کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوا ن راهبردهای اعتلای تمدن و فرهنگ اسلامی و تضمین امنیت فرهنگی 36 صفحه word

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوا ن راهبردهای اعتلای تمدن و فرهنگ اسلامی و تضمین امنیت فرهنگی 36 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوا ن راهبردهای اعتلای تمدن و فرهنگ اسلامی و تضمین امنیت فرهنگی 36 صفحه word


تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوا ن راهبردهای اعتلای تمدن و فرهنگ اسلامی و تضمین امنیت فرهنگی 36 صفحه word

 

 

 

در این درس نمره بیشتری بگیرید!

در بخشی از این تحقیق می خوانیم:

 بحث از امنیت فرهنگی در ذیل موضوع امنیت ملی قرار دارد و یکی از مؤلفه‏های اصلی آن را تشکیل می‏دهد؛ از این‏روی بایسته می‏نماید در تبیین آن ابتدا واژگان امنیت ملی بررسی گردد. امنیت ملی اصطلاحی چندوجهی است که در عین اهمیت، دارای ابهام، تفاسیر و معانی متعددی است. این مصطلح، در سه سده اخیر پابه عرصه حیات نهاده و از آن‏هنگام تاکنون با رهیافتهای گونه‏گونی درباره آن تعابیر مختلفی انجام گرفته است. برخی نیز از عقب‏ماندگی و تأخر تحول و شفافیت آن نسبت به سایر اصطلاحات مشابه یاد کرده‏اند. چنین تفکری نیز در مؤلفه‏های مبحث امنیت صادق است؛ برای مثال تا همین اواخر گفته می‏شد که مؤلفه‏های نظامی، نقش تعیین‏کننده خود در تأمین امنیت ملی کشورها را تا حدی از دست داده‏اند و عوامل دیگری همچون ملاحظات اقتصادی و فرهنگی در تضمین امنیت ملی سهیم گردیده‏اند. اما امروزه در آستانه هزاره سوم گفته می‏شود که اگر در قرون قبل دو عنصر "نظامی‏گری" و "اقتصاد" در تأمین امنیت کشورها در دو بعد داخلی و خارجی، نقش بسزایی ایفا می‏کردند، در قرن بیست و یکم ضروری است که بر مدخلیّت بیشتر "عنصر فرهنگ" و اهمیت آن تأکید بیشتری ورزید.

 تأکید بر عناصر "فرهنگی" و "ارزشی" امنیت ملی با تعاریف عرضه شده از مصطلح اخیر هم تناسب دارد، از این دیدگاه معنای روشن و محدود امنیت ملی، حفظ مردم یک کشور و سرزمین در مقابل حمله فیزیکی و به معنای سنتی "دفاع" می‏باشد و در معنای وسیع‏تر بر حفظ منابع حیاتی سیاسی و اقتصادی و فقدان تهدید نسبت به ارزشهای اساسی و حیاتی یک دولت اطلاق می‏گردد. (1)

 شرح دو نگرش کلان نسبت به موضوع امنیت، به ایضاح رابطه این اصطلاح با مباحث تمدن و فرهنگ کمک شایانی می‏کند؛ "برخی صاحب‏نظران امنیت ملی را تابعی از متغیر تهدیدات خارجی (و عمدتا نظامی)دانسته‏اند.

بنابراین دیدگاه، شرایط امنیتی مطلوب در سطح ملی، افزایش توانمندی واحد دولت ملی برای مقابله با تهدیدات خارجی است. اما دیدگاه دیگر، چنان تعریفی از امنیت ملی دارد که همه گرایشهای نامطلوب و عوامل داخلی بی‏ثباتی در سطح ملی را جزء حوزه تهدیدات امنیت ملی برمی‏شمارد. (2) بدین لحاظ کلیه عوامل ضعف و فتور تمدنی و فرهنگی را می‏توان از مؤلفه‏های ناامنی و خدشه‏پذیری امنیت ملی یک کشور به‏شمار آورد. همچنان که تقویت و اعتلای تمدن و فرهنگ و مبارزه با تهاجم و تغافل فرهنگی را می‏توان در حکم راهبردی برای تضمین امنیت ملی و فرهنگی دانست.

 اساسا امنیت ملی، هم به مثابه وسیله نیل انسان و جوامع بشری به غایات خود، و هم به‏منزله هدف و نیازی حیاتی که ابزارها و امکانات مادی و معنوی در پی تحقق آن هستند، مطرح است. بدین‏ترتیب فلسفه تأسیس تمدنها و نهادهای عمومی و حکومتهای زیر مجموعه آنها، در پاسخ به این نیاز ضروری است. ارمغان اولیه تمدن و فرهنگ، دوری از بدویّت و توحش و ناامنی است؛ "آفرینندگی و ابتکار" یعنی اصلی‏ترین ممیزه تمدن، تنها در صورت وجود امنیت، شکوفا و بالنده می‏شود. بدین‏صورت رابطه مستقیم و متعامل تمدن و فرهنگ از یکسو و امنیت از سوی دیگر آشکار و بدیهی است وبالندگی هریک مستقیما بالندگی طرف دیگر را به همراه دارد و عکس این قضیه نیز صادق است.

 کمتر کسی است که از پیشینه درخشان تمدن و فرهنگ اسلامی به‏ویژه در سده‏های نخستین اسلامی بی‏اطلاع باشد؛ متأسفانه این تمدن از حدود قرنهای پنجم و ششم هجری زوال و افول خود را آغازید؛ البته در حال حاضر با توجه به این که تمدن و فرهنگ اسلامی در بخشهایی مانند علوم مادی و تکنولوژی با مشکلات و عقب‏ماندگیهایی روبرو است، برخی و از جمله پاره‏ای از غربیان به این تصور دامن می‏زنند که این تمدن دیگر از سازندگی و بالندگی نازا گشته و اوج خود را در همان چند قرن اول ظهور اسلام نشان داده است و از این‏رو بحث از تمدن‏سازی مجدد اسلام و یا به تعبیری درست‏تر، اعتلای تمدن و فرهنگ اسلامی بی‏فایده و خیالی بیش نیست. همچنین به‏دلیل فراگیری و تهاجم همه جانبه فرهنگ و تمدن غربی شماری بر این باورند که سرانجام تمدنها و فرهنگهای متکثر و متنوع در عرصه جهانی، به وحدت و هضم در شکل غربی آن خواهد انجامید و در این میانه هرگونه مقاومتی "مذبوحانه" خواهد بود. بنابراین کشورها به تقلید یا به جبر، در مسیر تمدن غرب قرار خواهند گرفت.

بدیهی است تحقق این فرض به معنای تهدید و انهدام امنیت ملی و فرهنگی ما خواهد بود. بدین لحاظ توجه بیشتر به تهدیدهای امنیت فرهنگی از ضرورت روزافزونی برخوردار است و بارها مسؤولان طراز اول جمهوری اسلامی ایران نسبت به بروز این تهدید و ضرورت مقابله با آن هشدار داده‏اند. (3)

 به یقین یکی‏ازراههاوراهبردهای‏اساسی‏مبارزه‏باناامنی‏فرهنگی‏ومقابله‏باهجمه‏تمدنی و فرهنگی دنیای غرب، تأکید بر روی هویت و اصالتها و ارزشهای دینی جوامع اسلامی و بالتبع تجدید اعتلای تمدن اسلامی می‏باشد و حرکت انقلاب اسلامی ایران در چنین مسیری خواه ناخواه مقابله به مثل و راهبرد مناسبی در تقابل و مبارزه با تهاجم و تغافل فرهنگی به شمار می‏آید و ضامن تأمین ابعاد مختلف امنیت ملی به ویژه بعد فرهنگی تواند بود.

 حال با فهم اهمیت و جایگاه ویژه مؤلفه‏های فرهنگی در مقوله امنیت ملی و درک ضرورت تجدید اعتلای تمدن و فرهنگ اسلامی در تضمین امنیت فرهنگی، اکنون می‏توان به طرح پرسشهایی در این باره پرداخت؛ مثلا پرسید تمدن و فرهنگ هریک به چه معنایی است و رابطه و نسبت این دو مفهوم با اصطلاح امنیت چگونه است؟ آیا باید تمدن و فرهنگ اسلامی را از نو بنیان گذاشت تا به راهبردی مناسب جهت تضمین امنیت فرهنگی رسید؟ یا باید آن را دوباره اعتلا بخشید و تقویت کرد؟ در این جهت تمدن و فرهنگ غرب در چه موضعی قرار دارد؟ آیا باید به تقلید یا محکومیت صرف آن پرداخت؟ یا می‏باید از دستاوردهای آن بهگزینی کرد؟ از سوی دیگر چه راهها و راهبردهایی جهت تحدید اعتلای تمدن اسلامی می‏توان توصیه کرد و آیا جمهوری اسلامی در برگرفتن و به ثمر رساندن راهبردهای مزبور توفیقاتی داشته است و در حال حاضر و در این جهت ما کجا ایستاده‏ایم و چه نظریات و پیش‏بینیهایی در این حوزه مطرح شده است؟ مقاله حاضر پاسخ به چنین پرسشهایی را درنظر دارد.


 

برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.


دانلود با لینک مستقیم

تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان تمدن و تفکر اسلامی دراندبشه عرفانی سیاسی امام خمینی (س) 13 صفحه word

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان تمدن و تفکر اسلامی دراندبشه عرفانی سیاسی امام خمینی (س) 13 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان تمدن و تفکر اسلامی دراندبشه عرفانی سیاسی امام خمینی (س) 13 صفحه word


تحقیق درس تاریخ، فرهنگ  و تمدن اسلامی با عنوان تمدن و تفکر اسلامی دراندبشه عرفانی سیاسی امام خمینی (س) 13 صفحه word

 

 

 

در این درس نمره بیشتری بگیرید! 

در بخشی از این تحقیق می خوانیم:

 با توجه به موضوع بحث، خدمت عزیزان، مطالبی را ایراد می کنم و سعی می کنم که جغرافیای کلی تفکر و نقش و رسالت حضرت امام را در انقلاب اسلامی، جهان معاصر و آینده در حد بضاعت محدودی که دارم و وقت کم ترسیم کنم. 
از این نظر محور اصلی من تببین افکار و شخصیت و تاثیری که حضرت امام در جهان معاصر داشتند خواهد بود و این جغرافیا را در یک صورت کلی و به همین جهت مطالب را به اختصار و فهرست وار عرض خواهیم کرد. ببینید به طور کلی، جوهره تفکر و شخصیت حضرت امام که یکی از ثمراتش، تحقق حکومت اسلامی است، چیزی نیست جز در یک کلمه و آن عبارت از مجاهده بوده و این مجاهده ابعاد بسیار وسیعی داشته هم بعد فردی داشته، هم بعد اجتماعی داشته، هم تاریخی و هم جهانی و هم مابعدالطبیعی. من سعی می کنم این ابعاد را در ارتباط با هم و در اتصال با هم خدمت برادران عرض کنم. ببینید به عنوان یک مجاهد، حضرت امام و همه مومنین مکلفند مجاهده کنند ولی مجاهده ومبارزه با چه؟ مجاهده با شرک به منظور تحقق توحید، به همین جهت در ابتدا، یک مومن کامل، مجاهده اش در عرصه تفکر است و در ساحت تنهایی و آرامش یعنی اندیشه در اینکه آیا جهان خودبنیاد است یا خالقی دارد. در این جاست که یک مجاهد و یک مسلمان متفکر متعادل سلیم النفس، متوجه خدایی هست این تفکر و درک در مرتبه نخست او را از شرک و از اینکه خدا را انکار کند، و یا شریکی برای او قرار دهد منزه و مجرد می کند. در این جا عرصه، عرصه تفکر است. عرصه آرامش است و عرصه تعقل است، اما ما می بینیم که در همین مساله وقتی به کتابهای کلامی مراجعه کنیم. به کتب راجع به ملل و نحل اسلامی مراجعه کنیم، می بینیم چقدر اختلاف هست. در اینکه مثلا آیا صفات خدا، زائد بر ذات است یا عین ذات است؟ صفات، عینیت با یکدیگر دارند یا ندارند. در ارتباط با انسان جبر حاکم است یا تفویض است؟ یا یک شق دیگر است؟ همین کتاب ملل و نحل شهرستانی را شما باز کنید. می بینید دقیقا در قرون گذشته در اسلام صدها و شاید اگر جریانات کوچک را هم احصا کنید، بیش از هزار مکتب کوچک و بزرگ کلامی بوجود آمدند، که در واقع، تفرق و حیرت عظیمی در جهان اسلام بوجود آوردند و در عین حال که تخصصا مباحثی را مطرح کرده اند ولی کلیتا به تفکر خاص اسلام در کنار برخی خدمات صدمه زده اند. و این مساله هم علل تاریخی و هم عقیدتی دارد که بنده در این جا نمی توانم در موردش در حد توان علمی محدود خود بحث کنم، مگر در یک فرصتهای دیگر ولی باید از این مساله سریع رد بشوم پس در همین مرحله در همین عرصه اول مجاهده، 99 درصد متکلمین به نحو کامل به حاق مطلب پس نبرده اند. یک درصد از متکلمین، و برخی فلاسفه و عرفای اسلامی که در واقع، یک تمسک بسیار قوی فکری به قرآن و عترت داشتند، توانستند حق مطلب را تحت تاثیر تعالیم قرآن وائمه، درک و تبیین کنند. اما بسیاری از متفکران با شدت و ضعف به فهم حاق حقیقت نائل نی آمدند. بنابراین در مرحله اول، سالک می فهمد خدا هست و بعد توحید در سه مرتبه اش را درک می کند. یعنی توحید ذاتی را، توحید صفاتی و توحید افعالی را. 
وقتی که این سه مرتبه توحید را درک کرد. عقل و فهم او و علم او مجرد و منزه از شرک می شود. اما آیا مجاهده در این جا تمام می شود؟ خیر. مجاهده بعد باید متوجه ساحت دیگری از وجود بشر بشود که ساحت عمل است. او که در حکمت نظری به حقیقت رسیده، در حکمت عملی هم باید متحقق به حقیقت توحید بشود. و دریابد که "لاموثر فی الوجود الا ا...". 
در توحید افعالی حقیقت را در عرصه تفکر می فهمید، حالا باید در مرحله تحقق با اخلاص کامل به دنبال تفکر این جنبه از توحید نظری را در عرصه عمل و با ایجاد ویژگی اخلاص در خودش، در اعمالش و سکناتش، متحقق کند و در این مرحله 5 مرتبه برای سالک وجود دارد; مرتبه اول، مرتبه ظاهر است که هفت عضوش نباید گناه کند - من خودم را عرض کنم در همین مرحله، ما متوقف شده ایم - این پائین ترین مرتبه سلوک در عمل است. ما می بینیم که باید مسلمان واقعی غیبت مطلقا نکند. دروغ مطلقا نگوید. تملق نگوید. بزرگ نکند چیزی را. کوچک نکند چیزی را. به مقام صدق برسد. این مرتبه اول است. وقتی که مرتبه اول را و این حجاب اول را خرق کرد، به مرتبه دوم که باطن است می رسد که مرتبط با عالم ملکوت یا برزخ است. در این جا دیگر تنها ظواهر و اعمال و جوارح مسلمان نباید منزه باشد، اینها منزه شده. باید قدرت "خیال" کنترل بشود. یعنی طوری بشود که سالک، خیال، خود را تحت قدرت و تربیت خود در جهت عبودیت، در برابر ربوبیت حق تعالی قرار دهد. 

برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.


دانلود با لینک مستقیم

تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان چالش‏ها و آینده تمدن بشرى؛ ضرورت احیاى تمدن گفتگوها 16 صفحه word

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان چالش‏ها و آینده تمدن بشرى؛ ضرورت احیاى تمدن گفتگوها 16 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان چالش‏ها و آینده تمدن بشرى؛ ضرورت احیاى تمدن گفتگوها 16 صفحه word


تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان چالش‏ها و آینده تمدن بشرى؛ ضرورت احیاى تمدن گفتگوها 16 صفحه word

 

 

 

 

در این درس نمره بیشتری بگیرید!

 

در بخشی از این تحقیق می خوانیم:

پرفسور سیدحمید مولانا، که به سال 1315 شمسى در یک خانواده علمى و متدین در تبریز دیده به جهان گشود، در سال 1337 پس از اتمام تحصیلات متوسطه براى ادامه تحصیل راهى امریکا شد. در سال 1342 پس از طىّ مدارج علمى در رشته هاى اقتصاد، علوم سیاسى و ارتباطات از دانشگاه نورث وسترن امریکا، دپارتمان ارتباطات بین الملل را در دانشگاه امریکن واشنگتن بنیان نهاد و تاکنون ریاست آن را برعهده دارد. وى به عنوان استاد میهمان در اکثر دانشگاه هاى معتبر جهان تدریس دارد و تاکنون صدها استاد و محقق در رشته ارتباطات بین الملل از محضر ایشان کسب فیض نموده اند. بیش از 20 عنوان کتاب و صدها مقاله و دریافت 15 جایزه و لوح تقدیر به پاس خدمات علمى و پژوهشى ارزشمند ایشان، برگ زرینى از کارنامه افتخارآمیز ایشان است.
چندى پیش ایشان به عنوان استاد میهمان در مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(ره) حضور یافتند و در گفتوگو با مجله معرفت به سؤالات ما پاسخ گفتند. آنچه مى خوانید حاصل این گفتوگوست.
وضعیت و موقعیت انقلاب اسلامى ایران را در جهان معاصر چگونه ارزیابى مى کنید؟
انقلاب اسلامى ایران آخرین انقلابى بود که در قرن بیستم به وقوع پیوست. قرن بیستم هم چنین قرن انقلابات و دگرگونى هاى بزرگ و کوچک متعددى بود، ولى فقط در ایران بود که دو انقلاب در یک قرن، چهره و ماهیت این سرزمین اسلامى را بکلى عوض کرد; نخست، انقلاب مشروطه که در اوایل قرن بیستم علیه استبداد صورت گرفت، ولى ربوده شد و در دامان نوگرایى و ظواهر غربى فرو افتاد. دوم، انقلاب اسلامى که علیه طاغوت داخلى و استکبار خارجى بود و هویت اسلامى را به ایران بازگرداند. انقلاب اسلامى ایران با انقلابات پیشین دیگر تفاوت فاحشى داشت. ویژگى انقلاب اسلامى ایران نه تنها در ماهیت و هویت اسلامى خود انقلاب بلکه در رهبرى مداوم و نادر آن و در جهان بینى و جهان شمولى بنیاد گذار آن قرار داشت. انقلاب اسلامى ایران دو پدیده مهم قرن بیستم; یعنى بنیاد و ساختار نظام «ملت ـ دولت» و نیز مدرنیته یا نوگرایى غربى، را زیر سؤال برد و یک ایده جهانى سازى و جهانى شدن اسلامى را که فراسوى مرزهاى سیاسى، زبانى، فرهنگى و نژادى باشد در دستور روز قرار داد. یکى از منابع بزرگ اقتدار در روابط بین المللى تعیین دستور روز است. هر گروه، فرد و یا ملتى که بتواند دستور روز را تعیین کند، او در دنیا اولویت پیدا مى کند.
در انقلاب مشروطه برخى از آمال و شعارهاى انقلاب فرانسه الهام مى گرفتند. در سه دهه آخر قرن بیستم دیگران و حتى غرب از انقلاب اسلامى ایران الهام مى گرفت. به عقیده من انقلاب اسلامى ایران یکى از بزرگ ترین عوامل دگوگونى در شوروى سابق و در اروپاى شرقى بود که باید درباره آن پژوهش هاى مفصلى صورت گیرد. این جانب از نزدیک ناظر این جریان بودم. امروز على رغم مشکلات و سدهاى بسیار بزرگى که براى جلوگیرى از توسعه انقلاب اسلامى ایران در جهان ایجاد کرده اند، اسلام در دستور قرن بیست و یکم قرار گرفته، ولى در عین حال الگوى غالب مدرنیته در جلد و نقاب «جهانى سازى» و «جهانى شدن» احیا گردیده، و ایران تنها سنگر مقاومت علیه نظام جهانى شده است. مسلمانان در سراسر دنیا نیز به مقاومت و مبارزه خود، همان گونه که در فلسطین اشغالى و در سایر نقاط در این چند دهه مشاهده کرده ایم، ادامه مى دهند. ولى متأسفانه آن ها فاقد یک نظام حکومتى و دولتى مثل ایران هستند. امروز همه به ایران نگاه مى کنند; آیا ایران به خود پرداخته و مأموریت تاریخى خود را فراموش کرده و در نظام کنونى «ملت ـ دولت ها» به عنوان یک واحد «مستقل» ادغام خواهد شد و یا این که خواهد توانست به عنوان یک الگوى نوین خداسالارى و مردم سالارى مدلولات تفکرى و زیر ساخت هاى سیاسى، اقتصادى، فرهنگى، و اطلاع رسانى و آموزش و پرورش را به جهانیان عرضه کرده و بدین ترتیب، تحولات و تغییرات و انقلابات درونى و بیرونى انسانى را در جوامع اسلامى و نظام هاى وابسته به استکبار جهانى به وجود آورد؟

 

برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.


دانلود با لینک مستقیم

تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان نهضت ترجمه، گفتگویى میان تمدن یونانى و تمدن اسلامى 14 صفحه word

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان نهضت ترجمه، گفتگویى میان تمدن یونانى و تمدن اسلامى 14 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان نهضت ترجمه، گفتگویى میان تمدن یونانى و تمدن اسلامى 14 صفحه word


تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان نهضت ترجمه، گفتگویى میان تمدن یونانى و تمدن اسلامى 14 صفحه word

 

 

 

در این درس نمره بیشتری بگیرید!

 

در بخشی از این مقاله می خوانیم:

مکه و مدینه در دوران زندگى پیامبر اسلام (570 ـ 632م) ـ على‏رغم آنچه تاکنون به طور گسترده‏اى مقبول واقع شده است ـ یکسره از جهان خارج برکنار و منتزع نبودند. [گویا] این دو شهر، خلاف آنچه امروزه به طور مکرر، اظهار یا (حداقل) تلویحا بدان اشاره مى‏شود، مراکز حیات فرهنگىِ مترقّى و شکوفا نیز محسوب نمى‏شدند. این حقیقت که عربستانِ مرکزى [در آن دوران] با تمدّن برتر هم‏عصرِ خود تماس بسیار اندکى داشته است، در خالى بودنِ قرآن از اشاراتى به علم طب و طبابت جلوه‏گر مى‏شود، چرا که از دیدگاه سنت دینى، چنین امورى مى‏بایست مُستظهر به حکم و فرمانى از جانب خداوند مى‏بودند. مى‏توان پذیرفت درمانگرانى بومى، که به طور علمى آموزش ندیده بودند، در آن عصر مى‏زیسته‏اند و [گاهى هم] ممکن بود تصادفا گذار یک پزشک واقعى به عربستان مرکزى افتاده باشد (نظیر موردى که در سر حد شمال غربى بیابان عربستان بدان برمى‏خوریم). البته چنین پزشکى نمى‏توانست دانشمند برجسته‏اى باشد. نه او و نه هیچ کس دیگر نمى‏توانسته‏اند انبوهى از آموخته‏ها را از جهان خارج به شهرهایى که به زودى مکان‏هاى مقدس اسلامى مى‏شدند، منتقل کرده باشند. از سوى دیگر، ساکنان این شهرها به واسطه‏ى تجارت کاروانى، این امکان را داشتند که با حیات فرهنگى هم‏عصر خود در جوامع بزرگ‏ترى چون فلسطین و سوریه آشنایى پیدا کنند. استفاده‏ى آنها از این فرصت در منابع ناچیزى که در دست داریم تأیید شده است.
همه‏ى پیوستگى‏هاى فرهنگى از این دست، به مناطقى معطوف مى‏شود که تمدن عصر باستان کلاسیک (در قالب هلنیسم و آنچه از آن در کسوت یونانى و تمدن رومى به شرق رسیده است) اثر خود را در آنها بر جا نهاده بود. در واقع مى‏توان ادعا کرد که در یک گفتمان فرهنگى، بخش غربى عربستانِ مرکزى، پاره‏اى از جهان هلنیستى باستان بود؛ اما پاره‏اى بسیار دورافتاده که در حقیقت بهره‏اى از دستاوردهاى عالى عقلانى جهان هلنیستى نصیب آن نشده بود. میراث معنوى و فکرى آسیاى جنوب غربى باستانى دوران قبل از هلنیسم، با پیشرفت موفقیت‏آمیز مسیحیت، گنوستى‏سیسم و یهودیت از جهات مختلف تداوم پیدا کرد و تجدید حیات و استحکام یافت. هلنیسم مترقى عربستانِ جنوبى و امپراتورى ساسانى در ایران نیز به شدت از هلنیسم متأثر شدند. پیروزى و غلبه‏ى هلنیسم، هم‏چنان که شائدر توصیف کرده، حقیقتى است که کشفیات جدید بارها و بارها آن را تصدیق کرده است.
با وجود این، در آغاز قرن هفتم میلادى، روند هلنیسم به گونه‏اى بود که به طور گسترده‏اى ارتباط خود را با زبان یونانى از دست داد؛ چرا که مبشران مسیحى و در زمان فترت آنان، مبلغان فرقه‏هاى گنوسى، از همان ابتداى دعوت خود به ناآموختگان و توده‏هاى عظیم عوام روى‏آوردند و [از این رو [اصرار داشتند. که در ادبیات [تبشیرى[ خود از زبان‏هاى بومى استفاده کنند. گذشته از این، هلنیسم در این دوران به گونه‏اى فعال نبود که سراسرِ فرهنگ عصر باستان کلاسیک را در بر بگیرد، بلکه عمدتا به واسطه‏ى نظریات و عقاید جدید دینى به یک انتخابِ نسبتا محدود، تقلیل پیدا کرد. موج اول فتوحات اسلامى (632 ـ 641م) سلطه‏ى کامل اعراب را بر سوریه و مصر و ـ به همین قیاس ـ بخش امپراتورى ساسانى که به شدت تحت تأثیر هلنیسم بودند، فراهم ساخت. شاید اقبالى که این فرصت را براى اعراب فراهم آورد که گوى سبقت را از فرهنگ عصر باستان کلاسیک ـ که همواره در حاشیه‏ى آن زیسته بودند ـ بربایند، به دور از خصومت‏ورزى‏شان هم نبود و در ابتداى امر نیز، آن را به طور مشخص درک و تصدیق نکردند. دین و زبان، اعراب مسلمان را از همسایگانشان ممتاز ساخت. نخستین وظیفه‏ى آنان کسب توفیق در این دو خصوصیت متمایز عصر جدید بود. وابستگى فرهنگى‏اى که از گذشته براى اعراب مسلمان به میراث مانده بود، موجب شکل‏گیرى یک مانع و حتى یک تهدید بر سر راه تحقق این وظیفه شد. با وجود این، تفوق دستاوردها و عناصرى از تمدّن هلنیستى در همه‏ى سطوح، مشهود بود و دائما این نیاز وجود داشت که حاکمان جدید آنها را براى خود حاصل کنند.
هنگامى که سلسله‏ى بنى‏امیه (660 ـ 750م) به قدرت رسید و دمشق به جاى مدینه پایتخت امپراتورى اسلامى شد، این تمایلات کشمکش‏آمیز به طور فزاینده‏اى خود را آشکار ساختند. اعراب به گونه‏ى مساعد و مطلوب به سمت فرهنگ مسلط آن زمان گرایش یافتند و از آنچه عرضه مى‏داشت، استفاده مى‏کردند، اما هنوز جرئت نمى‏کردند که بدان وابسته شوند. (به همین علت است که ادبیات عربى، کاخ‏هایى نظیر قُصیر عمره را نادیده مى‏گیرد و آنها را به رسمیت نمى‏شناسد.) بیش از نیم قرن پس از درگذشت پیامبر اسلام، پیش از آن‏که زبان عربى زبان رسمى دیوانى شود و حتى پس از این هم، بى‏تردید تفوّق فرهنگى اعراب هنوز به حصول نپیوسته بود، حکام اموى در خلال دومین موج فتوحات اسلامى (670 ـ 711م) که در فتح اسپانیا به حد اعلاى خود رسید، درگیر خصومتى سخت با بیزانس بودند (که بعدا در دوره‏ى اوج کام‏یابى و ایام خوش امپراتورى اسلامى، دیگر به همان اندازه‏ى سابق خطرناک به شمار نمى‏آمد)؛ از این رو کاملاً طبیعى بود که امویان نه مى‏توانستند کار مهم مطالعات رسمى فرهنگ یونانى را به عهده بگیرند و نه قادر بودند نسبت به آن تسامح ورزند؛ و شگفت‏انگیز نیست که در زمان حاکمیت آنان فعالیّت‏هاى ترجمه در مقیاسى وسیع صورت نگرفت.

برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.


دانلود با لینک مستقیم

تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان تمدن اسلامی 14 صفحه word

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان تمدن اسلامی 14 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان تمدن اسلامی 14 صفحه word


تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان  تمدن اسلامی 14 صفحه word

 

 

 

 

 

در این درس نمره بیشتری بگیرید!

 

در بخشی از این تحقیق می خوانیم:

 

آینده­ی بشریت از آن اسلام؛
«مکتب اسلام، یک مکتب مادی نیست، یک مکتب مادی _ معنوی است. مادیت را در پناه معنویت، اسلام قبول دارد. معنویات، اخلاق، تهذیب نفس. اسلام برای تهذیب انسان آمده است، ... همه­ی مکتب­های توحیدی برای انسان­سازی آمده­اند. ما مکلفیم انسان بسازیم ... شما خانم­ها ... مکلفید انسان بسازید ... مقصد اسلام و همه­ی انبیا این است که آدم­ها را تربیت کنند، صورت­های آدم را آدم معنوی و واقعی کنند ... اگر انسان تربیت شد، همه­ی مسایل حل است ... انسان آگاه مهذب، همه­ی ابعاد سعادت را برای کشور تأمین می­کند.»(1)
«سرنوشت حتمی، عبارت است از این که تمدن اسلامی یک بار دیگر بر مجموعه­ی عظیمی از دنیا پرتو خود را بگستراند، ... تمدن بر اساس یک فکر جدید، یک حرف جدید، یک نگاه جدید به مسایل بشر و مسایل انسانیت و علاج دردهای انسانیت است.
... با وضعی که امروز من در کشورمان مشاهده می­کنم، با ریشه­های عمیقی که تفکر اسلامی در کشور ما دارد، با حرکت بسیار وسیع و گسترده­ای که از اول انقلاب در راه تعمیق این اندیشه آغاز شده است و امروز به جاهای خوب هم رسیده است، به نظرم می­رسد که این آینده برای نظام اسلامی، یک آینده­ی قطعی و اجتناب ناپذیر است.»(2)
دیباچه
در شماره­های گذشته، به تاریخچه­ی پیدایش جوامع، وجود انبیا به عنوان پدیدآورندگان تمدن حقیقی، نقش روحیه­ی استخدام و منفعت طلبی انسان در سیر تمدن­ها، همچنین نقد و بررسی اهداف مادی و پایه­های اجتماعی غرب و تصویر کنونی این جامعه­ی برخاسته از ویژگی منفعت­جوی بشر اروپایی پرداخته شد، و بیان گشت که اگر چه این نگاه زمینی غربی­ها به عالم، موجبات توسعه و مدرنیته شدن مغرب زمین و دیگر ملل تابع را فراهم آورده است؛ اما فرجام چنین برداشتی صرفاً مادی، همان­ها را به سوی انحطاط و فروپاشی تنزل داده است.
همچنان­که شهید بزرگوار آیةالله مطهری در این زمینه می­نویسد:
«در حدود چهار قرن پیش، یعنی در قرن شانزدهم، تحولی در علم و منطق پیدا شد ... بیکن نظر جدیدی ابراز کرد و گفت: ... آن علمی خوب است که انسان را بر طبیعت مسلط کند، آن علمی خوب است که به انسان توانایی بدهد. این بود که علم جنبه­ی آسمانی خودش را به جنبه­ی زمینی و مادی داد. ... برای این­که انسان بیشتر بر طبیعت مسلط شود و بهتر بتواند زندگی کند و ... رفاهش را بهتر و بیشتر فراهم کند... علم برای قدرت و در خدمت قدرت، دانایی برای توانایی نه برای چیز دیگر ... تدریجاً بشر به جایی رسید که همه چیز در خدمت قدرت و توانایی قرار گرفت. الآن چرخ دنیا بر این اساس می­گردد که علم به طور کلی در خدمت قدرت­هاست... راهی که بیکن طی کرد، خواه ناخواه به آن­چه ماکیاول گفته است، منتهی می­شود.»(3)
از همین رو؛ دانشمندان و اندیشمندان متفکر امروز چنین تمدن ماده­پرستی از آینده­ی بشریت و پیشرفت و توسعه­ی علم و صنعت در نگرانی و حیرتند و علی­رغم تسلّط روزافزون خود بر طبیعت هیچ نقطه­ی روشنی را در افق فردای خویش نمی­توانند ترسیم کنند:
«در کتابچه­ای با عنوان « آیا در واپسین روزها زندگی می­کنیم؟» که آمباسا دور کالج کالیفرنیا آن را در سال 1982 منتشر کرده است، این پرسش مطرح شده که چگونه می­توان یقین داشت که این نسل، متعلق به واپسین دوره­ی تاریخ است؟ در پاسخ به این پرسش می­خوانیم که اوضاع جهان هر چه بیشتر به سوی بی­قراری و بی­عدالتی و عدم ثبات و ناهنجاری می­رود، بی­اعتمادی نسبت به پیش­بینی­های بدبینانه درباره­ی پایان جهان، کمتر می­شود... [و] این بار، بسیاری از اندیشمندانِ با اعتبار و سیاستمداران کهنه­کارند که در این باره هشدار می­دهند و وقوع خطری را پیش­بینی می­کنند که بسیار نزدیک است و در صورت بی­تفاوت ماندن انسان­ها در برابر آن و عدم چاره­اندیشی، ... آن را بدیهی و حتمی می­دانند، تنی چند از رهبران جهان کنونی، صریحاً گفته­اند که اگر ما نتوانیم دشواری­ها و مسایل کنونی جهان از قبیل جنگ، افزایش جمعیت و آلایش محیط زیست را چاره کنیم، شمارش معکوس پایان­یابی ­واپسین روزهای زندگی آدمی بر این کره­ی خاکی آغاز خواهد شد.»(4)
سیمون دو بووار نیز از علم و تکنولوژی جدید چنین شکوه می­کند:
«چه سوسیالیست و چه کاپیتالیست؛ انسان در همه­ی کشورها توسط تکنیک، خرد و شکسته شده است، در کارش هویت اصلی را از دست داده است، به زنجیر کشیده شده و خرف و احمق گردیده است، همه­ی گرفتاری و بدبختی و مصیبت، از این ناشی می­شود که نیازهای انسان، پیوسته رو به افزایش نهاده و آدمی باید همواره برای برآوردن این نیازهای روزافزون، تلاش کند و هیچ­گاه هم بی­نیاز نشود ... تا زمانی که برای آدمی نیازهای روزافزون پدید می­آید، گرفتاری و دشواری­های او نیز روزافزون است. این سقوط از کی آغاز شده است؟ از روزی که علم را بر حکمت برتری دادند و سودمندی را بر زیبایی برتر شمردند. این­ها همه با رنسانس، فردگرایی و با کاپیتالیسم و با علم زدگی پدید آمد. اینک که به این­جا رسیده­ایم چه باید کرد؟ باید کوشید که در خویشتن خویش و در پیرامون خویش حکمت و احساس زیبایی را پدید آوریم تنها یک انقلاب اخلاقی و نه اجتماعی و سیاسی و نه تکنولوژیک؛ می­تواند انسان را به حقیقت از دست رفته­اش باز گرداند.»(5)

 

برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.


دانلود با لینک مستقیم