کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

نمونه پرسشنامه شکست های شناختی شغلی

اختصاصی از کوشا فایل نمونه پرسشنامه شکست های شناختی شغلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نمونه پرسشنامه شکست های شناختی شغلی


نمونه پرسشنامه شکست های شناختی شغلی

پرسشنامه حاضر با هدف اندازگیری شکست های شناختی در محیط کار، طراحی شده که به صورت فرمت PDF در 30 سوال در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است، لازم به ذکر است این پرسشنامه کاملا استاندارد بوده و همراه با پایایی و روایی و شیوه نمره گذاری سوالات ارائه شده است در صورت تمایل می توانید این محصول را از فروشگاه خریداری و دانلود نمایید.

 


دانلود با لینک مستقیم


نمونه پرسشنامه شکست های شناختی شغلی

دانلود تحقیق عوامل شکست اوپک

اختصاصی از کوشا فایل دانلود تحقیق عوامل شکست اوپک دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق عوامل شکست اوپک


دانلود تحقیق عوامل شکست اوپک

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:22

فهرست مطالب:

چکیده:

دلایل تأسیس اوپک:

عناصر قدرت اوپک:

دلایل درونی شکست اوپک

۱- عدم ثبات سیاسی و انسجام سیاسی بین اعضای اوپک

۲- تناقضات اساسنامه سازمان اوپک:

۳- اشکالات ساختاری سازمان اوپک

ج) مکانیزم اتفاق آراء:

د) اعتبار اصول و اهداف اوپک:

هـ) عدم وجود ضمانت اجرایی برای تصمیمات اوپک:

دلایل بیرونی شکست اوپک:

۱- سیاستهای آژانس بین‌المللی انرژی:

۲- سیاست‌های نفتی ایالات متحده آمریکا:

۳- نقش شرکتهای چند ملیتی نفتی

نتیجه‌گیری

 

چکیده:
اوپک به عنوان یک سازمان بین‌المللی متشکل از تعدادی از کشورهای جهان سومی در ۱۹۶۰ به منظور دفاع از منافع کشورهای تولیدکننده نفت پا به عرصه حیات گذاشت اما این سازمان در طول حیات خود اثرگذاری چندانی بر بازار جهانی نفت نداشته است. دلایل این شکست را می‌توان در سه سطح تحلیل خرد، سازمانی و کلان بررسی کرد. در سطح تحلیل خرد اختلافات اراضی میان اکثر اعضاء، تضادهای قومی، مذهبی و ایدئولوژیک کشورهای عضو و ناهمگونی و ضعف ساختار سیاسی و اقتصادی آنها را می‌توان برشمرد که انسجام سازمان را تضعیف کرده است. در سطح تحلیل سازمانی تناقضات اساسنامه اوپک و اشکالات ساختاری سازمان را می‌توان نام برد و در سطح تحلیل کلان سیاستهای آژانس بین‌المللی انرژی، ایالات متحده آمریکا و شرکتهای چند ملیتی قدرت اوپک را محدود ساخته است.

کلید واژه: اوپک، عدم ثبات سیاسی روابط اعضا، تناقضات اساسنامه، ساختار اوپک، سیاست کشورهای صنعتی.

دلایل تأسیس اوپک:
بعد از اکتشاف نفت در سال ۱۸۵۹ در آمریکا و گسترش روند اکتشاف آن در کشورهای مختلف جهان، بعضی از کشورهای جهان به سرعت تبدیل به صادرکنندگان عمده این ماده استراتژیک شدند.

این کشورها که اکثراً از توسعه نیافتگی رنج می‌بردند به شدت به درآمد حاصل از نفت نیاز داشتند و متعاقب اکتشاف نفت در هر یک از این کشورها به علت بی‌لیاقتی کارگزارانشان امتیازات نفتی به شکل کاملاً ناعادلانه به شرکت‌های چند ملیتی که از طرف کشورهای صنعتی حمایت می‌شدند اعطاء شد.
استثمار نفتی کشورهای صادرکننده نفت، ضرورت ایجاد سازمان متشکل از صادرکنندگان نفت را ایجاب می‌کرد و در نتیجه اوپک در ۱۹۶۰ تشکیل شد. در پیدایش این سازمان عوامل مختلفی نقش داشته‌اند که عبارتند از:

قراردادهای نفتی یک طرفه، ظهور قشر تکنوکرات در کشورهای صادر کننده نفت و درک روزافزون آنها از مسائل نفتی، تلاشهای برخی از تولیدکنندگان برای همکاری و تشکیل سازمان برای حفظ و ایجاد قیمت‌گذاری مشترک، سیاست نفتی شرکتهای چند ملیتی، تلاشهای پیگیر عبدا… طریقی مسؤول امور نفتی عربستان و دکتر آلفونز و مسؤول نفت ونزوئلا، خیزشهای ضداستعماری در کشورهای صادر کننده نفت و لاینحل ماندن مشکلات مربوط به مواد اولیه در چارچوب سازمان ملل.
عناصر قدرت اوپک:

نفت به عنوان یک ماده خام استراتژیک محسوب می‌شود و کشورهای دارنده این ماده خام را دارای توانایی تأثیرگذاری بر رفتار بازیگران وابسته به نفت می‌کند.
این قدرت نفت بود که توانست همانطور که مورگت می‌گوید کشورهای تولیدکننده نفت را – که بواسطه آنچه می‌توان تعارفات لفظی خواند،‌ دولت محسوب می‌شوند- یک شبه به مناطق مهم و حتی قدرتمند در سیاست جهانی تبدیل کند.
پس به طور کلی استراتژیک بودن نفت را می‌توان یکی از عناصر مهم قدرت اوپک به شمار آورد. لذا می‌توان قدرت اوپک را توانایی این سازمان در تأثیرگذاری بر بازار نفت در جهت دستیابی به اهداف بدانیم.

هدف اصلی سازمان ایجاد هماهنگی و وحدت از خط مشیهای نفتی کشورهای عضو و تعیین بهترین شیوه‌ها برای تأمین منافع فردی و جمعی آنان است، اوپک در دهه ۱۹۸۰ عملاً به دو قطب مخالف تقسیم شده بود. گروهی از کشورهای عضو به رهبری عربستان که اصطلاحاً آنها را جناح محافظه‌کار اوپک می‌نامند با افزایش قیمت نفت مخالف بودند و گروهی از کشورها مانند لیبی، ایران و الجزایر که آنها را جناح تندرو اوپک می‌نامند خواهان به حداکثر رساندن قیمت نفت بوده‌اند. این اختلافات به حدی اوج پیدا کرد که در ۱۹۸۲ در حالیکه قیمت نفت در حدود ۳۷ دلار بود عربستان نفت خود را بشکه‌ای ۳۲ دلار به فروش می‌رسانید. یا اینکه اوپک قادر به انتخاب دبیر کل نبود و چند سال اوپک بدون پست دیر کلی بود.

دومین هدف سازمان تثبیت قیمت در بازارهای بین‌المللی نفت و حذف نوسانات مضر و غیرضروری می‌باشد.
از لحاظ نوسانات قیمت، دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ دو دهه پرنوسان در طول حیات اوپک محسوب می‌شود. ابتدا قیمت‌ها در ابتدای دهه ۱۹۸۰ به بالای ۴۰ دلار در هر بشکه رسید و سپس در اواسط همین دهه به ۷ دلار رسید. در سال ۱۹۹۰ و پس از حمله عراق به کویت قیمتهای نفت به بالای ۴۰ دلار رسید در حالیکه در اواخر همین دهه قیمتها به ۹ دلار در هر بشکه تنزل پیدا کرد .

هدف سوم اوپک بر طبق اساسنامه آن ضرورت تعیین درآمدی ثابت برای کشورهای تولیدکننده و عرضه کافی، اقتصادی و منظم نفت به ملتهای مصرف کننده با در نظر گرفتن مصالح ملتهای تولیدکننده نفت است.
اوپک در دستیابی به این هدف خود نیز مؤفق نبوده است در مورد تضمین درآمد ثابت از طریق صادرات نفت برای کشورهای صادرکننده، نوسانات قیمت در طول این دو دهه سبب شده است که کشورهای تولیدکننده آسیب‌های اقتصادی جدی ببیند.
به طور مثال نوسانات قیمتی در طول ۱۹۹۰ به خصوص در سال ۱۹۹۸ موجب شد که اکثر کشورهای عضو منجمله ایران، عربستان و ونزوئلا در بودجه سالانه خود تجدیدنظر کنند.

دلایل درونی شکست اوپک
یک سازمان بین‌المللی هنگامی قادر به تصمیم‌گیری مثبت و تأثیرگذاری در صحنه بین‌المللی در راستای دستیابی به اهداف خود می‌باشد که از انسجام درونی برخوردار باشد. اوپک نیز از این قاعده مستثنی نیست. اما اعضای اوپک دارای اختلافات سیاسی، ارضی- مرزی و ایدئولوژیک بوده و این اختلافات را به داخل سازمان گسترش داده‌اند. شش کشور از، یازده کشور عضو در منطقه خاورمیانه و در مجاورت هم قرار گرفته‌اند و دارای مرزهای دریایی و زمینی مشترک می‌باشند و همة آنها با هم اختلافات مرزی و ارضی دارند. علاوه بر این کشورهای مذکور دارای اختلافات سیاسی- ایدئولوژیک می‌باشند و این اختلافات را به داخل سازمان کشانده‌اند.

علاوه بر اختلافات اعضاء، خود سازمان از نقطه نظر اساسنامه و نیز ساختار دچار تناقضات و ایراداتی است که منجر به عدم رعایت تصمیمات جمعی و تعهدات اساسنامه‌ای از سوی اعضا شده است. به طوریکه شاهد عدم رعایت سیاستهای سهمیه‌بندی سازمان دادن تخفیف در بهای نفت و شرکت در معاملات پایاپای و همچنین فروش نفت در بازار تک محموله بوده‌ایم.

در ادامه این بخش به شرح عوامل گفته شده می‌پردازیم:
۱- عدم ثبات سیاسی و انسجام سیاسی بین اعضای اوپک
عدم ثبات و انسجام سیاسی سازمان تحت تأثیر سه متغیر اختلافات ارضی/ مرزی، اختلافات سیاسی/ ایدئولوژیک و ناهمگونی و ضعف ساختار سیاسی- اقتصادی کشورهای عضو می‌باشد.

اختلاف ارضی شامل اختلافات بین ایران و عراق بر سر اروند رود، عراق و کویت بر سر دو جزیره «وربه» و «بوبیان»،‌ عراق و عربستان بر سر منطقه بی‌طرف حد فاصل دو کشور، عربستان و قطر بر سر باریکه‌ای از اراضی جنوبی قطر، عربستان و امارات بر سر مناطق بوریمی، العین، لیوا، ظفره، زراره و خورالعدید، امارات و قطر بر سر خورالعدید، مرزهای دریایی و حوزه نفتی بوندوق، ایران و امارات بر سر جزایر سه گانه و دو کشور عربستان و کویت در مورد فلات قاره دو کشور در خلیج‌فارس و مالکیت جزایر قارو و وام‌المرادم می‌باشد .

از سوی دیگر بین اعضای اوپک تضادهای قومی،‌ مذهبی و ایدئولوژیکی وجود دارد که روابط این کشورها را در طی زمان تحت تأثیر قرار داده است. این تعارضات ایدئولوژیک نیز عمدتاً بین کشورهای خاورمیانه‌ای اوپک و تحت تأثیر سه ایدئولوژی عمده انقلاب اسلامی ایران، ایدئولوژی حزب بعث عراق و ایدئولوژی وهابیت عربستان بوده است.
این سه کشور از مهم‌ترین اعضای اوپک هستند که هماهنگی سیاستهای این سه کشور تأثیر مهمی در روند قدرت اوپک ایفا می‌کند اما این سه کشور به شدت دارای تنشهای ایدئولوژیک بوده‌اند. نمودهای این تعارضات در جنگ ایران و عراق، حمله عراق به کویت و کشتار حجاج ایرانی در مراسم سال ۱۹۸۷ می‌باشد.
عامل دیگری که بر انسجام اوپک مؤثر بوده است ناهمگونی و ضعف ساختار سیاسی و اقتصادی اعضاء بوده است.

اگر فرض را بر این بگیریم که در کشورهایی که نظام انتخاباتی وجود دارد از کشورهایی که فاقد آن می‌باشند از نظر سیاسی توسعه یافته‌ترند یا به عبارت دیگر وجود نظام انتخاباتی را شاخص توسعه یافتگی نظام سیاسی بدانیم از لحاظ این شاخص در بین کشورهای عضو اوپک همگونی وجود ندارد. در بعضی از این کشورها اصلاً نظام انتخاباتی وجود ندارد و در پاره‌ای نیز با وجود نظام انتخاباتی، انتخابات بیشتر جنبه فرمایشی دارد. به طور مثال در کویت نظام انتخاباتی وجود دارد و مردم نمایندگان مجلس را انتخاب می‌کنند ولی مجلس به شدت تحت کنترل خاندان آل صباح است.

از شاخصهای دیگر ضعف ساختار سیاسی می‌توان به عدم وجود احزاب مستقل در کشورهای اوپک اشاره کرد. با توجه به جهان سومی بودن کشورهای عضو مسأله حزب هنوز نتوانسته است کار ویژه خود را ارائه دهد در بعضی از کشورها مانند عربستان، قطر، امارات،‌ الجزیره و لیبی اصلاً حزب معنی و مفهوم ندارد و تشکیل احزاب سیاسی ممنوع است. در عراق قبل از سقوط رژیم صدام،‌ طبق قانون اساسی آزادی تشکیل احزاب وجود داشت اما حزب بعث بر همه امور مسلط بود. نیجریه دارای نظام دو حزبی است اما رقابت آنها همواره با خشونت همراه بوده است .


دانلود با لینک مستقیم

پایان نامه عوامل موفقیت و شکست پروژه های IT در سازمان ها

اختصاصی از کوشا فایل پایان نامه عوامل موفقیت و شکست پروژه های IT در سازمان ها دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه عوامل موفقیت و شکست پروژه های IT در سازمان ها


پایان نامه عوامل موفقیت و شکست پروژه های IT در سازمان ها

 

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:53

فهرست مطالب:

مقدمه: ۱

تقسیم بندی انواع پروژه های (IT): 3

1- پروژه های ساده: ۴

۲- پروژه های فازی یا مبهم: ۵

۳- پروژه های قطعی: ۵

۴- پروژه های اضطراری: ۵

انواع شکست پروژه های (IS): 6

محیط و دامنه شکست پروژه های (IS): 6

برخی علل اصلی شکست پروژه های :IS) 7

عوامل شکست پروژه های (IT): 9

1- عوامل شکست پروژه ها: ۱۱

۱-۱- مالکیت ضعیف: ۱۱

۱-۲- تکنولوژی تکامل نیافته یا تثبیت نشده: ۱۱

۱-۳- عدم درگیری کاربر: ۱۲

۱-۴- طرح توجیهی ضعیف: ۱۳

۱-۵- ارتباطات ضعیف: ۱۴

۲- عوامل اصلی شکست مدیریت پروژه: ۱۵

۱-۲- مدیران پروژه بی تجربه: ۱۵

۲-۲- برنامه ریزی ضعیف پروژه: ۱۵

۳-۲- مدیریت ضعیف خواسته ها: ۱۶

۴-۲- وابستگی به ابزار مدیریت پروژه: ۱۸

۵-۲- عدم وجود تاریخ پایان کار: ۱۹

۶-۲- رهبری ضعیف: ۱۹

۷-۲-آزمایش کافی: ۱۹

عوامل موفقیت پروژه های IT: 20

1- مدیریت خواسته ها: ۲۱

۲- برنامه ریزی پروژه: ۲۱

۳- فرایندها. ۲۲

۴- مدیریت منافع: ۲۲

۵- افراد: ۲۳

۶- آزمایش : ۲۳

مطالعات موردی: ۲۴

سیستم رایانه ای ارسال آمبولانس لندن: ۲۵

منطق یک سیستم جدید. ۲۶

مقاصد و اهداف سیستم جدید. ۲۸

راه اندازی پروژه. ۲۹

مدیریت پروژه. ۳۲

توسعه سیستم. ۳۴

فرهنگ سازمانی و تغییر سازمانی.. ۳۶

آزمایش سیستم و به کارگیری آن.. ۳۷

پیاده سازی.. ۳۹

پیاده سازی کامل سیستم. ۴۱

علل شکست پروژه LAS. 43

فشار زمان بندی.. ۴۳

سودای رهبری.. ۴۴

مدیریت ریسک نامناسب.. ۴۵

تضمین کیفیت نا مناسب.. ۴۶

مدیریت پروژه نامناسب.. ۴۶

منابع مورد استفاده : ۴۷

مقدمه:

امروزه گسترش فعالیتهای بازرگانی، جهانی شدن و تغییرات وسیع تکنولوژیک در محیط سازمانها باعث گردیده که آنها برای حفظ بقاء و مزایای رقابتی خود از انعطاف پذیری لازم برخوردار باشند لازمه انعطاف پذیری تغییرات سریع است و تغییرات سریع بدون داشتن اطلاعات امکان پذیر نیست، در نتیجه اطلاعات که به عنوان یک منبع بسیار پر ارزش در کنار سایر عوامل موثر در هر سازمان مطرح است. وجود سیستم های اطلاعاتی یکپارچه از ضروریات حرکت به سمت کسب و کار الکترونیک و رقابت بوده و استفاده از فن آوری اطلاعات (IT) و سیستم های اطلاعاتی (IS) برای کلید سازمانها و شرکتها ضرورتی اجتناب ناپذیر می باشد. بسیاری از سازمانها به اهمیت فن آوری اطلاعات و تاثیر آن بر سرعت و دقت گردش کارها، رضایت بیشتر مشتریان یا سیستم های پشتیبانی، تصمیم گیری مدیران و به ویژه کارآیی آن واقف شده اند و این امر باعث گردیده که به سرعت به سمت استفاده از آن روی آورند. هر شرکت یا سازمانی شامل ۳ هسته اصلی یعنی فرایند تصمیم گیری، جریان اطلاعات و جریان مواد است، که فن آوری اطلاعات روی هر ۳ هسته فوق می تواند تاثیر بگذارد. کاربرد فناوری اطلاعات، شرکت ها را قادر می سازد امتیازات مهمی از قبیل موارد زیر کسب کنند:

۱- صرفه جویی در هزینه و بهبود بخشیدن جهت تبادل اطلاعات .

۲- اجتناب از خطاهای انسانی هنگامی که وظایف، تکراری یا بسیار پیچیده است.

۳- صرفه جویی مالی بدلیل کاهش خطاها و زمان انجام وظایف.

۴- ادغام و هماهنگی چندین وظیفه در یک وظیفه.

۵- بهبود بخشیدن کارایی و اثربخشی سازمانی.

۶- بهبود مدیریت میانی و کاهش فرآیندهای زائد از طریق اطلاعات مفیدتر.

ولی اجرای پروژه های (IT) در آنها بدون مشکل نبوده و اجرای غیر صحیح، ناقص یا بدون برنامه ریزی مناسب باعث شکست یا توقف آنها با تحصیل هزینه های هنگفت می گردد. علی رغم وابستگی زیاد سازمانها به (IT)، باوراین که هنوز کل پروژه های IT، به نوعی با شکست مواجه           می شوند مشکل است. مطالعات نشان می دهد که بالغ بر ۵۰ درصد پروژه های فن آوری اطلاعات شکست می خورند، ۸۳ درصد از آنها اهداف تحویل و قیمت را محقق نمی کنند و بیش از ۳۰ درصد آنها قبل از تحویل به طور کامل منحل می شوند. و این در حالی است که شکست یا موفقیت پروژه (IT) توان تاثیر روی تمام افراد درگیر در پروژه، از تیم پروژه گرفته تا کل سازمان و نهایتا مدیریت عالی را دارا است. پروژه های (IT) موفق منابع قابل سنجشی را برای سازمان داشته و پیشرفت شغلی افرادی را که در این نوع پروژه ها کار می کنند، بهبود می بخشند، در صورتیکه پروژه های ناموفق از لحاظ راهبردی به دلیل شکست در ایجاد تغییر و به لحاظ عملیاتی به دلیل شکست در ارائه راه حلهای قابل اجرا که خواسته های سازمان را برآورده می سازند در سازمان عدم اطمینان بوجود می آورند.

به منظور برنامه ریزی جهت رسیدن به موفقیت بایستی دلایل و عوامل شکست پروژه های (IT) را شناخت و درک کرده، با مشخص شدن راهبرد دفاعی ما در برابر شکست و تعیین عوامل موفقیت می توان با استفاده از مناسبترین روشها به ایجاد موثر پروژه های (IT) مبادرت ورزید. این مقاله تلاشی است در جهت تبیین عوامل شکست و در نتیجه عوامل موفقیت در اجرای پروژه های (IT) در سازمانها و شرکتها.

تقسیم بندی انواع پروژه های (IT):

از مواردی که در موفقیت یا شکست پروژه های (IT) موثر است خود پروژه می باشد. پروژه ها را می توان از نظر اندازه، سطح تکنولوژی و ماهیت تقسیم بندی نمود. از نظر اندازه پروژه ها به سه دسته کوچک، متوسط و بزرگ تقسیم می شوند.

از نظر سطح تکنولوژی پروژه ها به ۴ گروه پروژه های بر اساس تکنولوژی تکامل یافته، نسبتا تکامل یافته، پیشرفته و بسیار پیشرفته تقسیم می شوند. از نظر ماهیت می توان آنها را به ۴ دسته پروژه های ساده، فازی یا مبهم، قطعی و اضطراری تقسیم کرد. بدیهی است که پروژه های کوچکتر از پروژه های بزرگتر و پروژه هایی با تکنولوژی تکامل یافته نسبت به پروژه های بسیار پیشرفته از ریسک کمتر و در نتیجه احتمال شکست پائین تری برخوردار هستند.

۱- پروژه های ساده:

این نوع پروژه ها دارای مشخصات زیر می باشد:

۱- طرح و برنامه مفصلی برای کل پروژه وجود دارد.

۲- تمام منابع لازم برای تکمیل پروژه در دسترس است.

۳- بر عملیات کاری موجود تاثیر کمی دارد.

۴- برای اجرای آن، یک راه حل واحد و واضح وجود دارد.

پروژه های ساده، معمولا به گام های طویل امکان سنجی و تحقیق که برای پروژه های پیچیده تر ضروری هستند، نیاز ندارند، ولی با این حال، باید بازنگری ها و کنترل های منظمی بر پروژه انجام گیرد تا از متمرکز ماندن پروژه بر برآورده ساختن اهداف کاری و بالاتر از همه اجرای آن اهداف اطمینان حاصل شود. در این نوع پروژه احتمال شکست کم است و از اطمینان بالا و ریسک پائینی برخوردار است.

۲- پروژه های فازی یا مبهم:

پروژه های فازی از آن دسته پروژه هایی هستند که در آنها جزئیات آنچه که بایستی اجرا شود و هم چنین نحوه انجام کار مشخص نیست، بنابراین صفت مشخصه پروژه های فازی، نیاز به اجرا و تکرار گامهای امکان سنجی و تحقیق، تا زمانی که بتوان شناخت کافی از وضعیت بدست آورد باشد. بدیهی است که این نوع پروژه دارای ریسک بالا بوده و احتمال شکست زیاد است.

 ۳- پروژه های قطعی:

این نوع پروژه ها، وقتی بوجود می آیند که سازمان ملزم شود خواسته مشخصی را برآورد سازد، ماهیت این خواسته ها چنان است که تا وقتی برآورد نگردد بعید است سازمان یا شرکت بتواند بکار خود ادامه دهد، ریسک در این پروژه ها بالا و احتمال شکست زیاد است.

۴- پروژه های اضطراری:

مواردی پیش می آید که بایستی مجوز پروژه ها را سریعاً صادر و هر چه زودتر آنها را آغاز کرد. پروژههای اضطراری ریسک بالایی دارند ولی در صورتی که به خوبی سازماندهی و مدیریت شوند احتمال شکست پائین است.

انواع شکست پروژه های (IS):

شکست پروژه های (IS) می تواند از طریق یک یا چند مورد از رویدادهای زیر شناخته شود:

۱- کاهش توان کاری موجود

۲- کاهش مزیت رقابتی

۳- افزایش هزینه های عملیاتی

۴- شکست در برآورده ساختن خواسته های اصلی کاری

۵- سطوح پائین رضایت کاربر

۶- عدم کنترل بر مدیریت خواسته ها

۷- عدم کنترل بر برنامه ریزی

محیط و دامنه شکست پروژه های (IS):

محیطی که در آن پروژه انجام می شود در بردارنده راه حل چگونگی افزایش احتمال موفقیت پروژه است.

که به سه دسته تقسیم می شود، محیطی که از پروژه پشتیبانی می کند. محیط موسسه و محیط تجارت پروژه های (IS) صرفا در نتیجه مدیریت نامناسب پروژه با شکست مواجه نمی شوند. پروژه های (IS) موفق متکی به هم راستایی و هم افزایی اجزا بسیار متفاوتی از محیطهای مذکور است که بعضی از آنها نظیر راهبرد (IT) و رفتار طرفهای ذی نفع درون سازمان مربوط به داخل سازمان بوده و بقیه عوامل خارجی است نظیر سیاستها  ß  مجموعه قوانین صنایع و رفتار تامین کنندگان. آنچه که واضح است، این است که بسیاری از عواملی که بر موفقیت پروژه تاثیر می گذارند، خارج از حوزه مدیریت پروژه قرار دارند.

هر چند تمام طرفهای ذی نفع درون پروژه دارای اهمیت هستند، ولی در نهایت مشتری است که نقش رهبری را در سرتاسر چرخه عمر پروژه ایفا می کند. در واقع مشتری به مانند یک ذی نفع خارجی است.

ولی پروژه های بسیاری نیز وجود دارد که در آنها مشتری یک ذی نفع داخلی است. همانند پروژه هایی که در یک بخش از سازمان برای کمک به بخش دیگر انجام می گیرد.

برخی علل اصلی شکست پروژه های (IS)

متاسفانه علی رغم منافعی که می توان به واسطه استفاده موثر از (IT) در سازمان بدست آورد، تعدادی از مدیران سازمان، نقش (IT) را بصورت زیر می بینند.

۱- یک بلای اجباری که برای خودکار کردن وظایف بزرگ تکراری و عادی مورد نیاز است.

۲- تلف کردن مقادیر قابل توجهی پول.

۳- نداشتن منافعی برای سازمان.

۴- غیر منعطف و مانع تغییرات سازمانی.

۵- بی توجه نسبت به روشهای اصلی و کنترل مالی.

این دیدگاهها باعث می شود که وظیفه (IT) در بسیاری از سازمانها با سایر وظایف بیگانه شده و علل اصلی شکست پروژه های  (IS) از این جا سرچشمه می گیرد که عبارتند از:

۱- فقدان رابطه روشن بین راهبرد سازمان و راهبرد (IT).

2- شکست برنامه ریزی سیستم های اطلاعاتی در اینکه جزو فرایند برنامه ریزی سازمان شود.

۳- فقدان ارتباط و مشارکت بین (IT) و سازمان که به کاهش بیشتر تعهد و حس از خود دانستن پروژه (IT) می شود.

۴- شکست در پی گیری منافع و خواسته ها.

بنابراین، بدیهی است که برای موثر بودن راهبرد (IT) بایستی با راهبرد سازمان همسو شود تا مدیران شرکت و سازمان تشویق شوندو برای اطلاعات به عنوان یکی از منابع سازمان ارزش قائل شود و طی اجرای راهبرد (IT) موارد زیر را اجرا کند:

۱- آگاه کردن افراد کلیدی از روش اطلاعات.

۲- نشان دادن اینکه چگونه (IT) می تواند به ارزش افزوده عملیات کاری اضافه کند.

۳- فراهم کردن مبنایی برای اصلاح و بهبود فرایند کاری.


دانلود با لینک مستقیم

مقاله بررسی علل شکست جبهه دوم خرداد ( اصلاح طلبان ) در انتخاب ریاست جمهوری دوره نهم

اختصاصی از کوشا فایل مقاله بررسی علل شکست جبهه دوم خرداد ( اصلاح طلبان ) در انتخاب ریاست جمهوری دوره نهم دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله بررسی علل شکست جبهه دوم خرداد ( اصلاح طلبان ) در انتخاب ریاست جمهوری دوره نهم


مقاله بررسی علل شکست جبهه دوم خرداد ( اصلاح طلبان ) در انتخاب ریاست جمهوری دوره نهم

 

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:20


چکیده :
در این مقاله به علل شکست اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم از منظر درونی پرداخت شده است و با اینکه بر عوامل بیرونی به عنوان عناصر موثر صحه می گذارد اما عامل  یا عوامل درونی را با اهمیت تر می داند و مدعی است که اگر عوامل درونی منسجم و هماهنگ و متحد عمل می کردند باز هم پیروزی از آن اصلاح طلبان بود و دلیل عدم انسجام ، تشتت و تفرق و نا هماهنگی اصلاح طلبان را در ناهمگونی ماهیتی و ساختاری در جبهه اصلاح طلبان موسوم به دوم خرداد می دانند و به این مطلب می پردازد به اعتلافات سیاسی به طور طبیعی و طبق شواهد تاریخی به واگرایی گراییده اند و در این مسئله نیز چنین است و عامل ناهمگونی آن را تشدید کرده است .

طرح مسئله :

از ممیزه‌های انسان از دیگر موجودات قدرت تفکر، هوشمندی، کنجکاوی و چراجویی و علت‌یابی بوده و هست و انسان که در اجتماع متأثر از اجتماع و مؤثر بر اجتماع است ناگزیر از شناخت اجتماع، پدیده‌ها و رویدادهای اجتماعی است.

اجتماع انسانی و جهان مداوم در حال شدن است و در این شدن باید تصمیم به تکامل خویش گیرد و این تکامل حاصل نمی‌شود مگر با انباشت اطلاعات و تحقیق، رد و ابطال، نقد و انتقاد، عبرت‌گیری و جستجوگری، تلاش و تلاش.

به گفته کارل ریموند پوپر متدولوژیست علم «راز پیشرفت دمکراسی‌های غربی نه در ثروت و منابع طبیعی، بلکه در سابقه وجود اندیشه آزادی و انتقاد باید جست»! مهمترین راز دمکراسی نقد است، پس آنچه برای پیشرفت و حرکت به جلو لازم است نقد دائم و تحلیل و بررسی است.

آن‌چه که روشن است حرکت جریان اصلاح‌طلبی و تغییر خواهی در ایران است. حرکتی که از انقلاب مشروطه آغاز شده و ادامه دارد. اما مفهوم اصلاح‌طلبی را باید فراتر از نام یک جریان و یا گروه سیاسی حاضر دانست چرا که

ایران امروز در عرصه سیاست، اقتصاد، فرهنگ، امنیت در داخل و خارج خواستار تغییر است و لازمه تغییر حرکت و اصلاح است. البته منظور ما در این مقاله از اصلاح‌طلبی و اصلاحات معنای عام و گسترده آن نیست بلکه جریانی‌ست که پس از دوم خرداد 1376 نمود یافت و بدین نام خوانده شد.جامعه و کشوری که عزم بر پیشرفت، تغییر و قدرتمندی و افزایش منزلت دارد با باید دائماً نظر بر گذشته، حال و آینده داشته باشد. گذشته را حال و آینده، حال را گذشته و آینده و آینده را گذشته و حال بداند اما آن‌چه در ید اراده و عمل ماست حال است اما حالی که تا چند لحظه قبل آینده و تا لحظاتی دیگر گذشته خواهد بود. آن‌چه آینده را روشن خواهد ساخت عزم و اراده امروز ماست. بر خودباوری و تلاش و تصمیم بر تکامل و پیشرفت. بر این اساس «سیاست‌های دولت (احزاب، گروه‌ها و جنبش‌ها) باید همچون فرضیاتی تلقی شوند که باید مدام در معرض حک و اصلاح قرار گیرند. سیاست‌گذاری (عمل سیاسی) ذاتاً متضمن متبعات پیش‌بینی نشده است، و هر چه پیش اندیشی و بحث و انتقاد درباره آن بیشتر باشد امکان توفیق آن بیشتر است. انتقاد احتمال حذف خطا را افزایش می‌دهد. در سیاست‌گذاری حسن نیت کفایت نمی‌کند و تصمیمات سیاسی باید دائماً آزمایش شوند نه به این منظور که موارد موفقیت آن‌ها معلوم گردد، بلکه قصد مشخص شدن نارسایی‌ها و معایب آن‌ها.

برعکس، سیاستمداران معمولاً بر شواهد موفقیت‌ سیاست‌های خود تأکید می‌کنند راز تجسس در خطاهای ناشی از تصمیمات خود پرهیز می‌کنند و این مهمترین سبب رکود و شکست است». و درست به همین دلیل باید رویدادها، پدیده‌ها، شکست‌ها و پیروزی‌ها و موفقیت و ناکامی‌های اجتماعی و سیاسی و… را مورد کنکاش، علت‌یابی و آسیب‌شناسی قرار دارد. بله باید علت‌یابی کرد و سبب رکود و شکست را یافت و آن را اصلاح ساخت. این مسایل قابل تعمیم به حزب، جریان یا… سیاسی نیز می‌باشد چرا که این تشکل‌ها دائماً در رقابت سیاسی، مایل به جلوه و بزرگنمایی و نمودن موفقیت‌ها و سرپوش و توجیه شکست‌ها و معایب و بدعملکردی‌هایند.

بحث و بررسی، تحقیق و تحلیل درباره علل شکست جبهه دوم خرداد که جبهه اصلاحات نیز نامیده می‌شود و دلایل شکست این جبهه در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم در خرداد 1384 از مباحثی است که در نشست‌ها، سخنرانی‌ها، گزارش‌ها و مصاحبه‌ها هر کس از منظری به آن اشاراتی داشته است اما این رویداد به طور علمی، دقیق و همه‌سویه مورد مطالعه و کنکاش قرار نگرفته است، ابتدا این مقاله بر آن نیست که به تمامی عوامل دخیل در موضوع بپردازد بلکه سعی بر آن است که یکی از دلایل مطرحه را مورد کنکاش و دستیابی قرار دهد. «برای ملت‌ها، به ویژه ملت‌های کهنی چون ایران نقاط عطف تاریخی کم نبوده و نیست. این نقاط عطف تاریخی- سیاسی گاه با دستاوردهای خویش عمل شادی‌ها و پایکوبی‌ها و گاه با نتایج منفی خود موجب سرشکستگی و دلمردگی‌ها بوده است»!

تحلیل محتوا :دوم خرداد 1376 سرآغاز جریان ملی و مهمی بود که درس‌های بسیاری به ملت و دولتمردان ما آموخت و می‌آموزد. در انتخابات دوم خرداد 1376 شاهد مشارکت عمومی و استقبال گسترده مردم در مبارزه انتخاباتی و در پای صندوق‌های رأی بودیم، به صورتی که اگر به بررسی مشارکت مردمی در انتخابات‌های ریاست جمهوری از آغاز انقلاب اسلامی ایران بنگریم مشاهده می‌شود که در انتخابات دوره اول 67 درصد، دومین انتخابات 64 درصد، سومین انتخابات 74 درصد، انتخابات چهارم و پنجم 54 درصد و انتخابات ششم 50 درصد می‌رسد. از انتخابات سوم به بعد شاهد سیر نزولی و افول مشارکت مردم در انتخابات هستیم اما به یکباره در انتخاب 1376 دوره هفتم، شاهد افزایش شرکت در انتخابات تا 76 درصد بودیم. این روند استقبال عمومی در سه انتخابات بعدی مجلس ششم، شوراهای اسلامی شهر و روستا دوره اول و ریاست جمهوری هشتم همچنان ادامه می‌یابد. که این پدیده افزایش استقبال و مشارکت عمومی به صورت انفجاری جای بسی علت‌یابی و موشکافی دارد. اما بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوره هشتم استقبال و مشارکت رو به کاستی می‌نهد و شاهد افول در شاخص‌های مشارکت مردم هستیم، این روند در انتخابات دوره دوم شوراهای اسلامی شهر و روستا و مجلس هفتم ادامه می‌یابد.


دانلود با لینک مستقیم