پایاننامهی حاضر علاوه بر پیش گفتار، شامل دو فصل کلّی است که در فصل اوّل ، زندگی نامه ، آثار، ویژگیهای نثر در سدهی پنجم و ششم هجری و مشرب عرفانی و ... را در برمیگیرد. در فصل دوم ، پنجاه و شش اصطلاح عرفانی که از آثار شیخ احمد استخراج ، به ترتیب حروف الفبا تنظیم و مرتّب شده و در پایان هم فهرست منابع و مآخذ ذکر شده است.
فهرست مطالب :
چکیدهی فارسی
پیش گفتار
نشانههای اختصاری
فصل اوّل : زندگی و مشرب عرفانی احمد
یادداشتها
فصل دوم : مدخلها
ابدال
احسان
اخلاص
ادب
بیداری
پیر
تقوی
تفویض
توبه
توحید
توفیق
توکّل
جذبه
حال
حرص
حقیقت
حیرت
خانقاه
خوف
درویش
دنیا
دولت
رجا
رحمت
روح
ریاضت
زهد
سرّ (اسرار)
سماع
شریعت
شکر
صبر
صوفی
طاعت
طلب
عشق
عقل
علم
فقر
قناعت
کرامت
کشش
مؤمن
مجاهدت
محبّت
مرید
معرفت
ناز
نصیحت
نفس
نیاز
وجد
وقت
همّت
هوی
یقین
فهرست منابع و مآخذ
چکیدهی انگلیسی
پایان نامه فرهنگ تحلیلی موضوعی آثار منثور شیخ احمد جامی
تعداد صفحات:290
فرمت فایل:doc
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیدهی فارسی
پیش گفتار................................. 7-1
نشانههای اختصاری............................ 8
فصل اوّل: زندگی و مشرب عرفانی احمد......... 35-9
یادداشتها................................. 38-36
فصل دوم: مدخلها .......................... 271-39
ابدال..................................... 43-40
احسان..................................... 46-44
اخلاص...................................... 51-47
ادب....................................... 58-52
بیداری.................................... 61-59
پیر....................................... 66-62
تقوی...................................... 70-67
تفویض..................................... 73-71
توبه...................................... 79-74
توحید..................................... 85-80
توفیق..................................... 87-86
توکّل ..................................... 93-88
جذبه...................................... 97-94
حال ..................................... 102-98
حرص...................................... 106-103
حقیقت ................................... 110-107
حیرت..................................... 112-111
خانقاه .................................. 116-113
خوف...................................... 121-117
درویش.................................... 126-122
دنیا .................................... 130-127
دولت .................................... 132-131
رجا...................................... 136-133
رحمت..................................... 138-137
روح...................................... 141-139
ریاضت.................................... 142-144
زهد...................................... 151-145
سرّ (اسرار)............................... 155-152
سماع..................................... 162-156
شریعت...................................... 163
شکر...................................... 167-164
صبر...................................... 173-168
صوفی....................................... 174
طاعت..................................... 177-174
طلب...................................... 181-178
عشق ..................................... 187-182
عقل ..................................... 190-188
علم ..................................... 198-191
فقر...................................... 203-199
قناعت.................................... 207-204
کرامت ................................... 214-208
کشش........................................ 215
مؤمن..................................... 218-215
مجاهدت .................................. 222-219
محبّت..................................... 229-223
مرید..................................... 235-230
معرفت.................................... 242-236
ناز...................................... 246-243
نصیحت ................................... 249-247
نفس ..................................... 253-250
نیاز....................................... 254
وجد ..................................... 258-254
وقت...................................... 263-259
همّت........................................ 264
هوی...................................... 266-264
یقین..................................... 271-267
فهرست منابع و مآخذ...................... 275-272
چکیدهی انگلیسی
پیشینهی تحقیق:
با نگاهی کوتاه به تاریخچهی فرهنگ نویسی در زبان فارسی، میبینیم که تا روزگار معاصر، فرهنگها جنبهی عام داشته؛ یعنی به یک مقوله یا صنف، دسته و رشتهی خاصّی اختصاص ندارند. با گسترش دامنهی دانشها، تکنیکها و هنرها، امروزه فرهنگهای اختصاصی در هر رشته از علوم تهیّه شده است؛ به طوری که بعضی از لغات و اصطلاحات خاصّ آن رشته را در لغت نامههای معمولی نمیتوان یافت .
متون عرفانی نیز از این تخصّصگرایی دور نمانده و تاکنون فرهنگهای متفاوتی در این زمینه به رشتهی تحریر درآمده است که برخی از آنان به صورت عمومی، بعضی اصطلاحات عرفان و تصوّف را مختصر یا مفصّل شرح دادهاند و برخی از آنها دربارهی اصطلاحات و تعبیرات یک اثر خاص یا یک نویسندهی خاص نگارش یافته است. در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود:
با سیری کوتاه در این آثار، خواهیم دید که همهی آنها کاملاً تخصّصی بوده و برخی مربوط به آثار منثور و برخی نیز مربوط به آثار منظوم میباشند و یا برخی بسیار مفصّل و کامل به شرح اصطلاحات و لغات پرداخته، ولی برخی خیلی کوتاه و مجمل به توضیح واژگان پرداخته و البتّه برخی تنها به آوردن معادلهای انگلیسی آنها اکتفا کردهاند. در هر صورت میتوان از همهی آنها به عنوان فرهنگهای تخصّصی عرفان و تصوّف یاد کرد.
ضرورت و انگیزههای تحقیق:
به گمان بنده، برای آشنایی دقیق و کامل با تمام جوانب افکار و اندیشههای یک صاحب اثر، ضروری است که فرهنگی خاص برای آثار او نوشته شود، چون اثر هر نویسنده یا شاعر در عین تشابه با آثار معاصرانش، تفاوتهای زبانی و فکری نیز با آنها دارد و این ضرورت در متون نثر عرفانی بیش از بیش جلوهگر میباشد.
با توجّه به این نکات و همچنین جایگاه عرفانی، ادبی، علمی و اجتماعی شیخ بزرگوار احمد جامی نامقی و تأثیر و جایگاه ممتاز این عارف شهیر در خطّهی پاک و عارف پرور تربت جام و تعلّق خاطر این مرید نوآموز به این عارف پاک طنیت و ادای دِین به عنوان همولایتی ایشان و نیز پیشنهاد آگاهانه و دلسوزانهی استاد بزرگوار جناب آقای دکتر خواجهایم، انگیزههایی شد تا در مسیر نگارش فرهنگی تحلیلی از اصطلاحات عرفانی آثار منثور ژنده پیل احمد جامی نامقی گام بردارم.
روش تحقیق:
روش کار در این تحقیق به شیوهی کتابخانهای است. ابتدا پس از مطالعهی اجمالی آثار شیخ احمد جام، پنجاه وشش واژه و اصطلاح عرفانی از آثار این عارف ژنده پیل استخراج و هر یک به عنوان یک مدخل در نظر گرفته شد. با توافق استاد محترم راهنما، چند تن از عارفان و صوفیان پیش و پس از احمد جام انتخاب گردید؛ از جمله خواجه عبدالله انصاری، احمد غزّالی، عین القضّات همدانی، ابوالقاسم قشیری و عزّالدّین کاشانی، سپس هر واژه و اصطلاح در آثار این عارفان جستجو گردید؛ در هر مورد، نظر و دیدگاه نویسندگان آن، مورد بررسی و شناخت قرار گرفت و در ادامه، نظر شیخ احمد جام نیز از آثار وی استخراج و سپس در بیشتر موارد به نوعی مقایسه و نتیجهگیری پرداخته شد. در ضمن در تعریف لغوی و اصطلاحی واژگان از نظرات بزرگان دیگری بجز افراد مذکور نیز استفاده شد تا اثر از ارزش و عمق بیشتری برخوردار گردد. در بعضی از مدخلها، مطلبی ذکر نشده و فقط به مدخل دیگری ارجاع داده شده است. دلیل این کار، این است که در آثار احمد جام، مدخلهایی مانند درویش و صوفی، جذبه و کشش، حقیقت و شریعت و... با هم و در کنار هم آمده و شیخ به نوعی مقایسه پرداخته است؛ به این دلیل، ما آن دو را از یکدیگر جدا کرده و در یک مدخل که در ترتیب حروف الفبا پیشتر قرار میگیرد، کامل توضیح دادهایم و در مدخل دیگر فقط مطلب را به مدخل پیشین ارجاع دادهایم.
ناگفته نماند که کار در زمینهی آثار منثور عرفانی احمد جام، بسیار گسترده و مستلزم وقت طولانی بود و نیز به دلیل عدم دسترسی به همهی آثار این عارف شهیر با موافقت استاد محترم راهنما، این جستجو و تفحّص در چهار اثر شیخ بزرگوار شامل مفتاح النجات، انسالتّائبین، روضه المذنبین و سراج السّائرین انجام گرفت.
ساختار پایان نامه:
پایاننامهی حاضر علاوه بر پیش گفتار، شامل دو فصل کلّی است که در فصل اوّل، زندگی نامه، آثار، ویژگیهای نثر در سدهی پنجم و ششم هجری و مشرب عرفانی و... را در برمیگیرد. در فصل دوم، پنجاه و شش اصطلاح عرفانی که از آثار شیخ احمد استخراج، به ترتیب حروف الفبا تنظیم و مرتّب شده و در پایان هم فهرست منابع و مآخذ ذکر شده است.
امید است که این اثر با وجود کاستیها و عیبها توانسته باشد گامی هر چند کوتاه در راه شناخت جایگاه عارف جلیل القدر شیخ احمد جام و آثار وی برداشته باشد؛ لذا با اعتذار تمام، امیدوارم عذر نگارنده از جهت نقایص احتمالی، مسموع واقع افتد.
احمد سرفرازی
تابستان 1387
فهرست علایم اختصاری:
بی نا= بدون ناشر
بی تا= بدون تاریخ
بی جا= بدون جای انتشار
ج= جلد
در مورد سورههای قرآن= شمارهی سوره/شمارهی آیه
نامقی الف=انس التائبین
نامقی ب= سراج السائرین
ر.ک: رجوع کنید به
ه.ش = هجری شمسی
ه.ج = هجری قمری
همان= شمارهی پیش از این مأخذ
[.....]= مطالب داخل کروشه، به متن اصلی اضافه شده است.
فصل اوّل
زندگی و مشرب عرفانی شیخ احمد جامی
باسمه تعالی
ستارهای بدرخشید:
شیخ الاسلام معین الدّین ابونصر احمدبن ابوالحسن احمد معروف به «ژنده پیل» و «شیخ جام»از عارفان نیمه ی دوم سده ی پنجم و نیمه ی نخست سده ی ششم، به سال 440 هـ . ق ( 398 هـ .ش) در روستای نامق از توابع ترشیز( کاشمر) در خراسان دیده به جهان گشود.
نام و نسب:
سلسله نسب وی به جریر بن عبدالله بجلی صحابی معروف می رسد. کنیه ی او ابونصر بود که به مناسبت نام یکی از فرزندانش اختیار کرده است. لقب های وی عبارت اند از:« شیخ الاسلام، قدوة الابدال، شهاب الدین، قطب الاوتاد، سلطان الاولیا، معین الملة و الدین ، پیر جام و ژنده پیل» ( فاضل، 1382: 37) . در باب شهرت او به « ژنده پیل » باید گفت: لفظ «ژنده» ( با فتح اول) در زبان فارسی به معنی بزرگ، مهیب، عظیم، شگرف، با صلابت و کلان است، و از این رهگذر دور نیست که شیخ احمد را یا به جهت ظاهری یعنی بلند بالایی، زورمندی و درشتی جثه و اندام، یا از نظر عظمت و والایی درجه و مقامش در راهبری راهروان از جهت معنوی و عرفانی، و یا شاید به لحاظ این که در پند و نصیحت و تذکیر سالکان و روندگان طریقت و تصفیه و تهذیب و ارشاد نابسامانان، بسیار سختگیر و بی مهابا بوده است، به این اسم ملقب شده است. گفته شده که اجدادش از عشیره بجیله در روزگار پیشین به ایران کوچ کرده بودند و ابوالحسن، پدر احمد، در نامق سکونت اختیار کرد. به همین سبب وی و به مناسبت زادگاهش « نامق» او را نامقی و پس از انتقال به « جام» او را نامقی جامی خواندند. ( ر. ک: همان: 38) [1]
پایان نامه کارشناسی ارشد الهیات
گرایش فلسفه و حکمت اسلامی
291 صفحه
چکیده:
بحث مرگ و جاودانگی از اساسیترین دغدغههای بشری محسوب میشود و مباحث مربوط به چگونگی جاودانگی پس از مرگ همواره از تازگی برخوردار بوده، نظریهها و دیدگاههای متفاوتی درباره آن ابراز شده است. در این میان «نظریه تناسخ» را باید از کهنترین معتقدات انسانی به شمار آورد.
بحث از تناسخ، در جهت ارائه تصویری روشن و واضح از معاد، ضرورت دارد. در واقع یکی از مهمترین مبانی اثبات معاد و قیامت ابطال تناسخ است.
از اینرو، اندیشمندان مسلمان به فراخور توان فکری خویش، به بررسی آن پرداختهاند و غالباً به امتناع عقلی آن گرایش نشان دادهاند. در این پژوهش سعی شده است که یک تعریف روشنی زا «تناسخ» ارائه شود و برای این منظور تاریخچهای از تناسخ ارائه شده است و سپس آئینهای معتقد به تناسخ را نام برد. و به بیان اعتقادات آنان پرداخته شده است. سپس بیان شده است که: سهروردی نیز همچون دیگر فلاسفه گذشته، بطور مبسوط در آثار مختلف خود در به این امر پرداخته است. و دیدگاه ایشان با توجه به آثاری روی تبیین شده: در این زمینه، ابتدا اصطلاحات تناسخ و انواع و مبانی تناسخ و مبانی انکار آن بررسی شده و در ادامه، تبیین دقیقی از دیدگاه ایشان البته بر اساس آثار معروف آن همچون «حکمة الاشراق» ارائه شده است و در ادامه مطلب به ارائه نظرات ملاصدرا پرداخته شده. وی در بخشهای از کتابهای خود به ویژه «اسفار اربعه» به بحث در مورد این اعتقاد و ابطال آن پرداخته است. وی ابتدا نظرات مختلفی را که دیگران درباره تناسخ مطرح کردهاند، بیان میکند و سپس با استفاده از اصول فلسفی خویش مثل تجرّد نفس و حرکت جوهری، چگونگی حدوث نفس و دیگر معتقدات خویش به رد و ابطال این نظریه میپرازد.
بنابراین میتوان اذعان داشت که در این رساله سعی شده است تمامی آنچه که در حکمة الاشراق و آنچه که در اسفار مطرح شده گردآوری و بیان شود. البته در این راستا از کتابهای دیگر این اندیشمندان نیز بر جهت بهبود مطالب استفاده شده است.
واژگان کلیدی: تناسخ (ملکی، ملکوتی)، نفس، بدن، معاد، تجسم اعمال
این فایل در قالب پاور پوینت و قابل ارائه و ویرایش در 69 اسلاید می باشد.
مقدمه
تاریخچه کبوتر خانه
سازه در برج
گروه بندی برج ها
برج های خارون
مشخصات کلی بنا
اجزاء بنا
جزئیات برج ها
بناهای الحاقی
ویژگیهای معماری
تحلیلی برمعماری ارگ
برج صفا
وجه تمایز
جزئیات اجرایی
برج جوزدان
وجه تمایز
تزئینات به کارفته درساختمان برج ها
پنجره های مشبک ورودی
همراه با تصاویر
مقدمه
تاریخچه کبوتر خانه
سازه در برج
برج های خارون
اجزاء بنا
-ورودی
-هشتی
-شاه نشین
-حیاط مرکزی
جزئیات برج ها
فرمت فایل : WORD ( قابل ویرایش ) تعداد صفحات:275
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیدهی فارسی
پیش گفتار........................................................................................................ 7-1
نشانههای اختصاری.............................................................................................. 8
فصل اوّل: زندگی و مشرب عرفانی احمد........................................................... 35-9
یادداشتها.................................................................................................... 38-36
فصل دوم: مدخلها ....................................................................................... 271-39
ابدال............................................................................................................... 43-40
احسان............................................................................................................ 46-44
اخلاص.......................................................................................................... 51-47
ادب............................................................................................................... 58-52
بیداری............................................................................................................ 61-59
پیر.................................................................................................................. 66-62
تقوی.............................................................................................................. 70-67
تفویض........................................................................................................... 73-71
توبه................................................................................................................ 79-74
توحید............................................................................................................. 85-80
توفیق.............................................................................................................. 87-86
توکّل ............................................................................................................. 93-88
جذبه.............................................................................................................. 97-94
حال ............................................................................................................. 102-98
حرص.......................................................................................................... 106-103
حقیقت ........................................................................................................ 110-107
حیرت.......................................................................................................... 112-111
خانقاه .......................................................................................................... 116-113
خوف........................................................................................................... 121-117
درویش......................................................................................................... 126-122
دنیا .............................................................................................................. 130-127
دولت .......................................................................................................... 132-131
رجا.............................................................................................................. 136-133
رحمت......................................................................................................... 138-137
روح............................................................................................................. 141-139
ریاضت......................................................................................................... 142-144
زهد.............................................................................................................. 151-145
سرّ (اسرار).................................................................................................... 155-152
سماع............................................................................................................ 162-156
شریعت............................................................................................................. 163
شکر............................................................................................................. 167-164
صبر.............................................................................................................. 173-168
صوفی.............................................................................................................. 174
طاعت........................................................................................................... 177-174
طلب............................................................................................................ 181-178
عشق ........................................................................................................... 187-182
عقل ............................................................................................................ 190-188
علم ............................................................................................................. 198-191
فقر............................................................................................................... 203-199
قناعت.......................................................................................................... 207-204
کرامت ......................................................................................................... 214-208
کشش............................................................................................................... 215
مؤمن............................................................................................................ 218-215
مجاهدت ..................................................................................................... 222-219
محبّت........................................................................................................... 229-223
مرید............................................................................................................. 235-230
معرفت......................................................................................................... 242-236
ناز................................................................................................................ 246-243
نصیحت ....................................................................................................... 249-247
نفس ............................................................................................................ 253-250
نیاز................................................................................................................... 254
وجد ............................................................................................................ 258-254
وقت............................................................................................................ 263-259
همّت................................................................................................................ 264
هوی............................................................................................................. 266-264
یقین............................................................................................................. 271-267
فهرست منابع و مآخذ.................................................................................... 275-272
چکیدهی انگلیسی
پیشینهی تحقیق:
با نگاهی کوتاه به تاریخچهی فرهنگ نویسی در زبان فارسی، میبینیم که تا روزگار معاصر، فرهنگها جنبهی عام داشته؛ یعنی به یک مقوله یا صنف، دسته و رشتهی خاصّی اختصاص ندارند. با گسترش دامنهی دانشها، تکنیکها و هنرها، امروزه فرهنگهای اختصاصی در هر رشته از علوم تهیّه شده است؛ به طوری که بعضی از لغات و اصطلاحات خاصّ آن رشته را در لغت نامههای معمولی نمیتوان یافت .
متون عرفانی نیز از این تخصّصگرایی دور نمانده و تاکنون فرهنگهای متفاوتی در این زمینه به رشتهی تحریر درآمده است که برخی از آنان به صورت عمومی، بعضی اصطلاحات عرفان و تصوّف را مختصر یا مفصّل شرح دادهاند و برخی از آنها دربارهی اصطلاحات و تعبیرات یک اثر خاص یا یک نویسندهی خاص نگارش یافته است. در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود:
با سیری کوتاه در این آثار، خواهیم دید که همهی آنها کاملاً تخصّصی بوده و برخی مربوط به آثار منثور و برخی نیز مربوط به آثار منظوم میباشند و یا برخی بسیار مفصّل و کامل به شرح اصطلاحات و لغات پرداخته، ولی برخی خیلی کوتاه و مجمل به توضیح واژگان پرداخته و البتّه برخی تنها به آوردن معادلهای انگلیسی آنها اکتفا کردهاند. در هر صورت میتوان از همهی آنها به عنوان فرهنگهای تخصّصی عرفان و تصوّف یاد کرد.
ضرورت و انگیزههای تحقیق:
به گمان بنده، برای آشنایی دقیق و کامل با تمام جوانب افکار و اندیشههای یک صاحب اثر، ضروری است که فرهنگی خاص برای آثار او نوشته شود، چون اثر هر نویسنده یا شاعر در عین تشابه با آثار معاصرانش، تفاوتهای زبانی و فکری نیز با آنها دارد و این ضرورت در متون نثر عرفانی بیش از بیش جلوهگر میباشد.
با توجّه به این نکات و همچنین جایگاه عرفانی، ادبی، علمی و اجتماعی شیخ بزرگوار احمد جامی نامقی و تأثیر و جایگاه ممتاز این عارف شهیر در خطّهی پاک و عارف پرور تربت جام و تعلّق خاطر این مرید نوآموز به این عارف پاک طنیت و ادای دِین به عنوان همولایتی ایشان و نیز پیشنهاد آگاهانه و دلسوزانهی استاد بزرگوار جناب آقای دکتر خواجهایم، انگیزههایی شد تا در مسیر نگارش فرهنگی تحلیلی از اصطلاحات عرفانی آثار منثور ژنده پیل احمد جامی نامقی گام بردارم.
روش تحقیق:
روش کار در این تحقیق به شیوهی کتابخانهای است. ابتدا پس از مطالعهی اجمالی آثار شیخ احمد جام، پنجاه وشش واژه و اصطلاح عرفانی از آثار این عارف ژنده پیل استخراج و هر یک به عنوان یک مدخل در نظر گرفته شد. با توافق استاد محترم راهنما، چند تن از عارفان و صوفیان پیش و پس از احمد جام انتخاب گردید؛ از جمله خواجه عبدالله انصاری، احمد غزّالی، عین القضّات همدانی، ابوالقاسم قشیری و عزّالدّین کاشانی، سپس هر واژه و اصطلاح در آثار این عارفان جستجو گردید؛ در هر مورد، نظر و دیدگاه نویسندگان آن، مورد بررسی و شناخت قرار گرفت و در ادامه، نظر شیخ احمد جام نیز از آثار وی استخراج و سپس در بیشتر موارد به نوعی مقایسه و نتیجهگیری پرداخته شد. در ضمن در تعریف لغوی و اصطلاحی واژگان از نظرات بزرگان دیگری بجز افراد مذکور نیز استفاده شد تا اثر از ارزش و عمق بیشتری برخوردار گردد. در بعضی از مدخلها، مطلبی ذکر نشده و فقط به مدخل دیگری ارجاع داده شده است. دلیل این کار، این است که در آثار احمد جام، مدخلهایی مانند درویش و صوفی، جذبه و کشش، حقیقت و شریعت و... با هم و در کنار هم آمده و شیخ به نوعی مقایسه پرداخته است؛ به این دلیل، ما آن دو را از یکدیگر جدا کرده و در یک مدخل که در ترتیب حروف الفبا پیشتر قرار میگیرد، کامل توضیح دادهایم و در مدخل دیگر فقط مطلب را به مدخل پیشین ارجاع دادهایم.
ناگفته نماند که کار در زمینهی آثار منثور عرفانی احمد جام، بسیار گسترده و مستلزم وقت طولانی بود و نیز به دلیل عدم دسترسی به همهی آثار این عارف شهیر با موافقت استاد محترم راهنما، این جستجو و تفحّص در چهار اثر شیخ بزرگوار شامل مفتاح النجات، انسالتّائبین، روضه المذنبین و سراج السّائرین انجام گرفت.