کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق درباره پیامبر در قرآن 03 (خاتمیت پیامبر اعظم (ص) در قرآن )

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درباره پیامبر در قرآن 03 (خاتمیت پیامبر اعظم (ص) در قرآن ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره پیامبر در قرآن 03 (خاتمیت پیامبر اعظم (ص) در قرآن )


تحقیق درباره پیامبر در قرآن 03 (خاتمیت پیامبر اعظم (ص) در قرآن )

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

مقاله درباره بررسی خاتمیت پیامبر اعظم (ص) در قرآن

فرمت فایل :word ( قابل ویرایش) تعداد صفحات: 8 صفحه

کلمات کلیدی: مقاله درباره بررسی خاتمیت پیامبر اعظم (ص) در قرآن , بررسی خاتمیت پیامبر اعظم (ص) در قرآن , پیامبر اعظم (ص) در قرآن , مقاله درباره خاتمیت پیامبر اعظم (ص) در قرآن ,

شرح کوتاه دو خطی: این مقاله درباره بررسی خاتمیت پیامبر اعظم (ص) در قرآن می باشد.

قیمت :2000

یکی از سؤالات مهم در بحث نبوت پیامبر اعظم(ص) خاتمیت آن حضرت است که چرا ارسال رسل و انزال کتب با خاتمیت پیامبر (ص) و کتاب قرآن پایان می یابد . آیا این بدان معنا است که انسان از آموزه های وحیانی بی نیازگردیده یا اینکه دلایل عقلی و نقلی دیگری دارد که نوشتار حاضر در مقام پاسخ به این سؤال اساسی است . امید است مورد استفاده خوانندگان محترم قرار گیرد .

از گذشته تا کنون معمول بوده که برای جلو گیری از دسترسی دیگران به یک مکان یا محتوای یک  نامه ، در آن مکان با پاکت ، نامه را با ماده چسبنده ای می بستند و روی آن مهری می زدند که امروزه از آن تعبیر به « لاکومهر » می شود و برای گشودن آن ، حتماً باید مهر آن شیء چسبنده شکسته شود ، مهری را که براین گونه اشیاء می زنند « خاتم » می گویند و از آنجا که در گذشته گاهی  از گلهای سفت و چسبنده برای اینکار استفاده می کردند در بعضی از کتب معروف لغت درمعنای خاتم می خوانیم  « ما یوضع علی الطینه » چیزی که بر گل می زنند .

خاتم از ریشه « ختم » به معنی  « پایان » گرفته شده و از آنجا که مهر زدن در خاتمه و پایان قرار می گیرد ، نام « خاتم » براین ابزار نهاده شده است و به این علت به انگشتر ، خاتم می گویند که نقش مفر را معمولاً روی انگشتر می کندند و به وسیله انگشتر نامه ها را مهر می زدند ، لذا از جمله مسائلی که در حالات پیامبر (ص) و ائمه هدی (ع) و شخصیت های دیگرمطرح می شود  نقش خاتم آنهاست .

نقل شده است هنگامی که پیامبر گرامی اسلام تصمیم گرفت دعوت خود را گسترش دهد و به پادشاهان و سلاطین روی زمین نامه بنویسد ، دستور داد انگشتری برای آن حضرت ساختند که روی آن « محمد رسول الله » حک شده بود و نامه های خود را با آن مهر می کرد .با این  بیان به خوبی روشن می شود که خاتم گر چه امروز به انگشترتزئینی نیز اطلاق می شود ، ولی ریشه اصلی آن از ختم به معنی پایان ، گرفته شده است و در آن روزط به انگشتر هایی می گفتند که با آن  نامه ها را مهر می کردند .

بعلاوه این واژه در قرآن مجید در موارد متعددی به کار رفته و در همه جا به معنی پایان دادن و مهر نهادن است مانند : « الیوم نختم علی افواههم وتکلمنا ایدیهم » (یس /65) امروز- روز قیامت – مهر بر دهانشان می نهیم و دست های آنها با ما سخن می گویند » « ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه » ( بقره /7) خداوند بر دل ها و گوشهای آنها (منافقان ) مهر نهاده ( به گونه ای که هیچ حقیقتی در آن نفوذ نمی کند ) و بر چشمهای انها پرده است . »

خاتمیت رسول اکرم(ص) از نگاه قرآن

خاتمیت از امتیازات و ویژگی های رسول اکرم (ص) است ، قرآن کریم در این مورد می فرماید : « ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین و کان الله بکل شیء علیما »( احزاب 47 ) محمد پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست ؛ ولی رسول خدا و ختم کننده و آخرین پیامبران است ، و خداوند به همه چیز آگاه است .»

از آن چه گفته شد معلوم می شود کلمه « خاتم النبیین » به وضوح دلالت بر معنای خاتمیت دارد ، و هر گونه تفسیری غیر از این تفسیر برای آیه گفته شود مفهوم سبک و ناصحیحی پیدا خواهد کرد .  مانند این که بگوییم پیامبر اسلام (ص) انگشتر پیامبران بود یعنی زینت پیامبران محسوب می شد، روشن است که انگشتر یک ابزار ساده ای برای انسان است و هرگز در ردیف خود انسان نخواهد بود و اگر آیه را چنین تفسیر کنیم ، مقام پیامبر اسلام (ص) را فوق العاده تنزل داده ایم ، گذشته از این که با معنای لغوی نیز سازگارنیست . زیرا این واژه در 8 مورد از آیات قرآن به کار رفته و همه جا به معنای « پایان دادن و مهر نهادن » آمده است .

علاوه براین آیه ، شواهد دیگری نیز دلالت قطعی بر خاتمیت رسول الله (ص) دارد که صحیفه نبوت پیامبران به وسیله آن حضرت ، به پایان رسید . همان گونه که اشاره گردید « خاتم » به مهری اطلاق می شود که در پایان نوشته ها قرار می گیرد ، وقتی نویسنده هر آنچه لازم بود بیان داشت و مقاصد خود را عنوان کرد ، پایان نوشتار خود را مهر کرده ،


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره پیامبر در قرآن 03 (خاتمیت پیامبر اعظم (ص) در قرآن )

مدیریت اسلامی 03 ( ضرورت و مشروعیت رهبرى از دیدگاه امام على(ع))

اختصاصی از کوشا فایل مدیریت اسلامی 03 ( ضرورت و مشروعیت رهبرى از دیدگاه امام على(ع)) دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مدیریت اسلامی 03 ( ضرورت و مشروعیت رهبرى از دیدگاه امام على(ع))


مدیریت اسلامی 03 ( ضرورت و مشروعیت رهبرى از دیدگاه امام على(ع))

مدیریت اسلامی 03 ( ضرورت و مشروعیت رهبرى از دیدگاه امام على(ع))

سیداحمد خاتمى

"رهبرى" جایگاه برجسته اى در کلام امام على(ع) دارد و ابعاد مختلف این مسأله، در کلمات دُرَربار ایشان، تبیین شده است.

ضرورت رهبرى

اساسِ بحث از جایگاه رهبرى، ضرورت رهبرى براى جامعه است. بداهت این مسأله، آنچنان است که تشکیک در آن، تشکیک در امر بدیهى است.

عقل و شرع، اتّفاق دارند که هرج و مرج، محکوم است و سامان جامعه، تنها در سایه حکومت و رهبرى است.

مرحوم آیت الله نائینى، عدم رضاى شارع به اختلال نظام را، دلیل ثبوت نیابت فقها در عصر غیبت مى داند. او گفته است:

از جمله قطعیات مذهب ما طائفه امامیه، این است که در این عصر غیبت، على مغیبه السلام، آنچه از ولایات نوعیه را که عدم رضاى شارع مقدس به اهمال آن، حتى در این زمینه معلوم باشد، وظایف حسبیه نامیده و نیابت فقهاى عصر غیبت را در آن، قدر متیقن و ثابت دانستیم، حتى با عدم ثبوت نیابت عامّه در جمیع مناصب، و چون عدم رضاى شارع مقدس به اختلال نظام و ذهاب بیضه اسلام، بلکه اهمیت وظایفِ راجعه به حفظ و نظم ممالک اسلامیه از تمام امور حسبیه، از اوضح قطعیّات است، لهذا ثبوت نیابت فقها و نوّاب عام عصر غیبت در اقامه وظایف مذکوره، از قطعیات مذهب خواهد بود.

در این کلام، این فقیه بزرگ، با ارتکازى دانستن عدم رضاى شارع به اختلال نظام ـ که همان هرج و مرج است ـ ولایت فقیه را در عصر غیبت ثابت مى داند.

در عصر امام على(ع) خوارج نهروان، با برداشت نادرست از توحید، در صدد نفى حاکمیت امام على(ع) برآمدند، آنان، به استناد اینکه ولایت و حاکمیت، اختصاص به خدا دارد (لا حکم إلاّ لله) گفتند، امام، حقِّ حاکمیت ندارد.

حضرت، در برابر این انحراف گفت:

کلمةُ حقٍّ یراد بها باطلٌ! نعم إنَّهُ لا حکم إلاّ لله و لکن هؤلاء یقولون لا إمْرَةَ و إنَّهُ لابُدَّ للناس من أمیرٍ بّرٍ أوْ فاجرٍ یعمل فی إمرتِهِ المؤمن و یستمتع فیها الکافرُ و یُبَلَّغُ اللهُ فیها الأجل و یُجْمَعُ به الفَى ءُ و یقاتَل به العدُّو و تأمَنُ به السبلُ و یُؤْخَذُ بها للضعیفِ من القویّ، حتّى یستریح بّرٌ و یُستَراحُ من فاجرٍ.

این سخنِ حقّى است که از آن، اراده باطل شده است! آرى، حکم جز از آنِ خدا نیست، ولى این گروه مى گویند:

«اِمارت و حکومت، ویژه خداوند است و بس»،

و حال آنکه مردم، نیازمند امیر و حاکمى هستند، خواه نیکوکار یا بدکار، تا مؤمن، در سایه حکومت او به کار خویش پردازد و کافر، از زندگى خود بهره گیرد تا زمان هر یک به سر آید، و حقِّ بیت المالِ مسلمانان به دست او گرد آورده شود و به کمک او، با دشمنان مبارزه شده و جاده ها امن گردد و حقِّ ضعیف را از قوى بستاند، تا نیکوکار بیاساید و از شر بدکار آسوده ماند.

 

 

 

تعداد صفحات: 46


دانلود با لینک مستقیم