کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

مقاله ماهیت انسان ازدیدگاه فروید

اختصاصی از کوشا فایل مقاله ماهیت انسان ازدیدگاه فروید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ماهیت انسان ازدیدگاه فروید


مقاله ماهیت انسان ازدیدگاه فروید

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:12

ماهیت انسان از دید فروید
فروید ماهیت انسان را به شیوه خاصی عنوان می‌کند به نظر او انسان ذاتا نه خوب است و نه بد. بلکه از نظر اخلاقی خنثی است. فروید انسان را ماحصل نهایی رشد تدریجی (تکامل) می‌داند. به اعتقاد او انسان از هر نظر در حکم یک ماشین فیزیولوژیک است که در آن کششها و انگیزشهای ارگانیزم بیولوژیک به صورت فرایندهای فکری ، آرزو و سوائق عاطفی ظاهر می‌شوند. بدی و شرارت انسان زمانی ظاهر می‌شود که عمل منطقی انسان زیر نفوذ کششهای غریزی قرار می‌گیرد، بدون آنکه انسان این کششها را بشناسد و یا درصدد کنترل آنها برآید. فروید وجود اراده و آزادی انسان را نفی می‌کند و او را تابع عوامل جبری یا محدودیتهای اجتماعی می‌داند.
از نظر روانکاوی انسان تابع اصل جبر روانی است. انسان موجودی تلقی می‌شود که بوسیله نیروهای غریزی ناخودآگاه بر منطق او تسلط می‌یابند هدایت می‌شود. این نیروها را می‌توان به سطح آگاهی آورد و تحت کنترل قرار داد. از این دیدگاه آگاهی باعث آزادی می‌شود و جهل انسان را به بردگی می‌کشد. از این رو تسلط اصل جبر روانی زمانی کاهش می‌یابد که خودآگاهی انسان افزایش یابد. هر چه دانش فرد از خودش بیشتر باشد احتمال اینکه عقلانی‌تر عمل کند بیشتر می‌شود. فروید از بین نیروهای غریزی تاکید بسیار زیادی روی غریزه جنسی دارد.
ماهیت انسان از دید دیگر روانکاوان
آدلر به انسان و امور او دیدی کلی‌نگر ، غایت انگار و اجتماعی دارد. او انسان را موجودی خلاق ، انتخابگر ، اجتماعی ، مسئول و در حال شدن می‌داند که نه خوب است و نه بد. ماهیتش در جامعه شکل می‌گیرد و تکامل او در واقعیت بخشیدن به خویش است. یونگ با عقیده فروید مبتنی بر مرکزیت سکس مخالفت کرده و ابراز عقیده کرد که انسانها همان قدری که بوسیله اهداف ، آرزوها و امیال دیگرشان هدایت می‌شوند بوسیله تمایلات جنسی نیز برانگیخته می‌شوند. از نظر یونگ فضیلت خود بودن، تلاش برای رشد و خود شکوفایی خلاق از ویژگیهای اصلی انسان است. بطور کلی یونگ در نظریات خود جهت گیری انسان دوستانه‌ای را دنبال می‌کند. روانکاوان دیگر مثل اریکسون ، کارن هورنای ، اریکزدم و ... بیشتر ماهیت اجتماعی انسان را مورد تاکید قرار داده‌اند.


ماهیت انسان از دیدگاه انسان گرایی
از دیدگاه انسان گرایان انسان دارای ماهیت خوب و ارزشمندی است. بر اساس عقیده راجرز انسان اصولا منطقی ، اجتماعی ، پیش رونده و واقع بین است. وی موجودی سازنده و قابل اعتماد است که می‌تواند خودش نیازهایش را منظم و متعادل کند. مازلو سلسله مراتب این نیازها را مطرح می‌کند و معتقد است انسان می‌تواند با برآورده کردن نیازهای خود در هر یک از طبقات به مرحله نهایی که تحت عنوان خود شکوفایی مشخص می‌شود برسد. انسان در این مرحله انسانی با کارکرد کامل شناخته می‌شود. یعنی فردی که توانسته است که تمام ظرفیتهای وجودی خویش را آشکار سازد. از این دیدگاه انسان ذاتا تمایل به رشد یا تحقق بخشیدن به خویش دارد. ارگانیزم نه تنها سعی می‌کند که خود را حفظ کند بلکه می‌کوشد که خویش را در جهت تمامیت وحدت کمال و خود مختاری سوق دهد. این دیدگاه ، نگرشی خوش بینانه به انسان دارد.

 
ماهیت انسان از دیدگاه رفتار گرایان
در نظر رفتارگرایان انسان ذاتا نه خوب است و نه بد ، بلکه یک ارگانیزم تجربه گرا است که استعداد بالقوه‌ای برای همه نوع رفتار دارد. به اعتقاد این گروه انسان در بدو تولد همانند صفحه سفیدی است که هیچ چیزی بر آن نوشته نشده است. او به منزله یک موجود واکنشگر به حساب می‌آید که در قبال محرکهای محیطی پاسخ می‌دهد. رفتار او پاسخی به تحریک است که قسمت اعظم این تحریک بیرونی است ولی تا حدودی هم درونی است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ماهیت انسان ازدیدگاه فروید

مقاله رشد از دیدگاه فروید

اختصاصی از کوشا فایل مقاله رشد از دیدگاه فروید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله رشد از دیدگاه فروید


مقاله رشد از دیدگاه فروید

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 فرمت فایل:word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  تعداد صفحات:15

طبقه بندی نظریه‌های رشد

دیدگاههای روانشناسی رشد را می‌توان به سه گروه عمده نظریه‌های شناختی ، روانکاوی و یادگیری تقسیم کرد. نظریه‌های دیگر با همه تفاوتهایی که ممکن است با یکدیگر داشته باشند، یا به نوعی وابسته به این سه گروه هستند و یا فقط جنبه‌ای از جنبه‌های رشد را مطالعه می‌کنند. البته تحقیقات بسیاری در روان شناسی رشد می‌توان یافت که به هیچکدام از این سه گروه اصلی وابسته نیستند. با توجه به این که صاحب نظران رشد نمی‌توانند تمام پیچیدگی‌های رشد انسان را تبیین کنند، معمولا تلاش خود را بر مطالعه یکی از ابعاد رشد متمرکز کرده‌اند. نظریه پرداز شناختی علاقمند به بررسی ماهیت شناخت و جنبه‌های مختلف آن در انسان است. صاحبنظران یادگیری ، به یادگیری اطلاعات و رفتار ، اعم از اجتماعی و غیر اجتماعی تکیه دارند. در حالی که در نظریه روانکاوی ، به تحلیل حالات عاطفی و تاثیر آنها بر رفتار انسان توجه می‌شود.

مباحث اساسی در نظریات رشد

نظریات مختلف رشد ، برداشتهای متعددی از رشد و انسان دارند که در نتیجه ، نظریه‌های متفاوتی را نیز به دنبال خواهد داشت. عمده‌ترین محورهای مورد بحث در نظریات اصلی رشد را می‌توان ماهیت انسان ، هدف رشد ، چگونگی رشد انسان و تاثیر وراثت و محیط دانست.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله رشد از دیدگاه فروید

مقاله درباره جنگ ومرگ ازدیدگاه فروید

اختصاصی از کوشا فایل مقاله درباره جنگ ومرگ ازدیدگاه فروید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره جنگ ومرگ ازدیدگاه فروید


مقاله درباره جنگ ومرگ ازدیدگاه فروید

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 فرمت فایل:word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  تعداد صفحات:7

زیگموند فروید یکی از تاثیر گذارترین شخصیت های موثر در دنیای جدید است و تاثیرات فراوان او در روانکاوی ، روانشناسی ، جامعه شناسی و... قابل انکار نیست امروز مقاله ای از او می خواندم به نام " اندیشه هایی در خور ایام جنگ و مرگ " که توسط حسین پاینده ترجمه شده و در آخرین شماره فصل نامه ارغنون در ویژه نامه " مرگ " منتشر شده است فروید این مقاله را در سال 1915 یعنی تقریبا یک سال پس از آغاز جنگ جهانی اول (1918-1914) نوشته است و در آن "به  دو عامل از مجموعه عواملی می پردازد که موجب درد و محنت افراد غیر رزمنده می شوند و دست و پنجه نرم کردن با آنها کاری بسیار دشوار است : نخست سرخوردگی ای که این جنگ پدید آورده است و سپس نگرش دگرگون شده ای درباره مرگ که این جنگ - همچون سایر جنگها – به ما تحمیل می کند" (ص 146) فروید می گوید که همه ما در اثر پیشرفت های تمدن جدید و تحت تاثیر اخلاق جهان متمدن هیچ گاه توقع چنین جنگی و چنین وحشی گری هایی را نداشتیم و اضافه می کند که "به دلیل پیشرفت بسیار زیاد در ساخت سلاح های تهاجمی و تدافعی ، این جنگ نه فقط خونین تر و ویرانگر تر از همه جنگ های زمان های قبلی است ، بلکه دست کم می توان گفت به اندازه همه جنگ های پیشین بیرحمانه  و تاسف آور و سرسختانه است"(ص149) و همین عوامل موجبات سرخوردگی ما را فراهم آورده است ، در اینجاست که فروید با ارائه بحثی که مبتنی بر مفاهیم روانکاوانه خاص اوست  نشان می دهد که این سرخوردگی ما ناموجه است، فروید می گوید "واقعیت این است که شهروندان جامعه جهانی آنقدرها که ما تصور می کردیم پست نشده اند ،


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره جنگ ومرگ ازدیدگاه فروید

تبیین روانکاوی فروید

اختصاصی از کوشا فایل تبیین روانکاوی فروید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

جایگاه روانکاوی در تاریخ روان شناسی

روانکاوی یا روان تحلیل گری و نام زیگموند فروید در سرتاسر دنیای نوین برای بیشتر مردم آشناست. گر چه سایر چهره های پیشرو در تاریخ روان شناسی، مانند فخنر، وونت و تیچنر خارج از روان شناسی حرفه ای کمتر شناخته شده اند، فروید در میان عامه مردم از شهرت فوق العاده ای برخوردار است. بیش از چهل سال پس از مرگ فروید نیوزویک نوشت که بدون او تفکر قرن بیستم به دشواری قابل تصور است. او یکی از معدود افرادی است که در تغییر شیوه تفکر ما درباره خودمان نقش اساسی داشته است.

روانکاوی با سایر مکاتب روان شناسی همزمان است. وضعیت را در سال 1985 در نظر بگیرید، سالی که فروید نخستین کتابش را انتشار داد و آغاز رسمی جنبش نوین خود را مشخص کرد. وونت در ان زمان 63 سال داشت. تیچنر که تازه 28 ساله شده بود فقط دو سال پیش از ان به دانشگاه رفته بود و تدوین نظام ساخت گرایی اش را به تازگی آغاز می کرد. روح ساخت گرایی در آمریکا در حال رشد بود. روان شناسی رفتار گرایی و روان شناسی گشتالت هیچ کدام شروع نشده بود. واتسون در ان هنگام 17 سال و ورتایمر 15 سال داشتند.

با وجود این در هنگام مرگ فروید در سال 1939 ، چشم انداز کلی روان شناسی تغییر یافته بود. روان شناسی وونت، رفتارگرایی و کارکردگرایی به صورت تاریخ درآمده بودند. روان شناسی گشتالت از سوی آلمان به سوی ایالت متحده ریشه می دوانید، و رفتارگرایی شکل مسلط رفتار در آمریکا شده بود.

بر عکس دیگر مکاتب، روانکاوی نه محصول پژوهش های دانشگاهی بود نه محصول علم محض، ‌بلکه از درون روانپزشکی برخاست که تلاش می کرد کسانی را که جامعه به آنان برچسب بیماران روانی می زد، درمان کند. بدینسان روانکاوی یک مکتب فکری روان شناسی که به طور مستقیم با سایر مکاتب قابل قیاس باشد نبود، و هنوز هم نیست.

روانکاوی از نظر هدف، موضوع مطالعه، و روش از همان ابتدا از خط فکری روان شناسی دور شد. موضوع مورد مطالعه آن رفتار نابهنجار است، که تا اندازه ای از سوی مکاتب مورد غفلت قرار گرفته بود، روش اولیه آن به جای آزمایش کنترل شده آزمایشگاهی، مشاهده بالینی است. همچنین روانکاوی با ناهشیاری سرو کار دارد، موضوعی که از سوی سایر مکاتب فکری در روان شناسی اساساً نادیده گرفته شده بود.

با این وجود روانکاوی ویژگی های زمینه ای مشترکی با کارکردگرایی و رفتارگرایی دارد. همه آنها از روح ماشین گرایی، از کارهای فخنر در پسیکوفیزیک و از افکار انقلابی داروین تأثیر پذیرفته بودند.(داون پی شولتز، سیدنی الن شولتز1384)

اهمیت مطالعه روانکاوی:

بانظر به این که روانکاوی اولین نظامی است که به طور کامل به بررسی نیروی انگیزشی و شخصیت پرداخته است وهمچنین این تئوری مسائلی را که تا زمان پیدایش آن به صورت تابو به آن نگریسته می شد ولی در عین حال در تکوین شخصیت ، مبین چگونگی رابطه فرد با دیگران و احتمالاً نیرومند ترین نیروی انگیزشی انسان یعنی مسائل جنسی را به دقت مورد بررسی قرار داد و بر آن تاکید کرد که به علت همین تاکید مخالفتهای جدی با این نظریه صورت گرفت. این مسائل چیزی جز امر جنسی نبود که بنا برمدل روانکاوی مسائل جنسی از بدو تولد تاثیر چشم گیری بررشد شخصیت دارد .

علاوه بر این، مکاتب بعد از نظام روانکاوی که فروید آغاز گر آن بود، به نحو چشم گیری تحت تاثیر روانکاوی بوده اند . همچنین، این نظریه به دلیل ارائه تصویر جدیدی از انسان، روانشناسی را دستخوش انقلاب و مسیر آینده آن را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار داده است .به دلیل این حقیقت که این تصویر تفاوت بسیاری با تصویر مورد قبول عام داشت، روانکاوی نه تنها روان شناسی را، که بسیاری از حوزه های دیگر اندیشه و حیات انسانی را تحت تاثیر قرار داد، به ویژه حوزه هایی از قبیل ادبیات ،هنر ،تعلیم و تربیت ،اخلاق ،جامعه شناسی ،انسان شناسی والهیات.

گفته اند که روانکاوی درست به اندازه نظریه های کوپرنیک و داروین تصور انسان را از خویش تغییر داده است.همچنان که کوپر نیک توهم مربوط به وضعیت مرکزی زمین و انسان را در جهان از بین برد و داروین هم توهم یگانه بودن انسان در طبیعت زنده را نابود ساخت ،فروید نیز ضربه ای مهلک بر احتمالاً بزرگترین توهم انسان نواخت ،تصور این بود که انسان حاکم بر اعمال و افکار خود است.

روانکاوی، بالاخص از رهگذر کار زیگموند فروید، جامع ترین و منسجم ترین نظریه درباره انگیزش و آسیب شناسی روانی را ارائه نموده است، نظریه ای که هنوز طراوت و تازگی خود را حفظ کرده است. در واقع بینش ها و تحلیل های فروید درباره جبرگرایی روانی، اوایل کودکی،و فرایند های ناهشیار، تاثیر زایل نشدنی بر روانشناسی گذاشته است(کورچین، 1983). مفاهیمی مانند آسیب (ضربه)،سوگ، دفاع،روابط شیئی،اظطرب جدایی،و دوره های حساس در اوایل کودکی، برای طرز تفکر روان کاوی درباره مشکلات مراجع بسیار تعیین کننده هستند.مع هذا، انواع دیگر روان درمانی و روش های رفتاری تنها در این اواخر توجه جدی به این اصطلاح ها مبذول داشته اند (بالبی،1982).

افزون بر این، روانکاوی فراتر از یک نوع روان درمانی صرف است؛ روان کاوی همچنین نظریه ای درباره رفتار انسان و روش مشاهده است.اس.فروید (1923) در تعریفی کلی به این نکته اشاره کرده است((شیوه ای برای تحقیق درباره فرایندهای ذهنی به ویژه پدیده ناهشیار، روش درمان مبتنی بر این شیوه، و مجموعه ای از مشاهدات و واقعیت های گردآوری شده که درمجموع ساختار منسجم و یکپارچه نظریه ای در خصوص رفتار انسان را پدید می آورند))(ارگل،1995؛ص523). روانکاوی، به عنوان نظریه ای در خصوص رفتار انسان، بر دو فرضیه بنیادی متکی است:(الف)جبرگرایی روانی- همه رخدادهای ذهنی علت دارند و هیچ رخدادی به طور تصادفی روی نمی دهد ؛(ب)ناهشیاری پویا- بسیاری از نیازها،آرزوها، وتکانه های اساسی بیرون از آگاهی شخص قرار دارند(برنر، 1973)اما هدف روانکاوی، به عنوان فرایند درمانی، این است که افراد کمک کند رشد و تکامل شان را تحقق ببخشند؛روانکاوی عمدتاً برای انجام این کار سعی می کند محتوای قسمت ناهشیار ذهن رابه

بخش هشیار بیاورد و سازمان ساختارهای روانی (خود)را که دنیای واقعی، به ویژه دنیای واقعی روابط بین فردی،را دریافت نموده و با آن کنش متقابل دارد،نیرومند سازد(گرینسون،1967).

در اینجا بی مورد نیست یادآوری شود که چنانچه توضیح داده شد روانکاوی فروید فلسفه لهو و لعب نیست. راست است که فروید جنسیت را پایه مهم شخصیت انسانی معرفی کرده و بخصوص در هیستری سرکوب شدن آنرا علت کسالت دانسته است، اما درمان را غرق شدن در عیاشی جنسی ندانسته است (بیماری به علت قوی بودن غریزه جنسی در این اشخاص پیدا نمی شود بلکه به علت غیر صحیح با آن ایجاد می گردد) (جرالد اس . بلوم ، 1352).

قبلا دیدیم که در قرن نوزدهم پزشکان اعصاب می خواستند علل جسمانی بیماری های روانی را کشف و به وسیله رفع آنها بیمار را درمان کنند .فروید در جهت معکوس آنها رفت . یعنی با روش روانی، به کشف علل روانی بعضی بیماریها ، (روش و طرز برخورد شخص بیمار با موانع زندگی)پرداخت و نشان دادن که بعض عوارض جسمانی همراه با بیماریهای روانی علت روانی دارند. مثلا در بیماران مبتلا به هیستر فلجهای جسمانی زیادی دیده می شود که آزمایشهای پزشکی نمی توانند آنها را تایید کنند .مثلا بیمار قادر نیست دستش را حرکت دهد، در حالیکه عضلات و اعصاب دستکاملا سالم اند؛ یا درست نمی بیند، در حالیکه چشم پزشک هیچ ضایعه عضوی در چشم او تشخیص نمی دهد؛ یا مرتب قی می کند و قادر به غذا خوردن نیست، در حالیکه پزشک متخصصدستگاه گوارش علت موجهی برای این حالت نمی یابد. پیش از آن بیماران هیستریک را درغگو می شناختند.فروید نشان داد که در این بیماران اعضای بدن تحت تاثیر بیماری روانی واقعا قدرت عمل خود را از دست می دهند. روش درمان فروید خیلی ثمربخشتر بود.معذلک او رقیب و مخالف پزشکان اعصاب نبود و راهی را که آنها دنبال می کردند مورد تحقیر قرار نداد . چه روش فروید محدود به یک دسته از بیماریهای روانی است که آنها را نوروز می نامید و در مورد دسته دیگر بیماریهای روانی به نام پسیکوز موثر نیست. فروید نخستین کاشف ضمیر ناخوآگاه نیست، چنانچه اشاره شد قبل از او دیگران آن را درک کرده بودند ولی او نخستین کسی است که نقش آن را در ساختمان و و طرز کار روان نشان داده است.یک دسته از پیروان او که مهم ترین آنها فرانتس


دانلود با لینک مستقیم


تبیین روانکاوی فروید

زیگموند فروید 41 ص

اختصاصی از کوشا فایل زیگموند فروید 41 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 42

 

مقدمه:

زیگموند فروید (1856-1939)، روانشناس متخصص اعصاب و اهل فرایبورگ اتریش بود (این شهر که اکنون جزء چکسلواکی است و پس از استقرار حکومت سوسیالیستی به نام استالین نامیده می شد، اینک به نام فروید خوانده می شود). فروید یهودی بود و در آن زمان تنها مشاغلی که یهودیان حق اشتغال به آنها را داشتند، عبارت بود از: بازرگانی، پزشکی، و امور اقتصادی. فروید رشتة پزشکی را انتخاب کرد و در پاییز سال 1873 وارد دانشگاه وین شد. او برای تکمیل مطالعات پزشکی در سال 1885 به فرانسه رفت تا در محضر شارکو و برنهایم تلمّذ کند. در بازگشت به وین، با همکاری دکتر بروئر، به مطالعه در زمینة هیستری پرداخت. چون فروید اعتقاد پیدا کرده بود که علت پیدایش روان نژندیها آسیبهای هیجانی فراموش شده است نه صدمات جسمانی و اندامی. از این رو، به جستجوی روشی پرداخت که ریشة درد را بیابد. به همین منظور روش خواب مصنوعی و تداعی آزاد را به کار برد. دربارة رؤیاها تحقیق کرد و به مفاهیم سانسور و واپسزدگی و لیبیدو و ضمیر ناخودآگاه رسید و روانشناسی جدید را، که روانکاوی نامیده می شود، پایه گذاری کرد. اِدوار کلاپارد، روانشناس سویسی در ارزیابی کارهای علمی او گفت: «ثمرات و اثرات آثار و نظریات فروید چنان است که تاکنون در علم نفس نظیر آن دیده نشده است». از آثار عمدة فروید می توان از علم رؤیاها و مقدمه ای بر روانکاوی نام برد.

کارل گوستاویونگ سویسی، بعد از زیگموند فروید پرآوازه ترین روانکاو قرن بیستم است که آرا و عقایدش در زمینه های روانشناسی و دین و عرفان بحث و جدلهای بسیار برانگیخته و بینش محققان زمینه های هنری و علوم انسانی را تحت تأثیر قرار داده است.

در این تحقیق ابتدا نظرات و آراء فروید را بیان می کنم، سپس به مقایسة فروید و یونگ می پردازم.

فروید روانشناس و پزشک نامدار اتریشی مردی است که به عقیدة علاقه مندانش ریشة سرخوردگیهای آدمیان را کشف کرد و معمای تلاشهای سالم و بیمار گونة آدمیان را گشود. او نشان داد که عقده ها و تعارضات سالهای کودکی چسان جزء نهانی شخصیت آدمی می شوند و پیوسته در جامه ای ناشناس او را به این یا آن عمل وا می دارند. خواندن آثار فروید در حکم آن است که با مغز او بیندیشیم و با چشمان او به روان آدمی بنگریم و ناگفته پیداست که این گاهی دید نوی در برابر ما خواهد گشود.

الف-زیگموند فروید

روانکاوی افراد غیر پزشک

می خواهیم بررسی کنیم که افرادی غیر از پزشکان می توانند به روانکاوی دست زنند یا خیر. اصولاً نسبت باین مسئله (روانکاوی) آنطور که باید و شاید توجهی معطوف نگشته است، و هیچکس تاکنون باین فکر نیفتاده که چه آدمی می تواند روانکاو باشد. از قرار معلوم، عدم توجه مزبور از بیزاری نسبت به روانکاوی سرچشمه می گیرد. گوئی هیچکس نباید باینکار دست زند. دلائل چندی نیز در این زمینه ارائه شده که همه از همان بیزاری ناشی می شود.

پیشنهاد جاری اولیاء امور مبنی بر اینکه فقط پزشکان باجرای روانکاوی مجاز باشند، در ظاهر حاکی از رویه تازه و دوستانه ای نسبت به روانکاوی است، در حالیکه این رویه تازه نیز در حقیقت تعدیلی از همان نظر قبلی است.


دانلود با لینک مستقیم


زیگموند فروید 41 ص