کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

دانلود تحقیق کامل درباره حجاب در کتاب استاد مطهری

اختصاصی از کوشا فایل دانلود تحقیق کامل درباره حجاب در کتاب استاد مطهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

حجاب در کتاب استاد مطهری

علت و فلسفه پیدا شدن حجاب چیست ؟ چطور شد که در میان همه یا بعضی‏ ملل باستانی پدید آمد ؟ اسلام که دینی است که در همه دستورهای خویش‏ فلسفه و منظوری دارد چرا و روی چه مصلحتی حجاب را تأیید و یا تأسیس کرد ؟ . مخالفان حجاب سعی کرده‏اند جریانات ظالمانه‏ای را به عنوان علت پیدا شدن حجاب ذکر کنند ، و در این جهت میان حجاب اسلامی و غیر اسلامی فرق‏ نمی‏گذارند ، چنین وانمود می‏کنند که حجاب اسلامی نیز از همین جریانات‏ ظالمانه سرچشمه می‏گیرد

در باب علت پیدا شدن حجاب نظریات گوناگونی ابراز شده است و غالبا این علتها برای ظالمانه یا جاهلانه جلوه دادن حجاب ذکر شده است . ما مجموع آنها را ذکر می‏کنیم . نظریاتی که به دست آورده‏ایم بعضی فلسفی و بعضی اجتماعی و بعضی اخلاقی و بعضی اقتصادی و بعضی روانی است که ذیلا ذکر می‏شود :

-1میل به ریاضت و رهبانیت ( ریشه فلسفی (

-2عدم امنیت و عدالت اجتماعی ( ریشه اجتماعی (

-3پدرشاهی و تسلط مرد بر زن و استثمار نیروی وی در جهت منافع‏ اقتصادی مرد ( ریشه اقتصادی(

-4 حسادت و خودخواهی مرد ( ریشه اخلاقی (

-5عادت زنانگی زن و احساس او به اینکه در خلقت از مرد چیزی کم‏ دارد ، به علاوه مقررات خشنی که در زمینه پلیدی او و ترک معاشرت با او در ایام عادت وضع شده است ( ریشه روانی (

علل نامبرده یا به هیچ وجه تأثیری در پیدا شدن حجاب در هیچ نقطه از جهان نداشته است و بی جهت آنها را به نام علت حجاب ذکر کرده‏اند و یا فرضا در پدید آمدن بعضی از سیستمهای غیر اسلامی تأثیر داشته است در حجاب‏ اسلامی تأثیر نداشته است یعنی حکمت و فلسفه‏ای که در اسلام سبب تشریع‏ حجاب شده نبوده است

همانطور که ملاحظه می‏شود مخالفان حجاب گاهی آن را زائیده یک طرز تفکر فلسفی خاص درباره جهان و لذات جهان معرفی می‏کنند و گاهی ریشه سیاسی و اجتماعی برای آن ذکر می‏کنند و گاهی آنرا معلول علل اقتصادی می‏دانند و گاهی جنبه‏های خاص اخلاقی یا روانی را در پدید آمدن آن دخالت می‏دهند

ما هر یک از این علل را ذکر و سپس انتقاد می‏کنیم و ثابت می‏کنیم که‏ اسلام در فلسفه اجتماعی خود به هیچیک از این جهات نظر نداشته است و هیچیک از آنها با مبانی مسلم و شناخته شده اسلام وفق نمی‏دهد و در خاتمه به یک علت اساسی اشاره می‏کنیم که از نظر ما موجه‏ترین آنها به شمار می‏رود

ریاضت و رهبانیت

ارتباط مسأله پوشش با فلسفه ریاضت و رهبانیت از این جهت است که‏ چون زن بزرگترین موضوع خوشی و کامرانی بشر است ، اگر زن و مرد معاشر و محشور با یکدیگر باشند ، خواه ناخواه دنبال لذتجوئی و کامیابی می‏روند

پیروان فلسفه رهبانیت و ترک لذت برای اینکه محیط را کاملا با زهد و ریاضت سازگار کنند بین زن و مرد حریم قائل شده پوشش را وضع کرده‏اند ، کما اینکه با چیزهای دیگری هم که نظیر زن محرک لذت و بهجت بوده است‏ مبارزه کرده‏اند . پدید آمدن پوشش طبق این نظریه ، دنباله و نتیجه پلید دانستن ازدواج و مقدس شمردن عزوبت است

ایده ریاضت و ترک دنیا همانطوری که در موضوع مال ، فلسفه فقر طلبی و پشت پا زدن به همه وسائل مادی را به وجود آورده است ، در مورد زن فلسفه‏ تجرد طلبی و مخالفت با جمال را ایجاد کرده است . بلند نگهداشتن مو که‏ در میان سیکها ، هندوها و بعضی‏ها در اویش معمول است نیز از مظاهر مخالفت با جمال و مبارزه با شهوت و از ثمرات فلسفه طرف لذت و میل به‏ ریاضت است . می‏گویند کوتاه کردن و ستردن مو ، سبب فزونی رغبت جنسی‏ می‏گردد و بلند کردن آن موجب تقلیل و کاهش آن است

در اینجا بد نیست قسمتی از گفته برتراند راسل را در این موضوع بیاوریم‏ . وی در کتاب " زناشوئی و اخلاق " صفحه 30 می‏گوید

" بخصوص در قرون اول مسیحیت این طرز فکر سن پول ( بولس مقدس ) از طرف کلیسا اشاعه تمام یافت و تجرد مفهوم تقدس به خود گرفت و عده‏ بیشماری راه بیابان پیش گرفتند تا شیطان را منکوب سازند ، شیطانی که هر آن ذهن آنان را از تخیلات شهوانی مملو می‏ساخت . کلیسا ضمنا با استحمام‏ به مبارزه پرداخت زیرا خطوط بدن ، انسان را به طرف گناه می‏راند . کلیسا چرک بدن را تحسین کرده رایحه بدن صورت بوی تقدس را به خود گرفت زیرا باز به نظر سن پول نظافت بدن و آرایش آن با نظافت روح منافات دارد

شپش مروارید خدا شناخته شد . . . "

اینجا این پرسش پیش می‏آید که اساسا علت تمایل بشر به ریاضت و رهبانیت چیست ؟ بشر طبعا باید کامجو و لذت طلب باشد . پرهیز از لذت‏ و محروم کردن خود باید دلیلی داشته باشد

چنانکه می‏دانیم رهبانیت و دشمنی با لذت جریانی بوده که در بسیاری از نقاط جهان وجود داشته است . از جمله مراکز آن در مشرق زمین ، هندوستان ، و در مغرب زمین یونان بوده است . نخله " کلبی " که یکی از نخله‏های‏ فلسفی است و در یونان رواج داشته است ، طرفدار " فقر " و مخالف لذت‏ مادی بوده است

یکی از علل پدید آمدن اینگونه افکار و عقاید ، تمایل بشر برای وصول به‏ حقیقت است . این تمایل در بعضی افراد فوق العاده شدید است ، و اگر با این عقیده ضمیمه گردد که کشف حقیقت از برای روح آنگاه حاصل می‏شود که‏ بدن و تمایلات بدنی و جسمانی مقهور گردد ، قهرا منجر به ریاضت و رهبانیت می‏گردد . به عبارت دیگر ، این اندیشه که وصول به حق جزا از راه‏ فنا و نیستی و مخالفت با هوای نفس میسر نیست ، علت اصلی پدید آمدن‏ ریاضت و رهبانیت است

علت دیگر پدیده ریاضت آمیخته بودن لذات مادی به پاره‏ای از رنجهای‏ معنوی است . بشر دیده است که همواره در کنار لذتهای مادی یک عده‏ رنجهای روحی وجود دارد . مثلا دیده است که هر چند داشتن ثروت موجب یک‏ سلسله خوشیها و کامرانیها است اما هزاران ناراحتیها و اضطرابها و تحمل‏ ذلتها در تحصیل و در نگهداری آن وجود دارد .

بشر دیده است که آزادی و استغناء و علو طبع خود را به واسطه این لذات مادی از دست می‏دهد . از اینرو از همه آن لذات چشم پوشیده تجرد و استغناء را پیشه خود ساخته است

شاید در ریاضت هندی ، عامل اول ، و در فقر طلبی کلبی یونانی عامل دوم‏ بیشتر مؤثر بوده است

علل دیگری نیز برای پدید آمدن ریاضت و گریز از لذت ذکر کرده‏اند . از آنجمله اینکه محرومیت و شکست در موفقیتهای مادی مخصوصا شکست در عشق ، سبب توجه به ریاضت می‏گردد . روح بشر پس از این نوع شکستها انتقام خود را از لذتهای مادی بدین صورت می‏گیرد که آنها را پلید می‏شناسد و فلسفه‏ای‏ برای پلیدی آنها می‏سازد

افراط در خوشگذرانی و کامجوئی عامل دیگر توجه به ریاضت است . ظرفیت‏ جسمانی انسان برای لذت محدود است . افراط در کامجوئی و لذات جسمانی و تحمیل بیش از اندازه ظرفیت بر بدن موجب عکس العمل شدید روحی مخصوصا در سنین پیری می‏گردد . خستگی ، سرخوردگی به وجود می‏آورد

تأثیر این دو علت را نباید انکار کرد ولی مسلما اینها علت منحصر نمی‏باشند . تأثیر این دو علت بدین نحو است که پس از شکستها و عدم‏ موفقیتها ، و یا خستگیها و فرسودگیها ، اندیشه وصول به حقیقت در روح‏ بیدار می‏گردد . توجه به مادیات و غرق شدن در اندیشه‏های مادی خود مانعی‏ است برای اینکه انسان درباره ازلیت و


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره حجاب در کتاب استاد مطهری

گزیده‌ای از پاسخهای استاد مطهری در رابطه با مسأله حجاب 25 ص

اختصاصی از کوشا فایل گزیده‌ای از پاسخهای استاد مطهری در رابطه با مسأله حجاب 25 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

جمهوری اسلامی ایران

وزارت آموزش و پرورش

سازمان آموزش و پرورش استان اصفهان

مدیریت آموزش و پرورش کاشان

موضوع مقاله:

گزیده‌ای از پاسخهای استاد مطهری در رابطه با مسأله حجاب

تهیه کننده:

فاطمه قزوینی

هنرستان: زینب کبری(س) کاشان – اردیبهشت 86

چکیده:

موضوعاتی که در این مقاله آمده است عبارتند از: وجود حجاب قبل از اسلام در جهان ،‌علت فلسفه پیدا شدن حجاب ،‌نقد و بررسی علتها از دیدگاه اسلام، ‌معنای لغوی حجاب، پوشش زن در اسلام، بالابردن ارزش زن، نتایج سیستم روابط آزاد بین زن و مرد، سیمای حقیقی مسئله حجاب، تدابیر اسلام برای تعدیل غریزه جنسی، ‌ایرادهای وارده بر حجاب مانند سلب حق آزادی و توهین به او، رکود و تعطیلی فعالیتها و استعدادهای زنان، اشتیاق و التهاب زن و مرد به یکدیگر در اثر وجود حجاب، آیه و سوره مربوط به حجاب اسلامی، نظر اسلام پیرامون شرکت زن در مجامع، نظر اسلام درباه حبس و اختلاط، دلایل وجوب پوشش وجه و کفین ( ادله مخالف و ادله موافق )، نظر فقهای اسلام درباره پوشش وجه و کفین، قسمتهای ضروری در حد پوشش زن در فقه اسلام، بررسی دیدگاه‌های موجود در مسأله وجوب پوشش زن و حرمت نظر بر زن ،‌معنای تلذذ و ریبه و حلال یا حرام بودن آن، بررسی نظر فقها درباره نگاه به زنها تا انتخاب یکی از آنها ،‌فلسفه حکم سرزده داخل خانه های مورد سکونت دیگران نشدن و آیا این دستور اختصاص به خانه هائی که زن در آنها زندگی می‌کند دارد یا نه ؟ بررسی مطالب آیات 59-60 سوره احزاب، امید اینکه مورد استفاده قرار بگیرد.

مقدمه:

پوشش و حجاب مقوله ای است که از دیرباز در اسلام و جهان و جود داشته است. در دین یهود زنان هنگام بیرون آمدن از خانه سر خود را می‌پوشاندند. در دین مسیحیت نیز پوشش را نزدیک شدن به دین و خدا می‌دانستند چنانچه راهبه ها و کشیشها از پوشش مناسبی برخوردار بودند، همینطور تابلوهای نقاشی مسیح(ع) که از قدیم کشیده شده است بیانگر توجه به پوشش در این دین است. در ایران قبل اسلام که دین زرتشت وجود داشته است به پوشش اهمیت شایانی داشته اند. چنانچه در داستان زیر می‌خوانیم خشایار شاه، از همسر خود می‌خواهد که در روز جشن ازدواج بدون پوشش ظاهر شود اما این بانو پوشش خود را به همسری خشایار شاه ترجیح می‌دهد و از کاخ بیرون رانده می‌شود. در فرهنگهای مختلف پوشش به چشم می‌خورد منتهی تفاوت در کیفیت و حدود آنهاست. اما برهنگی کشورهای اروپایی بازگشتی به فرهنگهای جاهلیت قدیم است چرا که هر کشوری که به دین های مذکور گرایش پیدا کرده است از برهنگی اش کاسته شده است. در کتاب مسئله حجاب استادمطهری این مرد علم و ایمان به سئوالاتی که مطرح شده پاسخهای مفید ولازم ارائه شده است، باشد که مورد توجه قشر جوان ما واقع شود و استفاده لازم از آن برده شود.

سئوال: آیا قبل از اسلام حجاب در جهان وجود داشته است؟

قدر مسلم این است که قبل از اسلام در میان بعضی ملل حجاب وجود داشته است. درایران و درمیان قوم یهود و احتمالاً در هند حجاب وجود داشته و آنچه در قانون اسلام آمده، سختتر بوده است اما در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشته است و به وسیله اسلام در عرب پیدا شده است. حجابی که در قدیم یهود در ایران باستان وجود داشته است از حجاب اسلامی بسی مشکل‌تر بوده است.

در جلد اول تارخ تمدن صفحه 552 راجع به ایرانیان قدیم می‌گوید « ... زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشته‌اند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند در نقشهائی که از ایران باستان بر جای مانده هیچ صورت زن دیده نمی‌شود و نامی از ایشان به نظر نمی‌رسد .. »

ویل دورانت در صفحه 30 ج 12 تاریخ تمدن راجع به قوم یهود و قانون تلمود می‌نویسد:

«‌اگر زنی به نقض قانون یهود پرداخت چنانچه مثلاً چیزی بر سر داشت به میان مردم می‌رفت و یا در شارع عام نخ می‌رشت یا با هر سخنی از مردان درد دل می‌کرد و یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می‌کرد همسایگانش می‌توانستند سخنان او را بشنوند، ‌در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه آن را طلاق دهد.

در هند نیز حجاب سختی حکم فرما بوده است. اگر تمایل به ریاضت و ترک لذت را یکی از علل پدید آمدن حجاب بدانیم باید قبول کنیم که هند از قدیمیترین ایام حجاب را پذیرفته است زیرا هند از مراکز قدیم ریاضت بوده است.


دانلود با لینک مستقیم


گزیده‌ای از پاسخهای استاد مطهری در رابطه با مسأله حجاب 25 ص

برهان نظم از منظر شهید مطهری 26 ص

اختصاصی از کوشا فایل برهان نظم از منظر شهید مطهری 26 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

برهان نظم از منظر شهید مطهری: مقدمه: عمومی ترین و ساده ترین طریقت در اثبات وجود خداوند برهانی است که از آن به برهان نظم یا غایت شناختی یاد می کنند. معمول ترین ادله بر وجود خداوند در تمامی ادیان و مذاهب الهی در طول تاریخ همواره برهان نظم بوده است. از این رو چه در تفکر اسلامی و چه در تفکر غربی مناظرات و جدلهای فراوانی حول این برهان شده است. بسیاری بر این اعتقادند که برهان نظم اساسا یک برهان فلسفی نیست بلکه ریشه و پایه ی تجربی دارد. زیرا اساس شکل گیری برهان نظم را روش تمثیل می دانند. از اینرو ادله ی نظم را دارای استحکام کمتری نسبت به سایر براهین خداشناختی می دانند. ویلیام پالی معاون اسقف کارلیسل و فیلسوف برجسته ی قرن هجدهم برهان نظم را در کتاب " الاهیات طبیعی " اینگونه تقریر کرده است: " فرض کنید در حال عبور از صحرایی پای من به سنگی برخورد کند و با این سوال رو برو شوم که چگونه این سنگ در آنجا قرار گرفته است. ممکن است پاسخ دهم که تا آنجا که من می دانم، این سنگ همواره اینجا بوده است. احتمالا اثبات نامعقول بودن این پاسخ چندان آسان نخواهد بود. اما فرض کنید که بر روی زمین ساعتی یافته ام و باید بررسی شود که بودن ساعت در آن مکان چگونه اتفاق افتاده است. بسیار بعید است که پاسخ قبلی به ذهن من خطور کند. یعنی اینکه تا آنجا که می دانم این ساعت همواره اینجا بوده است. اما چرا این جواب نباید آنگونه که برای سنگ مفید بود برای ساعت مفید باشد؟ چرا جواب مذکور آنگونه که در مورد اول قابل قبول بود در مورد دوم پذیرفتنی نیست؟ تنها دلیل آن است که وقتی ساعت را وارسی می کنیم می بینیم اجزای گوناگون آن برای هدفی پرداخته و به یکدیگر مرتبط شده اند. ( چیزی که در مورد سنگ نمی توان کشف نمود. ) مثلا این هدف که اجزای مذکور آنگونه طرح ریزی و به هم پیوند داه شده اند که تولید حرکت کنند و حرکت مذکور چنان تنظیم شده است که زمان را در شبانه روز نشان دهد. یعنی اگر اجزای مختلف به گونه ای متفاوت از آنچه هستند ساخته می شدند، مثلا در اندازه ای متفاوت با آنچه که دارند یا به هر روش یا ترتیب دیگری غیر از وضعیت کنونی تعبیه شده بودند، در این صورت یا اساسا هیچ حرکتی در ساعت به وقوع نمی پیوست و یا هیچ حرکتی که تامین کننده ی کاربرد کنونی آن باشد، واقع نمی شد. " در حقیقت پالی برهان خود را اینگونه مطرح می کند: او می پرسد اگر ساعتی را در بیابان ببینید در مورد آن چه فکری می کنید؟ مسلما هیچوقت فکر شما به این سمت سوق پیدا نمی کند که به طور اتفاقی این ساعت در بیابان و با کمک پدیده های طبیعی ساخته شده است. بلکه تصور می کنید این ساعت با این نظم و هماهنگی بین اعضایش باید صانعی آگاه و مدبر داشته باشد. زیرا عوامل طبیعی دارای خصیصه و ابزار مناسبی برای ایجاد این تدبیر نیستند. مهمترین عاملی که وجود صانع را تایید می کند وجود هدف و غایت به خصوصی ( نمایش زمان ) برای این شئ است که تعیین آن تنها از عهده ی شعوری آگاه بر می آید و امکان شکل گیری تصادفی این ساعت را منتفی می کند. بدین سبب حتی اگر هماهنگی و نظم موجود در شئ تصادفی و وابسته به خصائل ذاتی طبیعت باشد غایتمندی آن تنها می تواند معلول شعوری مدبر باشد. بنابراین هماهنگی ای که غایتمند باشد دلالت بر وجود ناظمی آگاه دارد و این هماهنگی متناسب با نوع و میزان آگاهی و تدبیر ناظم است. در نتیجه نظم گسترده تر حاکی از وجود ناظم آگاه تر است. با توجه به این دانسته ها پیلی به اقامه ی برهانی می پردازد: 1- هر نظمی (هماهنگی غایتمندی ) دال بر وجود ناظمی است و نظم گسترده تر حاکی از وجود ناظم بزرگتر است. 2- با توجه و دقت به ساختار اجزای عالم به این نتیجه می رسیم که نظمی بس عظیم و سترگ در عالم موجوداست. 3- بنابراین وجود عالم حاکی از وجود ناظم بزرگی است. روش تمثیل در تفکر غربی دست مایه ی انتقادات محکم بسیاری از فیلسوفان برجسته ی اروپایی شد و این باعث شد تا از قدرت برهان نظم به مرور زمان بیشتر و بیشتر کاسته شود. بسیاری از فلاسفه از هیوم گرفته تا میل و راسل معتقد بودند که تمثیل مورد استفاده در برهان نظم از لحاظ منطقی، قیاس معتبری نیست و مسلما نمی تواند ضامن یک نتیجه ی یقینی و الزامی باشد. آنها معتقد هستند استفاده از روش تمثیل تنها در شرایطی مقدور است که بتوان از منظر موضوع مورد بحث شباهتی اساسی بین مثال مطرح شده و شئ مورد بررسی پیدا کرد و اگر شباهت اساسی و مبتنی بر موضوع مورد بحث یافت نشود کارآمد نخواهد بود. نظر آنها این است که در برهان نظم این شباهت اساسی میان ساختار عالم و اشیاء مورد بررسی، مانند ساعت مصداق پیدا نمی کند.آنها این عدم شباهت را در نوع تجربه ای می داند که ما از عالم و اشیای مثال زده شده (مثلا ساعت ) داریم. در نگاه این دسته از فلاسفه، تجربه ی ما نسبت به ساعت و دیگر ابزار و مصنوعات انسان ساز پیشینی است اما مسلما ما چنین تجربه ای نسبت به عالم نداریم. مقصود از تجربه ی پیشینی حافظه ی ما درباره ی منشا شئ مورد نظر است. مثلا ما به خوبی می دانیم که ساعت شئی انسان ساز است زیرا واجد این تجربه هستیم که همیشه ساعتها به دست انسان ساخته شده اند و هیچ وقت خلاف این، مشاهده یا گزارش نشده است. بنابراین ذهن ما به روش استقراء و با تکیه بر تجربیات قبلی نتیجه می گیرد که ساعت شئی انسان ساز است و این می تواند ناشی از نظم ذاتی موجود در ساعت نباشد و فقط تجربه ی پیشینیمان ما را به این نتیجه برساند. اما ما هیچ وقت ناظر پیدایش جهان نبوده ایم که چنین تجربه ی پیشینی ای داشته باشیم. در نتیجه دلیلی وجود ندارد که بر مبنای آن نتیجه بگیریم در جهان نوعی نظم ذاتی غایتمند وجود دارد که مصنوع شعور آگاه و مدبر است. از اینرو این عدم مشابهت ضعف بزرگی در برهان نظم به حساب می آید. این دیدگاه خدشه ای به روش استقرائی برهان نظم وارد نمی کند و تنها روش تمثیل را از لحاظ منطقی نامعتبر می شمارد. در نتیجه می توان پذیرفت که احتمال شکل گیری تصادفی عالم بعید است و این هماهنگی و دقت موجود در پدیده ها باید هدفمند باشد. این انتقاد موجب می شود که دیگر دلیلی برای قائل شدن به علت فاعلی برای پدیده های عالم نداشته باشیم و احتمال قائم به ذات بودن پدیده ها را منتفی نشماریم در حالی که فلسفه ی الهی علت غایی را متضمن وجود علت فاعلی قائم به غیر می داند. برای مثال دیوید هیوم، فیلسوف تجربه گرای انگلیسی در کتاب " محاورات درباره ی دین طبیعی " از زبان فیلون شکاک که مظهر دیدگاههای شک گرایانه ی خود هیوم است نظریه ی کلئانتس، شخصیت دیگر داستان را که به برهان نظم معتقد است، چنین نقد می کند: " اگر ما خانه ای ببینیم،


دانلود با لینک مستقیم


برهان نظم از منظر شهید مطهری 26 ص

تاریخچه حجاب استاد مطهری

اختصاصی از کوشا فایل تاریخچه حجاب استاد مطهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 37

 

تاریخچه حجاب

اطلاع من از جنبه تاریخی کامل نیست . اطلاع تاریخی ما آنگاه کامل است‏ که بتوانیم درباره همه مللی که قبل از اسلام بوده‏اند اظهار نظر کنیم . قدر مسلم اینست که قبل از اسلام در میان عضی ملل حجاب وجود داشته است . تا آنجا که من در کتابهای مربوطه خوانده‏ام در ایران استان و در میان‏ قوم یهود و احتمالا در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده‏ سخت‏تر بوده است . اما در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشته است و به‏ وسیله اسلام در عرب پیدا شده است . ویل دورانت در صفحه 30 جلد 12 " تاریخ تمدن " ( ترجمه فارسی ) راجع‏ به قوم یهود و قانون تلمود می‏نویسد : . " اگر زنی به نقض قانون یهود می‏پرداخت چنانکه مثلا بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می‏رفت و یا در شارع عام نخ می‏رشت یا با هر سنخی‏ از مردان درد دل می‏کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه‏اش تکلم‏ می‏نمود همسایگانش می‏توانستند سخنان او را بشنوند ، در آن صورت مرد حق‏ داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد " .

علیهذا حجابی که در قوم یهود معمول بوده است از حجاب اسلامی چنانکه‏ بعدا شرح خواهیم داد بسی سخت‏تر و مشکلتر بوده است . در جلد اول " تاریخ تمدن " صفحه 552 راجع به ایرانیان قدیم می‏گوید : " در زمان زردشت زنان منزلتی عالی داشتند ، با کمال آزادی و با روی‏ گشاده در میان مردم آمد و شد می‏کردند . . . " . آنگاه چنین می‏گوید : " پس از داریوش مقام زن مخصوصا در طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد . زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی‏ خود را حفظ کردند ولی در مورد زنان دیگر ، گوشه‏نشینی زمان حیض که‏ برایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعیشان‏ را فرا گرفت ، و این امر خود مبنای پرده‏پوشی در میان مسلمانان به شمار می‏رود . زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان‏ روپوش دارد از خانه بیرون بیایند ، و هرگز به آنان اجازه داده نمی‏شد که‏ آشکارا با مردان آمیزش کنند . زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر با برادرشان باشد ببینند . در نقشهائی که از ایران باستان بر جای‏ مانده هیچ صورت زن دیده نمی‏شود و نامی از ایشان به نظر نمی‏رسد . . . " چنانکه ملاحظه می‏فرمائید حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکمفرما بوده ، حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده می‏شده‏اند . به عقیده ویل دورانت مقررات شدیدی که طبق رسوم و آئین کهن مجوسی‏ درباره زن حائض اجرا می‏شده که در اتاقی محبوس بوده ، همه از او در مدت عادت زنانگی دوری می‏جسته‏اند و از معاشرت با او پرهیز داشته‏اند سبب اصلی پیدا شدن حجاب در ایران باستان‏ بوده است . در میان یهودیان نیز چنین مقرراتی درباره زن حائض اجرا می‏شده است . اما اینکه می‏گوید : " و این امر خود مبنای پرده پوشی در میان مسلمانان‏ به شمار می‏رود " منظورش چیست ؟ . آیا مقصود اینست که علت رواج حجاب در میان مسلمانان نیز مقررات‏ خشنی است که درباره زن حائض اجرا می‏شود ؟ ! همه می‏دانیم که در اسلام‏ چنین مقرراتی هرگز وجود نداشته است و ندارد . زن حائض در اسلام فقط از برخی عبادات واجب نظیر نماز و روزه معاف است ، و همخوابگی با او نیز در مدت عادت زنانگی جایز نیست ، ولی زن حائض از نظر معاشرت با دیگران هیچگونه ممنوعیتی ندارد که عملا مجبور به گوشه‏نشینی شود و اگر مقصود اینست که حجاب رایج میان مسلمانان عادتی است که از ایرانیان پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت کرد ، باز هم سخن‏ نادرستی است . زیرا قبل از اینکه ایرانیان مسلمان شوند آیات مربوط به‏ حجاب نازل شده است . از سخنان دیگر ویل دورانت هر دو مطلب فهمیده می‏شود یعنی هم مدعی است‏ که حجاب به وسیله ایرانیان پس از مسلمان شدنشان در میان مسلمانان رواج‏ یافت و هم مدعی است که ترک همخوابگی با زن حائض ، در حجاب زنان‏ مسلمان و لااقل در گوشه‏گیری آنان مؤثر بوده است در جلد 11 صفحه 112 ( ترجمه فارسی ) می‏گوید : . " ارتباط عرب با ایران از موجبات رواج حجاب و لواط در قلمرو اسلام‏ بود . عربان از دلفریبی زن بیم داشتند و پیوسته دلباخته آن بودند و نفوذ طبیعی وی را با تردید معمولی مردان درباره عفاف و فضیلت زن تلافی‏ می‏کردند . عمر به قوم خود می‏گفت : با زنان مشورت کنند و خلاف رأی ایشان‏ رفتار کنند . ولی به قرن اول هجری مسلمانان زن را در حجاب نکرده بودند ، مردان و زنان با یکدیگر ملاقات می‏کردند و در کوچه‏ها پهلو به پهلوی‏ می‏رفتند و در مسجد با هم نماز می‏کردند . حجاب و خواجه‏داری در ایام ولید دوم ( 126 - 127 هجری ) معمول شد . گوشه گیری زنان از آنجا پدید آمد که در ایام حیض و نفاس بر مردان حرام‏ بودند " . در صفحه 111 می‏گوید : . " پیمبر از پوشیدن جامه گشاد نهی کرده بود ، اما بعضی عربان این دستور را ندیده می‏گرفتند . همه طبقات زیورهائی داشتند . زنان پیکر خود را به‏ نیم تنه و کمربند براق و جامه گشاد و رنگارنگ می‏آراستند ، موی خود را به‏ زیبائی دسته می‏کردند یا به دو طرف سر می‏ریختند ، یا به دسته‏ها بافته به‏ پشت سر می‏آویختند و گاهی اوقات با رشته‏های سیاه ابریشم نمایش آنرا بیشتر می‏کردند . غالبا خود را به جواهر و گل می‏آراستند . پس از سال 97 هجری چهره خویش را از زیر چشم به نقاب می‏پوشیدند . از آن پس این عادت‏


دانلود با لینک مستقیم


تاریخچه حجاب استاد مطهری

پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری 23ص

اختصاصی از کوشا فایل پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری 23ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

مقدمه

‏مـانـدگـاری, پـویـایـی و پیوستگی ادیان در جاری زمان, بسته به دلـبـسـتـگـی و پـای بـنـدی پیروان و گروندگان به ‏آنهاست. زیرا دیـنـداری, سـعادت و رستگاری و کامیابی خویش را در باورمندی به آمـوزه هـای دیـنی خود می داند ‏و با چنین انگاره ای, خود را از درون پـای بند به پشتیبانی و دفاع از آن می بیند.

بر همین اساس شـخـص دیـنـدار ‏حـاضـر اسـت برای دست یابی به سعادت و رستگاری, هـرگـونـه پـشتیبانی مادی و معنوی را در جهت تواناسازی و ‏نشر و گسترش دین مورد نظر خود انجام دهد. بی گمان, اگر ادیان از چنین پای بندی و پشتیبانیهایی که گاه تا مـرز ‏فـداکاری و از جان گذشتگی نیز پیش می رود, بی بهره بودند, دوران حـیـات و ماندگاری آنان دیری نمی پایید و هر ‏دینی به طور طـبـیـعـی اندکی پس از ظهور, از میان می رفت, همان گونه که اگر ادیـان بـاطل می بودند و دور نمایه ‏ای تهی از آموزه های کارآمد داشـتـند نیز, دوام نمی آوردند

بر این اساس, پایندگی ادیان, با چـشـم پـوشـی از ‏دورنـمایه و رسالت آنها, بیش از هر عامل دیگری بـسـتـه بـه پـیـروی جدی و پشتیبانیهای بی دریغ گروندگان به آن ‏ادیـان است. طبیعی است که پیروان هر دین و آیینی, تنها باورهای خـود را بـر حـق و صحیح بدانند و ادیان و مذاهب ‏دیگر را باطل و نارسا بینگارند. این گونه اختلافها و فرقها و ناسانیها و مرزبندیها, تنها در بین ادیـان نـیـسـت, بـلکه در ‏داخل هر دینی نیز ممکن است گرایشها و مـذهـبـهـای گـوناگونی وجود داشته باشد و پیروان هر یک از آنها تـنـهـا ‏مذهب خود را بر حق بدانند و مذاهب دیگر را باطل.

البته روشـن اسـت که در نظر گروندگان, هیچ گاه ادیان و ‏مذاهب دیگر با هـم یـکسان نیستند, ممکن است پاره ای را نزدیک تر و پاره ای را دورتـر از حـق بـدانند و یا پاره ای ‏را باطل و پاره ای نارسا و نـاتمام بدانند. اکنون این پرسش مورد گفت وگوست که آیا رستگاری و سـعـادت مـندی ‏انسان, ویژه پیروی و عمل به یک دین است و تنها پـیـروان هـمان دین اهل نجات و رهاییند؟ یا این که دین حق تنها ‏یـک آیـیـن نـیـست دینهای حق بسیارند و انسانها از هر یک پیروی کـنـنـد, درست است؟ در صورتی که پذیرفتیم ‏که دین حق همواره یکی بـیـش نـیـست و ممکن نیست همه ادیان بر حق باشند, اگر کسی بدون داشـتـن دیـن حق و ‏باور درست, کارهای نیک و شایسته مورد پسند و خواست شرع انجام دهد, آیا کار او پاداش خواهد داشت؟ ‏

پـرسـشهایی از این دست, مدتهاست که محققان و اندیشه وران را به اندیشه وا داشته و بحثهایی هم ارأه شده است. ‏

شـهـیـد مرتضی مطهری از طرح کنندگان نخستین این بحث به شمار می رود که می نویسد: ‏

‏(... آیـا دیـنی غیر دین اسلام مقبول است و یا دین مقبول, منحصر بـه اسـلام است؟ و به عبارت دیگر, آیا آنچه لازم ‏است فقط این است که انسان یک دینی داشته باشد و حداکثر این است که آن دین منتسب بـه یـکـی از پیغمبران ‏آسمانی باشد و دیگر فرق نمی کند که کدام یـک از ادیان آسمانی باشد, مثلا مسلمان یا مسیحی یا یهودی و حتی ‏مجوسی باشد؟ یا این که در هر زمان دین حق یکی بیش نیست؟)

اسـتـاد شهید در کنار این بحث, مساله کارهای نیک ‏نامسلمانان را بـه شـرح بـحث کرده است: اگر کسی بدون باور به دین حق, کار نیک پـذیـرفـتـه شده و مورد امضای ‏دین حق را انجام دهد, آیا کار او پـاداش خـواهـد داشـت, یـا نـه؟ و آیـا شرط پاداش داشتن کارهای شایسته, ایمان ‏به دین حق است یا نه؟ در دو, سـه دهـه اخیر, بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی, شماری, بـا تـرجـمـه آثار ‏متکلمان و فیلسوفان غربی در این باب و بازگو کـردن انـدیـشه های آنان, به این گونه بحثها در محفلهای علمی و ‏دانـشـگـاهـی دامـن زده اند. به نظر می رسد, دست کم, شماری از ایـنـان بـه انـگیزه های سیاسی و با هدف شبهه ‏افکنی و سست کردن پـایـه هـای ایمان اسلامی در جوانان وارد این میدان شده و مسأل کـهـنـه و چند دهه پیش اروپا ‏را با تفسیرها و تحلیل و بررسیهای نـادرسـت و در قـالـبـهـای جـدید قرار داده اند و می خواهند با دسـتاویزهای ‏سست به متون دینی و بهره گیری از سروده های شاعران و قـطـعـه های ادبی و عرفانی آن را با معیارها و ترازهای ‏اسلامی نـیـز سازوار جلوه دهند, حتی شماری از مدعیان روشنفکری به دروغ بـه عـالمانی پیرایه بسته اند که آنان حق ‏را ویژه یک شریعت نمی دانند.

در ایـن نوشتار, برآنیم گذری و نظری بر اندیشه های اندیشه ور و فـیـلـسـوف بـزرگ ‏دنیای اسلام, شهید مرتضی مطهری و بهره گیری از دیـدگاههای وی در این زمینه, داشته باشیم و درستی و یا ‏نادرستی پـلـورالـیـزم دیـنـی و تـکـثـرگرایی را به بوته بحث بگذاریم و پـیـامـدهای تکثرگرایی دینی را از نظر ‏بگذرانیم ولی پیش از آن, بـایـسـتـه اسـت بـه مـعنای پلورالیزم در فرهنگ غرب و کاربرد و قـرأـتـهـای گـونـاگون ‏آن اشاره کنیم و گونه های پلورالیزم را یادآور شویم.‏

معنای پلورالیزم

پـلورالیزم از ریشه Plural به معنای جمع, فزونی و پرشمار است و در فـرهـنـگ هـای ‏انـگـلیسی به معنای جمع گرایی, چند گانگی و تـکثرگرایی به کار رفته است. همچنین به حکومتهای أتلافی که از ‏چـند حزب, گاه مخالف هم به وجود می آیند و کسانی که چندین همسر دارنـد و مـشـرکان و چند خدا باوران, از ‏باب این که چندگانگی و فزونی در آنها وجود دارد اطلاق می گردد. بـر همین اساس, در فرهنگ غرب, ابتدا به ‏کسانی که چند مقام دینی را در کـلـیسای کاتولیک عهده دار بوده و از این رهگذر درآمدهای بـسـیـاری داشـته اند, ‏پلورالیست Pluralist گفته می شده است. ولـی سپسها, این مفهوم گسترش یافته و به همه کسانی که درآمدهای گـونـاگـون و بـسـیار داشته و از چند جا درآمد به دست می آورده انـد, چـه دسـت اندرکار کلیسا و پستهای کلیسای ‏کاتولیک باشند و چـه نـباشند پلورالیست, گفته شده است و کم کم در هر مقوله و هر چـیزی که, به گونه ای ‏چندگانگی در آن راه داشته این واژه در آن به کار رفته است که در مقوله های دینی, فرهنگی و سیاسی, کاربرد ویژه ‏خود را دارد.

در فرهنگهای سیاسی در معنای پلورالیزم نوشته اند: (پلورالیزم یا مسلک کثرت, نام آن فلسفه سیاسی ‏است که گوید علاقه فـرد نباید منحصر به پیوستگی سیاسی وی با دولت باشد, بلکه علاقه هـای دیگر دارد, مانند ‏علاقه اقتصادی, مذهبی و غیره و این علایق, بـایـد در تـعـیین خط مشی و سیاست جامعه مورد توجه قرار گیرد و ‏مـفـهـوم دیـگر آن اعتقاد به لزوم تعدد احزاب و جماعات و انواع انـجـمـنـها و عقاید و سلیقه ها در اجتماع است و ‏پرورش و تشویق ایـن تـعـدد و کثرت دستجات و موافقت دولت با شرکت ایشان در امر حکومت و اداره امور جامعه.

ایـن مـسـلک برابر (مونیسمMonism‏) () قرار دارد که آن را فرضیه (مـونـسـتـیک) دولت نامند و گوید: حق ‏حاکمیت (سورنته) حق منحصر دولـت و اراده اعـلای دولت است و تمام موسسات و افراد باید تابع دولت سیاسی ‏باشند. طبق آیین پلورالیست آتوریته حکومت در درون یک جامعه باید تقسیم شـود بـیـن گـروهـهای مختلف, مانند: ‏گروههای مذهبی و اجتماعی و اقـتـصادی و در انحصار دولت نباشد. این جماعت بر سه فرقه تقسیم می شود, افراطی ‏تفریطی و اعتدالی...)در تـعـریف بالا, بیش تر به پلورالیزم سیاسی توجه شده, ولی روشن اسـت که در بعد دینی و ‏فرهنگی نیز همین تعریف راست می آید و در مـفـهـوم پـلـورالیزم در گونه های گوناگون آن, جمع گرایی, گروه ‏گـرایی و چندگانگی نهفته است.

اکنون کاربرد پلورالیزم در دنیای غـرب بـر ایـن مـحـور اسـتـوار است که اصل ‏زندگی در جامعه و یا سـرزمـیـنی که ساکنان آن در نژاد, فرهنگ,زبان و دین ناسانیها و جـدایـیـهـایی دارند, امری ‏ناگزیر است و ما باید بپذیریم که در چـنـیـن جامعه ای, بر خلاف عقاید گوناگون و ناسازگار و اختلافهای ژرف ‏اعـتـقـادی و فـرهنگی و نژادی, زندگی صلح آمیز و به دور از تـنش ممکن است و یکان یکان جامعه باید یکدیگر را ‏تاب بیاورند و بپذیرند. الـبـتـه در شکلهای دیگری نیز اندیشه تکثرگرایی بروز و نمود می یابد که پرداختن به آنها از ‏حوصله این نوشتار بیرون است.‏

گونه های پلورالیزم

پـلـورالـیـزم در فرهنگ غرب, چنانکه دیدیم, کاربردهای گونه گون دارد و بـه هـمـپـا و ‏همراستای آن, به گونه های بسیاری نیز بخش شده که مهم ترین آنها, اینهایند:

‏‏1. پلورالیزم سیاسی: پـلـورالیزم سیاسی, باورمندی به پخش قدرت در گروههای گوناگون و پـذیـرش بـسـیـاری ‏حـزبـهـا و دسـته ها و گروه هاست. در حقیقت, پـلورالیزم سیاسی لازمه و نتیجه لیبرالیسم است. البته لیبرالیزم هـمـه جا ‏با پلورالیزم سیاسی هماهنگ نیست و ناسانیها و فرقهایی بـا هـم دارنـد. بـراساس اندیشه پلورالیزم سیاسی, برای ‏نگهداشت جـامـعه از گزند خودکامگی و استبداد, بایستی همه کسان و گروهها و حـزبـهـا در قـدرت شریک شوند و ‏تا آن جا که ممکن است قدرت در جـامـعـه پخش گردد و از این که یک فرد و یا یک گروه کانون قدرت شوند, ‏پرهیز گردد.‏

‏2. پـلورالیزم اخلاقی: در پلورالیزم, اخلاقی, هیچ یک از فرایافته هـای اخـلاقـی و ارزشـی بر مدار پایا و پایداری نمی ‏چرخد و ارزش آنـهـا, در ایـن نـگـرش نـاپایاست. در حقیقت, براساس پلورالیزم اخلاقی ارزشها نسبی هستند و درحوزه اخلاق نسبیت حاکم است.

3. پـلـورالـیـزم دینی: تکثرگرایی و پذیرش این نکته که در حوزه ادیـان, حقها بسیارند و هر دینی می تواند بارقه ای ‏از حق داشته بـاشـد. بـدین معنی که ما حقیقت مطلق را در یک دین و مذهب ویژه نـدانـیم, بلکه آن را مشترک میان ‏همه آیینها و مذهبها بدانیم و بر این باور باشیم که سعادت و نجات و رستگاری بسته به پیروی از یـک دیـن نیست, ‏پیروی از هر دینی انسان را به سرچشمه های سعادت رهـنـمـون مـی شود. البته پلورالیزم دینی از جهت گستره ‏فراگیری قلمرو آن فرقهایی دارد که شرح آن خواهد آمد.

پیشینه پلورالیزم

پـلورالیزم, گرچه در سالهای اخیر بر سر زبانها افتاده است و در کـانـون تـوجـه انـدیشه وران قرار ‏گرفته, ولی اندیشه جدید و نو نـیـست. پیشینه اندیشه پلورالیزم را باید در قرنهای پیشین جست. در بـیان فلاسفه یونان ‏ارسطو, به گونه ای به پلورالیزم در حکومت بـاور داشـته است و بر همین اساس اندیشه های استاد خود, افلاطون را ‏کـه نـظـریـه یکجایی و کانونی قدرت داشته, به بوته نقد قرار داده اسـت و بـه روشـنی یادآور شده که گوناگونی ‏مردم در نژاد و زبـان و عـقـیـده و... بـه حال اجتماع مفیدتر است; زیرا حاکمیت کـانـونـی و یکجایی, انگیزه های ‏سالم را برای تکاپوی اجتماع در راه سعادت فردی و جمعی از بین می برد.

ایـن گونه اندیشه ها را سپسها فیلسوفان ‏غربی پی گرفتند, چنانکه از اندیشه های سیرون در قرن اول ب.م و سن اگوستین در قرن پنجم, گونه ای از پلورالیزم ‏استفاده می شود.در دوران معاصر, جان استوارت میل وتی.اچ.گرین و بسیاری دیگر از انـدیـشـه وران غـربی چنین ‏نظریه ای را ابراز داشته اند. فلاسفه آمـریکایی در دوران استقلال آن کشور و در هنگام وضع قانون اساسی تا اندازه ‏ای اندیشه پلورالیزم را گسترش دادند.ریـشـه پـلـورالـیـزم دیـنی, به قرون وسطی و دورانی که مسیحیان کـاتولیک به ‏ویژه بودن رستگاری در مذهب کاتولیک پای می فشردند, بـاز مـی گردد.

در حقیقت, پلورالیزم, بازتاب تندیها و ‏خشونتهای کـلیسای کاتولیک بود. در آن هنگام کشیشان بر این باور بودند که جـز پـیروان کاتولیک, همه به دوزخ ‏افکنده می شوند در نظر آنان, هـیـچ یـک از پیروان دیگر فرقه های مسیحی و پیروان ادیان دیگر, اهـل نـجـات نیستند ‏حتی پیامبران پیشین, مانند: حضرت ابراهیم و حـضـرت مـوسـی(ع).ایـن پـیـامبران گرچه مورد احترام و تکریم ‏کـلـیـسایند, ولی در جایی میان بهشت و جهنم, به نام (لیمبو) می مـانـنـد و تـنها در روز رستاخیز و به وسیله حضرت ‏مسیح به بهشت بـرده مـی شـونـد.


دانلود با لینک مستقیم


پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری 23ص