کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق درباره میراثی از فلسفه باستان موسیقی کیهانی

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درباره میراثی از فلسفه باستان موسیقی کیهانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

میراثی از فلسفه باستان: موسیقی کیهانی

نویسنده: مریم پیردهقان

(عضو هیئت علمی سایت فلسفه نو)

هنرها رکن مهمی از حیات و فرهنگ آدمی هستند و از زمانی که نوع انسان خود را شناخت این واژه با تمام دلالت هایش در زندگی او به طور اساسی نقش آفرینی کرده است. هر کدام از این هنرها در طول حیات بشر بنا به ماهیتش یعنی این که توسط کدامیک از حواس ره به تجربه می برد، مسیر تکاملی خاص خود را پیموده و در نتیجه دارای زیباشناسی و فلسفه ی منحصر به خود شده است به طوری که در فلسفه ی مدرن هنر، هنرها به دلیل دریافت شدن از حس های مختلف، در ساحت های متفاوتی از هم تحلیل و هر کدام به نحوی جدا از دیگری درفهم و شعور ذاتی اثر دخیل دانسته می شوند. اما از گذشته های دور همواره کسانی بوده اند که با افکار و عقایدی خاص سعی در از بین بردن مرزها داشته اند و آرزوی تبدیل سطوح نامتجانس هستی به یکدیگر را جهت دستیابی به «جسم متعالی» و یا «کمال مطلوب» در سر می پرورانند به طوری که این تفکر در صورت اولیه ی خود آرزوی دانشی هم چون کیمیا را برای بشر به ارمغان آورد. این پدیده در وادی هنر نیز که در قرون گذشته پیوندی ناگسستنی با اعتقادات سنتی داشت به صورت دیگری رخ نمود که باعث به وجود آمدن سنتی غنی به نام رنگ – موسیقی شد. اما دادن جواب قطعی به این که آیا براستی می توان بین موسیقی و هنرهای بصری ارتباط خاصی برقرار کرد یا نه، دشواری خاصی ایجاد می کند و ما تنها در صورتی می توانیم به نحوی معنادار درباره این ارتباط سخن بگوییم که به جد تمام، بدانیم فرهنگ های گوناگون به چه صورت به این هم آمیختگی و یا دگردیسی هنری واکنش نشان داده اند، که البته در این مقاله سعی بر ریشه یابی این سنت و تاثیر فلسفه ی باستان در شکل گیری آن شده است.

سرچشمه ی اولیه این سنت مانند بسیاری از علوم و سنن دیگر، برگرفته از دنیای باستان و افکار حکیمان گذشته بود. اما به طور کلی، از ابتدا تا زوال، با وجود دارا بودن فلسفه ای عظیم، وابسته به فلسفه ای بزرگتر به شمار می آمد؛ فلسفه ای هستی شناختی که در آن همه ی چیزها و همه ی حس ها به یک، تبدیل، و برای رسیدن به کمال مطلوب، تفکر عرفانی «وحدت» در پیش گرفته می شد به طوری که این تفکر در پی یکی کردن تجربه های ذاتا متفاوت دیداری و شنیداری که درگاه های نخستین شعور انسانی دانسته می شدند بر آمد.در دنیای باستان نظریه فیثاغورس مبتنی بر فلسفه ی انتظام گیتی که اعتقاد به نظام موسیقیایی هفت سیاره بود راه را برای ارتباط بین کرات و نت ها و بعدها به دنبال آن رنگ ها و روزهای هفته که خود در تمدن های باستانی معلول کرات دانسته می شدند گشود. نکته ای که در ابتدا به عنوان سرچشمه ی ارتباط این عناصر ناهمگون بیان می شود عدد هفت است که برای ریشه یابی سنت رنگ – موسیقی ملزم به بررسی آن در دنیای باستان هستیم. اهمیت عدد هفت به واسطه ی نقل قولی که برای آشکار ساختن چیزی از سرچشمه های اهمیت آن مطرح شده، به بقراط در قرن پنجم پیش از میلاد نسبت داده می شود. او معتقد بود که عدد هفت، به دلیل فضایل اسرارآمیز خود، گرایش به موجود کردن تمام چیزها دارد، و آن را داروی زندگی و منشاءِ تمام تغییرات می دانست زیرا معتقد بود که ماه (moon)، مراحل اش را در هر هفت روز تغییر می دهد و این عدد بر تمام چیزهای زمینی اثر می گذارد. در کنار ربع های ماه، می شد سایر پدیده های طبیعی را نیز در دسته های هفت تایی طبقه بندی نمود. علاوه بر آن، این موضوع در وابستگیِ شباهت های ثانویه نیز در بسیاری از حوزه های ناهمگن همچون سطح های وجود، سیارات، عنصرها، مراحل زندگی انسان و درجات شناخت دیده می شد. هفت کره روشن، یعنی خورشید، ماه و پنج سیاره ای که با چشم غیرمسلح قابل مشاهده اند به این نظم های هفت تایی، یک اعتبار کیهانی آشکار می دادند. این اعتبار تا حدی، از منابع و متون هرمسی مشتق می شد که دربرگیرنده ی اسطوره ای از آفرینش بودند و یک نظام هستی نمادین را به تصویر می کشیدند. بر اساس این متون، انسان توسط یک ذهن یا خرد برتر آفریده شده بود و خصوصیات هفت سیاره را به منظور کنترل سرنوشت خود، بر روی زمین دریافت می کرد. هبوط انسان به واسطه ی سقوط او به درون تاریکی و قلمرو مادی صورت گرفت. این قلمرو از نیروهای طبیعت تبعیت می کرد و به وسیله سرنوشتی اداره می شد که در ستارگان نوشته شده بود. انسان برای فرار از حلقه ی فانی مجبور بود “به قلمرو سیارات نفوذ کند”. تنها به وسیله ی تشخیص این مساله، که بخشی از خرد الهی که در هر فرد گنجانده شده است، می شد تقدیر را تغییر داد و از رنج رهایی یافت و جان غیرفانی را آزاد نمود.

موسیقی سیارات، دارای یک زمینه ی باستانی بود. افلاطون تحت تاثیر فیثاغورس، در کتابش «تیمائوس» به شرح اسطوره ی آفرینش مهیجی در مورد روح جهان که طبق اصول موسیقایی آفریده شده بود، پرداخت. او هارمونی کیهانی خود را به صورت نسبت های ریاضیاتی مشابه بیان نمود که توجیه گر سبکی دیاتونیک بود و تار و پود جهان را از پایین به بالا پشتیبانی می کرد. قرن ها بعد یعنی قرن سوم میلادی سنت هیپولیتوس این جهان موزون را برای تایید برگزید و فاصله های موجود تا سیارات را طبق نسبت های موسیقایی محاسبه کرد و نماد دنیایی برساخته از ملودی را ایجاد نمود و روزهای آفرینش را با یک چنگ هفت زهی نشان داد. با این حال، علی رغم این که ارسطو به این طرحواره به عنوان یاوه ی فیثاغورثی می نگریست و بیان می کرد که در آسمان ها هیچ موسیقی کیهانی این چنینی را نمی توان شنید زیرا ارتعاشات صدا از کره های سیارات به قدری عظیم هستند که می توانند صخره های روی زمین را قطعه قطعه کنند، آن از هند تا دنیای اسلام و تا غرب اروپا گسترش یافت و مانند بسیاری از علوم دیگر که تفکر جادویی پیش زمینه ی تفکر عقلی به حساب می آید زمینه ساز تحولات بعد از خود به خصوص ارتباط صدا و رنگ، یا به طور کلی تر ارتباط موسیقی و نقاشی شد.

از طرف دیگر سیارات، در بسیاری از تمدن های اولیه، از تمدن چین گرفته تا بابل و مصر بطلمیوسی، دارای رنگ بودند. طرحواره های رنگی سیارات در متونی که مربوط به فلسفه ی طبیعت و ستاره شناسی بود، فهرست می شد و در کیمیاگری، طبابت، جادوگری و هنر کاربرد داشت. برخی از متون نیز نت های موسیقی را همانند رنگ ها، برای سیارات فهرست می کردند، اما معمولا در فصل های مختلف با آن به عنوان صفات غیرمرتبط برخورد می شد.

بعدها دیو کاسیوسِ تاریخ دان روش موسیقایی را برای ایجاد نام روزها به کار برد.نخستین مدرکی که حاکی از چگونگی نام گذاری روزهاست، برآمده از تصویری بر روی دیواری در شهر پمپی است. این سیستم را می توان به صورت یک ستاره ی پنج نقطه خلاصه نمود، همراه با سیاراتی که در نقطه های آن قرار داده شده اند. نظم سیارات، به این صورت تعریف می شود که ماه نزدیک ترین کره به زمین و زحل دورترین است. (این امر در این جا به وسیله ی یک پیکان قرمز که از نماد زمین در بالای مرکز شروع شده، بیان شده است). البته در قرن دوم پس از میلاد، بطلمیوس دراثر خود«الکساندریا»، این نظم را با یک سیستم نجومی که تا 1400 سال بعد سیستم غالب به شمار می رفت، تایید کرده بود. نت های موسیقی بعدها به این طرح اضافه شده اند تا طرحواره ی اولیه ی موسیقی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره میراثی از فلسفه باستان موسیقی کیهانی

مقاله درباره میراثی از فلسفه باستان موسیقی کیهانی

اختصاصی از کوشا فایل مقاله درباره میراثی از فلسفه باستان موسیقی کیهانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

میراثی از فلسفه باستان: موسیقی کیهانی

نویسنده: مریم پیردهقان

(عضو هیئت علمی سایت فلسفه نو)

هنرها رکن مهمی از حیات و فرهنگ آدمی هستند و از زمانی که نوع انسان خود را شناخت این واژه با تمام دلالت هایش در زندگی او به طور اساسی نقش آفرینی کرده است. هر کدام از این هنرها در طول حیات بشر بنا به ماهیتش یعنی این که توسط کدامیک از حواس ره به تجربه می برد، مسیر تکاملی خاص خود را پیموده و در نتیجه دارای زیباشناسی و فلسفه ی منحصر به خود شده است به طوری که در فلسفه ی مدرن هنر، هنرها به دلیل دریافت شدن از حس های مختلف، در ساحت های متفاوتی از هم تحلیل و هر کدام به نحوی جدا از دیگری درفهم و شعور ذاتی اثر دخیل دانسته می شوند. اما از گذشته های دور همواره کسانی بوده اند که با افکار و عقایدی خاص سعی در از بین بردن مرزها داشته اند و آرزوی تبدیل سطوح نامتجانس هستی به یکدیگر را جهت دستیابی به «جسم متعالی» و یا «کمال مطلوب» در سر می پرورانند به طوری که این تفکر در صورت اولیه ی خود آرزوی دانشی هم چون کیمیا را برای بشر به ارمغان آورد. این پدیده در وادی هنر نیز که در قرون گذشته پیوندی ناگسستنی با اعتقادات سنتی داشت به صورت دیگری رخ نمود که باعث به وجود آمدن سنتی غنی به نام رنگ – موسیقی شد. اما دادن جواب قطعی به این که آیا براستی می توان بین موسیقی و هنرهای بصری ارتباط خاصی برقرار کرد یا نه، دشواری خاصی ایجاد می کند و ما تنها در صورتی می توانیم به نحوی معنادار درباره این ارتباط سخن بگوییم که به جد تمام، بدانیم فرهنگ های گوناگون به چه صورت به این هم آمیختگی و یا دگردیسی هنری واکنش نشان داده اند، که البته در این مقاله سعی بر ریشه یابی این سنت و تاثیر فلسفه ی باستان در شکل گیری آن شده است.

سرچشمه ی اولیه این سنت مانند بسیاری از علوم و سنن دیگر، برگرفته از دنیای باستان و افکار حکیمان گذشته بود. اما به طور کلی، از ابتدا تا زوال، با وجود دارا بودن فلسفه ای عظیم، وابسته به فلسفه ای بزرگتر به شمار می آمد؛ فلسفه ای هستی شناختی که در آن همه ی چیزها و همه ی حس ها به یک، تبدیل، و برای رسیدن به کمال مطلوب، تفکر عرفانی «وحدت» در پیش گرفته می شد به طوری که این تفکر در پی یکی کردن تجربه های ذاتا متفاوت دیداری و شنیداری که درگاه های نخستین شعور انسانی دانسته می شدند بر آمد.در دنیای باستان نظریه فیثاغورس مبتنی بر فلسفه ی انتظام گیتی که اعتقاد به نظام موسیقیایی هفت سیاره بود راه را برای ارتباط بین کرات و نت ها و بعدها به دنبال آن رنگ ها و روزهای هفته که خود در تمدن های باستانی معلول کرات دانسته می شدند گشود. نکته ای که در ابتدا به عنوان سرچشمه ی ارتباط این عناصر ناهمگون بیان می شود عدد هفت است که برای ریشه یابی سنت رنگ – موسیقی ملزم به بررسی آن در دنیای باستان هستیم. اهمیت عدد هفت به واسطه ی نقل قولی که برای آشکار ساختن چیزی از سرچشمه های اهمیت آن مطرح شده، به بقراط در قرن پنجم پیش از میلاد نسبت داده می شود. او معتقد بود که عدد هفت، به دلیل فضایل اسرارآمیز خود، گرایش به موجود کردن تمام چیزها دارد، و آن را داروی زندگی و منشاءِ تمام تغییرات می دانست زیرا معتقد بود که ماه (moon)، مراحل اش را در هر هفت روز تغییر می دهد و این عدد بر تمام چیزهای زمینی اثر می گذارد. در کنار ربع های ماه، می شد سایر پدیده های طبیعی را نیز در دسته های هفت تایی طبقه بندی نمود. علاوه بر آن، این موضوع در وابستگیِ شباهت های ثانویه نیز در بسیاری از حوزه های ناهمگن همچون سطح های وجود، سیارات، عنصرها، مراحل زندگی انسان و درجات شناخت دیده می شد. هفت کره روشن، یعنی خورشید، ماه و پنج سیاره ای که با چشم غیرمسلح قابل مشاهده اند به این نظم های هفت تایی، یک اعتبار کیهانی آشکار می دادند. این اعتبار تا حدی، از منابع و متون هرمسی مشتق می شد که دربرگیرنده ی اسطوره ای از آفرینش بودند و یک نظام هستی نمادین را به تصویر می کشیدند. بر اساس این متون، انسان توسط یک ذهن یا خرد برتر آفریده شده بود و خصوصیات هفت سیاره را به منظور کنترل سرنوشت خود، بر روی زمین دریافت می کرد. هبوط انسان به واسطه ی سقوط او به درون تاریکی و قلمرو مادی صورت گرفت. این قلمرو از نیروهای طبیعت تبعیت می کرد و به وسیله سرنوشتی اداره می شد که در ستارگان نوشته شده بود. انسان برای فرار از حلقه ی فانی مجبور بود “به قلمرو سیارات نفوذ کند”. تنها به وسیله ی تشخیص این مساله، که بخشی از خرد الهی که در هر فرد گنجانده شده است، می شد تقدیر را تغییر داد و از رنج رهایی یافت و جان غیرفانی را آزاد نمود.

موسیقی سیارات، دارای یک زمینه ی باستانی بود. افلاطون تحت تاثیر فیثاغورس، در کتابش «تیمائوس» به شرح اسطوره ی آفرینش مهیجی در مورد روح جهان که طبق اصول موسیقایی آفریده شده بود، پرداخت. او هارمونی کیهانی خود را به صورت نسبت های ریاضیاتی مشابه بیان نمود که توجیه گر سبکی دیاتونیک بود و تار و پود جهان را از پایین به بالا پشتیبانی می کرد. قرن ها بعد یعنی قرن سوم میلادی سنت هیپولیتوس این جهان موزون را برای تایید برگزید و فاصله های موجود تا سیارات را طبق نسبت های موسیقایی محاسبه کرد و نماد دنیایی برساخته از ملودی را ایجاد نمود و روزهای آفرینش را با یک چنگ هفت زهی نشان داد. با این حال، علی رغم این که ارسطو به این طرحواره به عنوان یاوه ی فیثاغورثی می نگریست و بیان می کرد که در آسمان ها هیچ موسیقی کیهانی این چنینی را نمی توان شنید زیرا ارتعاشات صدا از کره های سیارات به قدری عظیم هستند که می توانند صخره های روی زمین را قطعه قطعه کنند، آن از هند تا دنیای اسلام و تا غرب اروپا گسترش یافت و مانند بسیاری از علوم دیگر که تفکر جادویی پیش زمینه ی تفکر عقلی به حساب می آید زمینه ساز تحولات بعد از خود به خصوص ارتباط صدا و رنگ، یا به طور کلی تر ارتباط موسیقی و نقاشی شد.

از طرف دیگر سیارات، در بسیاری از تمدن های اولیه، از تمدن چین گرفته تا بابل و مصر بطلمیوسی، دارای رنگ بودند. طرحواره های رنگی سیارات در متونی که مربوط به فلسفه ی طبیعت و ستاره شناسی بود، فهرست می شد و در کیمیاگری، طبابت، جادوگری و هنر کاربرد داشت. برخی از متون نیز نت های موسیقی را همانند رنگ ها، برای سیارات فهرست می کردند، اما معمولا در فصل های مختلف با آن به عنوان صفات غیرمرتبط برخورد می شد.

بعدها دیو کاسیوسِ تاریخ دان روش موسیقایی را برای ایجاد نام روزها به کار برد.نخستین مدرکی که حاکی از چگونگی نام گذاری روزهاست، برآمده از تصویری بر روی دیواری در شهر پمپی است. این سیستم را می توان به صورت یک ستاره ی پنج نقطه خلاصه نمود، همراه با سیاراتی که در نقطه های آن قرار داده شده اند. نظم سیارات، به این صورت تعریف می شود که ماه نزدیک ترین کره به زمین و زحل دورترین است. (این امر در این جا به وسیله ی یک پیکان قرمز که از نماد زمین در بالای مرکز شروع شده، بیان شده است). البته در قرن دوم پس از میلاد، بطلمیوس دراثر خود«الکساندریا»، این نظم را با یک سیستم نجومی که تا 1400 سال بعد سیستم غالب به شمار می رفت، تایید کرده بود. نت های موسیقی بعدها به این طرح اضافه شده اند تا طرحواره ی اولیه ی موسیقی


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره میراثی از فلسفه باستان موسیقی کیهانی

تحقیق درمورد اشعه ایکس

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درمورد اشعه ایکس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

اشعۀ ایکس کیهانی. منابعی از اشعۀ ایکس در جهان وجود دارند، ولی این اشعه ها در جو زمین جذب نمی شوند. با عصر ماهواره هاست که «اختر شناسی با اشعه ایکس « اختر شناسی با شاعه ایکس» آغاز به کار کرده است. اگر تا کنون 500 منبع ردیابیو نشانه گذاری شده است، پیش بینی می شود که این تعداد به طور قابل ملاحظه ای افزایش یابد.

برخی ستارگان منابعی برای تشعشع سنکروترون هستند، علت ذرات بارداری است که مسیرهایشان به توسط میدانهای مغناطیسی به حالت انحنا درامده است. سازو کار دیگر «اثر کامپتن وارونه»2 است: انرژی یک فوتون بر اثر برخورد با یک ذره، با سرعتی نزدیک به سرعت نور، زیاد می شود. ازسوی دیگر منابع پخشی شامل تشعشع حرارتی گازی است، که به علت دمای بسیار بالا ( K 106)ی آن، صدور اشعه ایکس تا قلمرو گسترش می یابد.

لیزر با اشعۀ ایکس. آزمایشهای متعددی انجام شده است؛ ولی دشواریهای دستیابی به لیزر، با کاستن طول موج، بسرعت زیاد می شود، و در آن لحظه، مسئله لاینحل باقی می ماند.

انواع مختلف پیداگرها را برای مطالعۀ خواص گوناگون اشعۀ ایکس به کار می برند، در حالی که همۀ توان یونندۀ این تشعشع منبعث و مشتقاز اتم خنثایی است، که بر اثر ضربه فوتون به یک یون مثبت و یک الکترون تجزیه می شود.

عکاسی

فوتونهای ایکس، مانند فوتونهای نورانی، دربرومور نقره نامیز عکاسی،مولد جوانه های هستند که تحت تاثیر داروی ظهور عکاسی، به دانه های ریز نقره،که فیلم را سیاه می کند، تبدیل می شود میزان سیاه شدگی فیلم متناسب با حاصلضرب شدت نوردر زمان نور است ، البته تا موقعی که به حد اشباع نرسیده باشد. روی فیلمی که زیاد در معرض تابش نور نباشد، تغییر ساه شدگی، تغییر شدت پرتوهای رسیده به نقاط مختلف را بیان می کند. مرغوبیت یک نا میز عکاسی در آن است که هم از قدرت تفکیک و جداسازی خیلی خوب برخوردار باشد.

اما روش عکاسی اشکالات و معایبی هم دارد: نخست ضعف حساسیت پوسته است.برای درک میزان این حساسیت می توان در نظر گرفت که: فیلم برای سیاه شدگی قابل استفاده ، باید در هر 2 m یک فوتون دریافت کند. برای افزایش حساسیت باید دانه ها درشت تر، ضخامت نامیز بیشتر و هر دو طرف فیلم آغشته به نامیز باشد.

2-اطاق یونش

تابه های اشعه ایکس از اتاقی که از یک گاز مانند آرگون یا کسنون پر شده، و از بین دو صفحه ، که یکی از انها به زیمن و دیگری به یک پتانسیل چند صد ولت متصل شده، می گذرد. هنگامی که میدان الکتریکی کافی باشد، تمام الکترونهایی که از اتمهای یونیده به بیرون جهیده اند، به توسط صفحه جذب می شوند و جریان یونش، که برقرار می شود، متناسب با تعداد فوتونهای جذب شده در گاز است ( به همین جهت ترجیح داده می شوداز گاز کسنون که برای اشعه ایکس قابلیت جذب آن کم است، استفاده شود).

این جزیان در حدود 8-10 تا Ao 12- 10 می باشد. این کمیت با پیشرفت تکنولوژی فعلی براحتی قابل اندازه گیری است.

اتاقک یونش، نخستین ابزار اندازه گیری شدت اشعه ایکس بوده است (Bargg ،1912)، اما در حال حاضر شمارگرهای حساستر و راحت تر با آن به رقابت برخاسته اند.

شمارگرهای فوتونها

شمارگرهای گایگر- مولر عبارت از استوانه ای به قطر 2 تا 3 سانتیمتر است، که یک رشته سیم بسیار نازک فلزی در طول محورش کشیده شده است. بین هر دو سر سیم اختلاف پتانسیل پیوسته ای از 1000 تا 1500 ولت برقرار شده است، رشته فلزی آنود یا قطب مثبت را تشکیل می دهد.شمارگر از گازی با فشار کم پر شده است (مثلا از مخلوط آرگون – متان با فشار


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد اشعه ایکس

دانلود جزوه درمان با انرژی های ماورایی و کیهانی

اختصاصی از کوشا فایل دانلود جزوه درمان با انرژی های ماورایی و کیهانی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود جزوه درمان با انرژی های ماورایی و کیهانی


دانلود جزوه درمان با انرژی های ماورایی و کیهانی

دانلود جزوه درمان با انرژی های ماورایی و کیهانی

 

 در این بخش که ۱۲ جزوه در زمینه درمان کیهانی و ماورایی به صورت جزوه کلاسی و با خودکار اب و قرمز به صورت دستنویس نوشته شده است

مطالب این جزوات به صورت آموزشی و کاملا کاربردی و مفید می باشد.از دوستانی که علاقمند در این زمینه  هستند این جزوات مطالب کاربردی برای آنان می باشد.

  فهرست مطالب جزوات آموزشی:

برای تسخیر ملوک روحانیه و سرکتابت,تصرف به علم تکعیب,آگاه شدن بر خطور مردم(فکر خوانی),طی الارض,راه رفتن روی اب,احکام رویا و خواب,انرژی ماورایی شامل(لباس,شانه زدن,کفش و جوراب تنگ,ساختمان ها,حضور در قبرستان,عشق به ائمه اطهار(ع),درمان معنوی,خواندن قرآن,درمان با طبیعت و گل و گیاه,فاتحه خواندن به موکلین خود,شفا از طریق فرشتگان,ارواح متعالی,استتار به هنگام خواب,بیمارستان ها و زندان ها و. . ,پرهیز از خرید وسایل دست دوم,پرهیز از تیمن و تبرک خوری,درمان از طریق درختان,درمان از طریق چشمه های جاری,درمان با فلزات,حمام افتاب(افتاب درمانی),باران,آدامس درمانی)

پیشگویی از طریق شاقول سحر آمیز ابن سینا,تاثیر از فاصله,جادوی عشق,قدرت خودتلقینی,رنگ درمانی,روش استاندارد برای فعال کردن انرژی چی,صدا درمانی

 

مشخصات محصول:

نام کتاب: درمان با انرژی های ماورایی و کیهانی

نوع فایل:پی دی اف و زیپ شده

حجم فایل:۳۳٫۵ مگا بایت

تعداد صفحات:۷۲ صفحه

قیمت کتاب: 2200 تومان

نحوه خرید: خرید آنلاین و دانلود


دانلود با لینک مستقیم

پایان نامه قید های آزمون رانش انتقال به سرخ کیهانی روی مدل های انرژی تاریک

اختصاصی از کوشا فایل پایان نامه قید های آزمون رانش انتقال به سرخ کیهانی روی مدل های انرژی تاریک دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه قید های آزمون رانش انتقال به سرخ کیهانی روی مدل های انرژی تاریک


پایان نامه قید های آزمون رانش انتقال به سرخ کیهانی روی مدل های انرژی تاریک

 

 

 

 


فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:83

پایان‌نامه کارشناسی ارشد در رشته فیزیک نظری
(کیهان شناسی)

فهرست مطالب:
فصل 1- مقدمه    7
1-1- علم نجوم    7
1-2- مشاهده از درون جو    8
1-2-1- رادیو تلسکوپ    9
1-3- کیهان شناسی    11
فصل 2- معرفی کوازارها و طیف حاصل از مشاهده آن ها    16
2-1- کوازارها    16
2-2- طیف کوازارها    17
2-3- طیف‌سنجی خط جذب کوازار    18
2-4- لیمان آلفا    21
2-5- جنگل لیمان آلفا    22
2-6- تبیین مشخصات خط جذب    26
2-6-1-چگالی ستون    26
2-6-2- عمق نوری    27
2-6-3 پهنای معادل خط جذب    28
2-6-4- تابع پهن شدگی    29
فصل 3- قانون هابل و انتقال به سرخ کیهانی    33
3-1- هابل، قانون هابل و انبساط جهان    33
3-2- ثابت هابل، درخشش و اندازه گیری فاصله ها    34
3-3- مقایسه انتقال به سرخ داپلر و انتقال به سرخ کیهانی    38
3-4- تغییر نسبیتی داپلر    39
3-5- انتقال به سرخ کیهانی    40
فصل 4- تغییرات انتقال به سرخ و دینامیک جنگل لیمان آلفا    43
4-1- سیگنال کاهش کیهانی    45
4-2- چالش جدید    46
4-3- حرکت عرضی لنز ها    47
4-4- اثر ابرهای لیمان آلفا بر رانش انتقال به سرخ مشاهده شده    49
4-5- سرعت لنزها    50
4-6- رانش انتقال به سرخ رویت شده    50
فصل 5- آزمایش انطباق مدل های انرژی تاریک و تحصیل روابط نظری محاسبه مستقیم انتقال به سرخ    55
5-1- آزمایش انطباق مدل های انرژی تاریک با تغییرات انتقال به سرخ    55
5-1-1- ماده تاریک ، انرژی تاریک و  مدل استاندارد کیهان شناسی   56
5-1-2- انرژی تاریک بصورت میدان های نرده ای    60
5-1-3- مدل های میدان کوئینتسنس و فانتوم    60
5-1-4- مدل کوئینتوم با دو میدان نرده ای    61
5-1-5- روش  تحلیل    62
5-1-6- نتایج    63
5-2- تحصیل روابط نظری محاسبه مستقیم انتقال به سرخ    65
فصل 6- نتیجه گیری    69
پیوست A – متریک FLRW  71
منابع  74

فهرست شکل‌ها
شکل 1-1-  تاریخ جهان..............................................................................................................................................................................13
شکل 2-1-  تابش کوازار با عبور از موانع و ابرهای میان کهکشانی بصورت جنگل لیمان آلفا و لیمان بتا دیده می شود ... 19
شکل 2-2-  طیف یک کوازار معمولی .................................................................................................................................................. 20
شکل 2-3-  قسمت های انبساط یافته جنگل لیمان آلفای طیف کوازار Q422+231 .........................................................  24
شکل 4-1-  نور از کوازار دور دست طول موج λ را گسیل می کند. نور گسیلی از جذب کننده های ................................. 50
شکل 5-1-   تغییرات سرعت بر حسب انتقال به سرخ ..................................................................................................................... 64
شکل 5-2-    تغییرات انتقال به سرخ بر حسب انتقال به سرخ ...................................................................................................... 65
شکل 5-3-   چگالی انرژی تاریک و ماده تاریک صورت تابعی از انتقال به سرخ  برای مدل های میدان نرده ای .............. 66

چکیده
شواهد قابل رویت از انبساط شتابدار جهان علاقه به بازسازی تاریخ انبساط را تشدید کرده است. یکی از روش هایی که در مطالعات سال های جاری برای بازسازی این تاریخ مورد توجه قرار گرفته، آزمون رانش زمانی انتقال به سرخ می باشد. اندازه‌گیری این رانش یک کاوش مستقیم در تاریخ انبساط فراهم می‌کند و پدیده جنگل لیمان آلفا به عنوان بهترین نامزد برای این آزمایش شناخته شده است.
در این رساله ابتدا به معرفی نجوم و ابزار مشاهده خواهیم پرداخت. در ادامه کوازارها و طیف مربوط به آن ها مورد بررسی قرار گرفته و پدیده جنگل لیمان آلفا معرفی شده و پارامتر های توصیف کننده آن توضیح داده خواهد شد. در فصل سوم به مبانی کیهان شناسی، مشاهدات هابل و پدیده انتقال به سرخ بصورت کامل پرداخته خواهد شد. تغییرات انتقال به سرخ، اثر آن بر طیف جنگل لیمان آلفا و اختلال وارد شده به علت حرکت ابرهای لیمان آلفا موضوع بحث فصل چهارم این رساله می باشد. نهایتاً در فصل پنجم، انطباق مدل های انرژی تاریک در برابر تغییرات انتقال به سرخ بررسی شده و نتایج بدست آمده مورد تحلیل قرار خواهند گرفت. سپس در بخش دوم این فصل روابط نظری تغییرات طول موج بر اثر تغییرات انتقال به سرخ مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

واژگان کلیدی: رانش زمانی انتقال به سرخ، جنگل لیمان آلفا، کوازار، انبساط شتاب دار جهان


دانلود با لینک مستقیم