کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

شیخ نجم الدین رازی

اختصاصی از کوشا فایل شیخ نجم الدین رازی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

ابوالجناب احمد شیخ نجم الدین کبری خیوقی خوارزمی، عارف بزرگ ایرانی در قرن ششم و هفتم هجری، در سال 540هجری تولد یافته است.

در کودکی علوم مقدماتی را فرا گرفته و در کسب حدیث و علوم قرآنی و علوم باطن به سیاحت بلاد رفته و در نیشابور از ابوالمعالی فراوی، و در همدان از حافظ ابوالعلاء، و در اسکندریه از ابوطاهر سلفی حدیث شنیده است. عبدالعزیز بن هلال، ناصر بن منصور، شیخ سیف الدین باخرزی و دیگران از او حدیث روایت کرده اند. خرقه ارشاد از شیخ اسماعیل قصری گرفته و نسبت طریقت از طریق شیخ عمار یاسر بدلیسی یافته است.

به شیخ نجم الدین کبری لقب طامةالکبری و شیخ ولی تراش نیز داده اند.

شاگردان و خلفای شیخ نجم الدین کبری، از قبیل، شیخ فریدالدین عطار، باباکمال جندی، شیخ رضی الدین علی لالا، شیخ سعدالدین محمد حمویی، شیخ نجم الدین رازی، مجدالدین بغدادی و بهاء ولد از اعاظم طریقه کبراویه و بزرگان دیگر همه از اکابر طریقه ارشاد و تصوف میباشند.

سلسله کبراویه در قرن ششم و هفتم هجری قدرت روزافزون داشتند. و از این رو یا علت های دیگر، سلطان محمد خوارزمشاه با ایشان دشمنی فراوان داشت؛ تا آن جا که دستور داد تا شیخ مجدالدین بغدادی از بزرگان و خلیفگان و پیروان شیخ نجم الدین کبری را در جیحون انداختند. خود او نیز در ضمن حمله به خوارزم بدست لـشـکـر مـغـول به سال 618 هجری (در سن هفتاد و هشت سالگی) به شهادت رسید.

درباره قتل او نقل کرده اند که «چون چنگیزخان آوازه شیخ نجم الدین شنیده بود به وی پیغام فرستاد که من خوارزم را قتل عام خواهم کرد. آن بزرگ باید از میان ایشان بیرون رود و به ما پیوندد. شیخ رحمةالله علیه در جواب گفت که هفتاد سال با تلخ و شیرین روزگار در خوارزم با این طایفه بسر برده ام، اکنون که هنگام نزول بلاست اگر بگریزم از مروت دور باشد.»

تألیف های نجم الدین کبری بشرح زیر است:

رساله الخائف الهائم عن لومة اللائم، رساله فواتح الجمال و رساله منهاج السالکین سخنانم را در این مبحث کوتاه خلاصه می کنم ابتدا گزارشی مختصر درباره شرح حال و زندگانی نجم الدین رازی معروف به نجم دایه عرضه خواهم کرد؛ سپس درباره صحت انتساب این تفسیر به این مفسر و چند و چونهایی که در این باره بوده و تأثیرهایی که این تفسیر بر کتاب‏های تفسیری پس از خود گذاشته سخنانی به میان خواهد آمد و در پایان نیز اندکی درباره نگرش حاکم بر این تفسیر و آرای عرفانی نجم دایه در این تفسیر مطالبی عرضه خواهد شد.

نجم رازی از نویسندگان پرکار نیمه دوم قرن ششم و نیمه اول قرن هفتم هجری است و پرکار بودنش از این جهت است که هم به عربی و هم به فارسی کتاب نوشته است؛ یعنی هم در نثر تجربه‏های موفقی داشته و هم در نظم. یکی از کتاب‏های بسیار معروف او ـ که شاید نام او به واسطه این کتاب شناخته شده باشد ـ کتاب «مرصاد العباد من المبداء الی المعاد» است که یک دوره عرفان نظری به فارسی و به نثر روان و مرسل است. این کتاب سال هاست مورد توجه اهل تحقیق و مورد استناد در مباحث عرفانی بوده و به عنوان کتاب درسی در دانشگاه‏ها مورد استفاده بوده است.

کتاب دیگر نجم الدین که آن را به فارسی نگاشته «رساله عقل و عشق» است که به شکلی بسیار زیبا نزاع میان عقل و عشق را از آغاز پیدایش عقل و آغاز شکل‏گیری عشق در نهاد آدمی بررسی می‏کند و به نیکی از عهده آن بر آمده است. «مرموزات اسدی» نام دیگر اثر اوست که همه این کتابها چاپ شده و کتاب اخیر (مرموزات اسدی) را جناب آقای دکتر شفیعی کدکنی تصحیح کرده‏اند. «مرموزات اسدی» کتابی است در بیان مباحثی از عرفان عملی و نظری و اشعاری پراکنده نیز دارد. او همچنین دو کتاب به زبان عربی دارد یکی به نام «منارات السائرین» که به تازگی در کویت به چاپ رسیده است و آخرین کار ـ که خاتمه فعالیتهای پژوهشی او بوده است ـ همین تفسیری است که درباره آن سخن خواهیم گفت یعنی کتاب «بحرالحقایق و المعانی فی تفسیر سبع مثانی».

در ری به سال 618ـ617 هجری قمری حمله مغول رخ می‏دهد و مجبور به ترک دیار و خانمان خویش می‏شود و از راه اربیل به سوی عراق و از آنجا به شامات می‏گریزد. دو ـ سه سالی در شام قدیم زندگی می‏کند و برای دومین بار تحریری از مرصادالعباد خویش را به علاءالدوله علاءالدین کیقباد، پادشاه سلجوقی، هدیه می‏کند. نجم‏الدین نیمه دوم و تقریباً سی سال انتهایی عمر خود را در بغداد سپری می‏کند. مفسر تهرانی پس از حمله مغول در بغداد است و در کنجی خودخواسته نشسته و به نوشتن تفسیر قرآن و تأویلات خود بر قرآن مشغول است. متأسفانه کتابهای تاریخی و منابع و مآخذ ایرانی درباره این مفسر که بیشتر عمر خود را در آن سوی مرزها یعنی در بلاد عرب بوده است، ناقص است. یعنی ما برای به دست آوردن اطلاعاتی درباره او باید به منابع عربی رجوع کنیم. قدیمی‏ترین منابعی که از تاریخ اسلام برای دستیابی به اطلاعاتی درباره او به ما کمک می‏کند دو کتاب بسیار مهم در تاریخ اسلام است، یکی از شمس‏الدین ذهبی مفسر مشهور قرن هشتم که کتابی به نام «تاریخ الاسلام» دارد که چاپ آن چند سالی است که به اتمام رسیده و بیش از 53 جلد است و یکی دیگر کتاب «الوافی بالوفیات» نوشته صلاح الدین


دانلود با لینک مستقیم


شیخ نجم الدین رازی

تحقیق و بررسی در مورد خواجه شمس الدین محمد بن محمد حافظ شیرازی

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق و بررسی در مورد خواجه شمس الدین محمد بن محمد حافظ شیرازی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 41

 

خواجه محمد حافظ شیرازی

 

خواجه شمس الدین محمد بن محمد حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷-۷۹۲ هجری قمری)، شاعر و غزلسرای بزرگ قرن هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. در خصوص سال دقیق ولادت او بین مورخین و حافظ شناسان اختلاف نظر است. دکتر ذبیح الله صفا ولادت او را در ۷۲۷ (تاریخ ادبیات ایران) و دکتر قاسم غنی آن را در ۷۱۷ (تاریخ عصر حافظ) می‌دانند. برخی دیگر از محققین همانند علامه دهخدا بر اساس قطعه ای از حافظ ولادت او را قبل از این سال‌ها و حدود ۷۱۰ هجری قمری تخمین می‌زند(لغتنامه دهخدا، مدخل حافظ). آنچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری قمری و بعد از ۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بین ۷۲۰ تا ۷۲۹ روی داده‌است.

سال وفات او به نظر اغلب مورخین و ادیبان ۷۹۲ هجری قمری می‌باشد. (از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی(متولد ۷۷۷ ه.ق.) که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تالیف جامی(متولد ۸۱۷ ه.ق.) صراحتاً این تاریخ به عنوان سال وفات خواجه قید شده‌است). مولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز وفات یافته‌است.

نزدیک به یک قرن پیش از تولّد او (یعنی در سال ۶۳۸ ه‌ق - ۱۲۴۰ م) محی‌الدّین عربی دیده از جهان فروپوشیده بود، و ۵۰ سال قبل ازآن (یعنی در سال ۶۷۲ ه‌ق - ۱۲۷۳ م) مولانا جلال‌الدّین محمد بلخی (رومی) درگذشته بود.

بسیاری حافظ شیرازی را بزرگترین شاعر ایرانی تمام دورانها می‌دانند. اشعار حافظ را غزل می‌گویند و بن‌مایه غالب غزلیات او عشق است.

حافظ به همراه سعدی، فردوسی و مولانا چهار رکن اصلی شعر و ادبیات فارسی را شکل داده‌اند

بلبل از فیض گل آموخت سخن، ورنه نبود

     

این‌همه قول و غزل تعبیه در منقارش (حافظ)

حافظ را در زمرهٔ چیره‌دست‌ترین استادان غزل‌سرایی در زبان فارسی دانسته‌اند (صفحهٔ ۲۲۴ Arthur Arberry) موضوع غزل وصف معشوق، می، و مغازله‌است و غزل‌سرایی را باید هنری دانست ادبی، که درخور سرود و غنا و ترانه پردازی‌ست.

با آنکه حافظ غزل عارفانهٔ مولانا و غزل عاشقانهٔ سعدی را پیوند زده‌است، نوآوری اصلی به‌سبب تک بیت‌های درخشان، مستقل، وخوش‌مضمون فراوانی ست که ایجاد کرده‌است. استقلالی که حافظ از این راه به غزل داده به میزان زیادی از ساختار سوره‌های قرآن تأثیر گرفته‌است، که آن را انقلابی در آفرینش اینگونه شعر دانسته‌اند (صفحهٔ ۳۴ حافظ‌نامه، شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ، بخش اوّل.)

حافظ و پیشینیان

یکی از باب‌های عمده در حافظ‌شناسی مطالعهٔ کمّی و کیفی میزان، گستره، مدل، و ابعاد تأثیر پیشینیان و هم‌عصران بر هنر و سخن اوست. این نوع پژوهش را از دو دیدگاه عمده دنبال کرده‌اند: یکی از منظر استقلال، یگانگی، بی نظیری، و منحصربه‌فرد بودن حافظ و اینکه در چه مواردی او اینگونه‌است. دوّم از دیدگاه تشابهات و همانندی‌های آشکار و نهانی که مابین اشعار حافظ و دیگران وجود دارد.

از نظر یکتا بودن، هر چند حافظ قالب‌های شعری استادان پیش از خودش و شاعران معاصرش همچون خاقانی، نظامی، سنایی، عطار، مولوی، عراقی، سعدی، امیر خسرو، خواجوی کرمانی، و سلمان ساوجی را پیش چشم داشته، زبان شعری، سبک و شیوهٔ هنری، و نیز اوج و والایی پیام‌ها و اندیشه‌های


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد خواجه شمس الدین محمد بن محمد حافظ شیرازی

تحقیق در مورد کمال الدین بهزاد

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق در مورد کمال الدین بهزاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

کمال الدین بهزاد

کمال الدین بهزاد نقاش مینیاتورساز ایرانی قرن دهم هجری است، که با نوآوریهای خود دگرگونیهایی در شیوه مینیاتورسازی ایران پدید آورد. تاریخ تولد و وفاتش به درستی معلوم نیست. در هرات به دنیا آمد. در کودکی پدر و مادرش را از دست داد. نوشته اند امیر روح الله معروف به میرک خراسانی، نقاش و کتابدار سلطان حسین بایِقِرا، پادشاه تیموری (سلطنت 911-873 هـ ق)، پرورش او را به عهده گرفت. در چنین محیطی کمال الدین به هنر علاقه مند شد. نخست مشق خط آموخت. سپس به فراگیری تذهیب پرداخت و نقاشی را نزد استادش میرک خراسانی آموخت. گفته شده است که او از پیرسید احمد تبریزی نیز که با نقاشی چین آشنا بود، درس نقاشی گرفت. در آن دوران، دربار سلطان حسین بایقرا مرکز ادب، هنر و علم بود. هنرمندی بهزاد توجه سلطان و وزیر ادب دوست او، امیر علیشیرنوایی، را جلب کرد و بهزاد به ریاست کتابخانه سلطان حسین گماشته شد.

بهزاد پس از برافتادن سلسله تیموریان خراسان، به دست شیبک خان ازبک، باز هم در هرات ماند. پس از غلبه شاه اسماعیل صفوی بر ازبکان، همراه او به تبریز رفت و به ریاست کتابخانه شاهی منصوب شد (928 هـ ق). بهزاد تا پایان عمر در تبریز ماند و به نقاشی و آموزش مینیاتور پرداخت و در همانجا درگذشت.

از بهزاد آثار گوناگونی بر جای مانده است. از نخستین آثارش تصویری از امیر علیشیرنوایی در باغ است. شش تصویر برای نسخه ای از بوستان سعدی که در کتابخانه قاهره، پایتخت مصر، نگهداری می شود و همچنین تصویرهای خمسه نظامی، که در موزه بریتانیایی است، از آثار معروف او هستند. او چهره سلطان حسین بایقرا، شیبک خان ازبک، شاه تهماسب صفوی و بعضی از شخصیتهای تاریخی گذشته، مانند سلطان محمد خوارزمشاه (فوت 617 هـ ق)، را تصویر کرده است.

بهزاد در انتخاب و ترکیب رنگها و به کاربردن آنها دقت و مهارت بسیار داشت. او رنگهای سرد، مانند سبز و آبی را، برای تصویر محیط خانه و رنگهای گرم، چون زرد ونارنجی را، برای تصویر کوچه و بازار به کار می برد. تناسب تک تک اجزای تصویر با مجموعه آن از ویژگیهای کار بهزاد است. او به تصویر کردن انسان و زندگی او توجه ویژه ای داشت و توانست حالات روحی را به خوبی در چهره ها نشان بدهد. بسیاری از آثار بهزاد از زندگی روزمره مردم الهام گرفته است، از نمونه های این نوع نقاشی او دو تابلوی گدا سیه چرده و مرد توانگر و روستاییان در کشتزارهاست و همچنین او صحنه هایی از مجلس درس و بحث و عبادت در مسجد تصویر کرده است.

بهزاد برجسته ترین استاد نقاش عصر خود بود. او تحولی در شیوه مینیاتورسازی به وجود آورد. سنت نقاشی خراسان قدیم (مکتب هرات) را به تبریز منتقل کرد. بهزاد شاگردان برجسته ای چون آقامیرک، سلطان محمد عراقی و میرمصور اصفهانی را تربیت کرد. شیوه کار او بر نقاشان و تصویرگران دوره های بعد تاثیر گذاشت. نقاشان هراتی سبک او را در بخارا رواج دادند. مهاجرت بعضی از نقاشان هراتی به هند نیز سبب گسترش سبک او در این سرزمین شد. بعضی از کارهای بهزاد بدون امضاست، از این رو بسیاری از آثاری که کار او شمرده می شوند اثر کسانی است که از شیوه او تقلید کرده اند. در نتیه تنها با تشخیص سبک بهزاد از دیگران می توان نقاشیهای او را بازشناخت.

بعضی از آثار بهزاد در موزه ها و کتابخانه هایی چون کتابخانه موزه گلستان، کتابخانه قاهره در مصر، موزه بریتانیایی در لندن، موزه لوور در پاریس، و موزه سن پطرزبورگ در روسیه نگهداری می شوند.

منابع و مآخذ:

نام کتاب: فرهنگنامه کودکان و نوجوانان جلد هفتم «ب- پ»

پدید آورنده: شورای کتاب کودک

ناشر: شرکت تهیه و نشر فرهنگنامه کودکان و نوجوانان

چاپ: 1380


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد کمال الدین بهزاد

دانلود مقاله کامل درباره نگاهی به زندگی مولانا جلال الدین محمد بلخی

اختصاصی از کوشا فایل دانلود مقاله کامل درباره نگاهی به زندگی مولانا جلال الدین محمد بلخی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

نگاهی به زندگی مولانا جلال الدین محمد بلخی

نفس عارفی،نفس حماسی،عشق شورانگیزی متمایز از هر عشقی؛سرشته در وجود کسی،که از هر سویش همه چیز و همه اشیاء به ناگهان به رقص و ترنم در می آید؛همه چیزی که از او زنده گی میافت،و به همه چیز جهان نیرو و شکوه میبخشید و بعد آنرا در پای معبود می ریخت؛به هر چیزی که دست می زد اسم پیدا می کرد و به هر چیزی که به زبان می آورد،شعر- چکامه و چامه می شد،که چنین ویژگی را می توان در شخصیت و روح مولانا یا خداوندگار بلخ در یافت .

مولانا جلال الدین محمد بلخی که به تاریخ ششم ربیع الاول 604 هـ .ق در شهر بلخ پا به عرصه وجود گذاشت،مگر در زادگاهش همه روزگاران زنده گی خود را بسر نبرد.هنوز سیزده سال از بهار زنده گی اش سپری نشده بود،پدرش بهاالدین مشهور به بهاولد رخت کوچیدن از میهن را به دوش بربست .پهن شدن فساد اخلاقی،سیاسی در دستگاه حکومت محمدخوارزمشاه تیره گی مناسبات بهاولد با خوارزمشاه،گسترش بسترهای داغ تشنج اجتماعی – سیاسی که به هویدا شدن وضع در جهت یورش مغولان منجرشد،پدر مولانا را به هجرت واداشت .در نیمه راه هجرت بهاولد را باشیخ فریدالدین عطار اتفاق افتاد.درین برخورد او کتاب " اسرارنامه" خود را به مولانا هدیه داد و بهاولد را به تفاول از پسرش گفت :(( زود باشد که این پسر تو آتش در سوختگان عالم زند.)) گویی که دیگر سرنوشت مولانا را از همان آستانه جوانی اش به پیش گویی گرفته باشد.اما پدر مولانا و خانواده اش با بسر بردن سالهای چندی در شهرهای متعدد،رخت اقامت همیشگی را در شهر قونیه به سال 626 هـ .ق بگسترد و همانجا پدرش نیز زنده گی را بدرود گفت . پس از درگذشت بهاولد،مولانا مسولیت ارشاد تدریس و مدرسهء پدر را بدوش گرفت و در ضمن با آموزش و فراگیری دانش متداول آن عصر از فقه،حدیث،تفسیر،زبان،فلسفه اسلامی و یونانی،حساب،منطق،فزیک،متافزیک و فلسفه اخلاقی با پیمودن برق آسای آن به یک آموزگار،دانشمند و اندیشور بزرگ دست یازید به گفته خودش :(( من تحصیل ها کردم،در علوم رنجها بردم- که نزد من فضلا و محققان و زبرگان و نغول اندیشان آیند تا برایشان چیزهای نفیس و غریب و رفیق عرض کنم.))چندی بعد سیدبرهان الدین ترمذی از یاران پدرش به دیدار خانواده مولانا می شتابد.مولانا از دیدار با آن برای کسب آموزش سود برده و به جامهء تصوف رو می آورد و با پیمودن کامل سیرسلوک تصوف به پیشوایی و رهبری این اهل طریقت دست می یازد.ترمذی همچنان مولانا را برای تحصیل به حلب و دمشق می فرستد و در آنجا مدت هفت سال به آموزش و فراگیری دانش می پردازد.پس از برگشت به قونیه،به عنوان یک مرد بلیغ،فصیح و آموزگار ارشد به تعالیم آموخته ها و اندیشه های خود می پردازد.به گفته پسرش :((درین آوان شمار مریدان مولانا بیش از ده هزار نفر می رسید که درین حلقه،درباریان و اعضای خانواده حکومت سلجوقی نیز شامل بودند.در بیست وششم جمادی الاخر 642 برحسب اتفاق مولانا با شمس الدین محمد تبریزی برمی خورد و این برخورد همان سرآغاز انقلاب بزرگ در روح و اندیشه مولاناست و همان اخگری که آتش در سوختگان عالم زد.خلوت نشینی و تبادل افکار با شمس تبریزی مولانا را از زاهد سجاده نشین به سردسته بزم باده جویان دگرگون کرد .

روزی شمس از مولانا پرسید:" غرض از مجاهدت ریاضت و تکرار و دانستن علم چیست؟مولانا گفت :روش سنت و آداب شریعت .شمس گفت : اینها همه از روی ظاهر است .مولانا گفت : ورای این چیست ؟ شمس گفت : علم آنست که به معلومی رسی .برخورد و روابط مولانا با شمس تبریزی بازتاب ناگواری بر خانواده و به ویژه بر مریدان اش بجا گذاشته،بسیاری از مریدانش از او پیوند خود را گسستند و بر او سرزنشها و نکوهشها فرستادند.شمس تبریزی چنان هنایش ژرف بر هستی معنوی مولانا بجاگذاشت که به آفرینش بزرگترین آثار ادبی _ فلسفی عرفانی جهان پرداخت و از مولانای متصوف به یک مولانای شاعر سترگ که در همه حالش شاعر بود،درست کرد.شاعری که در شعراش تصاویر به اوج بالندگی می رسد و انتخاب واژه ها و یا شیء که برای برخی از شاعران مهم است،برای او ارزش نداشت و همه چیز را شعری ساخت و روح عارفانه و حماسی خود را در کالبد اشعار می سپوخت و در سرودن شعر آهنگین خود هیچگاه زور نزده و در تصنع الفاظ،قواعد و آرایش زبان نپرداخته است و برای وانمود سازی قدرت تخیل خود زمانها و مکانهای مختلف را درهم آمیخته و حضور امروزی یا همیشگی به آن میداد.مولانا با داشتن شور و شعف و عشق بزرگ و بر اثر شناخت،ارتباط و دلبستگی به شمس تبریزی از سال 642 هـ.ق به سرایش شعر پرداخت،و با موسیقی و سماع که در شعرش بازتاب دارد،الفت ناگسستنی پیدا کرد.

مولانا از طریق سمبولها،علامات و اشارات دنیای کثرت؛ راه را بسوی تصویر بزرگ یعنی حقیقت وجود حق می گشاید که از دید عرفانی مولانا؛وحدت وجود حق با تمام جهات خدایی نه داخل در اشیاء و نه برون از آن بلکه از جهت فعل در اشیاء و از جهت ذات برون از اشیاء است .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره نگاهی به زندگی مولانا جلال الدین محمد بلخی

مقاله زندگینامه ابوالفضل عبدالرزاق کاشانی ملقب به کمال الدین

اختصاصی از کوشا فایل مقاله زندگینامه ابوالفضل عبدالرزاق کاشانی ملقب به کمال الدین دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله زندگینامه ابوالفضل عبدالرزاق کاشانی ملقب به کمال الدین


مقاله زندگینامه ابوالفضل عبدالرزاق کاشانی ملقب به کمال الدین

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:73

فهرست مطالب:

نام ونسب کاشانی ۵
آغاز ، حیات وانجام کاشانی ۷
کاشانی و آموخته ها ۹
مشایخ و همعصران او ۹
طریقه آشنایی کاشانی با مکتب ابن عربی ۱۲
جایگاه کاشانی در تصرف ۱۳
کاشانی از منظردیگران ۱۵
عقیده و مذهب کاشانی ۱۵
مقدمات بحث ۱۶
تشیع کاشانی از منظر کاشانی ۱۷
حضرت امیر(ع) واهل بیت در تأویلات ۱۷
حضرت امیر ۱۹
رفع شبهات ۲۴
نقد حدیث اول ۲۵
نقد حدیث دوم ۲۷
حضرت مهدی (عج) ۲۸
آراء و عقاید کاشانی ۳۲
بحث جبر و اختیار ۳۳
رجعت ۳۴
شفاعت ۳۵
عصمت ۳۶
عینیت صفات بالذات ۳۶
آثار کاشانی ۳۸
الف: کتب ۳۸
رسائل فارسی ۴۰
رسائل عربی ۴۱
دیوان کاشانی ۴۲
دلایل انتساب تأویلات به کاشانی ۴۲
مقدمه ای در تفسیر وتأویل ۴۷
در لغت تفسیر ۴۸
تفسیر در اصطلاح ۴۹
تأویل در لغت ۵۱
تأویل در اصطلاح ۵۳
تاریخچه ای گذرا بر تأویل و گروههای تأویل ۵۴
تأویل عرفانی و وجوه تمایز آن ازدیگر تأویلات ۵۵
انواع تأویل عرفانی (تفسیر عرفانی) ۵۶
تأویل نامه های ۵۸
اصطلاحات موجود در مورد نگاشته‌های عرفا پیرامون قرآن ۵۹
ب :اصطلاحات مخصوص به حوزه تأویل عرفانی ۶۰
تأویل عرفانی ۶۰
مبانی تأویل عرفانی ۶۱
الف : مبانی تأویل درقرآن ۶۱
مبانی تأویل از منظرحدیث ۶۲
مبانی اختصاصی تأویل عرفانی ۶۳
۱- مبانی جامعه شناسی تأویل ۶۳
مبنای زبان شناختی تأویل ۶۴
مبانی نظری تأویل عرفانی ۶۵
مبانی عملی تأویل عرفانی ۶۶
مبانی تأویل عرفانی از دیدگاه ملا عبدالرزاق ۶۸
ملاکهای تأویل عرفانی از دیدگاه کاشانی ۷۱
معرفی اجمالی کتاب <تأویلات القرآن الکریم> 72

 

چکیده:

نام ونسب کاشانی:

اهل کاشان است، نامش عبدالرزاق، کنیه‌اش ابوالفضل و ملقب به کمال‌الدین می‌باشد، پدرش نیزبا لقب جمال‌الدین و کنیه ابوالغنائم مشهور است.

تاریخ زندگی جناب عبدالرزاق بخاطر همزمانی و شباهتهای اسمی با سه عالم برجسته دیگر- دونفر هم نام ودیگری همشهری – دچار ابهامات و تناقضات زیادی گردیده است تا جائیکه از کنیه او گرفته تا محل زندگانی، نام پدر و آثار او را تحت الشعاع خود قرار می دهد. این سه که به ترتیب عبارتند از:

۱- کمال الدین عبدالرزاق مشهور به (ابن فوطی) (م۷۲۳ هـ ق) تراجم نگار هم عصر کاشانی و صاحب <مجمع الآداب فی معجم الالقاب> و تلخیصی ازآن بوده، پدرش احمد و شانزده سال پیشتر از کاشانی دار فانی را وداع گفته است.

۲- کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی (ت ۸۱۶هـ ق م ۸۸۷ هـ ق) مؤلف «مطلع سعدین و مجمع بحرین»، پدرش اسحاق،ملقب به جلال الدین می‌باشد.( همچنانکه می بینیم نزدیک به یک قرن بعد از کاشانی می زیسته است).

۳- عزالدین محمود کاشانی (م۷۳۵هـ ق) صاحب دو اثر مشهور «مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه»- که در اصل ترجمه وتلخیص از عوارف المعارف سهروردی است – و شرح عالمانه وادیبانه تائیه ابن فارض مشهور به «کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدّر» می‌باشد.

این همعصر وهمشهری ملا عبدالرزاق – همچون او – در عرفان عملی و نظری تبحر داشته و دو اثر ماندگارش نشان از تضلع او در این دو حوزه دارند.گروهی چون علامه امین عاملی[۱] و حاجی خلیفه[۲]،علامه مدرس تبریزی[۳]، مرحوم آقا بزرگ تهرانی[۴] – به اشتباه- ابوالغنائم را کنیه ملا عبدالرزاق بر شمرده اند در حالیکه می دانیم- براساس آنچه تلمیذ نامدارش قیصری در مقدمه شرح مخصوص خود ضبط کرده ابوالغنائم کنیه پدرش می باشد.

 علامه طهرانی نام پدر او احمد[۵] و مدرس تبریزی اسحاق[۶] می دانند و این در حالیست که این دو بترتیب – نام پدر ابن فوطی[۷] و عبدالرزاق سمرقندی[۸] می‌باشند.

 در مورد زادگاه ایشان نیز با اینکه همه جا، نام «قاسی»[۹]«قاسانی»[۱۰]و«کاشی»[۱۱] «کاشانی»[۱۲] «قاشانی»[۱۳]آمده است.اما حاجی خلیفه در کشف الظنون[۱۴] هنگام معرفی «تأویلات القرآن الکریم» لفظ «سمرقندی» را بعد از «الکاشی» بکار می‌برد، تا جائیکه جناب آقای بیدار فر در مقدمه وزین خود برشرح منازل السائرین – با توسل به کاربرد «القاسانی»توسط قیصری و قول یاقوت حموی در معجم البلدان_ تمایل خود را به سمرقندی بودن ملا عبدالرزاق ابزار می‌دارد.[۱۵]و این در حالیست که ابوالفداء در تقویم البلدان قاشان را به صورت قاسان را نیز مجاز دانسته[۱۶] و بغدادی نیز در مراصد الاصلاع، قاسان و قاشان  –هر دو – را شهری در نزدیکی اصفهان معرفی می‌کند[۱۷] پس باید گفت که حاجی خلیفه بین صاحب مطلع سعدین و ملا عبدالرزاق دچار خلط شده است. از طرفی می دانیم کاشی مخفف کاشانی و قاشی نیز تلفظ دیگری از قاشانی در زبان عامه است[۱۸]پس نام کاملش – همچنانکه قیصری(ره) در مقدمه شرح فصوص الحکم آورده – عبارتست از: <کمال الدین ابوالفضل عبدالرزاق بن جمال الدین ابی الغنائم الکاشانی[۱۹]>

 

آغاز ، حیات وانجام کاشانی:

در هیچیک از تراجم مشهور نظری نسبت به تاریخ تولد ایشان به چشم نمی خورده لذا ما برای مشخص شدن دوران حیات و سال تولد تقریبی او به تحقیقی درباره تاریخ وفات ورویکردش به عرفان دست می زنیم باید گفت که در مورد تاریخ وفات ایشان چهار نفر ارائه شده است.

۱) حاجی خلیفه در کشف الظنون تاریخ وفات کاشانی را سال (۷۳۰ هـ ق) می‌دانند[۲۰]که همین نظر به اعیان الشیعه[۲۱] نیز راه یافته است.

۲) صاحب روضات الجنات سال وفات را سال( ۷۳۵هـ ق) ضبط نموده است[۲۲] و مدفنش را خانقاه زین الدین ماستری داخل شهر نطنز و در جوار مسجد جامع می دانند.

۳) سومین تاریخ ازآن صاحب مجمل التواریخ می ‌باشد ایشان سال وفات را سوم محرم سال ۷۳۶ هـ.ق) می‌دانند که از دقت بیشتری نسبت به بقیه برخوردار است.

۴)حاجی خلیفه در کشف الظنون ذیل معرفی تأویلات القرآن الکریم سال وفات ایشان را ۸۸۷ (هـ ق) می‌دانند چرا که اولاً اگر تاریخ نوشتن شرح منازل السائرین- همچنانکه در آخر یکی از نسخ آن آمده – سال(۷۳۱ هـ ق)باشد[۲۳] بدون تردید سال وفات ایشان سال (۷۳۰ هـ ق) نمی‌باشد. ثانیاً حاجی خلیفه- همچنانکه فراوان از او دیده شده – بین ملاعبدالرزاق وسمرقندی، صاحب مطلع سعدین،خلط نموده و سال وفات ایشان را برای کاشانی آورده است.

نظر برجای مانده قابل جمعند، چرا که اگر تاریخ وفات ایشان را سوم محرم سال (۷۳۶هـ ق) بدانیم، می‌توان گفت که صاحب روضات الجنات این سه روز را به حساب نیاورده است پس صحیح‌ترین تاریخ همان سوم محرم سال (۷۳۶ هـ.ق)‌می‌باشد.

حال اگر- براساس نامه کاشانی به علاءالدوله سمنانی، رویکرد کاشانی به متصوفه در اوایل جوانی او- بعد از بحث فضلیات وشرعیات- و با مصاحبت مولانا نورالدین عبدالله نطنزی (م ۶۹۹ هـ ق) و بعد- و همزمان با او –شمس‌الدین کیشی و اصیل‌الدین عبدالله (م ۶۸۵ هـ ق) صورت گرفته باشد. در این حالت جناب کاشانی  سال بعد ازوفات شیخ اصیل‌الدین زیسته‌اند. واگر شروع مصاحبتش با متصوفه را بین ۲۵ تا ۳۵ سالگی ایشان بدانیم، مدت حیات این عارف وارسته بین ۷۵ تا ۸۵ سال و سال تولد ایشان ، بین سالهای (۶۵۰هـ ق تا ۶۶۰ هـ ق) بوده است. وصدق این استدلال زمانی آشکار می‌گردد که در هیچیک از کتاب تراجم عمر طولانی و  غیرطبیعی برای این بزرگمرد عرفان ثبت نشده است سوگمندانه باید گفت که حتی نسبت به مدت عمر کاشانی نیز اشتباهات فاحشی صورت گرفته است تا جائیکه برخی با دیدن نامی از <محمد بن مصلح المشتهر بالتبریزی[۲۴]> در مقدمه شرح فصوص کاشانی به اشتباه آنرا شمس تبریزی ( م ۶۴۵هـ ق)دانسته و شرح فصوص کاشانی را به سفارش ایشان می‌دانند. غافل از اینکه در این صورت  اگر هنگام نوشتن به شرح خصوص کاشانی ۴۰ ساله باشد.

با توجه به اینکه فصوص در سال(۶۳۲ هـ ق) نوشته شده ومحی الدین متوفی ۶۳۸ (هـ ق) است- باید عمری ۱۳۰ تا ۱۴۰ ساله برای او در نظر گرفت که اشاره کردیم در کتب تراجم به چنین عمری اشاره نشده است. از طرفی می دانیم که کاشانی شرح خود را بعد از شرح جندی[۲۵] و جندی نیز شرحش را بعد از وفات شیخ کبیرصدرالدین قونوی[۲۶] (م ۶۷۳ هـ ق) نگاشته است. پس این سخن که کاشانی شرح خود را به سفارش شمس تبریزی نوشته،سخی ‌بی‌پایه است و اگر به این نکته نیز توجه کنیم که شمس تبریزی نگاهی منتقدانه به عرفان محی الدین دارد این بی پایگی روشنتر خواهد بود.

کاشانی و آموخته ها :

 کاشانی نه تنها یک تاز عرفان و مجمع البحرین عرفان نظری وعملی است که پیشتر جستجوگری پرتلاش در عرصه علوم ظاهری بوده است و آنگونه که از مقدمه <اصطلاحات الصوفیه> و تنها مرجع ما -نامد کاشانی به شیخ علاء الدوله سمنانی – بر می آید او قبل از ورود به عرفان از فضلیات ( علم ادبی)

۲- شرعیات (فقه و حدیث و تفسیر وعلوم مرتبط) گرفته تا ۳- اصول فقه و ۴- کلام و ۵- معقولات ( منطق وعلوم طبیعی) و درآخر علوم الهی (فلسفه) را به گونه ای کاویده که< استحضارآن به جائی رسید که بهتر از این صورت نبندد»[۲۷] و این خود نشانگر تضلع این «عالم عامل»[۲۸] و <جامع میان علوم ظاهری و باطنی> در جمع وباطن میان ظاهر دارد.در اینجا باید نکته ای را خاطر نشان شویم و آن اینکه افرادی همچون کاشانی که ابتدا میدان دار عرصه علوم ظاهری، مناسب دنیوی بوده اند، پس از ورود به فراخنانی عرفان همچون طایری رهیده از نفس آنچنان در بلندای عرفان بال گسترانده که کمترکسی می‌تواند به افق آنان نزدیک گردد دراین زمینه می‌توان از بزرگانی چون ابراهیم ادهم، سنائی غزنوی، ابن عربی، سید حیدر املی وغیره نام برد.

 


دانلود با لینک مستقیم