کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

مقاله درباره دروغ گویی

اختصاصی از کوشا فایل مقاله درباره دروغ گویی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

اولین دروغی که گفتم کی بود؟

تا به حال فکر کرده اید که چرا و چقدر دروغ گفته اید ؟ حتی در پاسخ به این سوال هم قدری دروغ بگویید . بسیاری از ما دروغ گفته و می گوییم ولی اکثرا نمی دانیم از چه زمانی و به چه علتی دروغ گفته ایم انچه که در مورد دروغ گویی مهم و ناپسند است ، تاثر اختلاطی است که این عمل بر روابط انسانها بر جای می گذارد . چرا که زندگی اجتماعی انسانها بر اساس اعتماد نسبی متقابل استوار است و دروغ این اعتماد را سست می کند . روانشناسان تعاریف مختلفی از دروغ ارایه داده اند که یک عامل در همه انها مشترک است و ان نوعی تعریف حقیقت است . به طور قطع جنبه اجتماعی دروغ بسیار مهم است . در واقع دروغ برای فریفتن دیگری و قبولاندن گفتار و رفتاری است که با حقیقت مطابقت ندارد . انچه مسلم است دروغگویی هم مثل بسیاری از رفتارهای فردی و اجتماعی ریشه در دوران کودکی دارد . بنابراین شناخت و جلوگیری از دروغگویی در کودکان ، در واقع پیشگیری از دروغگویی و یا حداقل عدم تقویت این رفتار در بزرگسالی است .

چرا و چگونه کودک دروغگویی را یاد می گیرد ؟

بعضی ها معتقدند کودک به هنگام تولد ، دروغگویی را نیز با خود می اورد . این اعتقاد خیلی هم دور از واقعیت نیست ، چرا که کودک در نتیجه ارتباط و زندگی اجتماعی ( محیط خانواده ، اولین اجتماعی که کودک در ان قرار می گیرد ) دروغگئویی را می گیرد و در می یابد که برای زندگی در اجتماع لازم است به برخی مخفی کاریها و یا فریب متقابل که به صورت ادب ، ابزار محبت ، بدخواهی و ... متجلی می شود دست زند . به این ترتیب کودک به مرور در می یابد که نم یتواند همواره افکار و احساساتش را به صورت واقعی به همان شکل یکه در درونش می گذرد – نشان دهد و در برخی مواقع لازم است آنها را از صافی بگذراند تا در روابطش با اطرافیان اختلاف پیش نیاید بنابراین گاهی دروغ های کودکانه ناشی از نوعی فشار اجتماعی است که شکل اولیه ان در خانواده و از جانب والدین ایجاد می شود .

علل دروغ در کودکان

دروغ واقعیتی است که بی تردید همه از ان بیزارند . بله دروغ یک واقعیت است زیرا با انکه حقیقتی در درون ان نیست متاسفانه موجود است . حتما شما هم با افاردی روبرو شده اید که این واقعیت ناخوشایند را در میان سایر وقایع اخلاقی خود جای داده اند . جالب انکه هر کس دلیل خاصی برای این عمل دارد و به گونه ای ان را توجیه می نماید . انچه مسلم است علل دروغگویی در بزرگسالان و کودکان متفاوت است .

کودک زمانیکه مرتکب تخلف یا نافرمانی می شود به دلائل مختلف به دروغ متوسل می وشد و این یک پاسخ طبیعی است و مهم ترین دلیل این عکس العمل این است که او اقندر قوی نیست که واقعیت را بیان کند و در حققت قادر به پذیرش مسئولیت خطائی که مرتکب شده و اقرار بدان نیست . در لحظه ارتکاب اشتباه ، نفس خردسالانه وی تصویر ناخشوایندی از او ترسیم می نماید و کودک خود را گناهکار می پندارد ، اما مایل نیست این تصویر در برابر چشم دیگران نیز ظاهر شود . او نمی خواهد اطرافیان گناهکارش بخوانند و تصور بدی از وی داشته باشند . لذا به این دلیل کاملا طبیعی و از طرفی به لحاظ انکه موقعیت دروغ گفتن را فراهم می بیند و راستگویی را باعث به درد سر افتادن خویش می یابد ، دروغ می گوید .

عوامل دروغ

مهم ترین عوامل سازنده دروغ عمدتا تظاهر و اخفا هستند . برخی کودکان تمایل زیادی به تظاهر و بزرگنمایی دارند و سعی می کنند در بیان توانایی ها و کسب موفیت هاشان اغراق کنند . این کودکان معمولا فعال ، پر هیجان و پر جنب و جوش هستند . ولی بر عکس کودکانی که بیشتر به مخفی کاری ، انکار و عدم انجام کاری تمایل دارند ، کودکانی بی قید ارام و ترسو هستند .

رفع نیاز

یکی از دلایلی که روانشناسان برای دروغگوی یدر کودکان بر شمرده اند ، رفع نیازهای کودک است . کودک قبل از یادگیری و استفاده از زبان از نوعی تخیل برخوردار است که خیلی زود اجازه فیب دیگران را به او می دهد . تصور کنید کودکی که گرسنه است و یا چیزی را می خواهد چطور با گریه و فریاد سعی در به دست اوردن ان می کند و وقتی به مقصودش رسید چقدر سریع گریه اش قطع می شود ! همینطور است کودکی که برای جلب نظر و توجه اطرافیان از خشم یا زیبایی خود استفاده می کند . طبیعی است که هر چه بیشتر کودک به این وسیله به اهدافش برسد این رفتار در او تقویت شده و درغگویی و رسیدن به هدف برای او تلقی می شود و این چیزی نیست جز نتایجی که کودک از اولین تحریف هایش در حقایق بدست اورده است .

دسته بندی های دروغ

از دروغ دسته بندی های مختلفی شده است از جمله دکتر شکوه نوابی نژاد در کتاب رفتارهای بهنجار و نابهنجار دروغ را بشرح ذیل دسته بندی کرده است :

دروغ بازی ، که کودک با آن حوادث تخیلی یا بازی را به دیگران می باوراند.

دروغ پوچ ، کودک برای جلب توجه افراد دیگر بکار می برد .

دروغ انتقام جویانه ، که از نفرت ناشی می شود.

دروغ خود خواهانه ، که برای فریب دیگران است .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره دروغ گویی

مقاله فیثاغورث که بود

اختصاصی از کوشا فایل مقاله فیثاغورث که بود دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله فیثاغورث که بود


مقاله فیثاغورث که بود

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:5

همگی با فرضیه فیثاغورث در هندسه آشنا هستیم. این فرضیه به ما می گوید که در مثلث قائم الزاویه مربع وتر برابر جمع مربع 2 ضلع دیگر است. اما آیا می دانید چه کسی این فرضیه را که هنوز هم اساس مطالعات هندسی در مثلث است را کشف کرد؟

این شخص فیثاغورث فیلسوف ریاضیدان و ستاره شناس یونانی بود.

فیثاغورث در حدود سال 500 قبل از میلاد در یونان نزدیک به شهر متاپونتوی امروزی در ایتالیا متولد شد. او در سال 532 قبل از میلاد برای فرار از قوانین مستبدانه فرمانروایان آن منطقه به جنوب ایتالیا مهاجرت کرد.

اما ذهن کنجکاو و هوشیار او همیشه او را وامی داشت تا تفکرات خود را با مردم در میان بگذارد. این اشتیاق سرانجام باعث شد تا او آکادمی را تاسیس کند تا به اهدافش دست یابد.

تعلیمات او در مزنیه اخلاق، سیاست و برادری و دوستی تأثیر عمیقی بر مردم داشت. این تفکرات در تمامی مناطق ایتالیا و یونان گسترش یافت. 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله فیثاغورث که بود

داستان خانم هاشمی

اختصاصی از کوشا فایل داستان خانم هاشمی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

هوا گرم بود و من بدون توجه به این همه گرما خودکار را در دست گرفته بودم و مدام زیر مطالب مهم کتاب خط می کشیدم تنها امیدم این بود که بتوانم در کنکور رتبه ی خوبی به دست بیاورم و بعد هم در بهترین دانشگاه درس بخوانم و همیشه به این حرف مادرم که می گفت تو آینده ی روشنی را در پیش داری دلگرم می شدم درخت گردو با سخاوت سایه اش را به رو سرم انداخته بود من روی تخت چوبی که با هر حرکت جیرجیرش درآمد و تمرکزم را به هم می زد نشسته بودم این امکان روزی محل بازی های کودکانه ام بود ولی هم اکنون جایی بود برای پیدایش آینده ای زیبا . آخرین صفحه از عربی را هم به پایان رسانیدم و دراز کشیدم تمام کتاب ها را حداقل دو سه بار دوره کرده بودم و هنوز یک هفته ی دیگر تا کنکور مانده بود تصمیم گرفتم دو روز استراحت کنم و بقیه ی ایام را به دوره ی جزوه های زبان اختصاص دهم هر وقت بیکار بودم در ذهنم برنامه ریزی می کردم و از این خصلت خودم خیلی خوشم می آمد چون با این کار هیچ مشکلی برایم به وجود نمی آمد . حس کردم قلبم مرا به یاد آوری کسی می خواند . آری، او نیز با چشمان از حدقه درآمده منتظر بود که ببیند آیا من قله های رفیع پیروزی را فتح خواهم کرد احسان را می گویم ، پسر خاله اعظم ، همیشه در دروس با من رقابت می کرد و کافی بود که معدل من از او کمتر شود تمام دنیا را خبردار می کرد و به همه شیرینی می داد . در همین افکار بودم که مادرم صدایم زد از تخت چوبی پایین آمدم موهایم را از روی پیشانی به کناری زدم و دمپایی هایم را به پا کردم و به طرف صدا رفتم مادرم دستکش هایش را به دست کرده بود و مشغول درست کردن باغچة قدیمی بود دیشب گفته بود که می خواهد کمی سبزی خوردن بکارد تا مجبور نباشد برای یک کیلو سبزی تازه تمام بازار را زیر پا بگذارد . نگاهی به سر تا پایم انداخت و گفت : درس می خواندی؟

گفتم : بله مگر در این چند وقت کار دیگه ای هم دارم فقط درس کارم داشتی ؟

مادرم پوزخندی زد و گفت : به به عجب دختری برو حمام یک دوش بگیر شب میهمان داریم گفتند : درس و دانشگاه نه اینکه . . . و بعد سرش را با تأسف تکان داد . بدون اینکه بپرسم چه کسانی هستند با غرولند گفتم : هزار بار تأکید کرده ام من درس دارم و به این جور میهمانی ها نمی رسم فقط چند روز دیگر تحمل می کردید و کسی را دعوت نمی

کردید و بعد هم پاهایم را با عصبانیت به زمین کوبیدم و به طرف درب ورودی حال رفتم به اطاقم سرکی کشیدم تمیز و مرتب مادرم دکراسیون اتاق را عوض کرده بود پرده های رنگ و رو رفته جای خود را به حریرهای سبز رنگی داده بودند میز کامپیوتر و در کنار کتابخانه قرار داده شده بود و تمام عروسک هایم از سقف آویزان بود فقط یکی از آنها که لباس سبز فسفری داشت رومیزی تلفن گذاشته شده بود میز آرایش پر از عطر و ادکلن با مارک های مختلف بود روی تختی هم عوض شده بود نمی دانم مقصود مادرم از این تغییر و تحول ناگهانی چه بود شاید می خواسته روحیه ی مرا عوض کنه خودم را به خاطر عکس العملی که در مقابل میهمان دعوت کردن مادر انجام داده بودم سرزنش کردم و از آینه نگاهی به خودم انداختم . موهای بلند و مشکی ام پر از خاک و برگ درخت گردو شده بود رنگم پریده بود و چشمانم به خاطر نخوابیدن پف کرده بود یک مقدار از غذای ظهر هم روی لباسم ریخته بود ناخن هایم بلند و زیرشان کثیف بود از خودم بدم آمد اگر میهمان ها می آمدند و مرا با این وضع می دیدند . . . چه افتضاحی باید از نگاه های تمسخر آمیز مادرم می فهیدم بدوم معطلی یک دامن هشت ترک آبی و یک بلوز فیروزه ای برداشتم و راهی حمام شدم بعد از آن هم مادرم برایم یک لیوان شیر و کیک آورد آن وقت بود که فهمیدم آه از نهاد معده ام برآمد . ناخن هایم را گرفتم و سوهان کشیدم به اتاقم رفتم و دوباره به خودم نگاهی کردم من واقعا زیبا بودم موهای مشکی و بلندی که تا کمر می رسید با هر لبخندی رو گونه ام چال می رفت ابروهای پر و چشم هایی که مژه های بلند و فر آنها را در بر می گرفت همچون جاده ای رؤیایی که توسط درختان احاطه گشته کمی رژ صورتی روی لب هایم زدم و جلوی موهایم را توسط دو سنجاق آبی که پر از اکلیل بود بالا بردم و پشت موهایم را شانه زدم وقتی از اتاق بیرون آمدم مادرم لبخندی زد و گفت حالا شدی یک دانشجوی تمیز و مرتب راستی نمی خواهی بپرسی کی مهمونمونه ؟ کنترل تلویزیون را برداشتم و همانطور که خودم را رو مبل رها می کردم گفتم من قدرت حدس زنی ام زیاد جالب نیست خودت بگو ؟

مادرم : خوب خاله اعظم

من : اَه کی حوصله ی خاله اعظم را دارد الان از سفرهای اروپائی اش می گوید تا دوران طفولیت .

مادرم پشت چشمی نازک کرد و گفت : دستت درد نکنه ، خوب هر کس یک اخلاقی داره .

وقتی دلخوری او را دیدم بوسه ای بر روی گونه هایش نهادم و گفتم : ببخشید منظوری نداشتم حالا چکار داری کمکت انجام بدم ؟

مادر : بی زحمت تو برنج را درست کن .

بلند شدم و به طرف آشپزخانه رفتم و گفتم : چند تا پیمانه خیس کنم ؟

مادرم خیلی آهسته با انگشتان پیر و فرسوده اش شمارش می کرد : اعظم ، مرتضی ، احسان ، صفورا نمی دانم که چرا یکبار دلم فرو ریخت نهیبی به خودم زدم : خوب به تو چه که احسان هم می آید فورا بلند شدم و از روی تخت چوبی داخل حیاط کتاب هایم را جمع کردم و آنها را زیر تخت گذاشتم از فضولی هایش خوشم نمی آمد مدام می گفت اگر کمکی لازم داری به من بگو . دلم نمی خواست او به من کمک کند من همیشه روی پاهای خودم ایستاده بودم صدای اذان در دل شهر پیچید نیمی از کارها را انجام داده بود وضو گرفتم و نماز خواندم و از خداوند کمک خواستم و برای همه دعا کردم بعد هم به آشپزخانه برگشتم مادرم داشت سبزی پاک می کرد به من هم اشاره کرد که میوه ها را بشویم و داخل ظرف بچینم چند تا چاقاله داشتم و لا به لای میوه ها گذاشتم زنگ زدند ناقوس قلبم لرزید و نوید داد مجید برادر کوچکم پرید جلوی آیفن و در را باز کرد و فریاد زد مامان اومدند روسری ام را مرتب کردم خاله اعظم همراه با احسان و صفورا به داخل آمدند .

صفورا جلو آمد و با من روبوسی کرد و گفت : مینو چقدر خوشگل شدی ؟

دستانش را فشردم و گفتم : چه عجب یادی از ما کردی .

در همین لحظه خاله اعظم هم مرا بوسید و گفت : مینو جان ما که همیشه مزاحم شما هستیم مگر نه آقا مرتضی ؟

آقا مرتضی : نه خانم چرا دروغ می گویی ما الان چند وقت است که به خانه ی خواهرت نیامده ایم امشب هم معجزه و ما به ضیافت آمدیم .

هر چیزی را بهانه می کردند و با آن می خندیدند تنها کسی که چیزی نمی گفت احسان بود چقدر تغییر کرده بود تنها 3 ماه بود که او را ندیده بودم بلوز سفید با شلوار مشکی

پوشیده بود موهای براقش را نیز با ژل حالت داده بود . لیوان های شربت را داخل سینی نقره ای رنگ گذاشتم سرم پایین بود و به شربت ها نگاه می کردم یک آن چشمانم را به طرف احسان هدایت کردم او سراسیمه نگاهش را از من دزدید و با مجید مشغول بازی شد سینی را به طرفش گرفتم او بدون اینکه تشکر کند لیوان را برداشت و روی عسلی گذاشت یک صندلی بین احسان و صفورا خالی بود با جسارت رفتم و روی آن نشستم و با صفورا مشغول صحبت شدم : صفورا جون دعا کن من موفق بشم حالا که دارم حسابی می خونم . نمی دانم مادرم چطور در آن بین صحبت های ما را شنیده بود که گفت : راستی مینو جان چند وقت پیش روی یکی از مسائل آمار مشکل داشتم خوب از احسان بپرس . هر چه چشم غره می رفتم لبم را گاز می گرفتم فایده نداشت همانطور به حرف هایش ادامه می داد . احسان به طرف من برگشت و گفت : مینو خانم من که گفتم خوشحال می شم از اینکه بتونم کمکتون کنم . نمی دانم چرا نتوانستم چیزی بگویم بلند شدم و داخل حیاط روی تخت چوبی نشستم داشتم دنبال دفتر آمار می گشتم که صدای کشیده شدن پای یک نفر روی زمین توی دلم را خالی کرد می خواستم جیغ بکشم که چهره ی احسان در تاریک روشن مهتاب معلوم شد .

احسان گفت : نترسید مینو خانم .

چرا می گفت خانم ؟ همیشه اسم مرا مسخره می کرد مثلا می گفت آیدین یا مشکلات آرام روی تخت نشست پاهایش را جمع کرد و به ماه خیر شد .

من : آقا احسان بریم تو من دفتر را برداشتم .

فرزاد نیم نگاهی به من انداخت دلم فرو ریخت چقدر نیم رخش در آن شب مهتابی پیدا بود خیلی آهسته گفت : نظر من هم همین بود ولی مامان و خاله گفتند مجید اذیت می کنه و اجازه غیر شما درست اشکالتون رو بفهمید دست هایش را به هم مالید و ادامه داد از کجا شروع کنیم ؟

من با عصبانیت گفتم : من خیلی وقته شروع کردم فقط یک مسأله ی کوچک بود دفتر را از دستم گرفت من هم با انگشت مسأله ی مورد نظر را نشانش دادم

با دقت و آرام و شمرده برایم توضیح می داد به دور از هرگونه حسادت و غرور می توانم بگویم او از معلم ها هم قشنگ تر مسائل را شرح می داد دفتر را بست و گفت همین بود


دانلود با لینک مستقیم


داستان خانم هاشمی

مدیریت علمی تیلور

اختصاصی از کوشا فایل مدیریت علمی تیلور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

مدیریت علمی تیلور بر 7 اصل استوار بود

اصول بر مبنای علمی حرف اول تیلور بود. او گفت کار تخصصی انجام دهید و به ازا کار بیشتر پاداش ایراد: تیلور آدمها را ماشین فرض کرد.

برای رفع این ایراد ؟؟ نئوکلاسیک بوجود آمد. مشکلات این مکتب این بود که اجزا هر کدام به سمت خودش می رفت مثلا اگر شهرداری، دانشگاه،‌ بیمارستان و … را در نظر بگیرم هر کدام کار خود را میکرد بری رفع این کمبود تفکر سیستمی نیاز داریم.

این تفکر می خواهد: اجزا را طوری کنار هم بچیند که آنچه قرار حاصل شود به بهترین وجه باشدعلم سیستم ها را دانشمندی بنام

تعریف: سیستم عبارت است از کل متشکل از اجزا که این اجزا در جهت رسیدن به یک هدف مشخص با یکدیگر در تعامل باشند. و برای تکمیل این تعریف یک نظریه داد.

نظریه عمومی سیستم ها: بر خلاف پدیده های فیزیکی مانند جاذبه والکتریسیته پدیده حیات فقط در موجودیتهای منحصر به فرد بنام ارگانیسم یافت می شود که این ؟؟ سیستم است

هر ارگانیسم سیستم است بدین معناست که اجزا و ؟؟ گروه های آن در تعاملی طرفینی نظمی پویایی است.

ـ هدف نظریه عمومی سیستم ها: (نظریه ؟؟) کشف ؟/ و نظم ذاتی در انواع پدیده ها برای این کشف:‌اگر هر پدیده ای چند خصایص داشته باشد شما توانسته اید به هدف خود برسید وآن را شناسایی کنید.

ـ خصایص سیستم ها: 1ـ نظم: وارد سازمان می شویم اولین چیزی که مشخص می کند آن سازمان منظم هست یانه؟ چارت سازمانی

2ـ وابیتگی اجزا: در عین اینکه هر یک از اجزا کار خود را انجام می دهد باهم و در کنار هم کار می کند.

3ـ تعامل: اگر اجزا با هم ارتباط برقرار کنند و ارتباط همگانه شد

4ـ کلیت: نتیجه همگرایی اجزا بشر از جمع نتایج اجزا باید بشود 3=1+1

5ـ هدفداشتن: هدف مشخصی است و این هدف از قبل تعیین شده

6ـ برتا گفت نظریه عمومی سیستم ها به علم هندسه شباهت دارد.

چرا؟ زیرا علم هندسه نیز چهار چوبی ارائه می دهد که بیانگر ارتباطات هندسی اشیاء جهان و همگونی ظاهریآنهاست واژه کنترل در سیستم این همگروهی را ایجاد می کند. همچنین در اوائل دهه 60 میلادی بحرانی بوجود آمد بنام رحران

ـ نرم افزار (soft were crisis) تعداد زیادی برنامه های کامپیوتری نوشته شد در حالیکه هر یک از این برنامه ها برای انجام فعالیت خاصی تنظیم شده بودند با فعالیت های مرتبط link نبودند یا ارتباط نداشتند. این ناهمگونی یا ناهماهنگی را بحران نرم افزار می گویند چون برنامه نوشته می شود. ولی اجرا نمی شود (میشود نوشته)

برای رهایی از این بحران همگانبر این متفق بودند که باید فرایند تولید سیستم های اطلاعاتی نظیر عملیات مهندسی مورد ارزیابی قرار گیرد این فعالیت ارزیابی با استفاده از ابزارهایی صورت می گیرد که در درس تجزیه و تحلیل به آن می پردازیم.

ـ ویژگیهای یک مجموعه عملیات مهندسی

1ـ مبنای هر عملیات مهندسی یک فعالیت هدفمند، زماندار هست که اغلب به عنوان یک پروژه تعریف می شود. مانند پروژه طراحی یک کارخانه

2ـ برای هر واحد از عملیات مهندسی یک چرخه عمر یا Life cycle قابل تصور است که کلیات آن به این شرح است. ما یک سری منابعی داریم که در مراحل ذکر شده یک سری عملیات روی آن انجام می شود.

هر سیستم یک چرخه عمر دارد. مادامی که سیستم چرخه راادامه دهد زندگی می کند در غیر این صورت از حرکت باز می ماند.

در یک سیستم یک نیروی انسانی جذب آموزش می بیند بعد او را به کار می گیریم و سعی می کنیم او را حفظ کنیم ؟؟؟؟؟؟//

در آن صورت دو چیز اتفاق می افتد ؟؟؟؟؟؟//

اجزاء سیستم شامل:

input

out put

prosses

feed back بازخود

environ mean محیط

1ـ انواع سیستم شامل: 1ـ باز و 2ـ بسته. در ارتباط با محیط

2ـ از نظر اهمیت عملکرد شامل: 1ـکنترلی،2ـ عملیاتی، 3ـ اطلاعاتی

سیستم کنترل کیفیت همه است. در ضمن باز هم است.

سیستم هایی که در اطراف ما است همه باز هستند از نظر ماهیت هر 3 است.

3ـ نوع وظیفه ای که بر عهده دارند شامل: 1ـ تولیدی، 2ـ تجاری، 3ـ مهندسی، 4ـ خدماتی، (معنی عام تر دارد خدماتی اداری نیز داریم)، 5ـ اداری

4ـ از نظر نوع کارگیری یا پیاده سازی در محیط کاربر شامل: 1ـ ؟/ آماده نرم افزار (سیکل تولید یا مراحل تولیدشان از سیستم های دیگر ؟؟) بررسی نیاز و ادامه قابلیتها نباید بیشتر از 20% تغییر داشته باشند. 2ـ سیستم هایی که مخصوص هر سازمان تولیدی شود.

همه آنها در نهایت منجر به پیاده سازی می شوند SSABM

1ـ درجه سازگاری …% بار بیشتر است. 2ـ از صنعتی به صنعت دیگر قابلیت ندارد و گرانتر است چون مخصوص یک سازمان است و ؟؟ نرم افزاری را چند ؟؟ فروخت.

5ـ سیستم های اطلاعات کامپیوتری

؟؟

1ـ سیستمی که داده ها را در پایین ترین سطح جابجایی می کنندTransaction process system

2ـ موجب به کار گیری توسط مدیران management information system

3ـ سیستم هایی که حالت تصمیم گیرنده دارند. Decision support system

4ـ سیستم هایی که استراتژیهای سازمان را انجام strategic in formation system

5ـ سیستم های خبرهExpert system

1ـ این دسته از سیستم ها جابجایی اطلاعات مربوط به سیستم های عملیاتی سازمان را بر عهده دارند. مثل سیستم مدیریت تولید که اطلاعاتی از جمله موارد ذیل را جابجا می کند قبلا که ؟؟ که نقشه، در حد پیشرفت عملیات قطعه، نفر ساعت مصرفی روی هر قطعه، ماشین ساعت مصرفی روی هر قطعه زمان توقف ماشین آلات، زمان عبور مخصوص از هر ایستگاه کاری، زمان را تمام عملیات و …

2ـ سیستم هایی که با انجام پردازش بر روی TPS ها اطلاعات پروسس شده (پردازش شده) برای مدیریت تامین می کند بنابراین TPS ها پیش نیاز MIS هستند و معماری آنها به شکلی است که اطلاعات را به قسمت بالا تر DSS انتقال می دهند.

3ـ این دسته از سیستم ها تصمیم گیری مدیریت را موجب می شود و از مدلهای مختلف منجمله بدلهای ریاضی در این مرحله استفاده می شود. مشتق برنامه ریزی خطی، انتگرال

4ـ دسته های اطلاعات استراتژیک هستند که اطلاعات مورد نیاز را برای برنامه های طولانی مدت مدیریت تامین می کنند در بعضی از متدرلوژیهای طراحی سیستم پیش نیاز عملیات طراحی تدوین برنامه های استراتژی است که در این سطح انجام می پذیرد. این نکته نیز قابل یادآوری است که نرخ رشد اطلاعات طی سالهای گذشته از نمودار زیر تبعیت می کند. ؟؟؟


دانلود با لینک مستقیم


مدیریت علمی تیلور

دانلود مقاله کامل درباره پیامبر تا خدیجه زنده بود زن دیگرى اختیار نکرد

اختصاصی از کوشا فایل دانلود مقاله کامل درباره پیامبر تا خدیجه زنده بود زن دیگرى اختیار نکرد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

(پیامبر تا خدیجه زنده بود زن دیگرى اختیار نکرد)

این مطلب از نظر تاریخ مسلم است که تا خدیجه زنده بودرسول خدا زن دیگرى نگرفت و خدیجه بنا بر قول مشهور و صحیح‏سال دهم بعثت‏یعنى بیست و پنج‏سال پس از این ازدواج‏فرخنده و میمون از دنیا رفت،و زنهاى متعدد و زیاد دیگرى را که‏رسول خدا(ص)به ازدواج و همسرى خویش درآورد همگى پس‏از وفات خدیجه بود،و در جاى خود-در بحث تعدد زوجات‏رسول خدا(ص)-انشاء الله تعالى خواهیم گفت که این داستان‏بهترین دلیل و شاهد بر این مطلب است که انگیزه ازدواج‏هاى‏مکرر رسول خدا پس از وفات خدیجه انگیزه‏هاى سیاسى واجتماعى بوده که آن بزرگوار مى‏خواسته بدین وسیله پیوندهاى‏محکم و بیشترى با افراد سرشناس و قبائل معروف عرب پیداکرده و از این طریق براى پیشرفت اسلام و مکتب مقدس خوداستفاده و بهره بیشترى ببرد بشرحى که بخواست‏خداى تعالى‏پس از این خواهیم گفت.

و گرنه معقول نیست کسى مانند رسول خدا(ص)که از هر گونه امکانات مادى بهره‏مند بوده و همه جاذبه‏هائى را که‏معمولا مورد توجه زنان مى‏باشد همچون فصاحت زبان و زیبائى‏خارق العاده صورت و شهرت فامیلى و شخصیت ذاتى،و در یک‏جمله آنچه خوبان همه داشتند همه را دارا باشد ولى تا سن پنجاه‏سالگى با یک زن بیوه دو شوهر کرده بچه‏دارى که از نظر سن نیزپانزده سال یا چیزى کمتر از او بزرگتر است‏سازگارى کند،وهیچ به فکر ازدواج مجددى نیفتد،و پس از وفات او آنهمه زن‏بگیرد...و باز هم مانند دشمنان مغرض و مخالف اسلام بگوئیم‏هدف آنحضرت در آن ازدواجها استفاده‏هاى مالى و یاکامیابیهاى جنسى بوده و بناچار باید این حقیقت را بپذیریم که‏هدف،همان هدف مقدس ترویج اسلام با استفاده از یک وسیله‏طبیعى و اجتماعى بوده که روى بافت اجتماع آن روز بهترین وسیله‏بوده است.

درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام جلد 2 صفحه 51


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره پیامبر تا خدیجه زنده بود زن دیگرى اختیار نکرد