کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق و بررسی در مورد امام خمینی (2)

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق و بررسی در مورد امام خمینی (2) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

سید روح‌الله خمینی

سیّد روح‌الله خمینی (۳۰ شهریور ۱۲۸۱[۱] - ۱۳ خرداد ۱۳۶۸) روحانی و مرجع تقلید شیعه، رهبر انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ که بنیان‌گذار نظام جمهوری اسلامی ایران بود.

زندگی

نام پدرش سید مصطفی موسوی و نام مادرش هاجر احمدی بود. وی در پنج ماهگی پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستی مادر و عمه‌اش پرورش یافت.

گرچه سال تولد وی طبق شناسنامه سال ۱۲۷۹ است، اما خود تصریح کرده‌است، که تاریخ صحیح آن ۳۰ شهریور ماه ۱۲۸۱ است.[نیازمند منبع] فوت او رسما در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ ثبت شد گرچه وی در شامگاه ۱۳ خرداد درگذشته است.[نیازمند منبع] سن او در آن هنگام ۸۷ سال بود. تشییع جنازه وی با شرکت وسیع ملت ایران و دیگر دوستدارانش از نقاط مختلف جهان صورت گرفت.این موضوع انعکاس جهانی زیادی داشت.

فرزندان وی مصطفی، صدیقه، فریده، لطیفه، فهمیه، سعیده، و احمد هستند.اما مهمترین فرزند او از نظر سیاسی احمد است

تبارنامه

جد او یکی از علمای نیشابور ایران به نام «سیدمحمد» بود که به هندوستان رفت و در دهلی یا کشمیر اقامت گزید. عمادالدین باقی نوشته‌است:[۲]

ناگفته نگذاریم که چون در میان شیعیان، سنت شجره نویسی برای سادات مرسوم بوده و بدین وسیله سلسله نسب سادات تا رسیدن آنها به یکی از ائمه شیعه کم و بیش ثبت می‌شده‌است، سیادت حضرت امام از این نظر امتیازی محسوب می‌شد که راه گمانه‌زنی و شناخت در شجره‌نامه و خاندان ایشان را هموار می‌کرد. علی همدانی بود که می‌رسیدعلی همدانی با ۱۷ واسطه از پدر و ۱۶ واسطه از مادر به امام حسین می‌رسد و این سید حیدر جد اعلای خمینی است... و اما روایتی که بیشتر از همه مشهور شده این است که سلسله نسب روح‌الله خمینی به میرحامدحسین می‌رسد. در زمان شاه سلطان حسین صفوی، یکی از علمای نیشابور به نام «سیدمحمد» به هندوستان رفت و در دهلی اقامت گزید. فرزندان وی در مناصب دولتی درآمدند و کم کم اهمیت پیدا کردند... سیداحمد چندی پس از شهادت پدرش دین علیشاه، از کشمیر به عتبات نجف و کربلا عزیمت کرد. شاید این سفر (در حدود سال‌های ۱۲۴۰ تا ۲۵۰ هجری قمری) به این منظور بوده که هم از خصومت‌ها در امان باشد و بتواند در آتیه جای خالی پدر را پر کند و هم تعالیم دین را بیاموزد. او به دلیل حافظه نیرومندی که داشته به سرعت به مقامات علمی والایی نائل می‌شود و از مراجع وقت نجف اجازه اجتهاد دریافت می‌کند. او در نجف با افراد مهاجر آشنا می‌شود که یکی از آنها فردی به نام یوسف خان است که اهل روستای «فرفهان» یا «فراهان» از توابع خمین بوده‌است.

برادر تنی وی آیت‌الله پسندیده نیز در خاطراتش حضور نیاکانشان را در هند توصیف کرده است.[۳] جان اسپوزیتو نیز این نظر را تأیید می‌کند و می‌نویسد که «پدر پدربزرگ او از خراسان به هندوستان سفر کرد. پس از آن پدربزرگش به ایران و شهر خمین بازگشت. این جهانگردی‌های اجدادی باعث شد تا به‌گونه‌ای برچسب هندی بودن نیز بر خمینی بخورد.»[۴] برای نمونه «ادوارد ویلت» می‌نویسد که پدر بزرگ پدری وی سید احمد موسوی هندی زاده روستای کینتور در منطقه بربنکی در ایالت اوتار پرادش هندوستان بود. [۵]

دوران کودکی و نوجوانی

خمینی در روز ۳۰ شهریور ۱۲۸۱ خورشیدی (برابر ۱۸ جمادی الثانی ۱۳۲۰، برابر ۲۱ سپتامبر ۱۹۰۲) در شهرستان خمین از توابع اراک در ایران به دنیا آمد. وی کوچک‌ترین فرزند خانواده‌اش بود. او دو برادر و یک خواهر بزرگ‌تر داشت، که عبارت‌اند از مرتضی، نورالدین و آغازاده خانم.

مرتضی که به آیت‌الله سید مرتضی پسندیده معروف بود، تا پس از مرگ خمینی زنده بود. نورالدین نیز که روحانی بود و به سید نورالدین هندی شهرت داشت، پیش از انقلاب درگذشت و در قبرستانی قدیمی به نام گلزار شهدای قم (واقع در خیابان انقلاب یا چهار مردان شهر قم) به خاک سپرده شد که اکنون نیز سنگ قبر او با همین نام مشخص می‌باشد

شرایط تربیتی

پدرش سید مصطفی موسوی از معاصرین میرزای شیرازی بود. مصطفی پـس از آنکه چنـد سال در نجف علوم و معارف اسلامی را فراگرفته و به درجه اجتهاد نایل آمد، بـه ایران بازگشت و در شهرستان خمین پناه مردم و مرجع آنان در امور دینی بود. در حالی که بیش از ۵ ماه از تولد روح الله نمی‌گذشت، خوانین خمین سید مصطفی را در مـسیر خمین به اراک با گلوله کشتند. بستگان او برای اجرای حکم قصاص به تهران (دار الحکـومه وقت) رهـسـپار شدند و بر اجرای عـدالت اصرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردد.[۶]

وی دوران کودکی و نوجوانی را تحت سرپرستی مادرش «بانو هاجر»، عمه‌اش «صاحب خانم» (صاحبه خانم اشتباه است) و دایه‌اش «ننه خاور» سپری کرد. صاحب خانم زن شجاعی بود و پس از ترور برادرش (پدر خمینی) به تهران رفت و با عین‌الدوله صدر اعظم مظفرالدین شاه دیدار کرد و خواستار قصاص شد که عاقبت این امر محقق گردید. عمادالدین باقی درباره آنها می‌گوید:

«روح‌الله که آخرین و کوچک‌ترین فرزند بود، تحت تربیت عمه‌اش صاحبه خانم قرار گرفت و گویا بارها خاطرات مربوط به زندگی و شهادت پدرش را از زبان او شنیده بود... ننه خاور دایهٔ روح‌الله نیز از زنان نادر روزگار بود. او که در شیر دادن به خمینی به هاجر یاری می‌رساند، اسب سواری ماهر بود و حتی از روی اسب تیراندازی می‌کرد و به هدف می‌زد.»

روح‌الله در خانواده‌ای اهل علم و دین بزرگ شد. همچنین با توجه به جایگاه خانوادگی خمینی، وی از کودکی مورد توجه و احترام مردم خمین و کمره بود.[۷]

تحصیلات ابتدایی

در قرن سیزدهم خورشیدی در بیشتر مناطق ایران و از جمله خمین تقریباً مدرسه به شکل امروزی وجود نداشت و آن گروه از مردم که به تربیت و تحصیلات فرزندان خود اهمیت می‌دادند، آنها را به مکتب خانه می‌فرستادند، تا خواندن و نوشتن و قرآن و ادبیات فارسی بیاموزند. تبعاً خمینی نیز به مکتب فرستاده شد و نزد «ملا ابوالقاسم» به فراگیری «عم جز»، گلستان و بوستان سعدی و چند کتاب ادبی دیگر پرداخت.

پس از اتمام این دروس کسانی که می‌خواستند به تحصیل ادامه دهند، به اراک می‌رفتند. اما با توجه به وقوع جنگ جهانی اول و اوضاع آشفته کشور، دیگر امکان مسافرت به اراک برای نوجوانان وجود نداشت. لذا بزرگان خمین تصمیم گرفتند، مدرسه‌ای به سبک مدارس جدید ایجاد کنند. این مدرسه سه معلم داشت، که یکی مدیر بود و سر کلاس درس هم می‌رفت و یکی دیگر از آنها به نام میرزاعلی خان، معلم زبان فرانسه و یک فرد معمم نیز معلم زبان فارسی بود. «آقا شیخ فضل‌الله» عموی مادر خمینی نیز معلم شرعیات بود. خمینی نیز به این مدرسه رفت. علاوه بر آن خانواده وی که از وضع مالی خوبی برخوردار بودند، برایش معلم سرخانه گرفتند. نام این معلم «افتخارالعلما» بود و در غیاب او مادرش به شاگردان درس می‌داد. آیت الله پسندیده برادر بزرگ خمینی می‌گوید سواد مادرش بیشتر از خود افتخارالعلما بود و من نزد مادرش هیات، نجوم و حساب می‌خواندم. خمینی پس از آن که مقطع ابتدایی را نزد افتخارالعلما تمام کرد، درس مقدمات را نزد «محمدمهدی داعی» شروع کرد. «حاج میرزا نجفی» شوهر خواهر روح‌الله نیز منطق را به او تدریس کرد.[۷]

شرایط سیاسی و اجتماعی

 

سید روح الله خمینی.

شرایط اجتماعی و سیاسی ایران و خمین در سال‌های ۱۲۹۰ تا ۱۳۰۰ که هم‌زمان با نوجوانی سید روح‌الله خمینی بود، بسیار آشفته بود. حکومت مرکزی ضعیف شده بود و خوانین محلی قدرت یافته بودند و بانی مرگ پدر سید روح‌الله خمینی نیز شدند. علاوه بر آن در جای جای کشور اشرار دستجات مختلفی تشکیل داده و به شهرها و آبادی‌ها حمله کرده و مردم را غارت می‌کردند. لذا مردم از کودکی و نوجوانی روحیه سلحشوری یافته، می‌آموختند که برای حفاظت از خود با اشرار و بیگانگان مبارزه کنند. سید روح الله خمینی خود درباره دوران کودکی و نوجوانی اش می‌گوید:

من از بچگی در جنگ بودم… ما مورد هجوم «زلقی‌ها» بودیم، مورد[هجوم] «رجبعلی‌ها» بودیم و خودمان تفنگ داشتیم و من در عین حال که تقریباً شاید اوایل بلوغم بود، بچه بودم، دور این سنگرهایی که بسته بودند در محل ما و اینها می‌خواستند هجوم کنند و غارت کنند، آنجا می‌رفتیم، سنگرها را سرکشی می‌کردیم… ما در همان محلی که بودیم یعنی خمین که بودیم، سنگربندی می‌کردیم. من هم تفنگ داشتم. منتها من بچه بودم به اندازه بچگی‌ام. بچه شانزده هفده ساله، ما تفنگ دستمان بود و تعلیم و تعلم هم می‌کردیم… ما سنگر می‌گرفتیم و با این اشراری که بودند و حمله می‌کردند و می‌خواستند بگیرند و چه کنند [مقابله می‌کردیم]. هرج و مرج بود… یک دفعه هم یک محله خمین را گرفتند و مردم با آنها معارضه کردند و تفنگ دست گرفتند. ما هم جزء آنها بودیم.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد امام خمینی (2)

دانلود تحقیق کامل درباره هنر در اندیشه امام خمینى 30 ص

اختصاصی از کوشا فایل دانلود تحقیق کامل درباره هنر در اندیشه امام خمینى 30 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

هنر در اندیشه امام خمینى (ره)

 خون صدها هنرمند فرزانه در جبهه‏هاى عشق و شهادت و شرف و عزت، سرمایه زوال‏ناپذیر هنرى است که به تناسب عظمت و زیبایى انقلاب اسلامى، همیشه مشام جان زیباپسند طالبان جمال حق را معطر مى‏کند.

تنها هنرى مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدى‏صلى الله علیه وآله، اسلام ائمه هدى‏علیهم السلام، اسلام فقراى دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت‏ها باشد. هنرى زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه‏دارى مدرن و کمونیسم خون‏آشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگى، اسلام مرفهین بى درد و در یک کلمه اسلام امریکائى باشد. هنر در مدرسه عشق، نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و نظامى است. هنر در عرفان اسلامى، ترسیم روشن عدالت، شرافت، انصاف و تجسم تلخکامى گرسنگان مغضوب و قدرت و پول است. هنر در جایگاه واقعى خود تصویر زالوصفتانى است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامى، فرهنگ عدالت و صفا لذت مى‏برند. تنها به هنرى باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب و در راس آنها امریکا و شوروى را بیاموزد.

هنرمندان ما زمانى مى‏توانند بى‏دغدغه، کوله‏بار مسؤولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکاى به غیر و تنها و تنها در چارچوب مکتبشان به حیات جاویدان رسیده‏اند و هنرمندان ما در جبهه‏هاى دفاع مقدس این گونه بودند تا به ملاء اعلا شتافتند و براى خدا، عزت و سعادت مردمشان جنگیدند و در راه پیروزى اسلام عزیز تمام مدعیان هنر بى‏درد را رسوا نمودند خدایشان در جوار رحمت‏خویش محشورشان گرداند.

روح الله الموسوى الخمینى 30/ 6 / 67

امروزه مقوله هنر، از مقولاتى است که با

نظام حساسیت‏ها، تمایلات مردم و اجتماع رابطه کاملا محسوسى را ایفا کرده و در حقیقت جهت‏دهى فرهنگى در بسیارى از ابعاد معیشت فردى و اجتماعى آنان، ناشى از القائات مقوله‏ى هنر مى‏باشد.

در حقیقت هنر نقش بسیار مهمى در پرورش ایمان و باورهاى قلبى افراد دارد و از طریق آن مى‏توان ارزش‏هاى مقدس و الهى را در متن جامعه و جهان جریان داد. بنابراین در نظام جمهورى اسلامى که از آن «به معجزه قرن‏» یاد مى‏نمایند، بسیار نیکو و بجاست که در برخورد با هنر، چهره او را از آلودگى‏هاى مادى که براساس هوى و هوس مادیت غبارگرفته، زدود و آن را به عنوان یکى از ابزارهاى اساسى در پرورش و اقتدار حکومت اسلامى قرار داد; زیرا هنر از عمده عوامل قوى در تغییر فرهنگ ارتکاذات و تعلقات عمومى مردم است و نقشى بس مهم در حفظ تعادل روحى و روانى جامعه بر عهده دارد.

امروزه از برکت «نظام مقدس اسلامى‏» است که هنرمندان مى‏توانند «روح استقلال طلبى و آزادى خواهى اسلام‏» را در مردم زنده نگه دارند و همه اینها مرهون آن امام همام است که با طرح انقلابى الهى، موضوعات جدیدى را براى کار هنرى هنرمندان ایجاد نمود. از این‏رو بر هنرمندان ما واجب است که با هنر خویش به ترویج اخلاق اسلامى و اعتقادات الهى و تبیین وقایع تاریخ انقلاب اسلامى بپردازند و در عمل و صحنه عینیت، این حقیقت را بر کرسى واقعیت قرار دهند که هنر در نظام تفکر اسلامى با تعریف هنر در دستگاه‏هاى غیر الهى تفاوت‏هاى اساسى دارد; زیرا هنر الهى، عامل پدید آوردن انقلاب اسلامى و هنر غیرالهى غرق شدن در گرداب دنیا خواهى و توسعه آن است. نظر به این که هنر در نظام طاغوت و غیرالهى، به عنوان یکى از قوى‏ترین اهرم‏هاى تحریک و هوى‏پرستى

و دنیاپرستى قلمداد مى‏گردد و در نظام اسلامى از جایگاه رفیع و مقدسى براى تحریک انگیزه‏هاى الهى در رشد تعلقات دینى و مذهبى مردم - در جهت‏حفظ و تحقق اصول انقلاب اسلامى - برخوردار است، لذا باید مقوله «هنر» را از زوایاى مختلف مورد بررسى قرارداد تا بسیارى از ابهامات پیرامون آن مرتفع گردد.

از اولین سؤالاتى که در باب هنر مطرح مى‏گردد، این است که به راستى آیا هنر بر دو دسته اسلامى و غیراسلامى تقسیم مى‏شود؟ جایگاه هنر و نقش آن در نظام‏هاى الهى و غیرالهى چیست؟ و دیگر آن که اصول موضوعه و شاخصه‏هاى هنر اسلامى چه مى‏باشد؟

در بیت الغزل این مقال که مزین به کلام نورانى امیر انقلاب اسلامى گشت، معظم‏له در تقسیم هنر، اشاره نمودند که هنرى زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه‏دارى مدرن و کمونیسم خون‏آشام باشد. به راستى چه رابطه‏اى بین هنر و چهره کفرستیزى در شکل‏هاى گوناگون وجود دارد؟

گروهى با طرح این مطلب که «علم با کاربرد علم مجزا است‏» خواسته‏اند هنر را این گونه معرفى نمایند که داراى هیچ گونه جهت‏گیرى خاصى نمى‏باشد و مى‏توان آن را در هر دستگاهى با هر قصدى به کار گرفت.

امام امت قدس سره در کلام خویش با تقسیم نمودن هنر به دو دسته مى‏فرمایند: « هنر به معنى اعم کلمه (نقاشى - خط - شعر قصه‏نویسى - فیلم - تئاتر) بر دو دسته مى‏باشد، یا مورد قبول قرآن هست‏یا نیست.»

حضرت امام قدس سره شاخصه هنر قرآنى را این گونه تعریف مى‏نمایند که «مشام جان زیباپسند طالبان حق را معطر کند» آیا به راستى هنرى که زیبایى را در جمال حق مى‏بیند، با هنرى که کتاب آیات شیطانى را زیبا و داراى ارزش معرفى مى‏کند، یکسان است؟

براى وارد شدن در این که هنر داراى جهت‏گیرى خاصى مى‏باشد، ضرورى است که به فلسفه هنر توجه گردد. هنر در حقیقت مبتنى بر جهان‏بینى و فرهنگ مى‏باشد; زیرا زبان هنر در هر مکتبى مبتنى بر فرهنگ آن مکتب است که فرهنگ هم مبتنى بر جهان‏بینى و نوع تلقى از جهان و انسان‏شناسى صاحبان آن مکتب مى‏باشد.

بنابراین در مکتب‏هاى مادى و غیرالهى، مسلما هنر هم به همان مبناى اولیه آنان تعریف و معرفى مى‏شود و دیگر بین‏المللى نامیدن زبان هنر معنا پیدا نمى‏کند، و باید براى مکتب الهى اسلام، زبان هنر خاص خودش را تهیه نمود، زیرا با زبان هنر غربى نمى‏توان مفاهیم و ارزش‏هاى اسلامى را ارائه داد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره هنر در اندیشه امام خمینى 30 ص

تحقیق و بررسی در مورد امام خمینی

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق و بررسی در مورد امام خمینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

امام خمینی/ عدالت وجنگ   

امام خمینی (س) با توجه به نگرش اسلامی خویش در مقام عارف برجسته و فقیهی اسلام شناس، در نگرش به جنگ از بعد ارزشها و منافع، امور متعالی انسانی و برتر از همه عدالت و سعادت نوع بشر و شکوفایی و کمال او یا رسیدنش به خدا را به منزله والاترین هدف در نظر می گیرد. از این رو، از نظر ایشان، جنگ مادامی ارزشمند می باشد و از نظر عقلی و شرعی، موجه است که در راه تحقق اهداف عالی سبیل الله صورت گیرد. برای نمونه، در بیان راه خدا و راه مستضعفین به منزله یکی از اهداف جهاد و جنگ می گویند: " برنامه اسلام از صدر اسلام تاکنون، بر شهادت توام با شهامت بوده است. قتال در راه خدا و راه مستضعفین در راس برنامه های اسلام است. ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله. . ."یا در باب فضیلت چنین جنگی با اشاره به سخن حضرت علی(ع) <ان الجهاد باب من ابواب الجنه. . .>، می فرمایند: " این فضیلت بزرگ در بین فضایل بی شماری که برای مجاهدین فی سبیل الله نقل شده بیشتر جلب توجه می کند... این مدال الهی بر بازوان مجاهدان، چون خورشید در نزد صاحبان اسرار غیبی و ملکوتی می درخشد. مگر این جلوه همان خلقت نیست که ابراهیم خلیل الرحمان را مفتخر کرد؟. . ." ایشان در بیان دیگری در توضیح و تبیین مصداق فی سبیل الله به مرام امام حسین(ع) اشاره می کنند و اجر شهیدان جنگ فی سبیل الله را حیات عندالرب و ورود در ضیافت خدا ضیافه الله قلمداد می نمایند: "چه مژد ه ای برای شهیدان در راه مرام حسین سلام الله علیه که همان سبیل الله است، از این بالاتر که در جنتّی که آن بزرگوار شهید فی سبیل الله وارد می شود و در ضیافتی که آن حضرت حاضرند"یا در سخن دیگری، با تأکید بر سیره پیامبر اسلام(ص) و حضرت علی (ع) که تمام دوران زندگانی خویش را در جنگ با ستم و ستمگران و در راه دفاع از حق و اسلام به عنوان دین حق و عدالت کوشیدند، پیروی از سیره آنان را مورد توجه قرار داده و هدف جهاد را مبارزه با ستم و دفاع از حق قلمداد کرده اند. تبیین این هدف و انگیزه، یعنی متعالی شدن انسان و رهایی او از عالم طبیعت در بیان دیگری از او به این صورت بیان شده که جنگ مسلحانه در راه خدا نردبان ترقی انسان به عالم فوق این عوالم است و در برابر آن، حرکتهایی شیطانی قرار دارد که ره به سوی اسفل السافلین خواهند داشت: "اگر انسان با جهاد برای خدا از این دنیا برود یعنی از عالم پست به عالم بالا می رود، به عالمی می رود که فوق این عوالم است. . ."بدین ترتیب، در نگاه ایشان، جنگ مسلحانه و جنگ با نفس (جهاد اکبر) در راستای خدمت به خلق و دفاع از حق و عدالت در یک مقام قرار می گیرند و دومی مقدمه اولی می شود؛ زیرا، این دو به مثابه دو بال برای رسیدن انسان به حقیقت خویش و رهایی از عالم طبیعت دیده می شوند؛ بنابراین، جنگ در این نگاه، جهادی معنوی و متعالی است، نه صوری و مادی؛ زیرا، معیار آن ایده آل مطلق هستی، یعنی خدا و آفریده های اوست، یعنی ارزشهای متعالی انسانی، مانند حق و حقیقت، آزادی و عدالت، ایمان و معنویت و خودسازی و مبارزه با فساد و ستم و بی عدالتی در جهان.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد امام خمینی

امام خمینی 64ص

اختصاصی از کوشا فایل امام خمینی 64ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 69

 

امام خمینى از ولادت تا رحلت

در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها, روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاکدان طبیعت نهاد .

او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود که نسل در نسل در کار هـدایـت مردم وکسب مـعارف الهى کـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه العظمـى میرزاى شیـرازى (رض), پـس از آنکه سالیانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمـیـن ملجاء مردم و هادى آنان در امـور دینـى بـود. در حـالـیکه بیـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه نمى گذشت, طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حکومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را که در برابر زورگـوئـیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمـیـن به اراک وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى اجراى حکـم الهى قصاص به .تهران (دار الحکـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردیدبدیـن ترتبیب امام خـمیـنى از اوان کـودکى با رنج یـتـیـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران کـودکـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) که خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانیف ) بوده است. همچنیـن نزد عمه مـکـرمه اش ( صاحبـه خانم ) که بانـویى شجاع و حقجـو بـود سپرى کرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید .

هجرت به قـم, تحصیل دروس تکمیلى وتدریس علوم اسلامى

اندکـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الکریـم حایرى یزدى ـ رحـمه الله علیه ـ ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى, مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینى نیز رهـسپار حـوزه علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتید حـوزه قـم طـى کرد. که مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه مباحث کـتاب مطـول ( در علـم معانى و بیان ) نزد مرحوم آقا مـیـرزا محمـد علـى ادیب تهرانـى و تکمیل دروس سطح نزد مرحـوم آیه الـله سید محمد تقـى خـوانسارى, و بیشتر نزد مرحـوم آیه الـله سـیـد عـلى یثربى کاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعیـم حـوزه قـم آیـه الـله العظمى حاج شیخ عبدالکریـم حایرى یزدى ـ رضـوان الـلـه علیهـم نام برد .

پـس از رحلت آیه الله العظمـى حـایـرى یزدى تلاش امـام خمینـى به همراه جمعى دیگر از مجتهدیـن حـوزه علمیه قـم به نـتیچـه رسـیـد و آیه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعـیـم حـوزه عـلمـیـه عازم قـــم گـردیـد. در این زمان, امام خمینـى به عـنـوان یـکـى از مـدرسیـن و مجتهدیـن صـاحب راءى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه علمیه قـم به تدریـس چندیـن دوره فقه, اصـول, فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فیضیه, مسجـد اعظم, مسجـد محمـدیه, مـدرسه حـاج ملاصـادق, مسجد سلماسى, و ... همت گماشت و در حـوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در مسجـد شیخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بـیت و فـقـه را در عالیترین سطـوح تدریـس نمود و در نجف بـود که بـراى نخـستـیـن بار .مبانـى نظرى حکـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولایت فـقیه بازگـو نمود.

امـام خمینـى در سنگـر مبـارزه و قیــام

روحیه مبارزه و جهاد در راه خـدا ریـشـه در بینـش اعـتـقـادى و تربـیت و محیط خانـوادگى و شرایط سـیـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ایـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سـیـر تکاملى آن به مـوازات تکـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ایـشان از یکـسـو و اوضاع و احـوال سیاسـى و اجتماعى ایـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى دیگـر در اشکـال مخـتـلف ادامـه یـافـته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمـنهاى ایالـتى و ولایـتى فرصـتـى پـدیـد آورد تا ایـشان در رهبـریت قـیام و روحـانیـت ایـفاى نقـش کنـد و بـدیـن تـرتـیـب قـیـام سراسرى روحانیت و ملت ایـران در 15 خـرداد سال 1342 با دو ویـژگـى برجستـه یعنى رهـبرى واحد امام خمـیـنى و اسلامـى بـودن انگـیـزه ها, و شعارها و هدفهـاى قیام, سرآغـازى شـد بر فـصـل نـویـن مـبارزات مـلـت ایران که بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخـتـه و معرفـى شـد امام خمـیـنـى خاطـره خـویـش از جنـگ بیـن المـلل اول را در حالیکه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنین یاد مـى کند : مـن هـر دو جـنـگ بـیـن المللـى را یادم هست ... مـن کـوچـک بـودم لکـن مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مرکزى که ما داشـتـیـم در خـمـیـن, مـن آنجا آنهـا را مى دیـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع مى شـدیـم در جـنـگ بیـن المـلـل اول. حضـرت امام در جایى دیگر با یاد آورى اسامى بـرخى از خوانیـن واشـرار سـتمگر که در پناه حکـومت مـرکـزى بـه غـارت اموال و نوامیـس مردم مى پرداختند مى فـرماید : مـن از بچگى در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـى هـا بـودیـم, مـورد هـجـوم رجـبعلـیـهـا بــودیـم و خـودمان تفنگ داشتیـم و مـن در عیـن حالى که تـقـریـبا شـایـد اوایـل بلوغم بود, بـچـه بودم, دور ایـن سنگـرهایى که بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اینها مى خـواسـتند هجـوم کـنند و غـارت کـنند, آنجا مى رفـتـیــم سنگرها را سرکشـى مى کردیـم کـودتاى رضا خان در سـوم اسفـند 1299 شمسـى که بنابر گـواهـى اسـناد و مدارک تاریخـى و غـیر قابـل خـدشـه بـوسیله انگلیـسها حـمایت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد کـه بـه سلطنت قاجاریه پایان بخشید و تا حـدودى حکـومت مـلوک الطـوایـفـى خـوانیـن و اشـرار پـارکنـده را محمـدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان دیکتاتـورى پدید آورد که در سایـه آن هـزار فامـیـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ایـران حاکـم شدند ودودمان پهـلـوى به تنهایى عهـده دار نقـش سابق خوانین و اشرار گردید .در چنینـى شرایطـى روحانیت ایران که پـس از وقایع نهـضـت مشروطیت در تنگناى هجـوم بى وقـفـه دولتهـاى وقت و عـمال انگلیسى از یکـسو و دشمـنیهاى غرب باختگان روشنفـکر مـآب از سـوى دیگر قـرار داشت براى دفاع از اسـلام و حـفـظ موجـودیت خـویـش بـه تکاپـو افـتاد. آیه الـلـه العظمى حاج شیخ عـبدالـکریـم حایرى بـه دعـوت علماى وقت قـم از اراک به ایـن شهـر هجرت کرد واندکـى پـس از آن امـام خـمیـنى که با بـهـره گیرى از استعداد فـوق العاده خـویـش دروس مقـدماتى و سطـوح حـوزه علمیه را در خـمیـن و ارا ک با سـرعـت طى کرده بود به قـم هجرت کـرد و عملا در تـحکیـم موقعیت حـوزه نـو تاسیـس قـم مـشارکـتى فعال داشت.زمان چندانـى نگذشت که آن حضرت در اعداد فضلاى برجـسته این حـوزه در عرفـان و فلسفه و فقه و اصـول شنـاخته شـد.

پـس از رحلت آیـه اللـه العظمى حایرى ( 10 بهمـن 1315 ه-ش ) حـوزه علمیه قـم را خطر انحلال تهـدید مى کرد. عـلماى مـتـعهـد به چاره جویى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمـیـه قـم را آیات عـظـام :

سید محمد حجت, سید صدر الدیـن صدر و سیـد محـمـد تقـى خـوانسارى -رضوان الـلـه علیهـم ـ بر عهده گرفتند. در ایـن فاصله و بـخصـوص پـس از سقوط رضاخان, شرایط براى تحقق مرجعیت عظمى فراهـم گردید. آیه الله العظمى بروجردى شخصیت علمى برجسته اى بـود کـه مـى تـوانست جانشین مناسبـى براى مـرحوم حایرى و حفـظ کیان حـوزه بـاشـد. ایـن پیشنهاد از سـوى شاگردان آیـه الـلـه حایرى و از جمله امام خـمـیـنـى به سرعت تعقیب شـد. شخص امام در دعـوت از آیـه الـلـه بـروجردى براى هجرت به قـم و پذیرش مسئولیت خطـیر زعامت حـوزه مجدانه تلاش کرد.

امام خمینـى که با دقـت شـرایط سیاسـى جامعه و وضعـیـت حـوزه ها را زیر نظر داشت و اطـلاعات خـویش را از طریق مطالـعه مـستمر کتب تاریخ معاصـر و مجلات و روزنـامـه هاى وقـت و رفـت و آمـد بـه تهـران و درک محضر بزرگانى همچون آیـه الـلـه مـدرس تکـمیل مى کرد دریافـته بـود که تـنها نقـطـه امـیـد بـه رهـایـى و نجات از شـرایط ذلت بارى که پـس از شکست مشروطیت و بخصـوص پـس از روى کار آوردن رضا خان پدید آمده است, بیدارى حوزه هاى عـلمـیـه و پیش از آن تضـمیـن حیات حوزه ها و ارتبـاط معنـوى مـردم بـا روحـانیت مـى بـاشـد.امام خمینى در تعقیب هدفهاى ارزشمند خویش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علمیه را با هـمـکارى آیـه الـلـه مـرتضـى حایـرى تهـیـه کرد و بـه آیـه الـلـه بـروجردى ( ره) پـیشـنهاد داد. ایـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمیر حـوزه مـورد اسـتقبال و حمایت قرار گرفت .

اما رژیـم در محاسباتـش اشـتـبـاه کرده بـود. لایحه انجـمـنـهاى ایالتى و ولایتى کـه به مـوجـب آن شـرط مسـلمان بودن, سوگـند به قرآن کریـم و مرد بـودن انـتخاب کـنـنـدگان و کاندیـداها تغییر مـى یافت در 16 مهـر 1341 ه - ش به تصـویب کـابـیـنـه امیـر اسـد الـلـه علـم رسیـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگـه داشـتـن هـدفـهاى دیگر بـود.حذف و تغییر دو شـرط نخـست دقـیـقا بـه منظور قانـونـى کـردن حضـور عناصر بهایـى در مصـادر کـشـور انتخاب شـده بـود. چـنانکه قـبـلا نـیـز اشاره شد پـشتـیـبـانى شـاه از رژیـم صهـیـونیـستـى در تـوسعه مناسبات ایران و اسرائـیل شرط حمایـتهاى آمـریـکـا از شـاه بـود. نـفـوذ پـیـروان مـسـلک استعـمـارى بهـائـیت در قـواى سه گانه ایران ایـن شرط را تحقق مـى بخشید. امام خمـیـنـى به هـمراه عـلماى بزرگ قـم و تهـران به محض انتشار خبر تصویب لایحه مـزبور پـس از تبادل نـظـر دسـت به اعـتـراضات همه جانبه زدند .نقـش حضرت امام در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژیـم شـاه و گوشـزد کـردن رسالت خطیر علما و حـوزه هاى علمـیـه در ایـن شـرایـط بـسیـار مـوثـر وکارساز بـود. تلگرافـهـا و نامـه هـا سرگـشـاده اعـتـراض آمـیز علما به شاه و اسـد الـلـه علـم مـوجى از حـمایـت را در اقـشار مخـتلف مردم برانگیخت. لحـن تلگرافـهـاى امام خمـیـنـى به شاه و نخست وزیر تند و هشـدار دهنده بود. در یکـى از ایـن تلگرافها آمده بـود :اینجانب مجددا به شما نصیحت مى کنـم که بـه اطاعت خـداوند


دانلود با لینک مستقیم


امام خمینی 64ص

خلاصه ای از کودکی تا رحلت امام خمینی 73 ص

اختصاصی از کوشا فایل خلاصه ای از کودکی تا رحلت امام خمینی 73 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 73

 

نام استاد محترم

 

تهیه کننده کنندگان :

 

موضوع :

 

 

زمستان 85

 

1: دوران کودکی تا رحلت

سید روح‌الله مصطفوی موسوی خمینی (۲۰ جمادی‌الثانی ۱۳۲۰ قمری - ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ شمسی)، روحانی و مرجع تقلید شیعه ایرانی با مرتبه آیت‌الله رهبر انقلاب ۱۳۵۷/انقلاب اسلامی ایران.

نام پدرش آیت‌الله سید مصطفی موسوی و نام مادرش هاجر احمدی بود. وی در پنج ماهگی پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستی مادر و عمه‌اش پرورش یافت.

گرچه سال ولادت وی طبق شناسنامه سال ۱۲۷۹ است، اما خود تصریح کرده‌است، که تاریخ صحیح آن ۳۰ شهریور ماه ۱۲۸۱ است.[نیاز به ذکر منبع] وی در ساعات پایانی روز ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ در سن ۸۷ سالگی بر اثر بیماری سرطان از دنیا رفت.

فرزندان وی مصطفی، صدیقه، فریده، لطیفه، فهمیه، سعیده، و احمد هستند.

نسب شناسی

بر پایه خاطرات آیت الله پسندیده که در روزنامه شرق سال دوم - شماره۵۴۷ به تاریخ پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۴ - - ۱۱ اوت 2005 مقدمه آن آورده شده است ایشان هندی زاده بوده اند این مطلب پیش تر در روزنامه اطلاعات دوران پهلوی نیز چاپ شده بود:

"براى مقدمه مى نگارم؛ با این که من سید مرتضى هندى سابق و پسندیده فعلى در نظر نداشتم و ندارم در عداد نویسندگان و یا گویندگان درآیم و در خودم صلاحیت و لیاقت مطلب نگارى را نیافته ام ولى بر حسب ضرورت و لزوم و شاید تکلیف الهى و شرعى موظف باشم مختصرى از نسب نامه خودم و بالاخص برادر کوچک و گرامم حضرت امام خمینى مرجع عالى قدر تقلید اکثریت قاطع تشیع و رهبر عالى مقام مسلمین ایران و ممالک و ملل اسلامى و مستضعفین دنیا را تا آنجا که در نظر دارم و تماس داشته و با ادله قطعیه و شواهد موجود دریافته ام یا با قرائن و شواهد و همچنین امارات برایم ظن حاصل شده با توجه به مشهودات هشتاد و چند ساله و معلومات خاص خودم از قباله ها و مهرنامه ها و نوشته هاى موجود و اطلاعات و گفتارهاى بزرگ ترهاى فامیل و اقوام که در حافظه ام مانده بدون تعریف و تمجید یا تنفیذ و تکذیب و یا اغراق و طرفدارى از اقوام و اقارب یا طرد و رد افراد ناموافق یعنى مخالفین و احیاناً دشمنان احتمالى و یا یقینى، از روى نهایت صحت و حقیقت براى ضبط در تاریخ بنویسم و خداوند را به شهادت مى طلبم که علاقه و دوستى با اشخاص و یا کدورت و نقار با افراد و جماعت در احوال من سال هاى سال است تأثیر خلاف گویى را زدوده و با موافق و مخالف جز راه راستى و عدل و حق و انصاف طریق دیگرى در پیش ندارم."


دانلود با لینک مستقیم


خلاصه ای از کودکی تا رحلت امام خمینی 73 ص