کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

پایان نامه بررسی جرم پولشویی از منظر حقوق افغانستان و اسناد بین المللی

اختصاصی از کوشا فایل پایان نامه بررسی جرم پولشویی از منظر حقوق افغانستان و اسناد بین المللی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی جرم پولشویی از منظر حقوق افغانستان و اسناد بین المللی


پایان نامه بررسی جرم پولشویی از منظر حقوق افغانستان و اسناد بین المللی

 

 

 

 

نام محصولپایان نامه بررسی جرم پولشویی از منظر حقوق افغانستان و اسناد بین المللی

 

فرمت : PDF

تعداد صفحات : 167

زبان : فارسی

سال گردآوری : 94

پایان نامه برای اخذ درجه کارشناسی ارشد          M.A

رشته :حقوق            

تعداد رفرنس : 55


دانلود با لینک مستقیم


مقدمه ‌ای بر جریان شناسی شعر معاصر افغانستان

اختصاصی از کوشا فایل مقدمه ‌ای بر جریان شناسی شعر معاصر افغانستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقدمه ‌ای بر جریان شناسی شعر معاصر افغانستان


مقدمه ‌ای بر جریان شناسی شعر معاصر افغانستان

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از متن اصلی :

«افغانستان پس از سقوط سلطنت نادرشاه و تأسیس کشور مستقل افغانی تحت حکومت احمد شاه درانی، به ایفای نقش دیرین خود که یکی از مراکز ادبیات فارسی و وسیله‌انتقال جریان‌های ادبی ماوراء النهر و هند اسلامی بود ادامه داد. پیش از دوره صفویان تعاملات ادبی میان ایران و هند، از طریق خراسان و افغانستان صورت می گرفت. تحولات بعدی، هم در افغانستان و هم در ایران پس از مرگ نادرشاه و طی قرون (نوزدهم / سیزدهم) باعث شد که تعاملات ادبی افغانستان با ایران به حداقل ممکن برسد و حتی قطع شود. ولی نقش افغانستان در انتقال فرهنگ و ادبیات، میان ماوراء النهر و هند تا حدود 1300 ش ادامه یافت»1

   قطع ارتباط جریان‌های ادبی ایران و سایر ممالک پارسی زبان در اوج رواج سبک هندی صورت گرفت و باعث شد که افغانستان و به تبع آن هند و ماوراء‌النهر از تحولات ادبی ایران در سال‌های بعد بی‌خبر مانده، به راه خویش ادامه دهند. به همین دلیل حرکت ظاهراً جدید شاعران ایرانی مانند مشتاق، شعله، صبا و . . . در جهت‌رهایی از سبک هندی و بازگشت به سبک‌های قدیم تأثیری در ممالک یاد شده نداشت. فرهیختگان افغانستان هم، به جهت آنکه برای تحصیل و کسب دانش به هند یا بخارا ـ که مرکز رواج سبک هندی بود ـ می‌رفتند در مراجعت به وطن همان سبک و شیوه را پیش می گرفتند به علاوه، سایة سنگین شاعر بزرگی همچون بیدل ـ که در افغانستان مقبولیت عام و تام داشت ـ اجازه نمی‌داد کسی در هواها و فضاهای تازه‌تر دم بزند. با این حال و علی‌رغم قابلیت‌های فراوان شعر پیشرفته بیدل برای گشودن راه‌ها و فضاهای جدید در شعر، این اتفاق در افغانستان نیفتاد و شاعران به تلاش برای تقلید هر چه بهتر از سبک بیدل اکتفا کردند. دلیل این امر شاید عدم تحول در شؤون زندگی و اطوار حیات در افغانستان باشد که نسبت به زمان بیدل تغییر محسوسی پیدا نکرده بود. به هر صورت بیدل‌گرایی و سبک هندی تا چند دهه پیش سبک غالب شعر در افغانستان بوده است و چندان بی‌راه نیست اگر بگوییم هنوز هم هست و در کسوتی جدید به حیات خویش، هم در افغانستان و هم در ایران ادامه می‌دهد. البته تلاش‌های فردی برای گریز از این سبک همیشه در افغانستان وجود داشته اما هیچگـاه تبـدیل به حرکـت و جریانی قدرتمند و فراگیر که سبک هندی را پس بزند نشده است. در گذشته شاعرانی مانند شرر کابلی، سید میر هراتی و بویژه واصل کابلی کوشیدند تا خود را از «عادت زمانه» دور سازند اما هیچگاه موفق به احیای سبک قدیم یا ایجاد جریانی جدید نشدند.2

   تقلید شاعران افغان از طوطیان هند همچنان ادامه داشت تا با یکی دو واسطه مانند غلام محمدخان طرزی و فرزندش محمد امین عندلیب در دوره عبد‌الرحمان خان و پسرش حبیب‌الله خان به شاعرانی مانند قاری عبدالله و پس از او ملک الشعرای بیتاب و دیگران رسید.3 مقارن با همین ایام، دوران بیداری افغانستان آغاز شد و تحت تأثیر این نهضت، شعر و ادبیات افغانستان دستخوش تغییر و دگرگونی گردید.

این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word در اختیار شما قرار می‌گیرد

تعداد صفحات : 23


دانلود با لینک مستقیم


دانلود کتاب نایاب آینه جهان نما چاپ سنگی و نایاب افغانستان چاپ 1318قمری

اختصاصی از کوشا فایل دانلود کتاب نایاب آینه جهان نما چاپ سنگی و نایاب افغانستان چاپ 1318قمری دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود کتاب نایاب آینه جهان نما چاپ سنگی و نایاب افغانستان چاپ 1318قمری


دانلود کتاب نایاب آینه جهان نما چاپ سنگی و نایاب افغانستان چاپ 1318قمری

کتاب حاضر منتخبی از کتاب " کلیله و دمنه یا انوار سهیلی " میباشد که به دستور امیر عبدالرحمان خان حاکم وقت در قرن ۱۳ و ۱۴ توسط " گل محمد درانی افغان " به تحریر در آمد که پس از ابتلا به بیماری وبا نگارش و چاپ آن توسط " حیدر علی خان احراری " ادامه یافت .


دانلود با لینک مستقیم

دانلود تحقیق بحران اشتغال در افغانستان

اختصاصی از کوشا فایل دانلود تحقیق بحران اشتغال در افغانستان دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق بحران اشتغال در افغانستان


دانلود تحقیق بحران اشتغال در افغانستان

 

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:50

فهرست مطالب:

بودا در افغانستان تخریب نشد، از شرم فرو ریخت. ۳
جایگاه افغانستان در ذهنیت مردم کره زمین ۳
جایگاه افغانستان در ذهنیت مردم ایران ۵
موضع جامعه جهانی در قبال افغانستان ۵
فاجعه افغانستان به روایت آمار ۶
افغانستان کشور بی تصویر ۱۰
تصویر تاریخی این کشور بی تصویر ۱۱
در افغانستان اقوام بزرگ عبارتند از : ۱۵
چرا سی در صد جامعه افغان  از افغانستان مهاجرت کرده است؟ ۱۷
فرهنگ افغانستان در مقابل مدرنیسم واکسینه شده است ۱۸
اوضاع جغرافیایی افغانستان و پیامدهای اقتصادی آن ۲۱
بازار خماری جهانی و نسبت آن با تولید مواد مخدر افغانستان ۲۹
مسأله مهاجرت و پیامدهای آن ۳۵
طالبان کیستند ؟ ۴۳
ملاعمر کیست؟ ۵۰
نقش سازمان های بین المللی در افغانستان ۵۳
زن افغان، زندانی‏ترین زن جهان ۵۴
خشونت افغان ۵۶
عاقبت جنگ در افغانستان ؟ ۵۷
حل بحران اشتغال ۶۰

چکیده:

چنانچه این مقاله را به طور کامل بخوانید حدود یک ساعت از وقت شما را خواهد گرفت. در همین یک ساعت، حداقل ۱۲ نفر دیگر در افغانستان از جنگ و گرسنگی می میرند و ۶۰ نفر دیگر از افغانستان آواره کشور های دیگر می شوند. این مقاله در توضیح علت این مرگ و آوارگی است. اگر این موضوع تلخ خیلی به زندگی شیرین شما مربوط نیست، از خواندن آن منصرف شوید.

جایگاه افغانستان در ذهنیت مردم کره زمین
در سال ۲۰۰۰ در جشنواره پوسان در کشور کره جنوبی حضور داشتم و در پاسخ این سؤال که فیلم بعدی تو درباره چیست، می گفتم: درباره افغانستان. و بلافاصله مورد این پرسش واقع می شدم که “افغانستان چیست؟”
چرا این چنین است؟ چرا تا این اندازه می تواند کشوری در جهان مهجور باشد که مردم یک کشور آسیایی مثل کره جنوبی حتی نام افغانستان را به عنوان یک کشور دیگر آسیایی نشنیده باشند؟ دلیل آن واضح است. افغانستان در جهان امروزه نقش مثبتی ندارد. نه به عنوان یک کشور اقتصادی که از طریق یکی از کالاهای آن به یاد آورده شود و نه به عنوان یک کشور صاحب علم که جهان را از دانش خود بهره‏مند کرده باشد و نه به عنوان یک کشور صاحب هنر که اسباب افتخاری شده باشد.
در امریکا، اروپا و خاورمیانه البته وضع فرق می کند و افغانستان به عنوان یک کشور خاص شناخته می شود. اما این خاص بودن نیز معنی مثبتی ندارد. آن ها که نام افغانستان را  می شناسند آن را بلافاصله با یکی از این کلمات به صورت تداعی ـ معانی به یاد می آورند. قاچاق مواد مخدر، بنیادگرایی اسلامی طالبان، جنگ با روسیه، جنگ داخلی طولانی.
در این تصویر ذهنی نه نشانی از صلح و ثبات است، نه نشانی از آبادانی، پس نه هیچ توریستی را رؤیای سفر می آورد و نه هیچ بازرگانی را طمع سود.
پس چرا نباید فراموش شود؟ تا آن جا که می توان در کتاب های لغت در مقابل کشور افغانستان نوشت : افغانستان کشوری تولید کننده مواد مخدر، با ملتی خشن و جنگجو و بنیادگرا، که زنان خود را زیر چادرهایی بدون منفذ پوشانده اند. به همه این ها اضافه کنید ” تخریب بزرگترین مجسمه بودای جهان” را در بامیان افغانستان، که اخیراً تأثر همه کره زمین را برانگیخت و تمام اهل فرهنگ و هنر را به دفاع از مجسمه بودای تخریب شده واداشت. اما چرا کسی بجز نماینده امور انسانی دبیرکل سازمان ملل از مرگ قریب الوقوع یک میلیون انسان در افغانستان به دلیل فقر مفرط ناشی از خشکسالی اظهار تأسف نکرد؟ چرا هیچ‏کس از دلایل این مرگ ومیر سخن نمی‏گوید؟ چرا فریاد بلند همگان برای تخریب “مجسمه بودا” ست، اما کوچکترین صدایی برای جلوگیری از مرگ انسان های گرسنه افغان بر نمی آید؟ آیا در جهان معاصر مجسمه ها از انسان ها عزیزترند؟
نگارنده به عنوان کسی که به درون افغانستان سفر کرده است و تصاویر واقعی تر و  زنده تری از این کشور و مردمش را به چشم دیده و همین طور به عنوان کسی که دو فیلم سینمایی را در فاصله سیزده سال درباره افغانستان ساخته است (اولی “بایسیکل ران” در سال ۱۳۶۶ و دومی ” سفر قندهار ” در سال ۱۳۷۹) و نیز به عنوان کسی که برای تحقیق دو فیلمی که ساخته، حدود ده هزار صفحه کتاب و اسناد گوناگون را مطالعه کرده است، تصویر متفاوتی از افغانستان با آنچه در ذهنیت مردم دنیاست سراغ دارد. تصویری پیچیده تر، متفاوت تر، غم انگیزتر و ای بسا مظلوم تر. تصویری که نیازمند توجه است تا فراموشی یا سرکوب. اما کجاست سعدیِ ” بنی آدم اعضای یکدیگرند ؟! ” تا بیهودگی نصب شعرش را بر سردر سازمان ملل ببیند.

جایگاه افغانستان در ذهنیت مردم ایران
تصور مردم ایران مبتنی است بر همان تصویری که مردم اروپا و امریکا و خاورمیانه از افغانستان دارند، البته از کمی نزدیکتر. کارگران ایرانی، مردم جنوب شهر تهران و اهالی شهرستان های کارگری ایران، افغان ها را دوست ندارند و آنها را رقبای کارگری خود می دانند و از طریق فشار به وزارت کار ایران خواستار بازگشت مهاجران افغان به داخل خاک افغانستان هستند. طبقه متوسط ایرانی معمولاً افغان ها را آدم های امینی می دانند که می توان، حداقل یکی از آنها را به عنوان آبدارچی یا خدمتکار درون دفتر کار خود گماشت. بسازبفروش ها، افغان ها را کارگران ساختمانی خوبی که بهتر از معادل ایرانی خود کار می کنند. و احیاناً مزد کمتری هم می‏گیرند، می دانند. مسئولین مبارزه با قاچاق مواد مخدر می دانند و راه حلی جز سرکوب قاچاقچیان و بیرون کردن همه افغان ها، برای فیصله دادن همیشگی به این مشکل پیشنهاد نمی کنند. پزشکان ایرانی آنها را علت شیوع برخی از بیماری هایی که پیش از این در ایران سابقه نداشت، از جمله سرماخوردگی افغانی می دانند و چون به جلوگیری از مهاجرت نمی توانند دل ببندند، راه حل را انجام واکسیناسیون از داخل افغانستان می دانند که در این زمینه موفق شدند برای جلوگیری از شیوع فلج اطفال، هزینه واکسیناسیون را برای ملت افغانستان نیز بپردازند.

موضع جامعه جهانی در قبال افغانستان
همیشه باید دید تیتر خبری ای که با نام هر کشوری قرینه است، چیست؟ تصویری که با اخبار در مورد هر کشوری به دنیا داده می شود ترکیبی است از واقعیات آن کشور و تصویری ـ تخیلی ـ تدوینی که قرار است مردم دنیا از جایی داشته باشند.  اگر قرار باشد کشورهایی از جهان به یک جایی طمع کنند، لازم است از قبل زمینه های خبری اش را بسازند. آنچه من دریافته ام این است که متأسفانه در افغانستان امروز چیز چندانی به جز خشخاش برای طمع کردن وجود ندارد. پس افغانستان در اخبار همیشگی دنیا سهم کمی دارد و قرار نیست مشکلی از آن به این زودی ها حل شود. افغانستان اگر مثل کویت صاحب نفت و مازاد درآمد نفتی بود، می شد سه روزه آن را توسط امریکا از عراق پس گرفت و هزینه حضور ارتش امریکا را هم از مازاد درآمد نفتی کویت برداشت. همچنان که تا دیروز که شوروی وجود داشت، افغان می توانست به عنوان جنگنده علیه بلوک شرق و با عنوان شاهد ظلم کمونیست ها در رسانه های غربی مورد توجه قرار گیرد اما پس از عقب نشینی شوروی از افغانستان و فروپاشی آن، چرا امریکا که مدعی حقوق بشر است، نه برای ریشه کن کردن فقر این همه انسان که در خطر مرگ از گرسنگی هستند، و نه برای ده میلیون زنی که از تحصیل و فعالیت اجتماعی محرومند، گامی جدی پیش نمی نهند؟
برای آنکه افغانستان چیزی برای طمع کردن و بهره بردن دنیای امروزی ندارد. افغانستان دختر زیبایی نیست که دل هزاران نفر عاشق را بلرزاند، متأسفانه افغانستان امروز بسان پیرزنی است که هرکه طمع نزدیک شدن به او را داشته باشد با محتضری روبرو خواهد شد و هزینه این محتضر را کسی که آن را روی دست خود یافته است می پردازد و می دانیم که روزگار ما روزگار سعدیِ ” بنی آدم اعضای یکدیگرند ” نیست.

فاجعه افغانستان به روایت آمار
در افغانستانِ دو دهه اخیر هیچ آمار علمی ای گرفته نشده و همه آمارها نسبی و تقریبی است. طبق این آمارها، جمعیت افغانستان بیست میلیون نفر (۱۹۹۲). در طی بیست سال گذشته از بدو اشغال شوروی تا امروز، حدود ۵/۲ میلیون نفر کشته شده یا مرده اند. دلایل این مرگ و میر و کشتار یا حملات نظامی بوده است، یا تلف شدن از گرسنگی و آوارگی یا کمبود تجهیزات پزشکی. به عبارتی دیگر هر سال صد و بیست و پنج هزار نفر و یا روزی حدود سیصد و چهل نفر و یا هر ساعت حداقل دوازده نفر. یعنی در بیست سال گذشته در افغانستان در هر پنج دقیقه یک نفر از این فاجعه مرده یا کشته شده است. در جهانی که وقتی تنها چندین نفر در زیردریایی شوروی در حال مرگ بودند، ماهواره ها اخبار لحظه به لحظه آن را منتشر می کردند، در جهانی که اخبار تخریب مجسمه بودا را لحظه به لحظه شنیدیم، هیچ کس از مرگ ملت افغان در هر پنج دقیقه یک نفر، در طول بیست سال گذشته سخن نگفت.
در مورد آوارگی افغان ها، رقم فاجعه از این هم فراتر رفته است. طبق آماری دقیق تر، آوارگان افغان “خارج از افغانستان” به ویژه در ایران و پاکستان به شش میلیون و سیصد هزار نفر رسید. چنان چه این رقم نیز بر سال و روز و ساعت و دقیقه تقسیم شود، طی بیست سال گذشته در هر یک دقیقه، یک نفر از کشور افغانستان آواره شده است. که البته این آمار شامل کسانی که هر روز در اثر حمله ها و جنگ های داخلی از شمال به جنوب یا از جنوب به شمال افغانستان می گریزند، نمی شود.
به یاد نمی آورم که در دو سه دهه اخیر ده درصد ملتی کشته شده باشند و سی درصد ملتی از کشورشان گریخته باشند و باز هم جهان این اندازه با آن بی تفاوت برخورد کرده باشد. رقم کشته شدگان و آوارگان ملت افغانستان بر اثر جنگ های مستمر داخلی و خارجی معادل کل جمعیت کشور فلسطین است، اما سهم هم دردی با این مردم حتی توسط ما ایرانیان به ده درصد از هم دردی با مردم فلسطین یا بوسنی هم نمی رسد. با آنکه مرز و زبان مشترکی با افغان ها داریم.


دانلود با لینک مستقیم