تعداد صفحات :220
پیام دبیر کل به مناسبت روز ملل متحد................................................................. 3
پیام دبیر کل خطاب به همایش اصلاحات در سازمان ملل.................................... 6
تاریخچه................................................................................................................. 14
خاستگاه و ساختار................................................................................................ 17
مبنای تاسیس سازمان ملل، کنفرانسها و اعلامیهها............................................. 48
اهداف و اصول...................................................................................................... 51
اصلاح ساختار سازمان ملل نگرشها و هدفها................................................... 59
تغییر ساختار در سازمان ملل............................................................................... 97
اصلاحات در سازمان............................................................................................ 104
نکات کلیدی پیش نویس طرح اصلاحات................................................................ 116
سهم آفریقا از جهان.............................................................................................. 122
بازخوانی نقش ایران در سازمان ملل................................................................... 128
تشکیلات................................................................................................................. 146
گام بعدی............................................................................................................... 180
هزاره جدید سازمان ملل متحد و حقوق بشر........................................................ 189
شورای امنیت........................................................................................................ 225
گسترش شورای امنیت طرحها و دیدگاهها........................................................... 285
برنامهای برای صلح و منشور ملل متحد.............................................................. 308
سازمان ملل متحد اصلاحات یا درگوگونی........................................................... 326
عملکرد سازمان ملل در قرن 21........................................................................... 333
ضمائم...................................................................................................................
فهرست منابع و ماخذ............................................................................................
مقدمه:
بدون شک سازمان ملل متحد یکی از مهمترین سازمانهای بین المللی میباشد که بعد از تشکیل و انحلال جامعه ملل که از دیدگاه کارشناسان به موفقیت چندانی دست نیافت توانست در پیشبرد اهداف خود به موفقیتهای نسبی دست یابد از جمله در حل و فصل بحرانهای بین المللی، کمک به آوارگان ناشی از جنگ، زلزله و … تلاش برای مهار نمودن بحرانهای بین المللی و داخلی که توانست کارنامه قابل قبولی را از خود ارائه نماید.
نوید ساختار سازمان ملل که حدود پنجاه و نه سال بعد از عمر این سازمان توسط کوفی عنان دبیر کل این سازمان داده شده است توانست به بحث مهمی در میان سیاستمداران تبدیل گردد سازمانی که به گفته دبیر کل سازمان ملل آقای کوفی عنان میتواند بیش از این نقش مهمی در روابط بین الملل ایفا نماید!
آنچه امروز در سازمان ملل با آن روبهرو هستیم ساختار حقوقی ناهمگون با شرایط توزیع قدرت در روابط بین کشورها است. این شرایط سبب از بین رفتن هر گونه بازدارندگی و یکسویه شدن تصمیمات این نهاد به خصوص شورای امنیت شده در حقیقت امروزه پس از تجربه جنگ دوم عراق با وجود مخالفت کشورهای جهان و حتی اعضای دائم شورای امنیت که به آن وقعی نهاد شده است این امر آشکار گردیده که تنها تعابیر موجود در منشور ملل متحده به گونهای قابلیت تقسیم را دارا میباشد که آزادی عمل خطرناکی برای اعضای دائم شورا فراهم میکند بلکه بسیاری از اصول نادیده گرفته شده و اصول فرعی جدید جای آنها را می گیرد و ذهن را با این واقعیت روبهرو میکند که حقوق تنها توجیه کننده و نه محدوده کننده قدرت را بازی میکند.
باید بپذیریم که دایناسور سازمان ملل نیاز به کوچک شدن سریع و عادلانه شدن را دارد تا بتواند حافظ صلح قلمداد گردد. صلحی که نظم و آرامش را نمایندگی میکند و نه صلح عادلانه و اگر نه باید ما شاهد شکلگیری رژیم عرفی برای اعمال قدرت باشیم و آنچه پس از فروپاشی بلوک شرق آرام آرام در حال تولید است. ولی این را نباید از نظر دور داشت که با گسترش شورای امنیت امکان دستیابی به صلحی پایدار را خواهیم داشت.
در این مقال اندک ابتدا تاریخچهای از سازمان ملل اهداف اصول آن خواهیم پرداخت و سپس بحث اصلی که راجع به تغییر ساختار سازمان ملل است را پیگیری خواهیم کرد.
مرحله بعد به سهم آفریقا از بازسازی و نقش ایران در سازمان ملل خواهیم پرداخت. بعد از آن فصلی نسبتا مهم در مورد حقوق بشر را از پیش رو خواهیم گذراند.
در آخر هم که به نتیجهگیری خواهیم پرداخت که آیا سازمان ملل اصلاح میشود و دگرگون و همچنین به نقش و عملکرد این سازمان بر قرن بیست و یکم خواهیم پرداخت.
در پایان جای دارد از راهنماییهای ارزنده استاد ارجمند جناب آقای دکتر محمد تقی رضایی به عنوان استاد راهنما تشکر نموده و از درگاه ایزد منان سلامتی روز افزونشان را خواستارم.
محسن شیرازی
زمستان 1384
پیام دبیر کل سازمان ملل متحد
جناب آقای کوفی عنان به مناسبت روز ملل متحد
24 اکتبر 2003 برابر با دوم آبان 1382
دوستان عزیز در سراسر جهان
هم اکنون دوره دشواری برای جهان و سازمان ملل است.
در عراق و بسیاری از مناطق دیگر، خشونت و وحشت به عنوان عامل مرگ و رنج مردم بیگناه ادامه دارد. در ماه اوت، خود سازمان ملل بر اثر حملهای مرگبار به مقر آن در بغداد دچار مشقت گردید. ما بعضی از عزیزترین دوستان و همکارانمان را از دست دادیم. شما مردم دنیا، تعدادی از بهترین و متعهدترین خدمتگزاران خود را از دست دادید.
اما در این روز ملل متحد، اجازه دهید تا عزادار یا افسرده نباشیم. اجازه دهید به یاد آوریم همکارانمان برای چه کار در عراق حضور داشتند. آنان آنجا بودند تا به مردم عراق کمک کنند کشورشان را بعد از سالها جنگ، ستم و انزوا از نو بسازند. درست مانند سایر کارمندان سازمان ملل در دیگر کشورهای جنگ زده که به کاهش مشقت، بازگرداندن صلح و آرامش و ایجاد نهادهای جدید کمک میکنند.
ما باید به کار خدمت به بشریت در هر جا که بیشتر مورد نیاز است ادامه دهیم. ما باید به شما مردم جهان کمک کنیم تا راه حل مشترک برای مشکلات مشترک بیابیم. و چنین خواهیم کرد.
ما به تلاشهایمان برای مهار فقر، بیماری، تغییرات آب و هوایی و گسترش سلاحهای کوچک ادامه میدهیم. ما همچنین برای مبارزه تا تروریسم و اشاعه سلاحهای کشتار جمعی با یکدیگر همکاری خواهیم کرد. ما نباید برای مبارزه با این موارد، انتخابی عمل کنیم. سازمان ملل باید با تمامی این تهدیدها یکجا و بلافاصله رودرو شود.
برای اقدام موفق شاید نیاز باشد تا تغییراتی در نظام بین المللیمان شامل خود سازمان ملل متحد ایجاد کنیم. در مجموع، معتقدم سازمان ما طی پنجاه و هشت سال به بشریت به خوبی خدمت کرده، اما هرگز کامل نبوده است و شاید به راستی وقت آن رسیده که در بهبود آن بکوشیم. من تمامی دولتها را ترغیب کردم تا در این مورد فکر کنند و هیاتی از مردان و زنان خردمند را تعیین کردهام تا پیشنهاداتشان را ارائه دهند.
در پایان، این دولتها خواهند بود که تصمیم میگیرند. اما آنها تنها وقتی تلاش خواهند کرد که به توافق برسند که شما مردم به آنها بگویید مشخصا چه انتظاراتی دارید در چگونه جهانی میخواهید زندگی کنید. من به شما برای انجام این امر متکی هستم و معتقدم اگر شما صدای خود را به اندازه کافی محکم و رسا نمایید تا شنیده شود، ما میتوانیم بر این بحرانها غلبه کرده و جهانی بهتر بر اساس حکومت قانون بنا نهیم. اجازه دهید همگی ما در همیاری یکدیگر به منظور ایجاد آیندهای بهتر برای خودمان و کودکانمان ثابت قدم باشیم.
کوفی عنان:
سازمان ملل نوسازی و متحول میشود
تهران 2 آبان ماه 1383(مرکز اطلاعات سازمان ملل متحد)- دبیر کل سازمان ملل متحد در پیامی به مناسبت روز ملل متحد گفت به منظور ایجاد سازمان مللی بهتر مجموعهای از تدابیر به منظور نوسازی این سازمان به رهبران جهان ارائه خواهد داد.
متن کامل این پیام مهم به شرح زیر است:
امروز روز ملل متحد است.
پنجاه و نه سال پیش، سازمان ملل متحد به عنوان ابزار صلح، حقوق بشر و توسعه تاسیس گردید. به دلیل وجود سازمان ملل، جهان مکانی بهتر است. اما امروزه مردم بسیاری قربانیان خشونت، ستم، فقر، گرسنگی، بیسوادی و بیماری هستند.
ما میتوانیم و بایستی که بهتر عمل کنیم. تمامی مردم سزاوار زندگی عاری از ترس و آسوده از فراهم بودن نیازهایشان هستند. آنان باید امید به فردای بهتر از امروز را در ل بپرواند. بشریت مشترکمان نیازمند این است و امنیت مشترکمان این را میطلبد.
هر ملت نیازمند دولتی است که به راستی خدمتگزار مردمش باشد. و همگی ما نیازمند سازمانمللی کارا هستیم، سازمان مللی که انعکاس دهنده جهانی که امروز در آن به سر میبریم و حل کننده چالشهایی که فردا در رو در روی ما است.
معتقدم می توانیم سازمان ملل بهتری بسازیم. به همین دلیل به زودی مجموعهای از تدابیر به منظور نوسازی این سازمان به رهبران جهان ارائه خواهم داد. این به عهده رهبران شما است تا به این تدابیر با بصیرت و حسن نیت پاسخ دهند. آنان باید زمینهای مشترک برای اجلاس تاریخی سال آینده در همین هنگام بیابند.
از شما میخواهم رهبران خود را تشویق کنید تا به جهانمان سازمان مللی بدهند که شایسته آن است. میدانم که با کمک شما میتوانیم به آن دست یابیم.
ما در دورهای جدید به سر میبریم. ما نیازمند سازمان مللی نو هستیم. اجازه دهید آن را محقق کنیم.
پیام جناب کوفی عنان، دبیر سازمان ملل متحد خطاب به همایش بین المللی اصلاحات در سازمان ملل[1]
تهران 17-18 ژوئیه 2005 برابر با 26-27 تیرماه 1384
قرائت متن پیام به وسیله آقای ادوارد مورتیمر، مدیر بخش ارتباطات دفتر دبیر کل سازمان ملل متحد
اینجانب درودهای خود را به تمامی شرکت کنندگان در این همایش که بسیار به موقع برگزار میشود، تقدیم کرده و سپاس ویژهام را از دفتر سیاسی و بین المللی که میزبانی آن را بر عهده گرفته است، ابراز میدارم. شما در لحظهای مهم برای ملل متحد و در حقیقت برای جامعه جهانی گرد هم آمدهاید. درست در ماه پیش شصتمین سال امضای منشور ملل متحد را جشن گرفتیم . اما افکارمان متوجه آینده است و نه گذشته. ما عمیقا مشغول بحث و گفتگو درباره این هستیم که چگونه پاسخ دستهجمعی خود و نهادهای مشترکمان را با نیازهای دنیایی که به سرعت در حال دگرگونی است، هماهنگ سازیم.
تا چند لحظه بعد به این موضوعات حیاتی میپردازم. اما ابتدا اجازه دهید تاکید کنم هیچ پیشنهاد اصلاحاتی، به هر اندازه مهم نباید ما را از وظایف ضروری مشخصی که بر عهده داریم دور سازد، به ویژه نیاز به حل درگیریهایی که به دزارا کشیده و حصول اطمینان از اینکه کشورهایی که در مرحله دشوار گذرا قرار دارند، حمایت مورد نیازشان را دریافت کنند. به همین دلیل است که سازمان ملل متحد برای برقراری صلح و ثباتی که بر مبنای دولتی مستقل و دموکرات در افغانستان و عراق بنا شده باشد، کماکان به تلاش خود ادامه خواهد داد، درست مانند بسیاری کشورهای دیگر، همچنین برای صلحی عادلانه و با دوام بین فلسطینیان و اسرائیلیها، ایران سهم مهمی در پیدا کردن راه حل برای بسیاری از این مشکلات دارد. درست به مانند سهم این کشور در پافتن پاسخ دسته جمعی ما به چالشهای جهانی، اینجانب مشتاقانه منتظر ادامه همکاری با مسئولان جمهوری اسلامی زیر نظر رئیس جمهور منتخب، عالیجناب محمود احمدینژاد هستم. همانگونه که با دولتی که در آستانه پایان کار خود است، انجام دادهام و امیدوارم افتخار ملاقات ایشان را در اجلاس جهانی سران 2005که در نیویورک در ماه سپتامبر برگزار خواهد شد را داشته باشیم.
ما هم اکنون در میانه تلاشی دشوار برای اصلاح تفاهم، ساختارها و فرآیندهایی هستیم که به وسیله آنها به عنوان جامعهای بین الملل کار می کنیم، تا بهتر بتوانیم پاسخهای دسته جمعی موثر به نیازهای دولتها و اشخاص در سراسر جهان تدارک دهیم. اجلاس سران فرصتی منحصر به فرد تنها برای انجام چنین اقدامی است. به همین دلیل در 21 مارس برابر با نوروز ایرانیان، اینجانب مجموعه پیشنهادات جامعی برای بازسازی در گزارش خود با عنوان «با آزادی بیشتر: به سوی توسعه، امنیت و حقوق بشر را برای همه» ارائه کردم.
[1] -منبع سایت unic.ir.org
شکنجه در کنوانسیون 1984 سازمان ملل متحد
مقدمه
نگاهی هر چندکوتاه به حلقه های تاریخ و سرگذشت انسان در طول قرون و گذری هر چند مختصر بر رفتارهای بشر نسبت به ابنای خود ، مؤید شدت این رفتارها در موارد بسیار و گواه عدم صداقت برخی از انسانها بر ادعای تساوی حقوق بشر ، برابری و عدالت در زمانهای گوناگون است ؛ بویژه هنگامی که برخی از افراد بشر که زمام اختیار دیگران را در دست دارند ، لذت حکومت وادارشان سازد که برای بقای خویش و تثبیت استقرار و قوام قدرت و دولت خود ، از مسیر عدالت خارج شوند و در مورد مخالفان خود دست به اعمالی بزنند که وجدانهای پاک را می آزارد و دلهای بیدار را به درد می آورد .
هر چند این اعمال گاهی جنبة خنثی کننده دارد ، اما غالباً اعمالی سرکوبگر است که بطور خفیف یا شدید با نوعی تحقیر ، ناسزا ، حمله ، تهاجم و ایرد ضرب و جرح نسبت به مخالفان توام است و عنوان « شکنجه » دارد . پس بی جهت نیست که شکنجه را ابزار قدرت نامیده اند و آن را مشتمل بر تحقیر ، فشارهای روانی و رنجهای جسمی دانسته اند .
2 0 جدال دائمی میان شکنجه کنندگان و شکنجه شوندگان و طرفداران آنها نه تنها از طبیعت شکنجه ناشی می شود که بی تردید سخت و جانکاه است و باید مورد نکوهش قرار گیرد بلکه ناشی از تعریف شکنجه نیز هست که طبق سلیقه های مختلف و بر حسب اندیشه های گوناگون ،تغییر می کند . بحث شکنجه چه در مجامع داخلی و یا قانونگذاریهای مختلف و چه در مراجع بین المللی و با تکیه بر حقوق بشر ، همیشه بحثی داغ و پرجنجال بوده ، زیرا بحث از شکنجه گفتگو دربارة انسان است و آزار جسمی و روانی او .
کنوانسیون بین المللی ضد شکنجه تحت عنوان طولانی « کنوانسیون ضد شکنجه و دیگر مجازاتها یا رفتارهای وحشیانه ، غیر انسانی یا تحقیر کننده » که در سال 1984 به تصویب دولتهای عضو سازمان ملل رسیده ،نشانه ای است که از این توجه به احترام وجود بشری و نیز هشداری است برای شکنجه کنندگان .
مروری کوتاه بر سابقة این کنوانسیون و تحلیل برخی از مواد اساسی و مهم آن موضوع این مقاله است .
1 - سابقة تاریخی کنوانسیون 1984
2 - اهمیت وجود انسانی و لزوم توجه به حیثیت و تمامیت جسمی و روانی او و جلوگیری از انهدام و تخریب این وجود مسأله تازه ای نیست . علمای حقوق ، اخلاق و ادیان به نوعی و جامعه شناسان به نوعی دیگر بدین نکته توجه داشته اند که نباید و نشاید موجودات بشری را چون اشیاء تصور کرد و با آنها بدانسان رفتار نمود که با موجودات بیجان .
1- بدیهی است مسأله عنوان شده نه از قلمرو مکانی همگانی برخوردار است و نه از قلمرو زمانی مشخص . در دیدگاههای مختلف ، حتی اعمال مجازاتهای شدید ، به معنای عدم قبح شکنجه نبوده است و لذا تعجب آور نیست که می بینیم حتی نزد پیشگامان کیفر های سخت و شدت عمل ، شکنجه تقبیح شده و کوشش زیادی به عمل آمده است تا وجه فارقی میان مجازات و شکنجه ایجاد کنند .
صرف نظر از توجه به انسان و تعالی او می توان گفت بحث شکنجه از زمانی آغاز شد که انسان در مقابل انسان دیگر رفتار خود را نه بر مبنای اصول اخلاقی و اعتقادی ، بلکه بر پایة برتری جویی و قدرت طلبی تنظیم و تطبیق می کند . انسان تابع غرایز کور ، انسانی دیگر را در جهت خواستهای خود به زنجیر می کشد ، تحقیرش می کند و با شکنجه آزارش می دهد تا او را به قبول یا انگار واقعیتی وادارد که او ( شکنجه گر ) می خواهد تاریخ شاهد صادق این مدعاست .
اما انسانها یکی نیستند و در پیکرهای مختلف ، روحهای گوناگونی جریان دارد . برخی از آنها وجدانهای آگاه زمان خود در طول تاریخ بوده اند و کوشش آنها ، گر چه در بسیاری از موارد ناکام مانده است ، اما در آنچه که به ثمر رسیده ، امید کامیابیهای دیگری را نوید می دهد .
صرف نظر از روشنایی خیره کننده این اندیشه ها که در همه جا و با همة زیبایی می درخشند ، می توان گفت که انگیزة اصلی نیروی محرکة سازمانها و مراجع ملی و بین المللی برای سرعت بخشیدن به رشد آگاهی بر ارزش انسانی ، متأثر از همین اندیشه هاست ؛ اما روابط پیچیدة بین المللی ایجاب می کند که اندیشه های والا و معیارهای انسانی در اندام و چهار چوب کنوانسیون یا معاهدات بین المللی ویا در سازمانی جهانی و بین المللی درآید و منعقد شود تا اعتبار و لزوم عام پیدا کند . مخالفت با شکنجه ریشه گرفته از اندیشه های بارور ، بتدریج ابتکاراتی را در این زمینه فراهم آورده است تا منجر به کنوانسیون 1984 گردید . این ابتکارات را بخصوص سازمان عفو بین الملل ، کمیسیون بین المللی و حقوقدانان و کمیتة بین المللی صلیب سرخ بر عهده داشته اند .
به عنوان مثال سازمان عفو بین الملل در سال 1973 کنفرانسی در پاریس تشکیل داد و توصیه کرد « تدابیری در زمینه تحقیق و انتشار گزارشهای مربوط به شکنجه ، بازدید از بازداشتگاه ها و استقلال شغلی پزشکان ( برای معاینة شکنجه دیدگان ) اتخاذ شود » .
بین سالهای 1973 ـ 1980 سازمان عفو بین الملل در 32 کشور به نفع 1150 انسان که در خطر شکنجه بودند ، مداخله نموده و بین سالهای 1980 ـ 1984 مبادرت به ارسال پیامهای فوری در مورد 45 کشور و به نفع 2700 انسان کرده است .
کمیسیون بین المللی حقوقدانان و کمیتة بین المللی صلیب سرخ نیز در این زمینه بسیار فعال بوده اند . با وجود این ، سازمان ملل ابتدا به صورتی غیر مستقیم با مسألة شکنجه برخورد کرد . قطعنامه های مختلف سازمان ملل از سال 1949 حذف فوری تنبیه های بدنی را در سرزمینهای تحت قیمومت سفارش می کند . در سال 1955 اولین گنگرة سازمان ملل به منظور پیشگیری از جرم و در مان مجرمان ، اعمال حداقل مجموعه قواعدی را در زمینة درمان زندانیان قبول کرد که بوسیلة شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان و طی قطعنامة مورخ 31 ژوئیة 1975 نیز پذیرفته شد .
ماده 5 اعلامیة جهانی حقوق بشر مورخ 10 دسامبر 1948 مقرر می دارد :
« هیچ کس نباید تحت شکنجه ، مجازاتها یا رفتارهای وحشیانه ، غیر انسانی یا تحقیر کننده قرار گیرد . »
مادة 10 کنوانسیون بین المللی مربوط به حقوق مدنی و سیاسی با صراحت مقرر می دارد :
« هر شخص محروم از آزادی ( زندانیان ) با قواعد انسانی و با احترام به شایستگی و لیاقت وجود بشری ، مراقبت می شود .»
در کنوانسیون مختلف منطقه ای نیز مسأله شکنجه عنوان شده و در قوانین اساسی کشورهای گوناگون هم به ممنوعیت شکنجه اشاره گردیده است .
3 - اما مسألة شکنجه از سال 1973 جزو مسائل روز سازمان ملل قرار می گیرد . مجمع عمومی سازمان از پنجمین کنگرة ملل متحد برای پیشگیری از جرم و درمان مجرمان ( منعقد در تورنتو ، کانادا در سال 1975 ) درخواست کرد که فوراً قواعد اخلاقی مربوط به پلیس و دیگر بخشهای اجرا کنندة قانون را بررسی کرده ، به هنگام تدوین قواعد مربوط به درمان بزهکاران ، مقرراتی نیز برای حمایت از کلیة افرادی که به هر ترتیب در بازداشت بسر می برند یا زندانی هستند ، در قبال شکنجه و دیگر مجازاتها یا رفتارهای وحشیانه ، غیر انسانی یا تحقیر کننده تدوین کند .
کنگره بعداً طرحی را مبنی بر حمایت از کلیة افراد در مقابل شکنجه و دیگر مجازاتهای وحشیانه ، غیر انسانی و تحقیر کننده به مجمع عمومی پیشنهاد کرد .مجمع عمومی سازمان ملل طرح مزبور را طی قطعنامه ای تأکید کرد . این قطعنامه مشتمل بر اعلامیه ای دوازده ماده ای است که شکنجه را تعریف می کند ، آن را محکوم می سازد و اعمال آن را نیز ممنوع می دارد .
همین قطعنامه است که در واقع ابزار و مبنای اساسی کنوانسیون 1984 می گردد ؛ چرا که مجمع عمومی طبق قطعنامه دیگری کمیسیون حقوق بشر را مکلف به تدوین طرح کنوانسیونی در زمینهشکنجه با توجه به همین قطعنامة دوازده ماده ای می نماید . کمیسیون حقوق بشر نیز طی قطعنامة 21/1984 مورخ 6 مارس 1984 و از طریق شورای اقتصادی و اجتماعی ، طرح کنوانسیون را به مجمع عمومی تقدیم می کند که در دسامبر 1984 تصویب می شود .
کنوانسیون 10 دسامبر 1984 در مورد منع شکنجه
و دیگر مجازاتها یا رفتار وحشیانه ، غیر انسانی یا تحقیر کننده
5 . در مقدمة کنوانسیون چنین آمده است :
« دولتهای عضو کنوانسیون حاضر ،
با عنایت به اینکه طبق اصول اعلام شده در اساسنامة سازمان ملل ، شناسایی حقوق برابر و خدشه ناپذیر کلیة اعضای خانوادة انسانی ، پایه و اساس آزادی ، عدالت و صلح در همة عالم است .
با علم به این مطلب که این حقوق ناشی از شایستگی و لیاقت وابسته به شخصیت انسانی است ،
با عنایت به اینکه دولتها به موجب اساسنامه و به خصوص ماده 55 موظف به اقدام جهانی و قاطع ( جهت حفظ ) حقوق انسانی و آزادیهای اساسی هستند ، با در نظر گرفتن مادة 5 اعلامیة جهانی حقوق بشر و مادة 7 پیمان بین المللی مربوط به حقوق مدنی و سیاسی که هر دو مقرر می دارد هیچ کس را نمی توان تحت شکنجه و مجازات یا رفتار وحشیانه غیر انسانی یا تحقیر کننده قرار داد ، همچنین با در نظر گرفتن اعلامیه مصوب مجمع عمومی 9 دسامبر 1975 در مورد حمایت از کلیة افراد در قبال شکنجه ، مجازات یا رفتار غیر انسانی یا تحقیر کننده ، با تمایل به افزایش تأثیر مبارزه با شکنجه در همة عالم ، نسبت به مسائل زیر توافق حاصل می کنند … »
الف . تعریف شکنجه
6 . ماده 1 کنوانسیون « شکنجه » را تعریف می کند و اقداماتی را که از دایرة شمول تعریف شکنجه خروج موضعی دارد ، مشخص می سازد .
7 . طبق صدر مادة 1 ، واژة « شکنجه » معرف هر گونه عملی است که به واسطة آن رنج یا مرارتهای شدید ، اعم از جسمی یا روانی ، بر شخص وارد کنند . این رنج و مرارت ، بخصوص به منظور آن است که از او یا شخص ثالث اطلاعات یا اقرارهایی اخذ کنند تا بتوانند آن شخص و یا ثالث را به واسطة عملی که انجام داده و یا مظنون به ارتکاب آن است مجازات نمایند یا او را بترسانند یا تحت فشار قرار دهند و یا شخص ثالثی را بترسانند و فشار بر او واردکنند.
برای شمول تعریف کنوانسیون نسبت به شکنجه لازم است که این رنج و مرارت به منظور اخذ اقرار و اطلاعات ، توسل عوامل حکومتی یا اشخاص رسمی انجام شود ، واجد عنصر عمد باشد و نیز عنوان مجازات نداشته باشد . قسمت اخیر بند 1 مادة 1 کنوانسیون این مسأله را به صراحت قید می کند :
« واژة شکنجه بر رنج یا مرارتهایی که منحصراً از مجازاتهای قانونی ناشی می شود و یا در ارتباط با این مجازاتهاست و یا به واسطة این مجازاتها حادث شده است ، تسری نمی یابد . »
برای جلوگیری از محدود ساختن دولتها به تعریفی که ذکر شد ، بند 2 ماده 1 مقرر می دارد که این مادة به مقررات بین المللی یا قوانین داخلی که محدودة وسیع تری از شکنجه را در نظر می گیرد خدشه ای وارد نمی سازد . این مسأله منطقی است ، زیرا هر قدر تعریف شکنجه به عنوان ابزار قدرت دولتها وسیع تر باشد ، امکان استفاده از آن به دلایل ملی و بین المللی کمتر است . هر عملی ، هر قدر هم که از نظر شکنجه کنندگان بی مقدار باشد ، اگر در دایرة تعریف شکنجه قرار گیرد ، ممنوعیت آن مسلم تر و قبح آن بیشتر است .
ب . وظایف دولتها
یک . اتخاذ تدابیر لازم
8 . چون با تعریفی که ذکر شد شکنجه اصولاً توسط اشخاصی رسمی و یا عمال دولتی اعمال می شود ، لذا دولتهای عضو کنوانسیون تکالیف متعددی در این زمینه بر عهده دارند .مواد 2 الی 16 کنوانسیون مسئل مختلفی را که دولتها در این زمینه باید مراعات کنند معین کرده است .
لازم بع یاد آوری است که تکالیف دولتها در صورت عدم اجرای آنها فاقد ضمانت اجرای دقیق و مؤثر است ؛ اما چون معمولاًامضا کنندگان کنوانسیونهای بین المللی سعی می کنند حتی المقدور چهره ای آزادمنش و عادل از خودنشان دهند ، لذا می توان از نوعی تعهد اخلاقی دولتها برای اجرای این کنوانسیون نام برد .
طبق مادة 2 کنوانسیون مذکور هر دولت عضو ، تدابیر قانونگذاری ، اداری ، قضایی و دیگر اقدامات مؤثر برای جلو گیری از شکنجه در سراسر سرزمین تحت اقتدار محاکم خود را اتخاذ می کند ( بند 1 ) ؛ هیچ گونه شرایط استثنایی ، از هر قبیل که باشد چون جنگ یا تهدید به جنگ ، عدم ثبات سیاسی داخلی و یا هر حالت استثنایی دیگر ، توجیه کنندة شکنجه نیست ( بند 2 ) ؛ همچنین امر مافوق یا یک قدرت دولتی نمی تواند مستند توجیه شکنجه باشد
( بند 3 ) .
دو . جرم شناختن شکنجه
9 . پاسداری از قوانین و صیانت آنها به عهدة قانون مجازات است ، و لذاغ طبیعی است که هر نوع شکنجه را مراجع قانونگذاری کشورها و در قوانین داخلی خود منع کنند و آن را شدیداً مجازات نمایند.
اما صرف اینکه شکنجه تقبیح گردد کافی نیست . ماده 4 ( بند 1 ) کنوانسیون از طرفی جرم بودن شکنجه را طبق قوانین داخلی توصیه می نماید و از سوی دیگر به مجازات آن اشاره می کند :
« هر کشور عضو ، مراقبت می کند که هر گونه عملیات شکنجه از نظر حقوق جزای آن کشور جرم تلقی می شود و حتی شروع به عملیات شکنجه و معاونت و شرکت در شکنجه نیز مشمول همین حکم گردد .»
تعداد صفحه :24
ملل متحد و آرمان بشریت
چکیده
سیستم حقوقی ملل متحد، با مجموعهای از قواعد که شرایط وجودی، ترکیب و کار آن سیستم را تعیین میکند، به نظم درآمده است. از این رو، سازمان ملل متحد نهادی است که کار اساسی آن ایجاد نظم در جهت استقرار تمدنی بینالمللی است. اما از آنجا که این تمدن باید پاسخگوی آرمانی ثابت باشد، و این آرمان عناصری دارد که باید تابع نظم و انضباطی معین شوند، در منطق ملل متحد، ارزشهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی یا انسانی در کنار هم قرار نگرفته، بلکه طبقهبندی شدهاند و در نتیجه سلسله مراتبی از ارزشهای تمدن، در نظم ارزشی این سیستم به وجود آوردهاند.
آرمان بشریت که آرمان تمدن از آن نشأت گرفته است، تعیین کنندهی خطوط راهنما و اصول حاکم بر این سازمان است. علاوه بر این، طبیعت سازمان ملل اقتضا دارد که مقررات اساسی سیستم جهانی، ترجمان عدالتی باشد که با ساخت درون اجتماعی آن سازگار باشد. این عدالت طبیعی، عدالتی مبتنی بر مبادله که بر روابط فردی دولتهای دارای حقوق برابر حاکم میشود، نیست، بلکه عدالتی توزیعی، و عدالتی اجتماعی است. عدالت توزیعی روابط سازمان را با اعضا، و عدالت اجتماعی روابط اعضا را با سازمان تنظیم میکند.
به سه دلیل میخواهم از ملل متحد و آرمان بشریت سخن بگویم؛
یکی آنکه سازمان ملل متحد، سیستم یا دستگاهی است که با بهرهگیری از ارگانیسمها و آیینهای معین حول محور ارزشی متعالی یعنی «مرتبت انسانی»(1) که در صدر مقدمهی منشور به آن اشاره شده و «بشریت» نماد آن است به چرخش درآمده تا گردش حیات و اجرای مقررات بینالمللی تابع نظمی معین گردد؛
دوم آنکه اقدامات جمعی مؤثر برای جلوگیری از هر گونه تهدید برصلح، متوقف ساختن اعمال تجاوز کارانه یا ناقض صلح، حل و فصل اختلافات، و همچنین استقرار و توسعهی روابط دوستانه، و نیز تمهید هر گونه تدبیری در عرصههای مختلف اقتصادی، فرهنگی یا بشردوستانه، هر یک، تابع اصولی گردیده است که در تحلیلهای سیستمیک اصول راهنما(2) خوانده شدهاند؛ یعنی همان اصول حکومت قانون، برابری و تساوی ملل، و حقوق بشر و آزادیهای اساسی؛
سوم آنکه این اصول راهنما اعتبار خود را از همسان ارزش متعالی برمیگیرد، و تناسب میان محدودهی مقررات ناشی از این اصول، و دامنهی آن ارزش متعالی، با اصول هفتگانهی مندرج در مادهی 2 منشور که در تحلیلهای سیستمیک اصول صحیح(3) خوانده شدهاند (و عبارتند از: اصل برابری دولتها، اصل حسننیت، اصل حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات بینالمللی، اصل استقلال، اصل همکاری دولتهای عضو با سازمان، اصل جهانی بودن سازمان، اصل صلاحیت ملی) برقرار میگردد، تا آن که مشروعیت مقررات ناشی از این حرکت، تغییر، اصلاح و نسخ آنها، و همچنین تصدیق انطباق قواعد حقوقی بر وضعیتهای عینی، و ضمانت اجرای چنان تصدیقی، تابع رابطهی قدرت و مکانیسمهای حقوق بینالملل کلاسیک و بدهبستانهای سیاسی نشود؛ و این همه برای آنکه ارزشهای مقوم ذات حیات انسانی عینیت بیابند، شأن و منزلت بشر اعتلاء یابد، عدالت در مفهومی متناسب با این سیستم مستقر گردد، و در نتیجه سازمان ملل متحد مرکزی شود برای هماهنگ ساختن تلاشهای ملل متحد در جهت تحقق آن ارزش اساسی و این اصول موضوعه (بند 4 از مادهی 1 منشور).
مسلم است که در تمامی این موارد، میزان اعتبار و اهمیت سازمان ملل متحد فقط با تحلیل محتوای رابطهای که میان نتایج کار این دستگاه جهانی و آن ارزش متعالی به وجود آمده است، معین میشود. البته و صد البته که آیینهای شکلی منشور که آیینهای بسیار ضعیف و شکنندهای است، و در مواردی با تبعیت از منطق رابطهی قدرت تدوین یافته است، در برقراری چنین رابطهای تأثیر زیاد و عمیقی دارد که از آنها نباید غافل ماند. از این دلایل اینطور برمیآید که سازمان ملل متحد دستگاه یا سیستمی است که در آن، کلیت، ثبات و آمریت اصول و قواعد حقوق بینالملل با نهادهای منظم و به هم پیوسته، حول محوری اساسی یعنی «بشریت» انضباط یافته، و در نتیجه یک کل پایدار را به وجود آورده است. سؤال اساسی ما در اینجا آن است که آیا این دستگاه عریض و طویل در طول این پنجاه و هفت سال اصولاً فرصت آن را یافته است که با چنان قواعد شکلی ضعیف، و یا به عبارتی ابزارهای کهنه و فرسوده، حول آن محور اساسی به گردش درآید؟ و اگر چنان فرصتی به دست آمده، ارمغان آن برای ما انسانها چه بوده است که شایستهی تجلیل، تکریم و تعظیم باشد؟
از عبارت نخست منشور: « ما مردمان ملل متحده »، و یا بهتر بگوییم از « ما » آغاز میکنیم. این کلمه ضمیری شخصی نیست، « مایی » نیست که افادهی تبختر، تکبر یا تواضع کند. ضمیری همگنانی است، مایی جمعی است که مرجع آن، تشکلات و تجمعات انسانی است و این خود آشکارا نشان میدهد که متن منشور با معاهدات یا اسناد حقوقی دیگر تفاوت دارد، به این معنا که تفسیر و اجرای مقررات آن با خود سیستم است که باید مستقل از ارادهی دولتهای عضو، و در محدودهی اصول و قواعد سیستم، به حرکت خود ادمه دهد. بنابراین برخلاف آنچه تاکنون تصور شده و مقدمهی منشور را مبنای اخلاقی و سیاسی مقررات موجود در متن دانستهاند، این مقدمه و مواد 1 و 2 منشور دارای اعتباری یکسان هستند، و هر سه با هم محورهای اساسی چرخش سیستم و اساس شخصیت حقوقی مستقل سازمان به شمار میآیند.
اما « ملت » که در صورت جمع خود یعنی ملتها همان شکل سازمانیافتهی مرجع ضمیر همگنانی « ما »ست فضای «فرهنگ» است که باید پاسخگوی نیازهای طبیعی حیات انسانی باشد. در این مفهوم «ملت» ضامن بقاء و دوام خیرهای اجتماعی لازم انسان است که در عین حال هم تعیینکنندهی هویت اوست و هم طبیعت وی را تقویت میکند. با این حال «فرهنگ» که «ملت» امکان ظهور آن را فراهم ساخته است و در قبال آن انسان حالتی انفعالی دارد، شدیدا تحت تأثیر «تمدن» که محصول فعالیتهای مختلف انسان در رویارویی با محیط خویش است قرار دارد. تمدن در آثاری که از خود به جای میگذارد و همچنین در روابط اجتماعی شکل میگیرد و تحقق مییابد. این آثار و این روابط وقتی در نهادهای معین متعین شوند، جامعهای از بشریت متمدن پدید میآورند.
در حوزهی گستردهی جهانی، تمدن واحد یا تمدن بین المللی درست در مقابل فضاهای فرهنگی متنوع قرار دارد، و هم در این جا است که مسألهی مربوط به رابطهی میان جامعه یا تمدن واحد با فضاهای متکثر فرهنگی مطرح میشود: همان فضاهایی که در منطق منشور ملل متحد پوسته و شکل خارجی تمدن واحد به شمار آمدهاند.
رابطهی ارگانیکی که میان تمدن واحد و این قبیل فضاها ایجاد میشود، حاکی از پدیداری جامعهای بین المللی است که در آن از ترکیب فرهنگ و تمدن مولودی تازه به نام انترناسیونالیسم پای به عرصهی وجود میگذارد. صورتبندی حقوقی چنین ترکیبی همان «نهاد» است که در حوزهی گستردهی «ملتها» موجودیتی عینی پیدا میکند و در مادهی خاص خود یعنی سازمان (سیستم) جذب میشود
تعداد صفحه :18
مقاله با عنوان برنامه توسعه سازمان ملل متحد UNDP - شرکتها ، بنگاههای اقتصادی ، بازرگانان و آرمانهای توسعه هزاره - چارچوبی برای عمل در فرمت ورد در 77 صفحه و شامل مطالب زیر می باشد:
* آرمانهای توسعه هزاره چه هستند ؟
* چرا این آرمانها برای شرکتها مهم می باشند ؟
* شرکتها چگونه می توانند در دستیابی به این آرمانها مشارکت نمایند؟
* آرمان 1 : ریشه کن کردن فقر شدید و گرسنگی
* آرمان 2 : دستیابی همگانی به آموزش ابتدایی
* آرمان 3: ارتقا برابری جنسیتی و قدرت دادن به زنان
* آرمان 4 : کاهش مرگ و میر در کودکان
* آرمان 5 : افزایش سطح سلامتی مادران
* آرمان 6 : مبارزه با اچ. آی. وی./ ایدز، مالاریا ، و سایر بیماری ها
* آرمان 7 : تضمین پایداری محیط زیست
* آرمان 8 : افزایش مشارکت جهانی برای توسعه
مقاله با عنوان انجمن ملل جنوب شرقی آسیا - آسه آن در فرمت ورد در 35 صفحه و شامل مطالب زیر می باشد:
* انجمن ملل جنوب شرقی آسیا ـ آسه آن
(THE ASSOCIATION OF SOUTH EAST ASIAN NATIONS
* سایر گروههای منطقه ای
* سیستم مالی بین المللی
* صندوق بین المللی پول
* بانک جهانی
* گروه هشت
* اندازه بازار
* جمعیت
* رشد جمعیت
* توزیع جمیعت
* سن
* درآمد
* توزیع درآمد
* درآمد سرانه
* تولید ناخالص ملی
* سایر جنبه های اقتصادی
* ثروتهای فیزیکی PHYSICAL ENDOWMENT
* منابع طبیعی
* توپوگرافی Topography
* آب و هوا
* فعالیتهای اقتصادی
* اقتصاددانی بنام والتر روستو، مراحل توسعه اقتصادی را به شکل زیر مطرح کرده است
* تورم (INFLATION)
* عوامل بیرونی
* تعداد بازارها
* نفوذ در بازارها
* بازخورد از بازار Market Feedback
* تجربه
* کنترل
* هزینه
* میزان سود
* میزان سرمایه گذاری
* نیازهای اداری
* کارکنان مورد نیاز
* روبرو شدن با مشکلات بازار خارجی
* انعطاف پذیری
* ریسک
* صادرات
* صادرات غیر مستقیم (INDIRECT EXPORTING)
* فروش خارجی از طریق سازمان فروش داخلی
* دفاتر خرید
* شرکتهای تجاری (Trading Companies)
* شرکتهای مدیریت صادرات (Export management companies)
* محدودیتهای شرکتهای مدیریت صادرات عبارتند از
* همکاری در صادرات و توزیع (Piggyback Exporting)
* تاجر صادرات (Export Merchant)
* صادرات مستقیم (DIRECT EXPORTING)
* وظیفه مدیریت صادرات
* انتخاب بازارهای خارجی
* روشهای صادرات مستقیم
* تأسیس شعبه فورش (Sales Subsidiary)
* انتخاب نماینده (Representative)
* کنترل توزیع کنندگان
* توزیع فیزیکی و مدارک صادراتی
* تولید در کشور خارجی به عنوان استراتژی ورود به بازار خارجی
* مونتاژ (Assembly)
* تولید قراردادی (Contract Manufacturing)
* اعطای امتیاز (Licensing)
* اعطاء کنندة امتیاز (شرکت بین المللی) یکی از موارد زیر را به گیرنده امتیاز (شرکت ملی) اعطاء می کند
* دانش فنی محصولات و یا فرایندها
* ارزیابی اعطای امتیاز
* معایب اعطای امتیاز عبارتند از