کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق درباره محمد رضا پهلوی

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درباره محمد رضا پهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 54

 

آغاز زندگی ودوره کودکی

محمد رضا پهلوی در روز چهارم آبان 1298 برابر 26 اکتبر 1919 درتهران به دنیا آمد.

پدر او رضاخان میرپنج(پهلوی) و مادرش که تاج الملوک که همسر دوم رضاخان بود.چند ساعت بعد خواهر دوقلوی او قدم به عرصه ی وجود گذاشت که نامش را اشرف گذاشتند وروابط او با برادرش در سراسر زندگی توام با احساسات شدید و ناراحتیهای زیاد بود. سایر فرزندان تاج الملوک عبارت بودند از یک دختر بزرگتر نام شمس. یک پسر به نام علیرضا که در یک سانحه ی هوای در 1954 درگذشت.

رضاشاه در سال 1926 به دست خود تاج را بر سرگذاشت ومحمدرضا را به ولیعهدی تعیین کرد واز همه خواست که از آن پس وی را والا حضرت خطاب کنند.

بزرگ شدن زیر سایه ی شخصیت خردکننده پدری که می خواست به ضرب شلاق ایران را مبدل به یک ملت سازد کار آسانی نبود. ولیعهد نیز مانند هر کسی در ایران از او به شدت می ترسید.

مادرش ملکه تاج الملوک بار رضا شاه فرق داشت. اگر چه او نیز تندخو وسرسخت بود،اما ریز نشق وظریف بود. در سال هی بعد از او مرتبا به عنوان پیرزنی بدخلق نام می بردند وقتی رضا شاه به دنبال تولد دوقلوها دو زن دیگر گرفت که برایش شش فرزند آورند او چندان هم آرام نگرفت.

محمدرضا درست برخلاف خواهر دوقلویش اشرف کمرووقتی نرم وملایم وفاقد اعتماد به نفس بود.در هفت سالگی نزدیک بود از بیماری حصبه بمیرد. در آن روزها واقعا هیچ دارویی در تهران وجود نداشت.پزشکان مردد بودند و اعضای خانواده در اطراف بستر بیمار دعا می کردند .آن گاه تب به بالاترین درجه رسید وهمه از او قطع امید کردند. محمدرضا شاه ادعا می کرد که در این هنگام حضرت علی(ع) داماد پیامبر و دومین شخصیت مقدس اسلام به عقیده ی شیعیان بر او ظاهر شد و کا سرای به او داد که مایعی در آن بود او مایع را نوشید فردای آن روز تب فروکش کرد و حال او روبه بهبود رفت. او در سراسر عمرش این داستان را تعریف می کرد.این یکی از معجزات متعددی بود که به عقیده ی او برایش روی داده بود. ادعا می کرد که نظر کرده ی خداست. ولی هیچگاه روحانیون را دارای رهبری الهی نمی دانست.

رضا شاه تحصیل نکرده بود وسواد کمی داشت اما مصمم بودکه فرزندانش تحصیلات خوب داشته باشند.این بود که ولیعهد را به مدرسه ی او روزه نزدیک شهر لوزان در سوئیس، که موسسه بین المللی مشهوری بود که جوانان ثروتمند در آن به تحصیل می پرداختند.

بعدها اغلب می گفتند که محمدرضا در سویس به دموکراسی علاقمند شد ولی تلاش های بعدی او در آشتی دادن این طرزفکر با طرز حکومت در ایران با اشکال مواجه گردید.

او بعدها نوشته :«سال هایی که در سوئیس گذراندم مهمترین سال عمرم بود .. من یادگرفتم که دموکراسی چیست.. هنوز به


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره محمد رضا پهلوی

تحقیق و بررسی درمورد جنایتهاى خاندان پهلوى 19 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق و بررسی درمورد جنایتهاى خاندان پهلوى 19 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

جنایتهاى خاندان پهلوى 

پهلوى اول دستور داد هر رئیس صنفى باید هم صنفان خود را در روز معیّنى همراه با زنانشان و بدون حجاب در محلّى جمع نماید.

روز اوّل از خود شاه و زن بى حجابش شروع شد، روز بعد از وزراء و خانواده هایش و روز سوم وکلا... و به همین ترتیب تا یک روز هم نوبت به اهل علم و خانواده هایشان رسید.

این برنامه ریزى براى آن بود که اهل علم را مجبور به چنین عملى بکنند و در نتیجه بى حجابى رواج پیدا کند.

شاه از امام جمعه خواست این کار را ترتیب دهد، امام جمعه آن وقت از شاه مهلت خواست چون مى دانست گوش ندادن به حرف شاه چه عاقبت سختى را به دنبال دارد.

امام جمعه به نزد مرحوم آیت اللّه سید محمد بهبهانى (قدس سره ) آمده جریان را به عرض ایشان رسانید ایشان فرمود: این را بدانید براى هر انسانى چهار چیز است .

یکى مال ، دیگرى زندگى ، سوّم ناموس ، چهارم دین حال اگر بنا باشد یکى از این فداى دیگرى بشود، باید مال را فداى زندگى ، زندگى را فداى عرض و تمام را فداى دین کرد.بعد مرحوم آیت اللّه به امام جمعه فرمود: شما عمر خود را نموده اید و از عمرت چندى بیش باقى نمانده چه بهتر که دستور را عملى نکنى ، زیرا اگر به دستور شاه عمل کردى خودت را به عذاب ابدى گرفتار خواهى نمود.

اضافه بر این تاریخ هم ترا لعن مى کند، اما اگر کشته شوى سعادت دنیا وآخرت را براى خود کسب نموده اى پس از آن شاه امام جمعه را براى گرفتن جواب طلبید، امام جمعه همان جوابى را به شاه داد که آن مرحوم فرموده بود.

پهلوى از سخن او بسیار خشمگین شده گفت : این سخن او نیست بلکه سخن سیدمحمّد بهبهانى است و به ناچار آن عالم را رها ساخت و خداوند هم آنها را از شر پهلوى نجات داد و به عزت دنیا وآخرت نائل گشته رحمت خدا بر آنان باد. حقانیت حجاب

حجاب ، مانند فانوس است و زن شبیه به شمع است و حیا و عفت او همانند نور شمع ، یعنى زن عفیف همچون شمع روشن است و زنى که عفت خود را از دست داده و بى حیا شده چون شمع خاموش است .

در قدیم فانوس یک ظرفى بود مسى و یک پارچه شمعى که نور پس ‍ مى داد، در اطرافش بود، شمع را داخل آن مى گذاشتند و بعد روشن مى کردند حال اگر باد مى وزید این شمع خاموش نمى شد. اما اگر شمعى بیرون بود، همین که نسیمى مى وزید، خاموش مى شد: زن شمع و این حجاب چون فانوس است روشنى همیشه شمع به فانوس است .

شمع اگر بخواهد روشن بماند، باید در این فانوس باشد و این فانوس ‍ براى حفظ نور و روشنایى اوست وزندان نیست .(104)

پر طاووس 

طاووس تا وقتى که پر دارد زیبا و قشنگ است اگر پر طاووس را از او بگیرى و عریان بشود، چقدر زیبایى خود را از دست مى دهد. در حقیقت حجاب براى زن همانند پر براى طاووس است .(105)

پوشش براى شیر زن آگاه

چون پر بود که زینت طاووس است

ارزش چادر 

مى دانید چادر یعنى چه ؟ درِ خانه شما چقدر ارزش دارد؟ بگو 100 هزار تومان حال اگر این در کنده بشود و یک شب بى در باشى ، چقدر ضرر دارد؟

چادر یعنى در خانه . 100 هزار تومان مى دهد، یک میلیون تومان حفظ کند.

دور خانه هایتان سیم و میله مى زنید، یعنى چند هزار تومان خرج مى کنید، اما صد برابرش را حفظ مى کنید، خارجى ها چادر ندارند پس خانه شان هم در ندارد البته دیوار هم ندارد.هر که خواهد گو بیا و هر که خواهد گو برو.

شما دیده بودید که در آبادان ، انگلیسى ها آمده بودند آنجا خانه ساخته بودند. آنجا دیوار نکشیده بودند، گفتند: چرا نمى کشید؟ گفتند با دیوار فضاى خانه گرفته مى شود. باید خانه باز و دلباز باشد وهمه خانه ها مى شود یک خانه .

حال بیا و همه خانه ها را نگاه کن . زنها از خانه بیرون مى آمدند،! اما در معرض دید همه مردم ، آبادانیها که این طور نبودند، انگلیسى ها این ارمغان را براى ایشان آوردند. و الاّ اینها از غیورترین و جدّى ترین مردم بودند. اما مدتى با اینها معاشرت کردند و عوض شدند.

الان هم دارند زنده مى شوند و خودشان را دارند حفظ مى کنند و گذشته را جبران مى کنند چه شهیدهاى خوبى اینها در انقلاب دادند و چه صبر خوبى در دوران مهاجرت انجام دادند امّا این غم فسادى که اینها خوردند از معاشرت با انگلیسى ها بود.

شما مى دیدید خانواده هایى که وضع خوبى داشتند، رفتند اروپا و برگشتند و بى غیریت شدند.(106)

بخشنامه ضد حجاب 

وزیر آموزش و پرورش رژیم گذشته منوچهر گنجى به دستور مسئولان رژیم بخشنامه زیر را براى اجراء به سراسر کشور صادر کرد

(23/8/2535 (1355 شمسى ) شماره 243/36 از دفتر خدمات محرمانه )

اداره کل آموزش و پرورش

طبق گزارشات رسیده ، مشاهده مى شود هنوز در جلسات امتحانات مدارس و در کلاسهاى درس دوشیزگان با چادر حضور پیدا مى کنند و با توجه به تحولات بنیادى که در عصر رستاخیز در کلیه شئون کشور بخصوص در زمینه آزادى زنان بعمل آمده اند لذا استفاده از چادر صرف نظر از اینکه با روح انقلاب سفید ایران سازگارى ندارد، از نشانه هاى عقب ماندگى زنان از کاروان ترقى و تمدن نیز به شمار مى رود.

دستور فرمائید مراقبتهاى لازم به عمل آید که در کلاسهاى درس و جلسات امتحانى دانش آموزان و بانوان بدون چادر و با لباس مناسب شرکت نمایند.

مدیر کل و رؤ ساى ادارات آموزشى و پرورشى مسئول اجراء این دستور مى باشند وصول بخشنامه و نتیجه اقدامات محوله را به دفتر حفاظت اعلام دارید.

وزیر آموزش و پرورش منوچهر گنجى

لازم به تذکر است که منوچهر گنجى از عناصر فرارى رژیم گذشته و از ضد انقلابیون مقیم خارج کشور است که اسناد ارتباطش با سیا و اخبار دریافت کمک وى از آمریکا در سالهاى گذشته منتشر شده است (ماهنامه صبح سال دوم شماره 66 ص 62 عین بخشنامه را گردآورى کرده است .بخشنامه یادشده دو سال قبل از انقلاب صادر شده است و ملاحظه مى کنید که اگر انقلاب نشده بود رژیم منحوس چه فاجعه اى بوجود مى آورد.

چنانکه در سال 1355 نیز تصویب کردند که ضمن تعلیمات اجبارى ورود بانوان ، دانشجویان و دانش آموزان دختر باحجاب به مراکز آموزشى ممنوع است ، سوار کردن افراد با حجاب به قطار، هواپیما و ماشین هاى شرکت واحد ممنوع مى باشد و بلیط به آنها فروخته نمى شود فقط بانوان 60 سال به بالا مثتثنى هستند و نگارنده خود قبل از انقلاب در یکى از شهرهاى غرب کشور شاهد بودم که زنان بى حجاب را آنهم با وضع بسیار زننده اى در مدارس راهنمائى پسرانه بعنوان معلمین دینى منصوب کرده بودند و بارها مى دیدم که معلمین بى حجاب آرایش کرده در خیابانها راه افتاده و دانش آموزان را که همانند عروسک آنها را درست کرده بودند بدنبال خود مى گردانیدند.

خدا را شکر مى کنیم که با این انقلاب اسلامى ملّت ما بخصوص زنان و جوانان از آثار خانمانسوز نقشه هاى بیگانگان در امان ماندند و الحمدللّه .(107)

ارزشهاى گرانقدر حجاب 

زن با حجاب و چادرى ، رضایت پروردگار را به دست مى آورد.

زن بد حجاب وبى حجاب سبب خشنودى شیطان مى شود.حجاب مواظبت از گل میباشد.جمال زن در جلال حجاب است .زن با حجاب ، نزد شوهر محبوبتر است .حجاب باعث آرامش روح است .حجاب نشانه عدم کمبود و عدم حقارت نفس است .حجاب ، باعث دوام بیشتر زندگى مى شود.اضطراب در زنان با حجاب ، نسبت به بد حجابها کمتر است .حجاب مصونیت است ، نه محدویت .حجاب و چادر، نشانه عفاف زن است .دختر با حجاب ، زودتر همسر مى یابد.حجاب ، ارزش زن را بالا مى برد.حجاب ، یعنى ، گسستن قیود اسارت نفس و رهایى از آن است .فساد و سقط جنین در با حجابها کمتر است .زن با حجاب ، مردان هرزه را در اهدافشان نا امید مى کند.حجاب نشان دهنده حیا و پاکى روح و روان زن است .زن با حجاب ، در تحصیل علم موفقتر است .حجاب و تقوا، آدمى را بهشتى مى کند.حجاب ، مانع ایجاد فرزندان نامشروع مى شود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی درمورد جنایتهاى خاندان پهلوى 19 ص

تحقیق و بررسی در مورد زندگینامه محمدرضا شاه پهلوی

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق و بررسی در مورد زندگینامه محمدرضا شاه پهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

زندگینامه محمدرضا شاه پهلوی

محمدرضا پهلوی (زادهٔ ۲۶ اکتبر ۱۹۱۹ در تهران- درگذشتهٔ ۲۷ ژوئیه ۱۹۸۰ در قاهره) از ۱۶ سپتامبر ۱۹۴۱ تا وقوع انقلاب ایران در ۱۱ فوریه ۱۹۷۹ پادشاه ایران بود. او با وقوع انقلاب برکنار شد و از این رو آخرین شاه نظام سلطنتی در ایران به حساب می‌آید. او صاحب عناوین «شاهنشاه» و «آریامهر» بود.

 

محمدرضا شاه

محمدرضا پهلوی (زادهٔ ۲۶ اکتبر ۱۹۱۹ در تهران- درگذشتهٔ ۲۷ ژوئیه ۱۹۸۰ در قاهره) از ۱۶ سپتامبر ۱۹۴۱ تا وقوع انقلاب ایران در ۱۱ فوریه ۱۹۷۹ پادشاه ایران بود. او با وقوع انقلاب برکنار شد و از این رو آخرین شاه نظام سلطنتی در ایران به حساب می‌آید. او صاحب عناوین «شاهنشاه» و «آریامهر» بود.

 

آغاز زندگی و دورهٔ کودکی

او در روز ۱ صفر ۱۳۳۸ (۲ عقرب ۱۲۹۸/‏۲۶ اکتبر ۱۹۱۹) در تهران به دنیا آمد. پدر او «رضاخان میرپنج سوادکوهی» (بعدها رضاشاه پهلوی) و مادرش تاج‌الملوک آیرملو (بعدها «ملکهٔ مادر») بود.

 

جوانی و ولیعهدی

پس از به سلطنت رسیدن پدرش به مقام ولیعهدی رسید. تحصیل را در مدرسه نظام آغاز کرد و از کودکی زبان فرانسه را نزد پرستار فرانسوی‌اش آموخت. در دوازده سالگی او را برای ادامه تحصیل به مدرسه شبانه‌روزی «لو روزه» (Le Rosey) نزدیک شهر لوزان در سوئیس فرستادند. در ۱۷ سالگی به ایران بازگشت و در دانشکده افسری تحصیل را ادامه داد. در سال ۱۳۱۸ با فوزیه خواهر ملک فاروق پادشاه مصر ازدواج کرد. حاصل این پیوند دختری به نام شهناز بود.

 

سال‌های آغاز سلطنت

در سال ۱۳۲۰ پس از اشغال ایران توسط نیروهای شوروی و بریتانیا، رضاشاه پهلوی از سلطنت برکنار و به جزیره موریس وسپس به افریقای جنوبی تبعید شد. بریتانیا ابتدا قصد داشت پسر محمدحسن میرزا نوه احمدشاه قاجار را که در انگلستان زندگی می‌کرد و افسر نیروی دریائی پادشاهی بریتانیا بود جانشین رضاشاه کند ولی وقتی معلوم شد که او فارسی نمی‌داند بالاخره با توافق شوروی محمدرضا پهلوی را به جای پدرش به سلطنت برگزیدند. محمدعلی فروغی، آخرین نخست‌وزیر رضا شاه، نخستین نخست‌وزیر محمدرضاشاه شد و نقش مهمی در انتقال سلطنت به او بر عهده داشت. در بهمن ۱۳۲۰ پیمان سه‌جانبه بین ایران، بریتانیا و شوروی امضا شد که در آن، از جمله، خروج متفقین بعد از پایان جنگ پیش‌بینی شده بود.

 

بعد از فروغی علی سهیلی نخست‌وزیر شد و پس از او احمد قوام (قوام‌السلطنه) به این مقام رسید. محمدرضاشاه و دربار او موافقتی با قوام نداشتند و سعی در برکناری او کردند. رویداد ۱۷ آذر ۱۳۲۱ به تحریک دربار و علیه نخست‌وزیری قوام ترتیب داده شد که طی آن عده‌ای در جلوی مجلس برای اعتراض به وضع نان جمع شدند و سپس به مدت دو روز مغازه‌ها را غارت کردند و به خانه قوام حمله کردند. محمدرضاشاه در این روزها از نداشتن اختیار شکایت داشت و سعی زیادی در تقویت ارتش و حفظ نفوذ خود بر آن می‌کرد. در این دوران شاه از طریق ستاد ارتش امور ارتش را زیر نفوذ داشت و وزیر جنگ با نظر شاه انتخاب می‌شد.

 

بعد از قوام دوباره سهیلی نخست‌وزیر شد. در همین دوران حزب توده که با استفاده از آزادی نسبی بعد از دیکتاتوری رضا شاه تشکیل شده بود به نیروی موثری در صحنه سیاسی ایران تبدیل می‌شد. پیروزی‌های ارتش سرخ شوروی در برابر آلمان و به‌خصوص پیروزی در نبرد استالینگراد محبوبیت حزب را در ایران افزایش داده بود.

 

در اسفند ۱۳۲۲ مجلس چهاردهم که تازه تشکیل شده بود به محمد ساعد (ساعدالوزاره) رأی تمایل داد و او نخست‌وزیر شد. در دوره او بود که درخواست امتیاز نفت شمال ایران از سوی شوروی مطرح شد. رد این در خواست از طرف دولت ساعد با مخالفت شدید حزب توده روبرو شد و در عین حال توجه مردم ایران را به مسئله نفت به دنبال داشت و دوره‌ای را آغاز کرد که به نهضت ملی شدن نفت ایران معروف است.

 

با استعفای ساعد مرتضی‌قلی بیات (سهام‌السلطان) نخست‌وزیر شد. در دوره نخست‌وزیری او بود که دکتر مصدق طرحی به مجلس داد که مذاکره درباره نفت را تا پایان اشغال ایران برای دولت ممنوع می‌کرد. بیات پس از مدتی با رای عدم اعتماد مجلس کنار رفت و در اردیبهشت ۱۳۲۴ ابراهیم حکیمی (حکیم‌الملک) نخست‌وزیر شد ولی به سرعت جای خود را به محسن صدر (صدرالاشراف) داد.

 

در دوره نخست‌وزیری صدر جنگ جهانی دوم به‌پایان رسید و نیروهای بریتانیا و امریکا طبق مفاد پیمان سه‌جانبه ایران را ترک کردند. اما نیروهای شوروی همچنان در ایران باقی ماندند. در شهریور ۱۳۲۴ فرقه دموکرات آذربایجان خواستار خودمختاری آذربایجان شد.

 

پس از صدر دوباره ابراهیم حکیمی چند ماهی نخست‌وزیر شد. در ۲۱ آذر ۱۳۲۴ دولت ملی آذربایجان رسما در تبریز اعلام موجودیت کرد و پیشه‌وری خود را نخست‌وزیر این دولت اعلام کرد.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد زندگینامه محمدرضا شاه پهلوی

دانلود تاریخ نگاری در دوره پهلوی 128ص

اختصاصی از کوشا فایل دانلود تاریخ نگاری در دوره پهلوی 128ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 


  قسمتی از محتوای متن 

تعداد صفحات : 128 صفحه

بخش اول کلیات « مختصری از تاریخ نگاری در ایران تا عصر پهلوی » نتیجه می گوید: «نخستین بار ایرانیان تاریخ را درک کردند و آن را به دورانهای مختلف تقسیم کردند» و هرودوت تاریخ خویش را چنین آغاز می کند: «به روایات ایرانیان بهترین تاریخ شناسان هستند….
».
غرض از نقل دو قول مذکور این بود که در آغاز، علم تاریخ در بیشتر کشورهای شرق و غرب، علمی ناشناخته بود و فقط در ایران وقایع روزانه در بار و رویدادهای کشور را در روزنامه ها، آیین نامه ها، خداینامه ها، تاج نامه ها، سالنامه ها و شاهنامه ها می نوشتند.
اما این بدان مفهوم نیست که در آن دوره، تاریخنگاری به مفهوم امروزین رواج داشته است، بلکه بر عکس در ایران عصر باستان تاریخنگاری اهمیت زیادی نداشت و حتی یک اثر تاریخی واقعی که متعلق به این دوره باشد در دست نیست.
اشپولر می گوید: «در میان نوشته های جوامع زردشتی بعد از اسلام و در میان آثار فارسیان هند(پناهندگان زردشتی سال 98/717) هیچ اثر واقعی تاریخی، چه از ریشه قبل از اسلامی و چه بعد از اسلامی دیده نمی شود.
» وی پس از ذکر تاریخچه ای از تاریخنگاری اعراب قبل و بعد از ظهور اسلام، نتیجه می گیرد که بنابر این در بان عربی نوعی تاریخنگاری وجود داشت که در زبان فارسی دیده نمی شده است و همین امر دلیلی بوده برای اینکه ایرانیان، آثار تاریخی شان را به زبان عربی بنویسند همچنانکه تاثیر زبان عربی در جهان اسلام و ضرورتی که ایرانیان برای حفظ تماس خودشان با دنیای عرب احساس می کردندن، می تواند دلایل دیگر این رویکرد در عرصه تاریخنگاری باشد.
درست است که شعر و تاریخ در اعراب، عمری دیرینه داشته ولی نوشته هرودوت، پدر تاریخ را که بی شک با تاریخ ایران و ملل مختلف آشنایی کامل داشته است را نیز نباید با بی اعتنایی برگزار کرد.
به هر حال با ورود اعراب به ایران نیز تاریخنگاری ایرانی دستخوش دگرگونی چدی نشد و رشدی کیفی نکرد.
با ظهور سلسله های ایرانی نژاد که گسترش زبان فارسی و تکامل فرهنگی را در پی داشت، تاریخنگاری ایرانی نیز ایجاد شد و تاریخ طبری در عصر سامانیان که یک «سلسله ایرانی نژاد» بود به فارسی ترجمه شد.
بلافاصله بعد از ترجمه تاریخ طبری به فارسی(در حدود سال 352/963) سلسله های ترک نژاد در اکثر ولایات ایران به حکومت رسیدند.
آنها که سرسپردگان مذهب تسنن به شمار می رفتند و ارثان فرهنگی سلسله های ایرانی نژاد شدند.
بزرگترین سلطان سلسله غزنوی یعنی سلطان محمود، حامی فردوسی و از جمله طرفتداران واقعی تسنن اسلامی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تاریخ نگاری در دوره پهلوی 128ص

دانلود تحقیق و بررسی در مورد رضاشاه پهلوی

اختصاصی از کوشا فایل دانلود تحقیق و بررسی در مورد رضاشاه پهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

رضاشاه پهلوی

 

رضاشاه پهلوی؛ در زمان سردار سپهی

رضا پهلوی، شاه ایران از ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ و بنیانگذار دودمان پهلوی بود[۱]

نام‌ها

رضاشاه در طول زندگی خود و حتی پس از آن به دلایل مختلف به نام‌هائی چند خوانده شده است. در جوانی به نام ناحیه‌ای که از آن برخاسته بود «رضا سوادکوهی» نامیده می‌شد.[3] با ورود به نظامی‌گری به «رضاخان» و سپس، با ذکر درجه نظامی‌اش، به «رضاخان میرپنج» شناخته شد. بعد از کودتای ۱۲۹۹ و به دست‌گرفتن وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا، او را «سردار سپه» می‌خواندند. پس از رسیدن به سلطنت و انتخاب نام خانوادگی پهلوی به «رضاشاه پهلوی» شناخته شد. در سال ۱۳۲۸ با تصویب مجلس شورای ملی به او لقب «کبیر» داده شد و از آن پس هوادارانش او را «رضاشاه کبیر» می‌خوانند.

زندگی

آغاز زندگی و جوانی

رضا در ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ (ربیع‌الاول ۱۲۹۵ هجری قمری) در روستای آلاشت از توابع سوادکوه مازندران زاده شد. پدرش عباسعلی، سرهنگ فوج سوادکوه، و مادرش زهرا (نوش‌آفرین) که جزو مهاجرین از قفقاز بود. پس از مرگ پدرش در چهل روزگی وی، با مادرش برای پیوستن به دایی خود به تهران آمد. در این سفر رضای نوزاد به شدت بیمار شد و حتی برای یک شب اورا مرده پنداشتند.[۲] و در محله سنگلج در فقر و تهیدستی زندگی کردند

خانواده

بریگاد قزاق

در سن ۱۲ سالگی توسط ابوالحسن خان سرتیپ (صمصام) از بستگان خود وارد فوج سوادکوه (از ابواجمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم) و تابین (سرباز) شد. سال ۱۳۱۳ هجری قمری پس از قتل ناصرالدین شاه قاجار، فوج سوادکوه برای حفاظت از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده می‌شود. وی در دوران خدمت در قزاقخانه به سرعت رشد کرد و در سال ۱۳۱۸ هجری قمری، به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی گروهان شصت تیر منصوب شد. گروهان شصت‌تیری که رضاشاه آینده به فرماندهی آن رسید نخستین گروهان شصت‌تیرانداز در ایران بود که در حصر تبریز نیز در دورهٔ استبداد کوچک همراه بود. در این دوره رضا شاه به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به رضا ماکسیم معروف شد.

بعد از فتح تهران در سال ۱۳۲۴ هجری قمری به همراه گروه محافظین عین‌الدوله که تبعید می‌شد، به فریمان اعزام شد. رضاخان نزد عین‌الدوله تقرب یافت و به آموختن خواندن و نوشتن ‌پرداخت.

در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورشها و قیامهای محلی به زنجان و اردبیل اعزام ‌شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.

گیلان

در سال ۱۲۹۹ خورشیدی برای شرکت در سرکوبی قیام میرزا کوچک‌خان جنگلی به گیلان اعزام شد.

[ویرایش] کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹

در نتیجه مذاکرات و هماهنگی‌های به عمل آمده بین سیدضیاءالدین طباطبایی (مدیر روزنامه رعد) و رضاخان، در روز سوم حوت(اسفند)، کودتای ۱۲۹۹ صورت گرفت و قوای قزاق وارد تهران شدند و ادارات دولتی و مراکز نظامی را اشغال کردند. نزدیک به صد تن از رجال، سرشناسان و روحانیون بازداشت و زندانی شدند. احمدشاه و محمدحسن میرزا (ولیعهد) به کاخ فرح‌آباد ‌گریختند و فتح‌الله خان سپهدار رشتی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق و بررسی در مورد رضاشاه پهلوی