کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

مقاله درباره تاثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا

اختصاصی از کوشا فایل مقاله درباره تاثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره تاثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا


مقاله درباره تاثیرات نئورئالیسم  بر سینمای ایتالیا

 

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:32

تئورئالیسم       زواتینی نظریه پرداز سبک نئورئالیسم در 1942، پیدایش نوع تازه ای از سینما  را اعلام کرد ـ سینمایی که پیرنگ از پیش طراحی شده و شسته رفته را کنار می نهد، از بازیگران حرفه یی استفاده  نمی کند، و  برای ارتباط مستقیم با واقعیت های اجتماعی دوربین  و  تجهیزاتش  را  به خیابان ها  می برد . او اعتقاد  داشت که  پیرنگ  ( طرح داستانی ) شگردی است که ساختاری مصنوعی بر ((زندگی روزمره)) تحمیل می کند و بازیگران حرفه یی انباشته از ظاهرسازی و دروغند: ((از شخصی می خواهیم داستانی را حساب شده به میل ما بازی کند. )) زواتینی بر آن بود که لازم است همین متانت و تقدیس زندگی معمولی و روزمره ی مردمی را که توسط آرمان فاشیسم به انحراف کشیده شده با واقعگرایی نو ضبط کنیم. بعد ها , پس از تثبیت نئورئالیسم در سینمای ایتالیا چنین نوشت: ((واقعیتی که در زیر اسطوره ها مدفون شده بود اکنون به آرامی دوباره جوانه زده است و سینما بار دیگر به خلق دنیای واقعی انسانها روی آورده است . در این جا درختی بود؛ این جا مردی سالخورده ؛ این جا یک خانه ؛ این جا مردی که غذا می خورد ؛ مردی که خوابیده ؛ مردی که می گرید ... سینما ... باید آن چه را که معاصر است بدون قید و شرط بپذیرد : امروز , امروز , امروز . )) اومبرتو باربارو , منتقر بانفوذ و از مدرسان مرکز تجربی , در اوایل 1943 در مقاله ای به سنت های واپسگری سینمای ایتالیا حمله کرد و اصلاح (( نئورئالیسم )) را به عنوان جایگزین آن سنت ها پیشنهاد کرد . منظور او از سنت پیشین واقعگرایی شاعرانه ی فرانسوی بود ـ تاثیرات موج تازه بر جوان هایی که ((واقعگرایی نو )) را طلب میکردند فراوان و متنوع بود . از یک سو اغلب آن ها علاوه بر آن که منتقدانی حرفی یی بودند، در خفا به مارکسیسم گرایش داشتند و هدفشان از (( واقعگرایی )) بازگشت به واقعگرایی القاگرانه ی شوروی، یعنی سینمای آیزنشتاین، پودفکین و داوژنکو بود. از سوی دیگر، این تاثیر کمتر تکنیکی و بیشتر ایدئولوژیک بود، لذا نئورئالیسم ایتالیا شباهت اندکی به واقعگرایی القاگرانهی شوروی داشت. تاثیرات مستقیم تر  و عملی تر نئورئالیسم از جانب واقعگرایی شاعرانه ی فرانسه می آمد که تا 1939 شهرتی فراگیر یافته بود . فیلم های واقعگرای فرانسوی علاوه بر تکنیک درخشان نوعی انسان مداری سوسیالیستی را مدنظر داشتند که ایتالیایی ها آن را در تبلیغات مارکسیسم شوروی می یافتند. فیلم تونی (1934 ) از رنوار درامی از کارگردان مهاجر ایتالیایی، که در مکان اصلی و در جنوب فرانسه فیلمبرداری شده بود، الگوی ساختاری مهمی فراهم کرده بودند. اما شاید مهمتر از همه این واقعیت بود که سینمای واقعگرای شاعرانه برای هنرمندان ایتالیایی که در منگنه ی استودیوهای ایتالیایی به سطوح آمده بودند نوعی آزادی روشنفکرانه و زیبایی شناختی فراهم می کرد. فاشیسم با بستن دست و پای هنرمندان سینما در واقع بیش از هر گونه انگیزه ی تاریخی در پیدایش نئورئالیسم سهم داشته است . حقیقت آن است که فاشیسم ایتالیا در بطن خود نطفه های نابودی خود را داشت و وقایع سیاسی و تاریخی سال 1943 دست به دست هم دادند تا نیروهای نئورئالیسم را از صفحات مجله ی ایتالیایی آزاد کنند. در ماه ژوییه متفقین سیسیل را به تصرف در آوردند و موسولینی به دست افراد خود خلع شد. اما تا ژوئن 1944 رم سقوط نکرد و حتی در این زمان هم یک سالی جنگ سنگینی بر کشور سایه افکند، تا روزی که آلمان ها بی قید و شرط تسلیم شدند. در چنین معرکه ای بود که فشار سنگین فاشیست ها بر استودیوهای فیلم کاستی گرفت و هنوز خلع سلاح 1943 پذیرفته نشده بود که لوکینو ویسکنتی افسانه ی تیره و تار و انباشته از شهوت و جنایتی به نام وسوسه 50 را به فیلم درآورد. قریحه ی تکنیکی وسوسه، هر معیاری که داشته باشیم، از آن فیلمی قابل توجه ساخته است، این فیلم سبک تازه ای از سینما را در چنته ی خود داشت ـ سینمایی که دوربینش را به خیابان ها و خارج از شهر می برد تا زندگی مردان و زنان معمولی را در ارتباط با محیطشان به تصویر کشد. بنابراین فیلم وسوسه را می توان الگویی برای آینده ی نئورئالیسم بازشناخت. اما نخستین فیلمی که تحت عنوان نئورئالیست به کشورهای غربی راه یافت رم، شهر بی دفاع / رم شهر بی حصار (1945 ) از رسلینی بود.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره تاثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا

تحقیق درمورد تأثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درمورد تأثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درمورد تأثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا


تحقیق درمورد تأثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 32 صفحه

موضوع : تاثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا تئورئالیسم زواتینی نظریه پرداز سبک نئورئالیسم در 1942، پیدایش نوع تازه ای از سینما را اعلام کرد ـ سینمایی که پیرنگ از پیش طراحی شده و شسته رفته را کنار می نهد، از بازیگران حرفه یی استفاده نمی کند، و برای ارتباط مستقیم با واقعیت های اجتماعی دوربین و تجهیزاتش را به خیابان ها می برد .
او اعتقاد داشت که پیرنگ ( طرح داستانی ) شگردی است که ساختاری مصنوعی بر ((زندگی روزمره)) تحمیل می کند و بازیگران حرفه یی انباشته از ظاهرسازی و دروغند: ((از شخصی می خواهیم داستانی را حساب شده به میل ما بازی کند.
)) زواتینی بر آن بود که لازم است همین متانت و تقدیس زندگی معمولی و روزمره ی مردمی را که توسط آرمان فاشیسم به انحراف کشیده شده با واقعگرایی نو ضبط کنیم.
بعد ها , پس از تثبیت نئورئالیسم در سینمای ایتالیا چنین نوشت: ((واقعیتی که در زیر اسطوره ها مدفون شده بود اکنون به آرامی دوباره جوانه زده است و سینما بار دیگر به خلق دنیای واقعی انسانها روی آورده است .
در این جا درختی بود؛ این جا مردی سالخورده ؛ این جا یک خانه ؛ این جا مردی که غذا می خورد ؛ مردی که خوابیده ؛ مردی که می گرید ...
سینما ...
باید آن چه را که معاصر است بدون قید و شرط بپذیرد : امروز , امروز , امروز .
)) اومبرتو باربارو , منتقر بانفوذ و از مدرسان مرکز تجربی , در اوایل 1943 در مقاله ای به سنت های واپسگری سینمای ایتالیا حمله کرد و اصلاح (( نئورئالیسم )) را به عنوان جایگزین آن سنت ها پیشنهاد کرد .
منظور او از سنت پیشین واقعگرایی شاعرانه ی فرانسوی بود ـ تاثیرات موج تازه بر جوان هایی که ((واقعگرایی نو )) را طلب میکردند فراوان و متنوع بود .
از یک سو اغلب آن ها علاوه بر آن که منتقدانی حرفی یی بودند، در خفا به مارکسیسم گرایش داشتند و هدفشان از (( واقعگرایی )) بازگشت به واقعگرایی القاگرانه ی شوروی، یعنی سینمای آیزنشتاین، پودفکین و داوژنکو بود.
از سوی دیگر، این تاثیر کمتر تکنیکی و بیشتر ایدئولوژیک بود، لذا نئورئالیسم ایتالیا شباهت اندکی به واقعگرایی القاگرانهی شوروی داشت.
تاثیرات مستقیم تر و عملی تر نئورئالیسم از جانب واقعگرایی شاعرانه ی فرانسه می آمد که تا 1939 شهرتی فراگیر یافته بود .
فیلم های واقعگرای فرانسوی علاوه بر تکنیک درخشان نوعی انسان مداری سوسیالیستی را مدنظر داشتند که ایتالیایی ها آن را در تبلیغات مارکسیسم شوروی می یافتند.
فیلم تونی (1934 ) از رنوار درامی از کارگردان مهاجر ایتالیایی، که در مکان اصلی و در جنوب فرانسه فیلمبرداری شده بود، الگوی ساختاری مهمی فراهم کرده بودند.
اما شاید مهمتر از همه این واقعیت بود که سینمای واقعگرای شاعرانه برای هنرمندان ایتالیایی که در منگنه ی استودیوهای ایتالیایی به سطوح آمده بودند نوعی آزادی روشنفکرانه و زیبایی شناختی فراهم می کرد.
فاشیسم با بستن دست و پای هنرمندان سینما در واقع بیش از هر گونه انگیزه ی تاریخی در پیدایش نئورئالیسم سهم داشته است .
حقیقت آن است که فاشیسم ایتالیا در بطن خود نطفه های نابودی خود را داشت و وقایع سیاسی و تاریخی سال 1943 دست به دست هم دادند تا نیروهای نئورئالیسم را از صفحات مجله ی ایتالیایی آزاد کنند.
متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

 

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد تأثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا

دانلود مقاله تاثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا

اختصاصی از کوشا فایل دانلود مقاله تاثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله تاثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا


دانلود مقاله تاثیرات نئورئالیسم  بر سینمای ایتالیا

 

مشخصات این فایل
عنوان: تاثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 32

این مقاله درمورد تاثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله تاثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا می خوانید :

هشت ونیم:
کارگردان: فدریکو فللینی ـ نویسنده فیلمنامه: فدریکو فللنینی، اینوفلایانو، تولیو پینه لی ، بروفلو روندی ـ فیلمبردار: جانی دی وسنانتسو ـ موسیقی: نینوروتا ـ طراحی صحنه: پیرو گراردی ـ تهیه کننده: آنجلو ریزولی (سینه ریتس) ـ بازیگران: مارچو ماسترویانی، کلودیا کاردیناله، آنوک امه، ساندرا میلو، روسلا فالک، باربارا استیل، مادلن لوبو نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی زبان /کارگردانی / فیلمنامه
فیلم ((هشت و نیم )) که محتوای آن به صراحت نشان میدهد، وصیتنامه ی هنری و سینمائی فللینی است در حقیقت یک سیر و سلوک نفسانی است، نتیجه قهری همه تلاشهای کارگردان است و بهمین جهت بخاطر آنکه کاملاًمعرف شخصیت فیلمساز باشد، قهرمان آن نیز در قالب یک کارگردان قرار داده شده است. این فیلم فاقد یک خط مرتب داستانی و درامی است ولی بطور کلی و به استعاره، شرح تلاشهای یک کارگردان است در حال ساختن فیلم تازه خود، این کارگردان که ((گوئیدو )) نام دارد، میخواهد فیلمی بسازد اما موفق نمی شود. عدم توانایی او دلایل زیادی دارد. بین نیروهای مختلفی مثل تهیه کننده، سناریست، هنرپیشه ها گیر کرده و هر یک از این نیروها، او را به جانب خود می کشند. از اینها گذشته فشارهای روحی، محیط کار، خانواده و زندگی ماوراء خانواده، نیز او را در عذاب قرار میدهند. بطوریکه مجموعه این عوامل مانع از خلاقیت ذهنی او میشود. زندگی ((گوئیدو)) مرتباًبین واقعیت و تخیل نوسان دارد. رؤیا و حقیقت چنان در هم آمیخته اند که تشخیص آنها از یکریگر ممکن نیست.
((هشت و نیم )) در حقیقت یک مکالمه درونی است. مکالمه ای شیرین است با خویشتن و نشان دهنده میدان بی منازع درون و ضمیر انسان متفکر نیست که به گفتگو با درون خویشتن پرداخته است و آخرین آنها نخواهد بود.
اما تشخیص کارش در اینست که زبان گشوده و متکلمی دارد، به آسانی و راحتی میتواند سخن بگوید و آنچه را که ما حس میکنیم اما از بیانش عاجزیم، به روانی یک شعر زیبا بیان کند.

بین دنیای بیرون و درون، تضاد و تقابلی وجود دارد که در انسان متفکر واکنشی به جانب درون ایجاد می کند، بدون آنکه این درون گرایی ناشی از عقده های روحی باشد. احساس عدم توانایی ایجاد پیوند با دنیای بیرون و عدم امکان هر گونه وابستگی به آن، نخستین بار یاسی غم انگیز در انسان پدید می آورد ولی به مرور دریچه های گریزگاه درون باز می شود و او را بخود میخواند. انسان دست و پا می زند تقلا می کند اما با هر تلاش به درون خود نزدیکتر می شود و چون خواه ناخواه زندگی خارجی او در دنیای مرسوم دیگران و همراه با سوءتفاهمات و اصطکاکهای طبیعی آنست، نخست به آفرینش محیط مطلوب خویش در ذهن میپردازد و اندک اندک در میان برزخ و نیز باز خود را تنها و نامفهوم می یابد و در پایان تماماً به پیله خود میخزد و از بیرون میگسلد.
گوئید خسته و واخورده است. روشنفکری است در بحبوحه گریز از دنیای ناهماهنگ بیرون به توهمات درون، و در این تنگنا ناگزیر مبتلا به ناتوانی فکری در زبان سینما می شود. تماشاگر ناظر گسیختگی های ذهنی اوست. مثل صحنه های فرار از ازدحام اتوموبیلها و عروج به آسمان که تهیه کننده فیلم او را با طنابی به زمین به پاین می آورد و به دنیا برمی گرداند، و مثل صحنه دیدار با پدر و مارد در گورستان، بازگرداندن پدر به قبر خود، ظهور ((کلادیا)) دختر سفید پوش و زیبایی که مظهر آرامش خاطر اوست، تجدید یادبود های شیرین دوران کودکی، خانه پدری، بچه های دیگر، دایه مهربان، حمام بازیگوشانه، گریز از مدرسه مذهبی و رقصیدن با زن تنهایی که در کنار دریا منزل دارد، دار زدن نویسنده در سالن سینما ، گرد آوردن همه زن های زندگی در خانه دوران کودکی، حکومت بر آنها، شلاق زدن آنها، گریز از دست خبر نگاران و خودکشی فرضی او و غیره. تماشاگر علیرغم عدم یک مرز سینمائی بین واقعیت و توهم، بین دو زندگی گوئیدو، تفکیک قائل می شود.

اما برای گوئیدو یا بهتر بگوئیم برای فللینی این دو زندگی از هم جدا نیست. او از لحظات شیرین آن همچون واقعیت لذت میبرد و در سخت ترین دقائق هستی با یک خودکشی فرضی لااقل برای لحظه ای آزاد میشود و گاه با دختر معصوم و زیبای توهم خویش، که رفتاری فرشته آسا دارد، خلوت می کند، از دست های نوازشگر او محبت میگیرد و در خیابانی خالی از عابران با او شام میخورد. گوئیدو در وجود خود به اختیار و در دنیای خارج به جبر زندگی میکند و سرگردانی بین جبر و اختیار و اتخاذ روشی در برابر این دو مساله، درد اصلی اوست. گوئیدو ناچار از تحمل دیگران است. اما اعتراض خود را علیه آنها نشان مید هد. در برابر تهیه کننده فیلم همچون بنده ای سجده میکند، نویسنده پر مدعا را در وسط سالن سینما بدار میکشد، ابروان معشوقه سبکسر خود را بشکل شیطان درمیآورد اما به تصویری که عشق می ورزد، یکی کودکی خویش است زیرا کودکی سن عدم تمیز است و رؤیا و واقعیت در آن به هم آمیخته اندو تازه غلبه با رؤیا و درون است، و تصویر دیگر مورد علاقه او، دختری مهربان و رؤیایی است، فرشته ای سبکبال که به رفتار فرشتگان راه می رود و مثل آنها سفید پوش و متبسم است، وجودی است برتر از انسان که به هر حال فقط در توهم به وجود می آید . و بالاتنر از آن که به جمع زنان دیگر بپیوندد و به آنان آلوده شود. گوئیدو ((کلادیا)) را فقط برای لحظات تنهایی خود می خواهد، باو اجازه نمی دهد که به سالن سینما وارد شود یا با سایر زنان زندگیش در خانه دوران کودکی، خدمت او را بعهده بگیرد، طغیان بکند و شلاق بخورد. تصویر کلادیا دست نیافتنی ترین رؤیای گوئیدوست، تصویر محبوب دیگری که کودکی او باشد. زمانی با او زیسته اما کلادیا برتر از همه چیز و همه کس است و هرگز جز در رؤیا در کنار او نبوده است.

بجای گوئیدوی کارگردان هر هعنرمند متفکر دیگری را میتوانیم قرار دهیم حتی خود ما نیز به شرط آنکه لحظه ای به خود و به دنیای خارج از خود و به یک ایده آل فکری و عاطفی اندیشه باشیم، میتوانیم بجای گوئیدو باشیم.
باین ترتیب ((هشت ونیم )) هر چند فیلمی شخصی تر و انتزاعی تر از زندگی شیرین است، اما باز از تفکرات یک انسان جدا نیست، این انسان در اینجا جزو طبقه برگزیده فکری است.
((هشت و نیم )) که وصیت نامه سینمائی و هنری فللینی بشمار می رفت، با موفقیت زیادی روبرو شد و حتی جایزه اول فستیوال مسکو را هم بدست آورد. دید تجریدی این فیلم در سینمای ایتالیا تازگی داشت و گفتگوهای زیادی را برانگیخت که جملگی در جهت تحسین فللینی بود. فللینی بعد از ((هشت و نیم )) جولیتای ارواح” را ساخت که بیان دیگری داشت ، بیانی که تا حدودی غیره منتظره بود.    

بخشی از فهرست مطالب مقاله تاثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا

تئورئالیسم
تاثیرات تئورئالیسم
هشت ونیم:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تاثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا

مقاله تاثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا

اختصاصی از کوشا فایل مقاله تاثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله تاثیرات نئورئالیسم بر سینمای ایتالیا


مقاله تاثیرات نئورئالیسم  بر سینمای ایتالیا

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:39

فهرست مطالب:


تئورئالیسم

رم

ایستادگی مردم ایتالیا

فیلم رم

آخرین فیلم نئورئالیستی رسلّینی

تئورالیسم

سبک تئورئالیسم

تاثیرات تئورئالیسم

تئورئالیسم سینمای ایتالیا

 

 

تئورئالیسم
      زواتینی نظریه پرداز سبک نئورئالیسم در 1942، پیدایش نوع تازه ای از سینما  را اعلام کرد ـ سینمایی که پیرنگ از پیش طراحی شده و شسته رفته را کنار می نهد، از بازیگران حرفه یی استفاده  نمی کند، و  برای ارتباط مستقیم با واقعیت های اجتماعی دوربین  و  تجهیزاتش  را  به خیابان ها  می برد . او اعتقاد  داشت که  پیرنگ  ( طرح داستانی ) شگردی است که ساختاری مصنوعی بر ((زندگی روزمره)) تحمیل می کند و بازیگران حرفه یی انباشته از ظاهرسازی و دروغند: ((از شخصی می خواهیم داستانی را حساب شده به میل ما بازی کند. )) زواتینی بر آن بود که لازم است همین متانت و تقدیس زندگی معمولی و روزمره ی مردمی را که توسط آرمان فاشیسم به انحراف کشیده شده با واقعگرایی نو ضبط کنیم. بعد ها , پس از تثبیت نئورئالیسم در سینمای ایتالیا چنین نوشت: ((واقعیتی که در زیر اسطوره ها مدفون شده بود اکنون به آرامی دوباره جوانه زده است و سینما بار دیگر به خلق دنیای واقعی انسانها روی آورده است . در این جا درختی بود؛ این جا مردی سالخورده ؛ این جا یک خانه ؛ این جا مردی که غذا می خورد ؛ مردی که خوابیده ؛ مردی که می گرید ... سینما ... باید آن چه را که معاصر است بدون قید و شرط بپذیرد : امروز , امروز , امروز . ))
اومبرتو باربارو , منتقر بانفوذ و از مدرسان مرکز تجربی , در اوایل 1943 در مقاله ای به سنت های واپسگری سینمای ایتالیا حمله کرد و اصلاح (( نئورئالیسم )) را به عنوان جایگزین آن سنت ها پیشنهاد کرد . منظور او از سنت پیشین واقعگرایی شاعرانه ی فرانسوی بود ـ تاثیرات موج تازه بر جوان هایی که ((واقعگرایی نو )) را طلب میکردند فراوان و متنوع بود . از یک سو اغلب آن ها علاوه بر آن که منتقدانی حرفی یی بودند، در خفا به مارکسیسم گرایش داشتند و هدفشان از (( واقعگرایی )) بازگشت به واقعگرایی القاگرانه ی شوروی، یعنی سینمای آیزنشتاین، پودفکین و داوژنکو بود. از سوی دیگر، این تاثیر کمتر تکنیکی و بیشتر ایدئولوژیک بود، لذا نئورئالیسم ایتالیا شباهت اندکی به واقعگرایی القاگرانهی شوروی داشت.
تاثیرات مستقیم تر  و عملی تر نئورئالیسم از جانب واقعگرایی شاعرانه ی فرانسه می آمد که تا 1939 شهرتی فراگیر یافته بود . فیلم های واقعگرای فرانسوی علاوه بر تکنیک درخشان نوعی انسان مداری سوسیالیستی را مدنظر داشتند که ایتالیایی ها آن را در تبلیغات مارکسیسم شوروی می یافتند. فیلم تونی (1934 ) از رنوار درامی از کارگردان مهاجر ایتالیایی، که در مکان اصلی و در جنوب فرانسه فیلمبرداری شده بود، الگوی ساختاری مهمی فراهم کرده بودند. اما شاید مهمتر از همه این واقعیت بود که سینمای واقعگرای شاعرانه برای هنرمندان ایتالیایی که در منگنه ی استودیوهای ایتالیایی به سطوح آمده بودند نوعی آزادی روشنفکرانه و زیبایی شناختی فراهم می کرد. فاشیسم با بستن دست و پای هنرمندان سینما در واقع بیش از هر گونه انگیزه ی تاریخی در پیدایش نئورئالیسم سهم داشته است .
حقیقت آن است که فاشیسم ایتالیا در بطن خود نطفه های نابودی خود را داشت و وقایع سیاسی و تاریخی سال 1943 دست به دست هم دادند تا نیروهای نئورئالیسم را از صفحات مجله ی ایتالیایی آزاد کنند. در ماه ژوییه متفقین سیسیل را به تصرف در آوردند و موسولینی به دست افراد خود خلع شد. اما تا ژوئن 1944 رم سقوط نکرد و حتی در این زمان هم یک سالی جنگ سنگینی بر کشور سایه افکند، تا روزی که آلمان ها بی قید و شرط تسلیم شدند. در چنین معرکه ای بود که فشار سنگین فاشیست ها بر استودیوهای فیلم کاستی گرفت و هنوز خلع سلاح 1943 پذیرفته نشده بود که لوکینو ویسکنتی افسانه ی تیره و تار و انباشته از شهوت و جنایتی به نام وسوسه 50 را به فیلم درآورد.
قریحه ی تکنیکی وسوسه، هر معیاری که داشته باشیم، از آن فیلمی قابل توجه ساخته است، این فیلم سبک تازه ای از سینما را در چنته ی خود داشت ـ سینمایی که دوربینش را به خیابان ها و خارج از شهر می برد تا زندگی مردان و زنان معمولی را در ارتباط با محیطشان به تصویر کشد. بنابراین فیلم وسوسه را می توان الگویی برای آینده ی نئورئالیسم بازشناخت. اما نخستین فیلمی که تحت عنوان نئورئالیست به کشورهای غربی راه یافت رم، شهر بی دفاع / رم شهر بی حصار (1945 ) از رسلینی بود.
رم، شهر بی دفاع برجسته یی است درباره ی ایستادگی مردم ایتالیا در مقابل نازی ها و بر اساس رویکردهای زمستان 1943 تا 1944 در رم ساخته شده است، زمانی که آلمان ها اعلام کردند درهای رم باز است. فیلم درباره ی رهبر کمونیست مبارزان زیرزمینی است که در اقدامی متهورانه، هر چند بی ثمر، در مقابل کشتار گشتاپو اشتباهاًًًً خود و یارانش را به کشتنم می دهد. رسیلینی و همکارانش (سرجو آمیده یی، آنا مانیانی، آلدو فابریستی و فدریکو فلّّّینی ـ که عده ای از آن ها در نیروهای مقاومت شرکت فعال داشتند ) داستان را از وسط اشغال نازی ها آغاز می کنند. رسیلینی برای سرعت در کار این فیلم را به صورت صامت گرفت و پس از تدوین با صدای همان بازیگران دوبله کرد. به همین دلیل عده یی از تماشاگران هنگام پخش فیلم در 1945 گمان کردند صحنه های مستندی از وقایع اصلی را تماشا می کنند و حیرت کردند که چگونه رسلّّینی اجازه یافته،  در حالی که آلمان ها هنوز در رم بودند، این همه خشونت و سبعیت را فیلمبرداری کند. آن ها همچنین از هوشمندی ، امانت و مهارت تکنیکی فیلم در شگفت شدند، زیرا تا جایی که تماشاگران می دانستند چنین کیفیتی در سینما از 1922، با ظهور فاشیسم، در سینمای ایتالیا مشاهده نشده بود.
فیلم رم، شهر بی دفاع تقریبا در همه ی کشورهای غربی با موفقیت عظیمی روبرو شد. پر فروش ترین فیلم پس از آغاز جنگ شد. بعلاوه این فیلم تعدادی از جوایز مهم جشنواره های سینمایی از جمله جشنواره 1946 کن را به دست آورد و منتقدان تقریبا در تحسین آن یک صدا شدند. فیلم رسلّینی الگوی نئورئالیسم قرار گرفت و استانده ی فیلم های پس از خود را تعیین کرد ـ انتخاب ظاهری مستند که از طریق فیلمبرداری در مکان اصلی، صداگذاری پس از تولید، تلقین بازیگران حرفه یی با مردم عادی، پرداختن به تجربه های ملی معاصر (یا حداقل تاریخ اخیر ایتالیا ) ، گرایش به مسائل اجتماعی و نگاه انسانی هر حال این اولویت به اعتبار خود باقی است.
دو فیلم بعدی رسلّینی او را به عنوان استاد سبک نئورئالیسم بر صدر نشاند و رهبری ثبت تاریخ معاصر ایتالیا را به او سپرد: پاییزا (1946 ) را نیز مانند فیلم قبلی آمیده یی و فلّینی نوشتند. این فیلم در شش قسمت نامرتبط به واقعه ی آزادسازی ایتالیا از مرحله ی فرود قوای امریکایی در سیسیل در 1943 تا پاکسازی نازی ها در دره ی پو، در 1945، می پردازد. پاییزا نیز مانند رم، شهر بی دفاع ساختار آشفته یی دارد، اما وجود مردم کوچه و بازار موجب شده که مجنون و وحشت جنگ به خوبی در آن احساس شود و جهان بینی گسترده و انسان دوستانه ی نئورئالیسم و تکنیک های تأثیر گذار بدیهه سازی در آن جا بیفتد.
فیلم سوم و آخرین فیلم نئورئالیستی رسلّینی، آلمان سال صفر (1947 ) را غالبا همراه با دو فیلم دیگر به عنوان ((سه گانه جنگ )) او نام می برند. این فیلم در شهر بمباران شده ی برلین و در مکان های اصلی فیلمبرداری شده و همه ی بازیگرانش غیر حرفه یی هستند. این فیلم کوششی است تا ریشه های اجتماعی فاشیسم را از طریق سرگذشت پسری آلمانی بازگوید . این جوان که ذهنش توسط نازیسم به انحراف کشیده شده است پدر علیلف خود را می کشد و با مشاهده ی شکست آلمان خودکشی می کند. فیلم آلمان سال صفر را معمولا نشانه ی شکست رسلّینی می شناسد (او علاوه بر کارگردانی، فیلمنامه ی آن را نیز نوشته بود ) اما عناصر شاخص نئورئالیستی فیلم تحسین فراوانی را برانگیخت. در هر حال، سرانجام روشن شد که نئورئالیسم قابلیت انتقال به کشورهای دیگر را ندارد و عدم توفیق نسبی آلمان سال صفر ـ هم از لحاظ تجاری و هم از لحاظ انتقادی ـ گسترسش آن را محدود کرد و معلوم شد که این سبک نمی تواند فراتر از زمینه های تاریخی و اجتماعی کشور سازنده ی خود پیش برود. پس از این فیلم رسلّینی دیگر فیلم نئورئالیستی نساخت، اما نطفه یی را کاشت که سبکی معتبر در جهان سینما به وجود آورد.
دومین کارگردان معتبری که تا دهه ی 1950، یعنی پایان کار نئورئالیسم، در این سبک کار کرد، ویتّوریو دسیکا (1974 ـ 1901 ) بود. او از اواخر دهه ی 1930 فیلمسازی را با یک سلسله کمدی سنتی طبقه ی متوسط آغاز کرد. دسیکا ذاتا به کمدی گرایش داشت، اما تحت تاثیر عقاید زاواتینی قرار گرفت و از 1946 به بعد آن دو فیلم هایی در ارتباط با مسائل پس از جنگ ایتالیا ساختند.


دانلود با لینک مستقیم