کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق درمورد محمد تقی ملک الشعراء بهار

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درمورد محمد تقی ملک الشعراء بهار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درمورد محمد تقی ملک الشعراء بهار


تحقیق درمورد محمد تقی ملک الشعراء بهار

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 31

 

محمد تقی ملک الشعراء بهار

پیشگفتار

بهار آخرین استاد شعر کلاسیک فارسی است . شاعری از تبار بزرگان که به ویژه قصیده سرایی ، ادامه دهندة راه استادانی چون رودکی و عنصری و فرخی و ناصر خسرو و سنائی و انوری بشمار می آید ؛ اما در عین حال نسبت به گرایش های شعر نو عنادی ندارد و خود نیز در زمینه شعر نو معتدل طبع آزمائی کرده است . بهار در زندگی اش همواره آزادیخواه و ایران دوست باقی ماند اما با هوشیاری و مهارتی که می توان آن را نوعی هنر صیانت نفس نامید از تصفیه های خونین نظام رضا شاهی جان به در برد . او که طرفدار رنجبران و فقرا بود در عین حال زندگی سیاسی همواره به جناح قوام السلطنه وفادار ماند که مظهری از اشرافیت کشور شمرده می شد . بهار البته ادیب و هنرمندی پروردة انقلاب مشروطیت و فرهنگ مردم گرای آن بود اما بهار در مقایسه با سه شاعر برگزیده همین انقلاب عاقبت بهتری داشت ؛ عارف قزوینی سال های آخر عمر خود را در تبعید و فقر سپری کرد میرزاده عشقی با گلولة مزدوران نظمیه ترور شد و فرخی یزدی در زندان دیکتاتور سر به نیست گردید و حتی گورش نیز شناخته نیست. بهار که جهنم و منش آنها را داشت پس از دو بار به زندان افتادن توانست زنده بماند در اواخر سلطنت رضا شاه شغل دانشگاهی و فرهنگستانی بگیرد و در زمان سلطنت محمد رضا شاه در کابینه قوام السلطنه وزیر فرهنگ شود . با همة این احوال نمی توان حضور مستمر بهار را از مقولة سازش و تسلیم دانست ؛ چرا که با توجه به حجم آثار با ارزشی که چه در زمینه شعر و چه در عرصة تحقیقات ادبی پدید آورده است می توان گفت که زندگی بهار خود پدیده أی است شایسته بررسی : به عنوان یک ادیب و یک مرد سیاسی .

برای چنین جستجوئی مفیدترین منبع شعرهای خود بهار است که بر میراث پنجاه سال شاعری و کل زندگی صاحب اثر شهادت می دهد. خوشبختانه دیوان چاپ شده بهار نخست بر پایة تاریخ سرودن شعرها تنظیم شده و هر شعر نیز شناسنامه یا معرفیکوتاهی بر پیشانی دارد. دو دیگر این که در بهار سودائی هست شاید بتوان گفت سودای یادگار نهادن . او همواره نگران است که برای خوانندگان بعدی سرچشمة مار و انگیزة آثارش را روشن کند ؛ کمتر شاعری هست که چون او این همه آگاهی از جزئیات زندگی اش در اثرش نهفته باشد. بر پایة این امکانات شاید بتوانیم حرف های نگفته را فاصله های خالی میان سطور را نیز به نوعی حدس بزنیم . می دانیم که بخش عمده ای از سروده های بهار در دوران اختناق و نظارت ممیزی پدید آمده است ؛ شاعر به روشی تقیه آمیز منظومه هایی تدارک دیده که سرشار از گوشه و کنایه هاست و در آن قطع کلام های عمدی و سکوت های قهری با پژوهش گر شکیبا سخن می گویند.

کودکی و نوجوانی

محمد تقی ملک الشعراء بهار در 18 آذرماه 1265 شمسی در محلة سرشور شهر مشهد به دنیا آمد . پدر او میرزا کاظم متخلص به صبوری ، ملک الشعراء آستان قدس رضوی بود . خاندان پدری بهار خود را از نسل میرزا احمد صبور کاشانی (متوفی به سال 1192 ش) شاعر و قصیده سرای سرشناس عهد فتحعلی شاه قاجار می دانند . انتخاب تخلص صبوری از سوی پدر بهار نیز به همین مناسبت است . در عین حال این خاندان خود را از تبار برمکیان به شما می آورند و بهار در شعری به این مورد اشاره می کند ( شاید انتخاب نام «نوبهار» از سوی شاعر برای روزنامه اش که در اوان جوانی تأسیس کرد ، به همین علت باشد ؛ چراکه برمکیان تولیت معبد بودائی «نوبهار» را در بلخ به عهده داشته اند ) . مادر بهار از یک خاندان اصیل تجارت پیشه و نیاکانش از معاریف گرجستان و مسیحیان قفقاز بودند که پس از جنگ های ایران و روس توسط عباس میرزا به ایران آورده شده و دین اسلام را پذیرفته بودند .

بهار در چنین خانواده ای ابتدا در چهار سالگی نزد زن عمویش تحصیلات ابتدائی متداول (قرآن ـ فارسی) را آغاز می کند . سپس به مکتب مردانه می رود . کتاب صد کلمه را در مکتب و شاهنامة فردوسی را نزد پدر می خواند . اولین شعر خود را در هفت سالگی در بحر نقارب می سراید و از پدر جایزه می گیرد :

تهمتن بپوشید ببر بیان بیامد به میدان چو شیر ژیان

بین هفت تا ده سالگی در مکتب شعرهایی می گوید : از جمله مکتب دار پیر و بعضی هم مکتبی ها را هجا و برخی دیگر را مدح می کند . در ده سالگی در راه سفر به کربلا ، همراه با خانواده ، در بیستون بیتی می سراید ، که پدر غالباً آن را به شوخی در مجالس دوستانه می خواند :

به بیستون که رسیدم یک عقربی دیدم

اگر غلط نکنم از لیفند فرهاد است

تا پانزده سالگی ، محمد تقی جوان در شاعری و نیز شعر و نقاشی طبع خود را آزموده است . اما پدر که تا این هنگام مربی و مشوق اوست ، ناگهان معتقد می شود که زمانه عوض شده و فرزندش با شعر نمی تواند زندگی خود را تامین کند و باید به دنبال کسب تجارت برود. بنابراین تحصیل او را متوقف می کند و فرزند را ، برای فراگرفتن راه و رسم کاسبی ، به دکان بلور فروشی دائی اش می فرستد ، اما بهار در روح خویش شاعر است و برای دل خود همچنان می سراید . در سال 1283 ش ، در هجدهمین بهار عمر شاعر پدرش در می گذرد و مسئولیت سرپرستی خانواده ، یعنی مادر و خواهر و دو برادر کوچک به عهدة شاعر جوان می افتد ، قصیده ای در مدح مظفرالدین شاه می نویسد و به تهران می فرستد . به پاداش آن شاه یکصد تومان صله برای بهار می فرستد و لقب پدر ـ ملک الشعرائی آستان قدس رضوی را به وی تفویض می کند . این سخن سرای هجده ساله آنچنان در آثاری که می سراید مهارت به خرج می دهد که اغلب فضلای معاصر کارش را باور نمی کنند و اشعارش را از سروده های پدرش می دانند ، بنابراین بارها در مجامع ادبی با بدیهه سرائی مورد آزمایش قرار می گیرد ، تا بالاخره تثبت می شود. از آن جمله می توان به چند رباعی ، که با التزام کلمات خاص فی المجلس سروده شده اشاره کرد . مثلاً :

با استفاده از چهار واژة تسبیح ، چراغ ، نمک و چنار ، رباعی زیر را فی البداهه ساخت :

با خرقه و تسبیح مرا دید چو یار

گفتار ز چراغ زهد ناید انوار

کس شهد ندیده است در کان نمک

کس میوه نچیده است از شاخ چنار

اما گرچه شاعر از نظر همشهریانش تثبیت شده است ماجرای شک به استعداد او سالها دنباله می یابد ، چنان که شایع می کنند که وی اشعار و تخلص خود ، یعنی «بهار» را از دیوان خطی شاعری گمنام به نام بهار شیروانی برداشته است و این شک پراکنی بی خیال شعرهای تازه ای که بهار به مناسبت اوضاع روز می سازد با نوعی عناد سال ها ادامه می یابد .

به هر حال شاعر جوان ، که با به دست گرفتن شغل پدر از تامین معاش آسوده شده ، به ادامه تحصیلات ادبی می پردازد ؛ اصول عالی ادب فارسی و مقدمات عربی را نزد ادیب نیشابوری و صیدعلی خان درگزی و سایر فضلای خراسان فرا می گیرد . آرزو دارد برای ادامة تحصیل به فرنگ برود و در رشته أی از علوم جدید تخصص به دست آورد ، اما مسئولیت سرپرستی خانواده از یک سو و آغاز انقلاب مشروطیت که قالب های ذهنی او را در هم ریخته موجب تحول عمیقی در اندیشه اش می شود ، از سوئی دیگر مانع از اجرای این تصمیم می گردد . بهار وارد در فعالیتهای سیاسی می شود ، به صف آزادیخواهان و مشروطه طلبان می پیوندد و در بیست سالگی به عضویت انجمن مخفی «سعادت» در می آید .

نخستین اشعار سیاسی

بهار حدود بیست سال دارد که فرمان مشروطیت امضاء می شود . او معمم جوانی است که در زادگاهش شهر مشهد می زید . اشتغال های او ، پیش از این رویداد مهم ، یکی تقلید از چکامه های استادان


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد محمد تقی ملک الشعراء بهار

تحقیق درباره بهار

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درباره بهار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 88

 

کودکی و نوجوانی

محمدتقی ملک الشعراء بهار در 18 آذر ماه 1265شمسی در محله سرشور شهر مشهد به دنیا آمد. پدر او میرزا محمد کاظم، متخلّص به صبوری، ملک الشعراء آستان قدس رضوی بود. خاندان پدری بهار خود را از نسل میرزااحمد صبوری کاشانی (متوفّی به سال 1192 ش) شاعر و قصیده سرای سرشناس عهد فتحعلی شاه قاجار می دانند؛ انتخاب تخلّص صبوری از سوی پدر بهار نیز به همین مناسبت است. در عین حال این خاندان خود را از تبار برمکیان به شمار می آوردند و بهار در شعری به این مورد اشاره می کند (شاید انتخاب نام «نوبهار» از سوی شاعر برای روزنامه اش، که در اوان جوانی تأسیس کرد، به همین علت باشد؛ چرا که برمکیان تولیت معبد بودائی «نوبهار» را در بلخ به عهده داشته اند). مادر بهار از یک خاندان اصیل تجارت پیشه و نیاکانش از معاریف گرجستان و مسیحیان قفقاز بودند، که پس از جنگ های ایران و روس توسط عباس میرزا به ایران آورده شده و دین اسلام را پذیرفتند.

بهار در چنین خانواده ای ابتدا در چهار سالگی نزد زن عمویش تحصیلات ابتدائی متداول (قرآن- فارسی) را آغاز می کند، سپس به مکتب مردانه می رود. کتاب صد کلمه (از آثار نظمی رشید و طواط) را در مکتب و شاهنامه فردوسی را نزد پدر می خواند. اولین شعر خود را در هفت سالگی در بحر تقارب می سراید و از پدر جایزه می گیرد.

تهمتن بپوشید ببر بیان

بیامد به میدان چو شیر ژیان

بین هفت تا ده سالگی در مکتب شعرهایی می گوید؛ از جمله مکتب دار پیر و بعضی هم مکتبی ها را هجا و برخی دیگر را مدح می کند. در ده سالگی در راه سفر به کربلا، همراه با خانواده، در بیستون بیتی می سراید، که پدر غالباً آن را به شوخی در مجالس دوستانه می خواند:

به بیستون که رسیدم یک عقربی دیدم

اگر غلط نکنم از لیفند فرهاد است

تا پانزده سالگی، محمدتقی جوان در شاعری و نیز شعر و نقاش طبع خود را آزموده است. اما پدر که تا این هنگام مربی و مشوق اوست، ناگهان معتقد می شود که زمانه عوض شده و فرزندش با شعر نمی تواند زندگی خود را تأمین کند و باید به دنبال کسب و تجارت برود. بنابراین تحصیل را متوقف می کند و فرزند را برای فراگرفتن راه و رسم کاسبی، به دکّان بلور فروشی دائی اش می فرستد؛ اما بهار در روح خویش شاعر است و برای دل خود همچنان می سراید. در سال1283 ش، در هجدهمین بهار عمر شاعر، پدرش در می گذرد و مسئولیت سرپرستی خانواده یعنی مادر و خواهر و دو برادر کوچک، به عهده شاعر جوان می افتد؛ قصیده ای در مدح مظفرالدین شاه می نویسد و به تهران می فرستد،به پاداش آن شاه یکصد تومان صله برای بهار می فرستد و لقب پدر- ملک الشعرائی آستان قدس رضوی- را به وی تفویض می کند (بهار این لقب را تا آخر عمر نگه داشت؛ گرچه از سنین میانی عمر خود را به عنوان ملک الشعرای مطلق تثبیت کرده بود). این سخن سرای هجده ساله آنچنان در آثاری که می سراید مهارت به خر می دهد که اغلب فضلای معاصر کارش را باور نمی کنند و اشعارش را از سروده های پدرش می دانند؛ بنابراین بارها در مجامع ادبی با بدیهه سرائی مورد آزمایش قرار می گیرد، تا بالاخره تثبیت می شود. از آن جمله می توان به چند رباعی، که با التزام کلمات خاص فی المجلس سروده شده، اشاره کرد.مثلاً:

با استفاده از چهار واژه تسبیح، چراغ، نمک و چنار، رباعی زیر را فی البداهه ساخت.

با خرقه و تسبیح مرا دید چو یار

گفتا ز چراغ زهد ناید انوار

کس شهد ندیده است در کان نمک

کس میوه نچیده است از شاخ چنار

و بار دیگر با استخدام کلمات گل رازقی، سیگار، لاله و کشک، چنین سرود:

ای برده گل رازقی از روی تو رشک

در دیده مه ز دود سیگار تو اشک

گفتم که چو لاله داغدار است دلم

گفتی که دهم کام دلت، یعنی کشک

اما اگرچه شاعر از نظر همشهریانش تثبیت شده است ماجرای شک به استعداد او سال ها دنبال می یابد؛ چنان که شایعه می کنند که وی اشعار و تخلّص خود، یعنی «بهار» را از دیوان خطّی شاعری گمانم، به نام بهار شیروانی، برداشته است و این شک پراکنی، بی خیال شعرهای تازه ای که بهار به مناسبت اوضاع روز می سازد، با نوعی عناد سالها ادامه می یابد. به هر حال شاعر جوان، که با به دست گرفتن شغل پدر از تأمین معاش آسوده شده، به ادامه تحصیلات ادبی می پردازد؛ اصول عالی ادب فارسی و مقدمات عربی را نزد ادیب نیشابوری و صید علی خان درگزی و سایر فضلای خراسان فرا می گیرد؛ آرزو دارد برای ادامه تحصیل به فرنگ برد و در رشته ای از علوم جدید تخصص به دست آورد، اما مسئولیت سرپرستی خانواده از یک سو و آغاز انقلاب مشروطیت، که قالب های ذهنی او را در هم ریخته موجب تحول عمیقی در اندیشه اش می شود از سوئی دیگر، مانع از اجرای این تصمیم می گردد. بهار وارد در فعالیت های سیاسی می شود، به صف


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بهار

تحقیق درباره ملک الشعرای بهار

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درباره ملک الشعرای بهار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره ملک الشعرای بهار


تحقیق درباره ملک الشعرای بهار

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 فرمت فایل:word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  تعداد صفحات:78

شرح حال بهار

میرزا محمد تقی ملک الشعراء بهار در تاریخ 13 ربیع الاول سال 1304 قمری در شهر مشهد پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش حاج میرزا محمد کاظم متخلص به صبوری و ملقب به ملک الشعراء، ابن حاج محمد باقر کاشانی رئیس صنف حریر بافان مشهد و او پسر حاج عبدالقدیر خارا باف ساکن کاشان بوده است.

پدر بهار که در مشهد تولد یافته است حرفه ی پدری و اجدادی را مانند سایر برادران خود دنبال نکرده و در مشهد به تحصیل علوم ادبی علوم ادبی و عربی و زبان فرانسه و فقه پرداخت و شعر را به سبک امیر معزی می گفته و به ساختن قصیده و مسمط و غزل و مثنوی استاد بود لیکن بیشتر اشعار او قصیده است.

مادر بهار از یک خانواده ی تاجر و اصیل گرجستانی است که جد او از معارف گرجستان و از نژاد مسیحیان قفقاز بوده و در جنگ های روس و ایران با جمعی دیگر به وسیله ی عباس میرزا نایب السلطنه به اسارت به ایران آورده شده و به دین اسلام درآمده و مسلمان شد.

ملک الشعراء بهار اصول ادبیات را در نزد پدر آموخته و پس از مرگ پدر که 18 سال بیشتر نداشت، تحصیلات ادبی را نزد مرحوم ادیب نیشابوری از ادبا و شعرای مشهور و سایر فضلای معاصر دنبال کرد و مقدمات عربی و اصول کامل ادبیات فارسی را در مدرسه ی نواب در خدمت اساتید آن فن تکمیل نمود و همچنین بعد از درگذشت پدر به فرمان مظفرالدین شاه لقب ملک الشعرایی پدر به پسر واگذار گردید.

بهار تخلص خود را از بهار شیروانی دارد. این شخص از سخنوران بنام عهد ناصرالدین شاه است که در مشهد به دوست خود صبوری، پدر بهار، وارد شد و در خانه وی درگذشت.

بهار از سنین کودکی و در زمان حیات پدر قریحه ی ادبی خود را گاهگاهی بروز می داد و ذوق فطری و خدادادی خویش ضمن گفتار و کردار کودکانه ی خویش آشکار می ساخت و از هفت سالگی به سرودن شعر آغاز کرد پس از آنکه صاحب شغل دولتی و منصب ملک الشعرایی شد، به تکمیل زبان عربی پرداخت و از راه مطالعه کتب و مجلات مصری بر اطلاعات خود افزود و با دنیای نو آشنایی یافت.

در خلال یادداشت های او می خوانیم هنگامیکه در سن ده سالگی با پدر و مادر به سفر کربلا رفته بودند شب هنگام در بیستون عقرب جراری در بساط آنها راه یافته و به ضرب کفش و لگد کشته می شود، بهار ده ساله این بیت را بدان مناسبت می سازد و برای پدر می خواند :

به بیستون چو رسیدم یک عقربی دیدم        اگر غلط نکنم از لیفند فرهاد است


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ملک الشعرای بهار

منوچهری 150 ص

اختصاصی از کوشا فایل منوچهری 150 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 145

 

در صفت بهار و مدح ابوالحسن

نوبهار آمد و آورد گل و یاسمنا باغ همچون تبت و راغ بسان عدنا

سجع متوازی

آسمان خیمه زد از بیرم و دیبای کبود میخ آن خیمه ستاک سمن و نسترنا

نام گلها تناسب دارد.

کبک ناقوس زن و شارک سنتور زنست فاخته نای زن و بط شده طنبور زنا

استعاره

پردة راست زند نارو بر شاخ چنار پردة باده زند قمری بر نارونا

استعاره

پوپوک پیکی نامه زده اندر سر خویش نامه گه باز کند، گه شکند برشکنا

تشبیه

نرگس تازه چو چاه ذقنی شد بمثل گر بود چاه ز دینار و ز نقره ذَقنا

تشبیه مشروط

چونکه زرّین قدحی در کف سیمین صنمی یا درخشنده چراغی بمیان پَرنا

تشبیه مرکب

وان گل سوسن مانندة جامی ز لبن ریخته مُعصَفرِ سوده میان لَبنا

جناس زائد

سال امسالین نوروز طربناکترست پار و پیرار همیدیدم، اندوهگنا

جناس زائد مکرر

دیوان، صص 1 و2

*********

همی ریزد میان باغ، لؤلؤها به زنبرها همی سوزد میان راغ، عنبرها به مجمرها

سجع متوازی

زقَرقوبی بصحراها، فرو افکنده بالشها زبوقلمون بوادیها، فرو گسترده بسترها

استعاره

زده یاقوت رُمّانی، بصحراها به خرمنها فشانده مشک خرخیزی، ببستانها به زنبرها

استعاره

شکفته لالة نعمان، بسان خوب رخساران بمشک اندر زده دلها، بخون اندر زده سرها

تشبیه

چو حورانند نرگسها، همه سیمین طبق بر سر نهاده بر طبقها بر ز زرّ ساو ساغرها

تشبیه

بسان فالگویانند مرغان بر درختان بر نهاده پیش خویش اندر، پر از تصویر دفترها

استعاره از برگها

عروسانند پنداری بگرد مرز، پوشیده همه کفها بساغرها، همه سرها به افسرها

مصرع دوم استعاره دارد

زمین محراب داوودست، از بس سبزه، پنداری گشاده مرغکان بر شاخ چون داوود حنجرها

تلمیح دارد

خداوندیکه ناظم اوست، چون خورشید رخشنده زمشرقها بمغربها، زخاورها بخاورها

تشبیه- مصرع دوم کنایه از همة جهان

مه و خورشید سالاران گردون، اندرین بیعت نشستستند یکجا و نبشتستند محضرها

استعاره

فریش آن منظر میمون و آن فرخنده تر مخبر که منظرها ازوخوارند و درعارند مخبرها

جناس زائد

بهار نصرت و مجدی و اخلاقت ریاحینها بهشت حکمت وجودی وانگشتانت کوثرها

تنسیق صفات

بود آهنگ نعمتها، همه ساله بسوی تو بود آهنگ کشتیها، همه ساله بمعبرها

سجع متوازن

کف رادتو بازست و فرازست اینهمه کفها دربارت گشاده ست وببسته ست اینهمه درها

تضاد

بپیروزی و بهروزی، همی زی با دل افروزی بدولتهای ملک انگیز و بخت آویز اخترها

تأیید و موازنه

دیوان، صص 2 و 3 و 4

*********

چو از زلف شب باز شد تابها فرو مرد قِندیل محرابها

استعاره

سپیده دم، از بیم سرمای سخت بپوشید بر کوه سِنجابها

استعاره

ابر زیر و بم شعرا عَشیّ قیس همی زد زننده به مضرابها

استعاره

«و کأس شربتُ علی لَذّه و اُخری تداویتُ منها بها»

ملمع

«لکی یَعلم النّاسُ انّی امرؤٌ اخذتُ المعیشهَ مِن بابها».

ملمع

دیوان، صص 4 و 5

*********

غرابا مزن بیشتر زین نعیقا که مهجور کردی مرا از عشیقا


دانلود با لینک مستقیم


منوچهری 150 ص

تحقیق و بررسی در مورد بهار (2)

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق و بررسی در مورد بهار (2) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

بهار

 

شکوفه‌های درخت آلبالو در بهار

برای دیگر کاربردها بهار (ابهام‌زدایی) را ببینید.

بهار اولین فصل از فصل‌های مناطق معتدل است. در نیمکرهٔ شمالی زمین، این فصل منطبق با سه ماه فروردین، اردیبهشت و خرداد (براساس تقویم خورشیدی جلالی) است.

بسیاری از مردم فصل بهار را آغاز زندگی دوبارهٔ طبیعت می‌دانند. در فصل بهار حیواناتی که دارای خواب زمستانی هستند، و همچنین، درختان از خواب زمستانی بیدار شده و زندگی را دوباره آغاز می‌کنند. حیوانات نیز در این فصل شروع به تولید مثل می‌کنند.

بهار واژه‌ای فارسی است، که در فارسی میانه و فارسی نوین به همین شکل بوده است.

در برخی از کشورها، مثل ایران و افغانستان، به این فصل بسیار اهمیت می‌دهند، به طوری که، حتی، سال نو آن‌ها در این فصل و با رسیدن خورشید به نقطهٔ اعتدال بهاری (اول فروردین، مطابق با ۲۰ مارس) شروع می‌شود. آن‌ها شروع این سال را با مراسمی به نام نوروز جشن می‌گیرند که سیزده روز طول می‌کشد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد بهار (2)