگر دولت را قدرت سیاسی سازمان یافته ای که امر و نهی می کند،تعریف کنیم مرادف با حکومت می شود.بر طبق این تعریف،دولت به معنای قوه ی مجریه ی کشور و هیأت دولت،نیست،بلکه به مفهوم هیأت حاکم است که قانونگذاری،سیاست گذاری،اجرا،قضاوت و برقراری نظم و امنیت را بر عهده دارد.

لذا،گرچه تعریف های مختلفی از واژه حکومت در کتابهای علوم سیاسی ارایه شده است،اما می توان حکومت را به طور ساده این گونه تعریف کرد: ارگانی رسمی که بر رفتارهای اجتماعی افراد جامعه نظارت داشته،و سعی می کند که به رفتارهای اجتماعی مردم جهت ببخشد.اگر مردم از راه مسالمت آمیز،جهت دهی را پذیرا شدند که خوب،وگرنه حکومت با توسل به قوه ی قهریه اهدافش را دنبال می کند؛یعنی اگر کسانی از مقررات وضع شده که برای رسیدن به هدف مورد نظر حکومت لازم است،تخلف کنند با کمک دستگاههای انتظامی مجبور به پذیرفتن مقررات می شوند،که این تعریف شامل حکومت های مشروع و نامشروع می شود.

(حاکمیت) در لغت به معنای تفوق و برتری است،و اصلاحاً در بعد حقوقی آن به معنای حق صدور اوامر بلاشرط است.بر این مبنا،حاکمیت مطلق،به معنای حق فرمانروایی بی چون و چرا بر تمامی افراد است.در حاکمیت نیروی خواستن،قدرت آمره و نیروی فرماندهی مستقل وجود دارد.(3). بسته به این که صدور فرامین از یک منبع مستقل باشد و یا منبع غیر مستقل،می توان حاکمیت را بر حاکمیت مطلق و نسبی تقسیم کرد.حاکمیت مطلق در اسلام و قانون اساسی از آن خداست،و حاکمیت نسبی به معنای حق حکمرانی انسانی بر همنوع خویش از جانب و اذن خداوند متعال است.

در مورد رابطه ی حکومت و حاکمیت،حکومت را تجلی و مظهر حاکمیت دانسته اند.یعنی این حکومت است که حاکمیت را در عالم خارج،به منصه ی ظهور و بروز می رساند.حاکمیت در واقع،قدرت برتری است که در حیطه ی دولت کشور،اراده ای فراتر از آن وجود ندارد،به گونه ای که در مقابل اعمال اراده و اجرای اقتدارش مانعی نمی پذیرد و از هیچ قدرت دیگری تبعیت نمی کند. هرگونه صلاحیتی ناشی از اوست،ولی صلاحیت او از نفس وجودی او بر می آید.

این خلدون،حاکمیت کامل را منحصر به حالتی می داند که برتر از نیروی او قدرت قاهری موجود نباشد.(4)

ارکان تشکیل حکومت

می دانیم هر حکومتی به سه رکن اساسی نیاز دارد،و بدون آن قادر به ادامه ی حیات نیست:

1. رکن تقنین (قانون گذاری)

2. رکن اجرایی

3. رکن قضایی

حکومت،نخست باید قوانینی را داشته باشد که مشکلات جامعه را حل کند و روابط مردم با یکدیگر در پرتو آن روشن گردد و چرخ های اجتماع را در مسیر ترقی و تأمل به گردش درآورد،بگذریم از این که مبدأ و سرچشمه ی این قانون گذاری چیست؟ که گاهی وحی است،و زمانی اراده ی یک فرد بر اطرافیان او،و زمان دیگری مجالس قانون گذاری که به جای خود سخن خواهد رفت.

حتی جوامعی که بر اساس قوانین الهی اداره می شود و قوانین آنها فقط از مبدأ وحی سرچشمه می گیرد نیز به قوه ی مقننه احتیاج دارند،تا قوانین کلی الهی را بر نیازهای روزمره ی آنها تطبیق کند،و در مسایل جزیی و نیازهای هر زمان که با گذشت زمان در تغییر و تبدیل است بر مسایل مورد ابتلا تطبیق دهد و به اصطلاح (رد فروع بر اصول) کند،و یا به تعبیر دیگر (کارشناسی موضوعی) نماید.

بعد از روشن شدن متون قوانی و قرار گرفتن آنها در آستانه ی عمل،باید اجرای آن به دست گروهی سپرده شود که آن را در سطح جامعه پیاده کنند،اگر نیاز به آیین نامه های اجرایی دارند آیین نامه را بنویسند و اگر ندارند بلافاصله وارد مرحله ی اجرا شوند،و این همان چیزی است که در دنیای امروزه (قوه ی مجریه) یا (دولت) نامیده می شود.

در این میان ممکن است درگیریهایی بین مردم،یا میان بخشهای حکومت و یا حکومت و مردم،در جهات مختلف مسایل حقوقی واقع شود،قوه ای که عهده دار تشخیص ظالم از مظلوم و صاحب حق از مدعی فاقد حق می باشد،(قوه ی قضاییه) نامیده می شود،و شکی نیست که بعد از صدور حکم از ناحیه ی این قوه،باز برای اجرای آن نیاز به قوه ی مجریه است که باید این احکام را به طور دقیق پیاده کند.(5)


دانلود با لینک مستقیم


لزوم حکومت اسلام

حکومت امیرالمومنین علی (ع) و مقایسه آن با سایر خلفا

اختصاصی از کوشا فایل حکومت امیرالمومنین علی (ع) و مقایسه آن با سایر خلفا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

عنوان: حکومت امیرالمومنین علی (ع) و مقایسه آن با سایر خلفا

چکیده: وفا داری علی (ع) به سیره ی پیامبر (ص) در برابر آزاد منشی عمر در قبال سیره رسول خدا از ویژگی های سیاست امام علی (ع) است. علی (ع) وظیفه ی اصلی خویش را تمسک به نص می دانست در این مورد میان قرآن و سنت تفاوتی قایل نبود. او حتی در حرکات ظاهری خود نیز از رسول خدا تقلید می کرد و از اظهار رای در برابر رسول بیزاری می جست. امام علی یکی از وظایف اصلی حاکم جامعه را تعلیم دین به مردم می دانست. بر این اساس می گفت وی پرچم ایمان را در میان مردم استوار کرده و آنان را بر حدود حلال و حرام آگاه نموده است.

کلید واژه: 1) خلافت 2) ابوبکر 3) عثمان 4) عمر 5) بیعت 6) کتاب 7) سنت و سیره ی پیامبر

فهرست مطالب

مقدمه

علی و مشکلات علمی سیاسی خلیفه اول

علی و مشاوره های سیاسی خلیفه دوم

علی و رفع نیازهای علمی عثمان

علی و استمداد معاویه از آن

مرگ عثمان و حوادث خلافت علی (ع)

روی کار آمدن علی (ع)

حوادث بیعت

دفن عثمان

بیعت کردن کوفه

بیعت کردن یمن

مخالفان علی (ع)

انتخاب علی به رهبری جامعه

نتیجه

منابع و مآخذ

مقدمه

دستگاه قضایی نو بنیاد اسلام را رهبری می کرد. هر وقت این دستگاه با مشکلی رو به رو می شود فورا مساله را به آن حضرت ارجاع می داد و راه حل آن را خواستار می شود. گاهی نیز خود امام بودن آنکه کسی به وی مراجعه کند خلیفه وقت را که متصدی مقام قضاوت نیز بود راهنمایی می کرد و به اشتباه او در صدور حکم واقف می ساخت و با قضاوت های شگفت و قاطع خود موجی از تعجب در اذهان صحابه پیامبر پدید می آورد. هر گاه پای مصالح اسلام و مسلمانان به میان می آمد از هر نوع خدمت و کمک بلکه فداکاری و جانبازی دریغ نمی داشت و با چهره گشاده به استقبال مشکلات می شتافت. اهداف اساسی امام: پایداری اسلام و گسترش آن در جهان، آشنا ساختن امت به معارف و اصول و فروع دین، حفظ عظمت اسلام در نزد دانشمندان یهود و نسارا گروه گروه برای تحقیق درباره ی این آیین نو ظهور به مدینه می آمدند تا آنچه که راه به روی آن حضرت باز بود و دستگاه خلافت ممانعتی نداشت. امام علی (ع) در طول دوران حکومتش سعی در بوجود آوردن حکومت اسلامی و عدل و عدالتی که پیامبر در سیره و خداوند در کتاب آنها را تایید کرده بود را به اجرا در آورد و در این دوران که هر چند کوتاه بود سعی در تخریب عناصری که خلفا به اسلام وارد کرده بودند و همچنین ایجاد صلح و تعلیم دین اسلام در کل فتوحات و بلاد اسلامی را بر عهده داشت.

امام علی (ع) و مشکلات سیاسی خلیفه اول (ابوبکر)

معرفی های جامع پیامبر گرامی از امیرالمومنین در حضور صحابه و یاران خود سبب شد که علی پس از درگذشت پیامبر مرجع فکری و علمی است شناخته شود. خلفا در مشکلات علمی و عقیدتی و حتی سیاسی دست نیاز به سوی آن حضرت دراز می کردند. استمداد خلفا از امام علی (ع) از مسائل مهم تاریخی است که انبوهی از مدارک قطعی همراه است و هیچ فرد منصفی نمی تواند آن را انکار کنند و علی اعلم است به کتاب و سنت و اصول و فروع و مصالح سیاسی اسلام بود.

علی و مشکلات علمی و سیاسی ابوبکر

تاریخ گواهی می دهد که خلیفه اول در مسائل سیاسی معارف و عقاید تفسیر قرآن و احکام اسلام به علی مراجعه می کرد و از راهنمایی های آن حضرت کاملا بهره می برد. در اینجا نمونه هایی را ذکر می کنیم: 1) جنگ با رومیان 2) مسیحی 3) داروی امام درباره یک مرد شرابخوار

امام علی و مشاوره های سیاسی خلیفه دوم

امام علی (ع) در دوران خلیفه دوم نیز مشاور و گره گشای بسیاری از مشکلات سیاسی علمی و اجتماعی او بود. مواردی که عمر از راهنمایی علی (ع) در مسائل سیاسی استفاده می کرد: 1) مشورت در فتح ایران 2) مشورت در فتح بیت المقدس 3) تعیین مبدا تاریخ اسلام 4) تنها فرد برای مرجع فتوا

رفع نیازهای علمی عثمان و معاویه

کمک های علمی و فکری امام علی به خلفا به دوران ابوبکر و عمر نبود بلکه وی به عنوان سرپرست و حامی و دلسوز دین و نیازهای علمی سیاسی اسلام و مسلمانان را در دوره های مختلف خلافت بر طرف می کرد از جمله خلیفه سوم پیوسته از افراد بلند و راهنمایی های علی (ع) بهره می برد. معاویه نیز با تمام دشمنی و کینه ای که به امام داشت در مسائل علمی و مشکلات فکری دست نیاز به سوی آن حضرت دراز می کرد و


دانلود با لینک مستقیم


حکومت امیرالمومنین علی (ع) و مقایسه آن با سایر خلفا

تحقیق درباره بررسی ضرورت تشکیل حکومت و دولت در اسلام

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درباره بررسی ضرورت تشکیل حکومت و دولت در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره بررسی ضرورت تشکیل حکومت و دولت در اسلام


تحقیق درباره بررسی ضرورت تشکیل حکومت و دولت در اسلام

تعداد صفحات:12

نوع فایل: word (قابل ویرایش)

لینک دانلود پایین صفحه

 

 

مقدمه :

علامه طباطبائى در بحثى تحت عنوان «ولایت و زعامت در اسلام‏» مسئله ضرورت تشکیل دولت اسلامى را از نقطه نظر فلسفه اجتماعى اسلام مورد بحث قرار داده و به استناد آیه:

فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة الله التى فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون (1) آئین اسلام را آئین فطرت و احکام آن را مطابق با فطرت بشرى مى‏شمارد. (ترجمه آیه: دین اسلام را با مراعات اعتدال استقبال نما، همان دینى که منطبق است‏با آفرینش خدائى که مردم را آفریده و روى آن استوار ساخته، خلقت‏خدائى تبدیل پیدا نمى‏کند که همان دین منطبق به فطرت و آفرینش است که مى‏تواند مردم را اداره کند ولى اکثر مردم نمى‏دانند) .

در توضیح بیشتر مطلب مى‏افزاید: انسان در عین وابستگى به نظام جهان آفرینش با بکار انداختن قواى ادراکى، حوائج‏خود را برآورده مى‏کند و همواره خیر و شر خود را از راه الهام تکوینى و هدایت وجودى که به صورت علوم و افکار جلوه مى‏کند مى‏یابد و از این رهگذر است که خود را با سازمان کلى هستى منطبق مى‏سازد و الگوى زندگى خود را از آفرینش مى‏گیرد، مانند سازمان هستى اجتماعى زندگى مى‏کند و نیازهاى خویش را از این طریق در جهت کمال برطرف مى‏سازد و تشکیلاتى چون سازمان هستى جهان براى زندگى اجتماعى خویش مى‏پذیرد.

فطرى بودن نیاز به تشکیلات حکومتى به حدى بود که وقتى پیامبر اسلام (ص) پس از هجرت به مدینه دست‏به ایجاد دولت اسلامى زد مردم با وجود سؤالاتى که در زمینه حیض و هلال و انفاق و دیگر مسائل عادى مطرح مى‏کردند و از پیامبر (ص) توضیح مى‏خواستند در این مورد (تشکیل دولت) هیچگونه سؤالى مطرح ننمودند و توضیحى نخواستند حتى جریانهاى پس از رحلت آن حضرت نیز با تمامى فراز و نشیب آن از همین احساس فطرى سرچشمه مى‏گرفت.

هرگز شنیده نشد کسى بگوید: اصل انتصاب خلیفه لزومى ندارد یا دلیل بر لزومش نداریم، زیرا همه به انگیزه فطرت احساس مى‏کردند که چرخ جامعه اسلامى بدون گرداننده، خود به خود گردش نخواهد کرد و دین اسلام این واقعیت را که در جامعه اسلامى باید حکومتى وجود داشته باشد، امضاى قطعى نموده است (2) .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی ضرورت تشکیل حکومت و دولت در اسلام