کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

مقاله مـولـوی وسـایـه هـُمـا ، درغـزلـیـاتـش

اختصاصی از کوشا فایل مقاله مـولـوی وسـایـه هـُمـا ، درغـزلـیـاتـش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله مـولـوی وسـایـه هـُمـا ، درغـزلـیـاتـش


مقاله مـولـوی وسـایـه هـُمـا ، درغـزلـیـاتـش

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:148

ایستادن سیمرغ برتارک سررُسـتم

یا انـداختن سـایه برسررسـتم

برای پیروزشدن براهورامزدا

 

برای درک مفهوم « سایه » درغزلیات مولوی

باید داستان جنگ اسفندیارورستم درشاهنامه رابررسی کرد

این جنگ، جنگ« ا هورامزدا» با « سیمرغ » است

این اهورامزداست که ، « جهاد دینی » را به ایران میآورد

وسیمرغ ، که فرهنگ اصیل ایرانست، برضد ، جهاد دینی است. بهره ای ازاندیشه فرهنگ سیمرغی ، درمنشور کوروش کبیر، بازتابیده شده است

پس ازشکست رستم ازاسفندیار

سیمرغ ، بیاری رستم میشتابد

و پرخودرا ، برفرق سر رستم میمالد

وسپس « برفرق سر رستم، می ایستد »

این همان پدیده ایست که سپس بنام « سایه انداختن هما » مشهور شده است.  ازاین رو باید این بخش داستان را درشاهنامه ، دقیقا بررسی کرد

« سایه افکندن » ، به معنای آنست که

«  سیمرغ ،  جُفت رستم میشود»

واین سیمرغست که درشاهنامه

بفرمـود، تا رفـت رُسـتـم، به پیش

بمالید برتارکش ، پرّ خویش

تارک سر، بهمن است

 پیشگفتار

 شتافتن سیمرغ، و مالیدن پرخود بر تارک سر رستم ، وسپس ، ایستادن فرازسررستم، میتوان معنای « سایه » را در ژرفایش فهمید . چون « سایه افکندن» برسر رستم ، به معنای « جفت شدن و یارشدن و اینهمانی یافتن سیمرغ با رستم » بوده است . مالیدن پربرتارک سر، که اینهمانی با بهمن ، بُن جهان وانسان دارد ، و ایستادن « هُما براین تارک » که « جفت شدن هما با بهمن » است، بیان اینهمانی یافتن رستم با« بُن کیهان و بُن زمان » است . اینکه هما یا سیمرغ، برسر کسی سایه میافکند، به معنای آنست که هما یا سیمرغ ، به او « حقانیت به حکومت کردن میدهد » . درپس این تصویر، چه اندیشه بنیادی سیاسی موجود بوده است ؟ این تصویر، بیان آنست که ملت ایران ، چگونه حکومتی را می پسندیده است، و سزاواروشایسته حاکمیت برخود میدانسته است ،


دانلود با لینک مستقیم


مقاله مـولـوی وسـایـه هـُمـا ، درغـزلـیـاتـش

مقاله مـولـوی وسـایـه هـُمـا ، درغـزلـیـاتـش

اختصاصی از کوشا فایل مقاله مـولـوی وسـایـه هـُمـا ، درغـزلـیـاتـش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله مـولـوی وسـایـه هـُمـا ، درغـزلـیـاتـش


مقاله مـولـوی وسـایـه هـُمـا ، درغـزلـیـاتـش

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات 244

پیشگفتار

درک آنچه را مولوی « سـایـه » میخواند،  نه تنها برای شناخت اندیشه های او، بلکه برای شناخت دبیات ایران، وجنبش عرفان درایران ، ضروریست ، چون « سایه» ، یکی از « مفاهیم کلیدی» غزلیات او، وفرهنگ سیاسی ایران است . با درک داستان جنگ رستم و اسفندیار، و بیاری رستم شتافتن سیمرغ، و مالیدن پرخود بر تارک سر رستم ، وسپس ، ایستادن فرازسررستم، میتوان معنای « سایه » را در ژرفایش فهمید . چون « سایه افکندن» برسر رستم ، به معنای « جفت شدن و یارشدن و اینهمانی یافتن سیمرغ با رستم » بوده است . مالیدن پربرتارک سر، که اینهمانی با بهمن ، بُن جهان وانسان دارد ، و ایستادن « هُما براین تارک » که « جفت شدن هما با بهمن » است، بیان اینهمانی یافتن رستم با« بُن کیهان و بُن زمان » است . اینکه هما یا سیمرغ، برسر کسی سایه میافکند، به معنای آنست که هما یا سیمرغ ، به او « حقانیت به حکومت کردن میدهد » . درپس این تصویر، چه اندیشه بنیادی سیاسی موجود بوده است ؟ این تصویر، بیان آنست که ملت ایران ، چگونه حکومتی را می پسندیده است، و سزاواروشایسته حاکمیت برخود میدانسته است ، و ازچه حکومتی و حاکمی، سلب حقانیت میکرده است ، وازحکومتی که حقانیت خودرا نزد ملت ، از دست بدهد ، ولو « مشروعیت » هم داشته باشد، باید سرکشی کرد .

 سیمرغ ، خدای مهر، یا به عبارت دیگر، اصل آمیزش با انسان است ، و با هرانسانی بدون استثناء ، جفت و یارمیگردد . سیمرغ ، فرقی میان موءمن وکافر، نمیگذارد، چون او همه را، به کردار« جان» می بیند، و او ، مجموعه همه جانهاست ، او « جانان» است. درفرهنگ ایران ، «جان یا زندگی» ، بر« ایمان» اولویت دارد . « یـارشـدن »هم ، معنای « جفت شدن » را دارد، و ما آنرا دیگر به معنای اصلیش بکارنمی بریم . .درفرهنگ ایران، خدا، یـارانسان میشود ، نه به معنای « تشبیهی» امروزه آن ، بلکه به معنای « آمیختن و جفت شدن واقعی خدا با انسان » است . این پدیده ، بنام « سایه افکندن ُهما یا سیمرغ » برسر انسان ، مشهورشده ، ودر درازای زمان، که معنای اصلی اش، سرکوبی شده ، هم این تصویر و هم عبارت سایه افکنی ، شکلی افسانه ای وخرافه آمیزپیدا کرده است .

سیمرغ یا خدا،« خوشه تخمها ی جان » بوده است ، و سایه، چنانکه دراین بررسیها دیده خواهد شد، دراصل، به معنای « تخم سیمرغ » است . سیمرغ ، تخمهایش را فرو میافشاند، و در« تن هرانسانی» که به معنای « زهدان » است ، تخم سیمرغ ، کاشته میشود، وبدینسان ، سیمرغ درسایه افکندن ، « انسان راِ آبستن به خود که خداست » میکند، و این اصل آبستنی ، یا دوگیان ، دوجانه بودن را، « بهمن»مینامیده اند ، که به معنای « تخم درون تخم ، مینوی مینو » هست .

خدا، سایه هرانسانی میشود . تخم خدا درانسان میروید و میشکوفد، و اصل روشنی و بینش میگردد . بدینسان ، سایه افکندن سیمرغ ، به معنای آنست که خود ِ انسان را ، سرچشمه بینش و روشنی میکند .سیمرغ هرکجا که سایه افکند ، آنجا آباد میگردد، و روشنی و بینش، درآنجا پیدایش مییابد .

این « جفت بودن خدا و انسان باهم » ، یا « یاربودن خدا و انسان باهم » ، «پـری » هم نامیده میشده است ، که همان واژه « paire انگلیسی و « پارPaar آلمانی است . دراین پیوند، درتن انسان ، سیمرغ که مرغ چهارپـرباشد( چهارنیروی ضمیرانسان ) با آرمئتی ، زنخدای زمین که تن انسان است ، باهم جفت میشوند و زناشوئی میکنند (   sich paaren).

بدینسان انسان، موجودیست که فطرتا ، جفت است ، به همین علت به  انسان ، « مردم = مـر+ تخم » گفته میشود، و سپس الهیات زرتشتی آنرا « َمرَتَ+ تخم » کرده است  . پیشوند « مر+ مار» در واژه « مردم » ، به معنای « جفت » است .. چنانکه در انگلیسی « ماری to marry» و درکردی « ماره »، به معنای زناشوئی کردن است .« مردم » که انسان باشد ، به معنای « تخم آفریننده ، تخم نو آفرین ، اصل شادی merry » است ، چون جفت بودن ، هم اصل آفرینندگی، و هم اصل شادی، شمرده میشده است . دراین جستارها این موضوع بیشتر ، گسترده خواهد شد . خدای ایران ، « مرسپنتا + مار سپنتا » هم خوانده میشده است . این واژه، به « مار» هم اطلاق میشده است ، چون ازدید آنها ،« مار» ، جانوری بوده است که نیروی نوآفرینی و رستاخیزنده درخود دارد، و بدین علت ، پوست میاندازد . ما امروزه « مار» را از دیدی که الهیات زرتشتی به ما القاء کرده است ، می بینیم . و درقرآن ، شیطان ، همان ماراست که درالهیات زرتشتی ، اینهمانی با اهریمن یافته بود . کردها به انسان « مه ری = مه رو» میگویند، و این بهترین گواه برآنست که « مردم » ، « مر+ تخم » است ، نه « مرت + تخم » . انسان را « تخم میرنده » خواندن ، برای گرفتن اصالت وارج  ازانسان بوده است .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله مـولـوی وسـایـه هـُمـا ، درغـزلـیـاتـش

مـولـوی وسـایـه هـُمـا ، درغـزلـیـاتـش

اختصاصی از کوشا فایل مـولـوی وسـایـه هـُمـا ، درغـزلـیـاتـش دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مـولـوی وسـایـه هـُمـا ، درغـزلـیـاتـش


مـولـوی وسـایـه هـُمـا ، درغـزلـیـاتـش

فرمت فایل : WORD ( قابل ویرایش ) تعداد صفحات:151  

 

درک آنچه را مولوی « سـایـه » میخواند،  نه تنها برای شناخت اندیشه های او، بلکه برای شناخت دبیات ایران، وجنبش عرفان درایران ، ضروریست ، چون « سایه» ، یکی از « مفاهیم کلیدی» غزلیات او، وفرهنگ سیاسی ایران است . با درک داستان جنگ رستم و اسفندیار، و بیاری رستم شتافتن سیمرغ، و مالیدن پرخود بر تارک سر رستم ، وسپس ، ایستادن فرازسررستم، میتوان معنای « سایه » را در ژرفایش فهمید . چون « سایه افکندن» برسر رستم ، به معنای « جفت شدن و یارشدن و اینهمانی یافتن سیمرغ با رستم » بوده است . مالیدن پربرتارک سر، که اینهمانی با بهمن ، بُن جهان وانسان دارد ، و ایستادن « هُما براین تارک » که « جفت شدن هما با بهمن » است، بیان اینهمانی یافتن رستم با« بُن کیهان و بُن زمان » است . اینکه هما یا سیمرغ، برسر کسی سایه میافکند، به معنای آنست که هما یا سیمرغ ، به او « حقانیت به حکومت کردن میدهد » . درپس این تصویر، چه اندیشه بنیادی سیاسی موجود بوده است ؟ این تصویر، بیان آنست که ملت ایران ، چگونه حکومتی را می پسندیده است، و سزاواروشایسته حاکمیت برخود میدانسته است ، و ازچه حکومتی و حاکمی، سلب حقانیت میکرده است ، وازحکومتی که حقانیت خودرا نزد ملت ، از دست بدهد ، ولو « مشروعیت » هم داشته باشد، باید سرکشی کرد .

 سیمرغ ، خدای مهر، یا به عبارت دیگر، اصل آمیزش با انسان است ، و با هرانسانی بدون استثناء ، جفت و یارمیگردد . سیمرغ ، فرقی میان موءمن وکافر، نمیگذارد، چون او همه را، به کردار« جان» می بیند، و او ، مجموعه همه جانهاست ، او « جانان» است. درفرهنگ ایران ، «جان یا زندگی» ، بر« ایمان» اولویت دارد . « یـارشـدن »هم ، معنای « جفت شدن » را دارد، و ما آنرا دیگر به معنای اصلیش بکارنمی بریم . .درفرهنگ ایران، خدا، یـارانسان میشود ، نه به معنای « تشبیهی» امروزه آن ، بلکه به معنای « آمیختن و جفت شدن واقعی خدا با انسان » است . این پدیده ، بنام « سایه افکندن ُهما یا سیمرغ » برسر انسان ، مشهورشده ، ودر درازای زمان، که معنای اصلی اش، سرکوبی شده ، هم این تصویر و هم عبارت سایه افکنی ، شکلی افسانه ای وخرافه آمیزپیدا کرده است .

سیمرغ یا خدا،« خوشه تخمها ی جان » بوده است ، و سایه، چنانکه دراین بررسیها دیده خواهد شد، دراصل، به معنای « تخم سیمرغ » است . سیمرغ ، تخمهایش را فرو میافشاند، و در« تن هرانسانی» که به معنای « زهدان » است ، تخم سیمرغ ، کاشته میشود، وبدینسان ، سیمرغ درسایه افکندن ، « انسان راِ آبستن به خود که خداست » میکند، و این اصل آبستنی ، یا دوگیان ، دوجانه بودن را، « بهمن»مینامیده اند ، که به معنای « تخم درون تخم ، مینوی مینو » هست .

خدا، سایه هرانسانی میشود . تخم خدا درانسان میروید و میشکوفد، و اصل روشنی و بینش میگردد . بدینسان ، سایه افکندن سیمرغ ، به معنای آنست که خود ِ انسان را ، سرچشمه بینش و روشنی میکند .سیمرغ هرکجا که سایه افکند ، آنجا آباد میگردد، و روشنی و بینش، درآنجا پیدایش مییابد .

این « جفت بودن خدا و انسان باهم » ، یا « یاربودن خدا و انسان باهم » ، «پـری » هم نامیده میشده است ، که همان واژه « paire انگلیسی و « پارPaar آلمانی است . دراین پیوند، درتن انسان ، سیمرغ که مرغ چهارپـرباشد( چهارنیروی ضمیرانسان ) با آرمئتی ، زنخدای زمین که تن انسان است ، باهم جفت میشوند و زناشوئی میکنند (   sich paaren).

بدینسان انسان، موجودیست که فطرتا ، جفت است ، به همین علت به  انسان ، « مردم = مـر+ تخم » گفته میشود، و سپس الهیات زرتشتی آنرا « َمرَتَ+ تخم » کرده است  . پیشوند « مر+ مار» در واژه « مردم » ، به معنای « جفت » است .. چنانکه در انگلیسی « ماری to marry» و درکردی « ماره »، به معنای زناشوئی کردن است .« مردم » که انسان باشد ، به معنای « تخم آفریننده ، تخم نو آفرین ، اصل شادی merry » است ، چون جفت بودن ، هم اصل آفرینندگی، و هم اصل شادی، شمرده میشده است . دراین جستارها این موضوع بیشتر ، گسترده خواهد شد . خدای ایران ، « مرسپنتا + مار سپنتا » هم خوانده میشده است . این واژه، به « مار» هم اطلاق میشده است ، چون ازدید آنها ،« مار» ، جانوری بوده است که نیروی نوآفرینی و رستاخیزنده درخود دارد، و بدین علت ، پوست میاندازد . ما امروزه « مار» را از دیدی که الهیات زرتشتی به ما القاء کرده است ، می بینیم . و درقرآن ، شیطان ، همان ماراست که درالهیات زرتشتی ، اینهمانی با اهریمن یافته بود . کردها به انسان « مه ری = مه رو» میگویند، و این بهترین گواه برآنست که « مردم » ، « مر+ تخم » است ، نه « مرت + تخم » . انسان را « تخم میرنده » خواندن ، برای گرفتن اصالت وارج  ازانسان بوده است .

 


دانلود با لینک مستقیم