کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق در مورد پیشرفت فلسفه در اسلام و نقش مسلمانان در پیشبرد آن

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق در مورد پیشرفت فلسفه در اسلام و نقش مسلمانان در پیشبرد آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد پیشرفت فلسفه در اسلام و نقش مسلمانان در پیشبرد آن


تحقیق در مورد پیشرفت فلسفه در اسلام و نقش مسلمانان در پیشبرد آن

فرمت فایل :word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 42صفحه

 

 

 فلسفه اسلامی چیست ؟این همواره یک پرسش بحث انگیز بوده است و در واقع یافتن عنوان کاملا رضایت بخش برای این متفکران و نظامهای فکری انهاامری دشوار است.نامیدن این فلسفه به فلسفه عربی در حقیقت از زبانی نامگذاری مناسبی است.چرا که قران به ان زبان نازل شده است.اما به دشواری میتوان انرا توصیف مناسبی برای محتوای فلسفه ای که از ان در نظر داریم دانست.بسیاری از لاین متفکرین به عربی نوشته اند و بسیاری از انها عرب نیستند.این درست است که یک شاخه مهم از فلسفه اسلامی در قالب زبان عربی و در ضمن ترجمه های عربی از متون یونانی پیشرفت کرده است.اما به هر حال و اندازه هم که این جریان دارای اهمیت باشد باز هم تنها یک شاخه و جریان از جریانات فلسفه اسلامی است حجم زیادی از فلسفه اسلامی به زبانهایی غیر از زبان عربی نگاشته شده است،خصوصا به زبان فارسی و توسط غیر عربها،و این سنت تا به امروز هم ادامه دارد. مقصود از فلسفه عربی هر چه باشدنمیتواند معنایی کاملا جامع که بتواند در بردارنده کل فلسفه اسلامی باشد به ان امیدوار بود.

درباره فلسفه اسلامی میتوان چنین اندیشید که ان نوعی فلسفه است که توسط مسلمانان بوجود امده است.

یک مساله پر جاذبه و جالب توجه بحث از این نکته است که ایا انچه فلسفه اسلامی را همچون ابزاری مناسب و عمومی در همه شاخه های علوم اسلامی در اورده است دارا بودن ویژگی همه شمولی بودن است که در همه موارد و موضوعات سریان دارد.به عنوان مثال اگر دستور کار و طرح واحدی باشد که به تلویح یا تصریح در همه مباحث فلسفی کاربرد داشته باشد،در این صورت درک این که چگونه همه این مباحث گوناگون  تحت نام واحدی قرار گرفته اند اسان خواهد بود.بسیاری از مفسران بر این باورند که چنین طرح و دستور کار واحدی وجود دارد.یک مکتب بسیار تاثیر گذار در بین مفسران{غربی}فلسفه اسلامی که از "لئواشتراوس"اغاز شده است،بر این باور است که پایه همه مباحث فلسفه اسلامی تقابل میان عقل و دین،تعارض میان فلسفه و ایمان ومیان اسلام و تفکریونانی است.که در پاره ای از موارد از ان به رویارویی  میان اسرائیل و اتن تعبیر شده است.

اتصاف این فلسفه به اسلامیت مستلزم این است یا حداقل به نظر می رسد می بایستی مستلزم این باشد که برخوارداری از خصیصه دینیبرای کلیه مباحث مطروحه ضروری و حیاتی است.و از انجاییکه این مباحث در ارتباط با فلسفه نیز می باشد تعارض اشکار میان این دو رویکرد مختلف نسبت به مساله واحد پر رنگ تر می نماید.این فلسفه دارای این توانایی است که پاره ای از مفاهیم کلیدی فلسفی را از فرهنگهای پیشینی اخذ نموده واز انها در پاسخگو به مسائلی که از درون فرهنگ خودی سر بر اورده است بهره جوید و برای به انجام رساندن این رسالت از قدرت انطباق مفاهیم فلسفی متناسب با این وظیفه بر خوردار است.

تالیف اندیشه های مجرد فلسفی از سویی  و امیختن انها با مسایلی که از متن اسلام ناشی شده اند  از  دیگر سو توانایی ویژه و هاضمه قوی و قابل انعطاف در پاسخگویی به مسائل موجبات غنا  و ذو ابعاد بودن فلسفه اسلامی را فراهم کرده است.بخش وسیعی از فلسفه اسلامی مانند هر فلسفه دیگری عبارت است از توسعه کمی در ارائه  نظریات  تخصصی و فنی نوین درباره همان مسائل موجود در فلسفه است.اما ژاره ای از بخشهای این فلسفه عهده دار تاسیس روشهای کاملا نوین در پیشبرد مباحثی هستند که به نوبه خود سنت جدیدی از تفکر درباره مساله و ارائه راه حل نسبت به مباحث و مشکلات نظری را بنیان می نهد

فلسفه اسلامی اولا و بالذات فلسفه است وشیوه تخصصی  وفنی مناسب و قابل استفاده به منظور فهم ان نیز شیوه ای فلسفی است.در فلسفه اسلامی بدون شک نمی توان از یک رویکرد واحد نسبت به حل مسائل فلسفی سخن گفت.بلکه طیف وسیعی از شیوه ها و مشرب های فلسفی وجود دارند که بسته به نقطه نظر هر متفکر خاص متفاوت است.این تنوع مشرب ها می تواند دیگر بار نسبت به مفهوم فلسفه ای که  بطور مطلق بتوان انرا اسلامی نامید سوال بر انگیز باشد.چرا که انتظار ما از اطلاق یک عنوان نشان دادن نظریه ای عام یا یک  اگاهی است به اینکه چگونه باید فلسفه وزید.اگر این توقع ،توقع  به جایی باشد پس فلسفه منطبق با می باید کم فایده تر باشد، زیرا این فلسفه در مقایسه با ان محدود تر وتنها نمایاننده بخشی از یک خط فکری خاص درباره چگونگی بکار بستن این فلسفه می شود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد پیشرفت فلسفه در اسلام و نقش مسلمانان در پیشبرد آن

فلسفه فارابی

اختصاصی از کوشا فایل فلسفه فارابی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

فلسفه فارابی

مقدمه:

از عصر فارابی تا عصر سبزواری، یعنی از قرن نهم تا نوزدهم میلادی، مبحث خلق جهان و حدوث و قدم عالم مهم ترین بحث تفکر اسلامی بود.[۱] فارابی به پیروی از ارسطو معتقد بود که جهان «قدیم» است. اما برای آنکه از چهارچوب تعلیمات قرآنی خارج نشود، سعی کرد بین عقیده ارسطو و مسئله خلق جهان در قرآن راهی بیابد. به همین سبب سعی می کرد موضوع «فیضان» و «[تجلی]» را با روش عقلی توضیح دهد. او عقل و انواع آن را ابداع خداوند می داند. اما اظهار می دارد که این ابداع در زمان اتفاق نیفتاده است..[۲] او معتقد است که «عقل فعال» ارسطو همان وحی قرآنی است..[۳]

فلسفه فارابی آمیزه‌ای است از حکمت ارسطویی و نو افلاطونی که رنگ اسلامی و به خصوص شیعی اثناعشری به خود گرفته‌است. او در منطق و طبیعیات، ارسطویی است و در اخلاق و سیاست، افلاطونی و در مابعدالطبیعه به مکتب فلوطینی گرایش دارد.

وحدت فلسفه

فارابی از کسانی است که می‌خواهند آراء مختلف را با هم وفق دهند. او در این راه بر همه گذشتگان خود نیز سبقت گرفت. او در این راه تا آن جا پیش رفت که گفت: فلسفه، یکی بیشتر نیست و حقیقت فلسفی ـ هر چند مکاتب فلسفی متعدد باشند ـ متعدد نیست.

فارابی به وحدت فلسفه سخت معتقد بود و برای اثبات آن براهین و ادله بسیاری ذکر کرد و رسائل متعدد نوشت که از آن جمله، کتاب «الجمع بین رایی الحکیمین افلاطون الالهی و ارسطو» به دست ما رسیده‌است.

وی معتقد بود که اگر حقیقت فلسفی واحد است، بایدبتوان در میان افکار فلاسفه بزرگ به ویژه افلاطون و ارسطو توافقی پدید آورد. اساسا وقتی غایت و هدف این دو حکیم بزرگ، بحث درباره حقیقتی یکتا بوده‌است، چگونه ممکن است در آراء و افکار، با هم اختلاف داشته باشند؟

فارابی میان این دو فیلسوف یونانی پاره‌ای اختلافات یافته بود، اما معتقد بود که این اختلافات، اختلافاتی سطحی است و در مورد مسائل اساسی نیست. مخصوصا آنکه آن‌ها مبدع و پدیدآورنده فلسفه بوده و همه حکمای بعدی کم و بیش، به این دو متکی هستند.

مسائلی که به عنوان اختلاف مبانی افلاطون و ارسطو مطرح بود و فارابی درصدد هماهنگ ساختن بین آنها برآمد، عبارت بودند از:

روش زندگی افلاطون و ارسطو، روش فلسفی افلاطون و ارسطو، نظریه مُثُل، نظریه معرفت یا تذکر، حدوث و قدم، نظریه عادت.

البته تردیدی نیست که فارابی در این امر رنج بسیاری متحمل شده است؛ اما نکته مهم در این رابطه این است که یکی از منابع او برای انجام این مقصود، کتاب «اثولوجیا» یا «ربوبیت» بود که یکی از بخش‌های کتاب «تاسوعات» فلوطین می‌باشد. وی فکر می‌کرد که این کتاب متعلق به ارسطو است و چون در آن به یک سلسله آراء افلاطونی برخورد کرده بود، همین امر او را بر این کار، تشویق می‌کرد. (در حالی که مطالب این کتاب، ارتباطی با ارسطو نداشت.)

بنابراین، اگر چه فارابی در کار خود به توفیق کامل دست نیافت، ولی راه را برای دیگر فلاسفه اسلامی گشود. بدین ترتیب که میان ارسطو و عقاید اسلامی یک نوع هماهنگی ایجاد کرد و فلسفه ارسطو را جزو سرچشمه‌ها و اصول فلسفه اسلامی قرارداد.

فلسفه فارابی

پیرامون گرایش های این فیلسوف نامدار ایرانی، نظرات متضاد وجود دارد. درباره تدین یا کفر وی، اقوال بسیار گفته شده و در خصوص توافق یا تضاد آرای او با آموزه های شریعت، میان صاحبنظران اختلاف نظر وجود دارد و به خصوص، ماهیت دینی یا فلسفی «رییس مدینه فاضله» که برخاسته از فلسفه سیاسی او بود، مورد مناقشه بسیار است؛ مناقشاتی از این قبیل: آیا حاکم مدینه، فیلسوف است یا نبی؟ منبع، موضوع و هدف معرفت او چیست؟ آیا او با فعل و انفعالاتی که در قوه ناطقه اش رخ می دهد ، «عقل هیولایی» اش را به «عقل مستفاد» مبدل می سازد و به وسیله براهین عقلانی، به «معرفت عقلی» یعنی شناخت ماهیت اشیاء نائل می آید و یا اینکه از طریق قوه متخیله اش ملهم شده و با «معرفت عملی»، به رابطه اشیاء و نتایج امور واقف می گردد؟ آیا در مخیله اهل مدینه فاضله، صوری محاکی می شود یا اینکه آنان با توسل به عقل نظری، به قوانین عالم علوی پی می برند؟ آیا منبع شناخت، عقل است یا وحی؟ آیا نظریه «نبوت» فارابی، با نظریه «فیلسوف-پادشاه» افلاطون سازگاری دارد و یا گرته برداری از آن است؟

• دوستان و دشمنان فیلسوف چه می گویند

غزالی فلاسفه را به سه گروه «دهریون»، «طبیعیون» و «الهیون» تقسیم کرد، افلاطون و ارسطو را در دسته سوم جای داد،و البته همه را نیز بی محابا از دم تیغ زندقه می گذارند: «پس واجب است که همه آنان (فلاسفه یونانی) را با آن فیلسوفان مسلمان که پیروی آنان کرده اند، همچون ابن سینا و فارابی و غیر ایشان، کافر بدانیم، ولی باید دانست که هیچکدام از فیلسوفان مسلمان، در نقل علم ارسطو، به اندازه این دو تن توانایی نشان نداده اند.»

این تنها غزالی نیست که فارابی را کافر می داند، بلکه ابن خلدون، بنیانگذار فلسفه تاریخ نیز در« مقدمه ابن خلدون» ، در گفتاری تحت عنوان «در ابطال فلسفه و فساد کسانی که در آن ممارست می کنند»، فلسفه را دانشی می نامدکه «زیان عظیمی به دین می رساند» و فیلسوفان را چنین توصیف می کند:

«گروهی از خردمندان نوع انسانی گمان کرده اند که ذوات و احوال کلیه عالم وجود، خواه حسی و خواه ماوراء حسی، با اسباب و علل آنها به وسیله نظریات فکری و قیاسهای عقلی ادراک می شود و تصحیح عقاید ایمانی نیز باید از ناحیه نظر و اندیشه باشد، نه از طریق شنیدن(روایت و نقل)...؛ این گروه را فلاسفه می نامند قانونی وضع کرده اند که خرد در نظر و اندیشه خود به باز شناختن حق از باطل بدان رهبری می شود و آن قانون را منطق نامیدند. فلاسفه گمان می کنند که سعادت در ادراک کلیه موجودات، به یاری این گونه بحث و نظر و این گونه برهان است. خواه در عالم حس باشد، یا در ماورای حس... پیشوای این شیوه ها... ارسطوی مقدونی است... (او) نخستین کسی بوده است که قوانین منطق را مرتب کرده... آن گاه پس از وی در اسلام هم کسانی عقاید و نظریات او را فرا گرفتند و ...


دانلود با لینک مستقیم


فلسفه فارابی

منابع آزمون کارشناسی ارشد فلسفه

اختصاصی از کوشا فایل منابع آزمون کارشناسی ارشد فلسفه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

منابع آزمون کارشناسی ارشد

تاریخ فلسفه غرب:

ترجمه

نویسنده

نام کتاب

دکتر سید جلال الدین مجتبوی

پاپکین

کلیات فلسفه

 

محمدعلی فروغی

سیر حکمت در اروپا

دکتر سیدجلال الدین مجتبوی

 

کاپلستون ج 1یونان و روم

دکتر محمد حسن لطفی

بورمان

افلاطون

دکتر علی مرادداودی

ژیلسن

روح فلسفه در قرون وسطی

 

جزوات دکتر اعوانی

فلسفه قرون وسطی

دکتر احمد احمدی

دکارت

تاملات در فلسفه اولی

دکتر غلامرضا اعوانی

دکارت تا لایب نیتس

کاپلستون ج 4

دکتر احمد احمدی

ژیلسون

نقد تفکر فلسفی غرب

 

دکتر کریم مجتهدی

فلسفه نقادی کانت

دکتر عبدالحسین نقیب زاده

یاسپرس

کانت

آقای بزرگمهر

بارکلی

سه گفت و شنود فلسفی

 

دکتر یحیی مهدوی

فلاسفه تجربی انگلستان

دکتر حمید عنایت

استیس

هگل

دکتر سید یحیی مهدوی

روژه ورنو-ژان وال

نگاهی به پدیدار شناسی و فلسفه های هست بودن

فولادوند

برایان مگی

فلاسفه بزرگ

دکتر سید یحیی مهدوی

ژان وال

بحث در ما بعدالطبیعه

دکتر سید یحیی مهدوی

پل فولکیه

فلسفه عمومی یا ما بعدالطبیعه

 

 

از مجموعه پدیدآورندگان کلام جدید در خصوص فلاسفه اگزیستانس

 

جزوات دکتر خاتمی و دکتر ریخته گران+جزوات دکتر رشیدیان(دانشگاه شهید بهشتی)

فلسفه های معاصر

فلسفه اسلامی:

ترجمه

نویسنده

نام کتاب

دکتر شیروانی

علامه طباطبایی

بدایه الحکمه(4 جلد)

شرح منظومه

تاریخ فلسفه اسلامی:

ترجمه

نویسنده

نام کتاب

 

دکتر ابراهیم دینانی

ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام(3 جلد)

 

م.م.شریف

تاریخ فلسفه اسلامی

منطق قدیم:

ترجمه

نویسنده

نام کتاب

دکتر شیروانی

مظفر

منطق قدیم

علم کلام:

ترجمه

نویسنده

نام کتاب

حاج شیخ ابوالحسن شعرانی

خواجه نصیرالدین طوسی

(کلام)شرح تجریدالاعتقاد

 

عبدالرزاق لاهیجی

(کلام)گزیده گوهر مراد

عرفان:

ترجمه

نویسنده

نام کتاب

دکتر یحیی یثربی

داوود قیصری

عرفان نظری

فلسفه علم:

ترجمه

نویسنده

نام کتاب

علی حقی

کاپالدی

فلسفه علم

دکتر سعید زیبا کلام

الن چالرز

فلسفه علم

دکتر علی پایا

جان لازی

در آمدی تاریخی به فلسفه علم

تسلط به متن تخصصی قلسفی انگلیسی و عربی

برای این منظور مطالعه تطبیقی (تطبیق ترجمه فارسی با متن اصلی)موثر است در این زمینه می توان به کتب ذیل رجوع نمود:

1- مسائل فلسفه برتر انداسل

2- کتاب selection of philosophical works تالیف دکتر محسن جهانگیری

3- جلد چهارم کتاب تاریخ فلسفه کاپلستن-ترجمه دکتر غلامرضا اعوانی

4- متن عربی -کتاب نظیر مبدا و معاد ابن سینا ترجمه آقای شهابی-انتشارات دانشگاه تهران


دانلود با لینک مستقیم


منابع آزمون کارشناسی ارشد فلسفه

مقاله درباره نگاهی به فلسفه های تعلیم و تربیت

اختصاصی از کوشا فایل مقاله درباره نگاهی به فلسفه های تعلیم و تربیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره نگاهی به فلسفه های تعلیم و تربیت


مقاله درباره نگاهی به فلسفه های تعلیم و تربیت

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:177

تفکر فلسفی در تعلیم  و تربیت  (ویراست  دوم )   نوشته  متیو لیپمن ، انتشارات  دانشگاه  کمبریج:این  کتاب  به  نحو بسیار مناسبی  این  موضوع را برجسته  می سازد که  چرا وضع  ((فکر کردن )) را باید درمدارس  بهبود بخشیم . همچنین  به  طرق  مختلفی  شرح  می دهد که  معلمان  چگونه  می توانند شاگردانشان را به  فکر و بحث های  فکرزا ترغیب  کنند. این  کتاب  به  چهار بخش  تقسیم  می شود. بخش  اول  تصویر تاریخی  مفصلی  از بحث های  فلسفی  درباره ((فکر کردن )) فراهم  می آورد که  قسمت  اعظم  آن  مبتنی  بر دیدگاه های  جان  دیویی  راجع  به  تعلیم  و تربیت است . آرای  متفاوت  در مقدمه  تاریخی  ]کتاب[ معرفی  و وصف  می شود سپس  پیش  زمینه  مباحث  جاری و مسائل  مربوط به  آموزش  یا تفکر روز را فراهم  می کند.بیشتر مباحث  به  مباحث  فلاسفه  ایالات  متحده  مربوط می شود. اما موضوعات  مشابهی  به  فلاسفه بریتانیا نسبت  داده  می شود. لیپمن  ماهیت  و ویژگی های  اشکال  مختلف  تفکر را وصف  می کند و نظر خودرا درباره  این  که  تعلیم  و تربیت  چگونه  باید هدفش  را تصحیح  کرده  و ساختار تمرین  را برای  تقویت الگوی  تاملی  و تعلیمی  تغییر دهد، اظهار می دارد. این  بخش  که  به  بحث  درباره  موانع  و بدفهمی های عمومی  راجع  به  تعلیم  و تربیت  - که  برای  رشد و بالا بردن  معرفت  در شاگردان  ضروری  است  -می پردازد، بخشی  جذاب  و بحث انگیز است .بخش  دوم  کتاب  بر اهمیت  ((مشارکت  در تحقیق ))(1) تاکید دارد. لیپمن  اهمیت  مکالمه  ]یا گفتگو[ و مبانی مبادله  تجارب  به  واسطه  گفتگو را جهت  بسط و تعمیم  این  نوع مشارکت  فکری  برجسته  می سازد. مذاکره و چانه زنی  بر سر برداشت ها، تامل  درباره  دلایل  یا گزینه ها و ارزیابی  تفاسیر ]یا تعابیر[ برای  معطوف ساختن  توجه  شاگردان  به  مسائل  اجتماعی ، معنوی ، اخلاقی  و فلسفی ، مورد تاکید قرار می گیرد. لیپمن  به تفصیل  و بطور ویژه ای  این  امر را بررسی  می کند که  چگونه  این  رهیافت  به  احتمال  قوی  می تواند مثلا باتقویت  استعدادهای  کودکان  جهت  انجام  قضاوت های  آگاهانه  و توام  با نکته سنجی ، شیوه ای  برای  تقلیل خشونت  باشد. توصیف های  روشنی  از سازماندهی  تاسیس  و تشکیل  یک  چنین  جامعه  ]یا مشارکت  در[تحقیق ای  با معرفی  پنج  مرحله  گام  بگام  شیوه  کار (که  وجوه  مشترکی  با سایر برنامه های  فکری  نهادینه دارد) دراین  بخش  وجود دارد. لیپمن  رهیافت  تعلیمی ای  را که  برای  ایجاد نتایج  مطلوب  روانشناختی لازم  است  بروشنی  توضیح  می دهد.بخش  سوم  کتاب  شامل  بحثی  درباره  استلزامات  عاطفی  و شناخت  است . لیپمن  به  بررسی  نحوه  تاثیرعواطف  بر تفکر و نیز این  موضوع که  تفکر چگونه  باید در اطراف  حول  عواطف  باید بسط یابد، می پردازد. این  آرا روشن گر عقیده  او درباره  تفکر مراقبتی (2) (یا سقراطی  / مامایی (3)) است ، که  او آنرایک  محور جانشین  برای  تفکر عاطفی  می خواند.این  کتاب  شرح  می دهد که  چگونه  فرهنگ  واژگان  مناسبی  باید برای  قادر ساختن  کودکان  به  تفکر، بحث  ویادگیری  درباره  عواطف  نوشته  شود تا آنها بتوانند برای  درک  و فهم  ارزش ها تعلیم  یابند. لیپمن  افعال ذهنی  (فرایندهای  فکری  که  به  نتایجی  منجر می شوند) و حالات  ذهنی (نحوه  فکر - حالات  روحی ) را مشخص  می کند و توضیح  می دهد که  چگونه  این  موارد در رشد ذهن  نقش  دارند. سپس  بحث  خود را به شرح  چهار نوع مهارت  فکر یعنی  تحقیق ، استدلال ، سازماندهی  اطلاعات  و تاویل  و ترجمه ، بسطمی دهد.بخش  آخر کتاب  به  اصلاح  و بهبود تفکر در کلاس های  درسی  می پردازد. لیپمن  به  کرات  به  چند بعدی بودن  شناخت  که  می تواند و می باید مابین  تفکر انتقادی ،تفکر خلاق  و تفکر مراقبتی ، نضج  یابد، تصریح و تاکید دارد.او بحث  خود را به  توضیح  هر یک  از این  موارد و توصیف  مجدد دیدگاهش  نسبت  به  فلسفه  آموزشی می کشاند. کندوکاو و تحقیق   انتقادی  بر تامل  و تعمق  استوار است ، به  موازینی  چون  دقت  و سازگاری تاکید دارد و تفکر تحلیلی  را (بسان  یک  متخصص  یا خبره ) پرورش  می دهد; اما جنبه  خلاق  بر توانایی فنی  و تخیل  جسورانه  (بسان  یک  هنرمند) اهمیت  می دهد، و سومین  جنبه ، یعنی  تفکر مراقبتی ، بالابردن  قدرت  درک  ارزش ها را (بسان  پدر یا مادری  دلسوز و مراقب ، یا طراح  محیط زیستی  با لاحظه  وفکر) کانون  کار خود قرار می دهد. دقت  و مراقبت  درمورد این  که  چه  مسائلی  اهمیت  دارند در تفکرخلاق  یا تفکر انتقادی  جایگاه  ویژه ای  دارند و بنابراین  معلمانی  که  این  سه  شکل  تفکر را ترویج  می دهند می توانند موجب  رشد قوه  قضاوت  و داوری  شاگردان  شوند.لیپمن  به  این  نتیجه  می رسد که  باید از رشته  مستقلی  که  جنبه های  عمومی  و کلی  تفکر انتقادی  را تعلیم می دهد، حمایت  کرد، چون  در غیر این  صورت ، برای  معلمان  مشکل  خواهد بود که  در رشته های  خاص علت  اهمیت  تفکر را به  دانش آموزان  خود منتقل  کنند. او چنین  دوره  تحصیلی  را در فلسفه  وصف می کند، البته  نه  در معنای  سنتی  و آکادمی اش  بلکه  در نوع مبتنی  بر داستان  و حکایت  که  تمرکزش  برگفتگو، تعمق  و تقویت  قوه  قضاوت  و داوری  است .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره نگاهی به فلسفه های تعلیم و تربیت