کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

دانلود تحقیق داستان ERASERترجمه شده

اختصاصی از کوشا فایل دانلود تحقیق داستان ERASERترجمه شده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 33 صفحه

عنوان : ERASER فصل 1 تا 6 فصل1 ROYAL OAK ، میشیگان ، شهری معمولی در وسط آمریکاست .
مردم دوست دارند در آنجا زندگی کنند چون آنجا آرام و تمیز و امن است .
اما در آن شب تابستانی واقعه وحشتناکی در خانه راحت در ALDEN DRIVE در حال وقوع بود .
JOHNNY CASTELEONE به دو مردی که همسر وی را پایین روی کف زمین نگه داشته بودند.
نگاه می کرد، سپس به دوست قدیمی اش PAULY CUTRONE نگاه کرد و گفت « به DARLENE صدمه نزنید او هیچ چیز نمی داند.
» PAULY گفت: « او تو را می شناسد و این به اندازه کافی بد است» JOHNY سعی کرد از روی زمین بلند شود اما نتوانست .
PAULY و مر دیگر که او را نگه داشته بود بسیار قوی بودند.
JOHNY پرسید: «چرا اینکار را می کنی PAULY ؟
ما دوست هستیم؟
PAULY به سختی به دهان او زد و گفت: «بله ، ما دوست بودیم ، و به این دلیل است که MR.
CANELLI عصبانی است .
تو حرف زدی تو شاهدی علیه ما بودی .
تو پلیس همه چیز را گفتی .
تو قانون این کار را می دانی .
» چاقویی در دست PAULY بود JOHNY قانون را می دانست – اگر در مافیا بعدی و حرف زدی تو مردی .
JOHNY گفت: طسریعا کارت را تمام کن» POULY با خنده بدی گفت: « باشه اما اول دهانت را باز کن زبانت را لازم دارم .
MR CANELLI می خواهد ببیند آیا بدون تو هم حرف خواهد زد.
» PAULY دندانهای JIHNY را فشار داد و باز کرد و زبان او را با انگشتانش گرفت.
او مرد سیاهپوش را ندید که پشت سروری وارد اطاق شد.
او هرگز دستی را که او را کشت ندید – او فقط مرده افتاد .
گردنش شکسته شده بود .
مجرمین دیگر با شکفتی به بالا کردند اما قبل از اینکه بتوانند کاری انجام دهند مرد سیاهپوش روبروی آنها بود.
او تفنگی در دست داشت اما از ان استفاده نکرد دستهایش اسلحه های او بودند چند ثانیه بعد آنها هم مرده بودند .
مرد سیاهپوش به JOHNY و DARLENE نگاه کرد.
او بلند و قوی بود اما چشمانش به سردی یخ بود .
او گفت: « اینجا منتظر باش.
» و از در بیرون رفت .
یک دقیقه بعد او بازگشت .
روی هر شانه یک جسد را حمل می کرد .
– یکی مرد بود و دیگری یک زن بود .
DARLENE پرسید: « آنها کی هستند؟
» مرد سیاهپوش گفت:DARLENE ، JOHNNY CASTELEONE مرده اید.
حالا لباسهایتان را به آنها بپوشانید.
حلقه ها و ساعتهایتان را هم در آورید و به بدنهای آنها هم بپوشانید .
پلیس فکر خواهد کرد که شما با جانیان جنگیده اید و اینکه در همان موقع همگی مرده اید .
» JOHNNY و DARLENE در انجام آنچه او به آنها گفته بود حمله کردند.
مرد سیاهپوش تلفنی را از جیبش در آورد.
او گفت:«سلام پلیس» در 2322 ROYAL OAK،ALDEN DRIVE قسمتی انجام شده است .
عجله کنید » وقتی JOHNNY،DARLENE پوشاندن لباسهایشان به اجساد را تمام کردند مرد سیاه پوش گفت :«بیرون بیایید برویم» JOHNNY.
DARLENE با عجله به سمت در رفتند .
مرد سیاهپوش چیزی را از جیبش در آورد و آنرا به گوشه اطاق انداخت .
یک ماده مننفرجه بود و بعد خانه در حال سوختن بود.
آنها سوار ماشین شدند.
مرد سیاهپوش سرعت رانندگی می کرد.
او گفت :« JOHNNY

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده به صورت نمونه

ولی در فایل دانلودی بعد پرداخت متن کامل

همراه با تمام متن با فرمت ورد Word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق داستان ERASERترجمه شده