کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

دانلود مقاله کامل درباره وضع عمومى ایران مقارن ظهور اسلام

اختصاصی از کوشا فایل دانلود مقاله کامل درباره وضع عمومى ایران مقارن ظهور اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

وضع عمومى ایران مقارن ظهور اسلام

کتاب: فروغ ابدیت، ج 2، ص 99

نویسنده: جعفر سبحانى

براى بدست آوردن ارزش نهضتى که پیامبر اسلام(ص) بنیانگذار آن بود، لازم است و لو در حد اجمال با اوضاع دو محیط آشنا شویم:

1- محیطى که اسلام در آنجا پیدا شد و رشد و نمو کرد.

2- محیط بیرون از جهان اسلام.

در رابطه با محیط دوم، تاریخ ایران و روم را به عنوان درخشانترین نقاط آنروز عالم به ما معرفى مى‏کند و ما در این قسمت پیرامون ایران به بحث مى‏پردازیم و بحث راجع به اوضاع روم و شبه جزیره عربستان را در عناوین دیگر پى‏مى‏گیریم.

ظهور اسلام و بعثت پیامبر اکرم‏«ص‏»،(611 میلادى)،با دوران پادشاهى خسرو پرویز(628-590 م)مصادف بود و در زمان خسرو پرویز،پیامبر اسلام‏«ص‏»از مکه به مدینه هجرت فرمود(روز آدینه 16 ژوئیه 622)و این واقعه،مبدء تاریخ مسلمانان گردید.

در این ایام،دو دولت‏بزرگ و نیرومند(روم شرقى و ایران ساسانى)،بر قسمت اعظم دنیاى متمدن آن روز حکمرانى داشتند.از دیر باز براى تسلط و حکمرانى جهان،با یکدیگر در جنگ و ستیز بودند. (1)

جنگهاى ممتد ایرانیان با رومیان،از دوران سلطنت انوشیروان(589-531 م)آغاز شد، و تا زمان خسرو پرویز ادامه داشت و مدت بیست و چهار سال به طول انجامید.

خسارات سنگین و مخارج هنگفتى که ایران و روم،در این جنگها متحمل شده بودند،هر دو دولت را از کار انداخت،و جز شبحى از این دو قدرت نیرومند باقى نمانده بود.

براى اینکه اوضاع ایران را از جهات مختلف بخوبى مورد بررسى قرار دهیم،لازم است وضع حکومتها را از پایان سلطنت انوشیروان،تا آغاز ورود مسلمانان به اختصار مورد مطالعه قرار دهیم:

تجمل پرستى در دوران ساسانیان

پادشاهان ساسانى،عموما تجمل پرست و پرتشریفات بودند.دربار پرطمطراق ساسانى و زرق و برق آن،چشمها را خیره مى‏ساخت.

در عهد ساسانیان،ایرانیان پرچمى داشتند به نام‏«درفش کاویانى‏»،که معمولا در میدان جنگ برافراشته مى‏شد و یا در جشنهاى پرتشریفات ساسانیان،بر فراز کاخ آنها نصب مى‏گردید،و این پرچم با جواهرات بسیار گرانبها تزیین شده بود.به قول یکى از نویسندگان:«جواهرات و اشیاء گرانبهاى این پرچم بى‏همتا را به 1200000 درهم یا(30000 پوند)تخمین کرده‏اند» (2) .

در کاخهاى افسانه‏اى ساسانیان،از بس جواهرات و اشیاء نفیس و قیمتى،و نقشه‏ها و تصویرهاى حیرت انگیز فراهم گردیده بود که دیده بینندگان را خیره مى‏کرد.اگر بخواهیم غرائب و عجائب این کاخها را بدانیم،کافى است فقط نظر خود را به یک قالى سپید و بزرگى بیاندازیم که در تالار یکى از کاخها انداخته بودند،به نام‏«بهارستان کسرى‏».«این قالى را زمامداران ساسانى،براى این تهیه کرده بودند که موقع عیش و عشرت سر حال باشند و همیشه مناظر زیبا و فرح انگیز فصل را تماشا کنند» (3) .

به طورى که مى‏نویسند:«این قالى،داراى یکصد و پنجاه ذراع طول،و هفتاد ذراع عرض،و تمام تار و پود آن زربفت و جواهر نشان بود». (4)

در میان پادشاهان ساسانى،خسروپرویز بیش از همه به تجملات علاقمند بود.شمار زنان و کنیزان و خوانندگان و نوازندگان حرمسراى او به چندین هزار تن بالغ مى‏شد.

حمزه اصفهانى،در کتاب‏«سنى ملوک الارض‏»،تجملات خسرو پرویز رابدینگونه شرح داده است:

«خسرو پرویز سه هزار زن داشت،و دوازده هزار کنیزک ساز زن و بازیگر،و شش هزار مرد پاسبان او بودند،8500 اسب مخصوص سوارى او بود،960 فیل،12000 استر مخصوص بردن بنه و هزار شتر داشت‏» (5) .

سپس‏«طبرى‏»اضافه مى‏کند:«این پادشاه بیش از هر کس به جواهرات و ظروف و اوانى گرانبها و امثال آن علاقه داشت‏» (6) .

وضع اجتماعى ایران

وضع اجتماعى ایران در زمان ساسانیان،به هیچ وجه بهتر از وضع سیاست و دربار نبود.حکومت طبقاتى که از دیر زمان در ایران وجود داشت،در عهد ساسانیان به شدیدترین وجهى درآمده بود.

طبقات اشراف و روحانیان،کاملا از طبقه‏هاى دیگر ممتاز بودند.تمامى پستها و شغلهاى حساس اجتماعى مخصوص آنان بود.پیشه‏وران و دهقانان از تمام مزایاى حقوقى اجتماعى محروم بودند.به جز پرداخت مالیات و شرکت در جنگها وظیفه دیگرى نداشتند.

«نفیسى‏»،در باره‏ى امتیازات‏«طبقاتى ساسانى‏»مى‏نگارد:

«...چیزى که بیش از همه در میان مردم ایران‏«نفاق‏»افکنده بود،«امتیازات طبقاتى‏»بسیار خشنى بود که ساسانیان در ایران برقرار کرده بودند.و ریشه آن در تمدنهاى پیشین بوده،اما در دوره‏ى ساسانى،بر سخت گیرى افزوده بودند».

در درجه اول،هفت‏خانواده‏ى اشراف،و پس از ایشان،طبقات پنجگانه،امتیازاتى داشتند.و«عامه‏ى مردم‏»از آن محروم بودند.تقریبا«مالکیت‏»،انحصار به آن فت‏خانواده داشت.ایران ساسانى...در حدود«صد و چهل میلیون‏جمعیت‏»داشته است،اگر شماره افراد هر یک از هفت‏خاندان را،صد هزار تن بگیریم،شماره مجموع آنها،به‏«هفت صد هزار»مى‏رسد.و اگر فرض کنیم که مرزبانان و مالکان که ایشان نیز تا اندازه‏اى از حق مالکیت‏بهره‏مند بوده‏اند،نیز هفتصد هزار بگیریم،تقریبا از این صد و چهل میلیون،«یک میلیون و نیم‏»حق مالکیت داشته و«دیگران همه‏»از این حق طبیعى خداداد«محروم بوده‏اند». (7)

پیشه‏وران و کشاورزان که از تمام مزایاى حقوقى محروم بودند ولى بار سنگین مخارج اعیان و اشراف را بر دوش داشتند،در حفظ این اوضاع سودى گمان نمى‏بردند.لذا بسیارى از کشاورزان و طبقات پست و پائین اجتماع،کارهاى خود را ترک کرده و براى فرار از مالیاتهاى کمرشکن،به دیرها پناهنده مى‏شدند. (8)

مؤلف کتاب‏«ایران در زمان ساسانیان‏»،پس از آنکه از بدبختى کشاورزان و کارگران ایران مى‏نویسد:سپس از قول یکى از مورخان غرب به نام‏«امیان مارسیلینوس‏»،چنین نقل مى‏کند:کشاورزان و کارگران ایران در زمان ساسانیان در نهایت ذلت و خوارى و بدبختى بسر مى‏بردند.در موقع جنگ،پیاده از عقب لشکر حرکت مى‏کردند.طورى آنان را خوار و بى‏ارزش مى‏شمردند که گویا بردگى براى آنان براى همیشه نوشته شده است و هیچ اجر و مزد در مقابل کار خود دریافت نمى‏کردند. (9)

در امپراطورى ساسانى،تنها اقلیتى کمتر از یک و نیم درصد از جمعیت،صاحب همه چیز بوده‏اند ولى بالغ بر نود و هشت درصد مردم ایران،همانند بردگان حق حیات نداشتند.

حق تحصیل ویژه طبقات ممتاز بود

در دوره ساسانیان،تنها اطفال توانگران و خاندان جاه و نعمت،حق تحصیل علم داشتند.توده و طبقات متوسط از دانش و کسب فضیلت محروم بودند.

این عیب بزرگ در فرهنگ ایران باستان،به قدرى واضح و روشن است که حتى‏«خداینامه پردازان‏»و«شاهنامه نویسان‏»،با اینکه هدف آنها حماسه سرائى است،به آن نیز تصریح کرده‏اند.

«فردوسى‏»،حماسه سراى معروف ایران،در«شاهنامه‏»داستانى آورده است که بهترین شاهد این مطلب است.این داستان در زمان انوشیروان اتفاق افتاده،یعنى درست در زمانى که امپراطورى ساسانى،دوران طلائى خود را مى‏گذرانده است.و این داستان نشان مى‏دهد که در دوره او نیز اکثریت قریب به اتفاق مردم،حق تحصیل نداشتند و حتى انوشیروان دانش دوست،هم حاضر نبود به طبقات دیگر مردم،حق تحصیل علم بدهد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره وضع عمومى ایران مقارن ظهور اسلام

دانلودتحقیق درمورد کرج

اختصاصی از کوشا فایل دانلودتحقیق درمورد کرج دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 106

 

فصل اول : شناخت و ارزیابی وضع موجود

1-1- معرفی اجمالی شهرستان

1-1-1- معرفی اجمالی شهرستان

1-1-1- موقعیت جغرافیایی

شهرستان کرج یکی از شهرستانهای استان تهران می باشد که در مرکز استان واقع شده و مرکز آن شهر بزرگ است . این شهرستان از شمال به استان مازنداران و از جنوب به شهرستان شهریار از شرق به شهرستان تهران و شمیرانات و از غرب به شهرستان ساوجبلاغ و استان قزوین محدود می گردد.

شهرستان کرج در 35 درجه و 48 دقیقه و 45 ثانیه عرض شمالی و 51 درجه و 30 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گوینویچ قرار دارد. ارتفاع این شهرستان از سطح دریای آزاد 1307 متر است. شهر کرج در فاصل 43 کیلومتری شهر تهران قرار گرفته که به واسطه اتوبان تهران – کرج به تهران متصل می گردد.

وسعت این شهرستان 2457 کیلومتر مربع می باشد و از نظر تقسیمات کشوری دارای 3 بخش است که شامل شهر ( اشتهارد ، کرج ، ماهداشت ، مشکین دشت، محمد شهر و کمال شهر) 7 دهستان و 195 آبادی دارای سکنه است .

علاوه بر شهر کرج بزرگ پنج شهر اشتهارد ، ماهدشت ، محمد آباد ،مشکین شهر و کمال شهر نیز در این شهرستان قرار دارند. دهستانهای این شهرستان عبارتند از : دهستانهای نساء ، آسارا، آدران در بخش آسارا و دهستانهای کمال آباد گرمدره و محمدآباد در بخش مرکزی و دهستان پنلگ آباد در بخش اشتهارد.

مرکز این شهرستان شهر کرج است که در 35 درجه و 48 دقیقه و 45 ثانیه عرض شمالی و 51 درجه و 20 دقیقه طول شرقی از نصف النهار مبدا قرار دارد.

ارتفاع شهر کرج از سطح دریای آزاد برابر با 1307 متر و ارتفاع متوسط این شهرستان از سطح دریاب قریب به 1331 متر می باشد.

این شهر در فاصله 43 کیلومتری شهر تهران قرار دارد و اتوبان تهران – کرج بطول 33 کیلومتر این دو شهر را به هم متصل می کند.

جمعیت شهرستان کرج بر اساس تقسیمات جدید در سال 1375 معادل 1161172 نفر بوده است. بطوریکه با نرخ رشد 65/3 درصد طی دوره 81-1375 جمعیت این شهرستان در سال 1381 معادل 1441286 نفر در غالب 352341 خانوار می باشد.

شهرستان کرج بر روی آبرفت های دامنه جنوبی البرز مرکزی (غرب تهران) واقع گردیده است.

قدیمی ترین ماخذی که نام کرج در آن آمده است کتاب نزهه القلوب تالیف حمدالله مستوفی به سال 740 هجری می باشد. در این کتاب که درج از ولایات عراق عجم و توابع طالقان شناخته شده و می نویسد که طالقان ولایتی است سردسیر در شرق قزوین که دارای محلات و دیه های معتبر که می باشد و ولایت سرآبرود و جرود و قهپایه و کن و کرج از توابع آنجاست .

کرج تا شروع سلسله قاجاریه روستایی کوچک بر سر راه تهران – قزوین بود. با شروع دوران زمامداری فتح علیشاه قاجار این پادشاه کاخ ییلاقی خود را در این شهر بنا کرد که آثار آن بصورت چند ساختمان در محوطه دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران هنوز پابرجاست.

پس از روی کار آمدن سلسله پهلوی گسترش این شهر شدت گرفت و به عنوان یکی از شهرهای نزدیک تهران مهاجران بسیاری را خصوصا از استانهای زنجان و آذربایجان شرقی پذیرفت .

احداث جاده چالوس و اجرای عملیات ذوب آهن و تهیه مقدمات نصب ماشین آلات و تاسیس کارخانه قند و مدرسه عالی کشاورزی از جمله اقداماتی است که سبب توسعه این شهر در آن دوره شده اند. در رژیم گذشته توسعه کارخانجات و مراکز مهم صنعتی و تولیدی غرب تهران در امتداد جاده مخصوص و قدیم کرج توسعه این شهر را تا آنجا پیش برد که احداث اولین اتوبان کشور به منظور اتصال هر چه سریع تر این شهر با تهران اجتناب ناپذیر گردید.

تاسیس و گسترش کارخانجات ریسندگی و بافندگی مقدم و فخر ایران سرم سازی رازی حصارک ، موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران موسسه تحقیقات دامپروری کشور مرکز آموزش کشاورزی مرکز اصلاح بذر و نهال مرکز مکانیزاسیون کشاورزی و مهندسی زارعی تاسیسات سد کرج اهمیت این شهر را ارتقا داده است.

مهمترین مراکز شهری این شهرستان در حال حاضر عبارتنداز : اشتهارد ، ماهدشت ، محمد آباد ،مشکین شهر و کمال شهر .

1-1-2- بررسی جغرافیایی و منابع طبیعی شهرستان شامل رودخانه ، کوهها ، مراتع ، پوشش نباتی ، وضعیت زمین شناسی و خاکشناسی

1-1-2-1- جریان آبهای سطحی شهرستان کرج

الف : رودخانه کرج

این رود پرآب ترین رود دامنه های جنوبی البرز محسوب می شود. این رودخانه که آب آن از نظر کیفی جهت شرب کاملا مناسب است قسمت اعظم آب مورد نیاز شهر تهران را تامین می کند.

منشا این رودخانه ارتفاعات دامنه جنوبی سلسله جبال البرز ( کوههای کلون بسته از ارتفاعات خرسنگ کوه ) سرچشمه گرفته و پس از الحاق رودهای دیگر نظیر ولایت رود ، وارنگ رود ، شهرستانک و سیرارود در ناحیه واریان به دریاچه پشت سد امیرکبیر (سد کرج) ملحق شده و آب سرریز سد پس از عبور از شهر کرج در قسمت جنوب غربی به رودخانه شور متصل می شود و در نهایت به دریاچه حوض سلطان قم می ریزد. طول این رودخانه از سرچشمه تا شهر کرج 90 کیلومتر و از شهر کرج تا مسیله 130 کیلومتر می باشد .

مساحت حوزه آبریز این رودخانه 764 کیلومتر می باشد که با توجه به میزان بارندگی سالیانه این حوزه مقدار 665 میلیون متر مکعب آب سالیانه در تمام حوزه این رودخانه تولید می گردد. متوسط آبدهی سالانه این رودخانه در ایستگاه سیرا 482 میلیون متر مکعب و در ایستگاه بیلقان در حدود 59/533 میلیون متر مکعب و میزان آب کنترل شده توسط سد کرج 400 میلیون متر مکعب در سال می باشد . مقداری از نزولات جوی حوزه آبگیر رودخانه کرج تبخیر شده و یا در زمین نفوذ می کند.

ب: رودخانه کردان

این رودخانه در قسمت غربی رودخانه کرج و در شمال شرقی دشت قزوین قرار گرفته است. وسعت حوزه آبریز این رودخانه در حدود 380 کیلومتر مربع است دبی ورودی این رودخانه در ایستگاه صومعه در حدود 64/111 میلیون متر مکعب در سال است. بطور متوسط 50 میلیون متر مکعب از آب این رودخانه سالیانه در زمین نفوذ


دانلود با لینک مستقیم


دانلودتحقیق درمورد کرج

دانلود وضع عمومی شعرا 20 ص

اختصاصی از کوشا فایل دانلود وضع عمومی شعرا 20 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  Image result for word doc 

 

 قسمتی از محتوای متن Word 

 

تعداد صفحات : 18 صفحه

وضع عمومی شعرا شعرای این عهد در شمار طبقات مهم و مورد احترام بوده اند0مهمترین امری که در مطالعه احوال شعرا جلب توجه می کند وجود عده یی از رجال و معاریف هر زمان در زمره انانست0بسیاری از سلاطین و وزرا‌‌‌ی و صدور ورجال زمان به فارسی یا عربی شعر می گفته و دیوان و دفتر شعر داشته اند ویا در مجالست و موانست با شاعران روزگار می گذرانده اند0پیش از این عده یی از پادشاهان و شاهزادگان و امارت جویان را اورده ایم که اشعاری از انان نقل شده است0مانند امیر علی بوری تکین و قلج طمغاج خان و نصرت الدین قلج ار سلان از سلاطین آل افراسیاب و طغرل بن ار سلان از سلجوقیان عراق و استزو علاالدین تکش و سلطانشاه بن ایل ارسلان و سلطان محمد و علیشاه ازخوارزمشاهان و مظفرالدین محمد شبانکاره و علاالدین حسین غوری 0علاوه براینان عده یی دیگر از سلاطین اشعاری نسبت داده شده است مانند سلیمان بن سلطان محمد سلجوقی و طغان شاه بن محمد بن موید آی ابه و بیغو ملک و بسیاری دیگر که فرصت شمارش همه نیست0 بعضی از این پادشاهان و امیران الحق اشعار ابدار و لطیف داشته اند مانند این ابیات از طغان شاه بن محمد: گل دوش به هنگام سحر خواسته بود خودراچوعروس نوبیاراسته بود مشتی زر ریزه ریزه در کف کرده زو نیز مگر که یار زر خواسته بود و ملک نصرت الدین کبود جامه پادشاه عشایر کبود جامه که نشست ایشان در اراضی میان استر اباد و خوارزم بود،و به سال 600به دست خوارزمشاه کشته شد،بنا بر قول عوفی شعر شناس بود و اشعار خوش می گفت0این رباعی از اشعار او نقل می شود: ترکی که بر رخ درد مر ادرمانست اورا دل من همیشه در فرمانست بخرده امش بزر،به صد جان ارزد جانی که بزرتوان خریدارزان است اشعار بیغو ملک را در ذکر شاعران این عهد خواهیم اورد ،و به علی بن روزبه از ملوک جبال نیز اشعار ابدار نسبت داده شده است0 نام بسیاری از وزرا و صدور و روسا و علمای بزرگ هم در شمار شاعران این عهد امده است که بعضی از انان مانند امیر مسعود بن سعد بن سلمان و خواجه رشید الدین و طواط و خیام اکنون در میان ما بیشتر به شاعری اشتهار دارند،با انکه نخستین از امرای روزگار خود وممدوح شاعران ،و دومین از خواجگان وزرا ،و سومین از علماو فیلسوفان بزرگ زمان بوده است ،و نظایر اینان بسیارند و نام همه را در مجلد اول از لباب الالباب عوفی می توان یافت0 غالب سلاطین و امرا زمان بمجالست با شاعران میلی وافر داشتند و انانرا در سفر و حضر همراه می بردند و یار دمجالس بار با ایشان سخن در می پیوستند و مزاح می کردندو بین آنان تضریب می نمودندوازایشان میخواستند و یا با انان مجلس عیش میگستردند و بلهووطرب و نرد و شطرنج می نشستند و نسبت بشاعران خود بردیگر امیران تعصب میکردندواگر درباره انان تمجید و تحسینی می شنیدندخشنودمی شدندو یا چنانکه درحال معزی اورده ایم گاه ایشان رابالفاظی از قبیل پدرخطاب میکردند و یا بنحوی که درباره اتسزو و طواط می بینیم از مجالست شب و روز انان سیر نمی شدند و حتی درمجالس طرب و عیش باحترام انان دست از سماع اغانی و مجالست غوانی باز می داشتند و نظایر این اخبار در شرح احوال شاعران این دوره بسیار دیده میشودوبا مطالعه در تراجم شاعران این دوره که در همین کتاب خواهیم اورد بسیاری از اینگونه مطلبها باز میخوریم.
امرای زمان بداشتن شاعران بزرگ دردستگاه خود علاقه و میلی وافرداشته اند و این خصوصا ازامروزی بود که شاعران بامدایح غرای خود وسیله بزرگی برای شهرت پادشاهان بوده اند و علاوه براین وجود علماوشعرامترسلان دربارها از لوازم ریاست و سلطنت شناخته میشدو بهیمن سبب حتی رجال و صدور و روسا محلی هم بداشتن شاعران مداح در دستگاه خود توجه میکردند.
گاهی اصرار دراین امر بکشاکش بین امرا می کشید چنانکه دراحوال ظهیرالدین فاریابی و مجیرالدین بیلقانی واشهری خواهیم دیدوکشاکشهای قزل ارسلان ومحمدجهان پهلوان وابوبکربن محمدجهان پهلوان برسر شاعران چنانکه خواهیم مشهوراست.
احساس احتیاج بشعرا باعث ود که پادشاهان صلات گران بدانان بپردازند و اموالی راکه بجبروغارت ازین وان بدست میاوردند دربرابرقصائدوقطعات بدانان نثارکنندوپیداست که شاعران نیزباکسب این اموال طریق لهو و عشرت پیش می گرفتند وروزگار را بتبذیر و اسراف می گذراندندوهمین امرسبب عمده شهرت شعرا بهو و خلاعت بوده است.
بااین حال باید توجه داشت که اشتغال شاعران بلهو و طرب دردوره مقدم رائج تر از دوره یی بود که مورد مطالعه ماست زیرا درین دوره بسیاری از شاعران را می یابیم که یا از اغاز کارویا بعد طی دوره هایی از عیش و عشرت راه تقوی و فضیلت پیش گرفتند و زندگی راسرمشقی از دینداری قراردادندمانند ناصرخسرو قبادیانی،سنائی غزنوی،خاقانی،نظامی و امثال انان ،و بهمین سبب دراثار شاعران این عهد بسیار بوعظ و نصیحت باز میخوریم و مانمونهای بسیار از قصائد وعظ و اندرز در ذکر شعرای همین دوره درین کتاب نقل خواهیم کرد.
موضوع مهم قابل ذکر درین دوره انست که شاعران عاده مردمی فاضل و مستطرف درعلوم بودند.
ازاغاز این عهد تاپایان این دوره عده کثیری از شاعران را می یابیم که به علوم مختلف سرگرم و گاه دارای تالیفات و تصانیفی در أن علوم بوده اند0در اغاز این دوره ناصر خسرو قبادیانی ،متکلم و فیلسوف و صاحب اطلاعات وسیع در عوم مختلف معقول و منقول بودواثار او مشهور است،ودر پایان این عهد ظهیر الدین فاریابی رساله یی در ابطال احکام منجمین در باره قران کواکب و خسف و طوفان بال 582نوشته و در شرح حال اوبدین امر اشاره خواهد شد0تتبع در احوال شاعران دیگر اشتغال انانرا بعلوم گوناگون ثابت می کند و تحصیلات شاعران نیز بنحوی بود که انان را جامع الاطراف ببار می اورد شرایطی نیز که برای شاعری پیشنهاد می شد سنگین و به نوعی بود که انانرا مردمی فاضل و مطلع ببار می اورد0بهترین کسی که این شرایط را به تفضیل اورده ،نظامی عروضی است0وی می گوید:"شاعر باد که 000در انواع علوم متنوع باشد ودر اطراف رتم مستطرف ،زیرا که چنانکه شعر در هر علمی به کار همی شود هر علمی در شعر به کار همی شود000و باید که شعر اوبدان در جه رسیده باشد که در صحیفه روزگار مسطور باشد و بر السنه احرار مقروع 000اما شاعر بدین درجه نرسد الا که در عنفوان شباب ودر روزگار جوانی بیست هزار بیت از اشعار متقدمان یاد گیرد و ده هزار کلمه از اثار متاخران پیش چشم کند و پیوسته دواوین استادان همی خواند و یاد همی گیرد که در امد و بیرون شد ایشان از مذایق و دقایق سخن بر چه وجه بوده است تاطرق و انواع شعر در طبع او مرتسم شود و عیب و هنر شعر بر صحیفه خرد او منقش گردد تا سخنش روی در ترقی دارد و طبعش به جانب علو میل کند0هر که را طبع در نظم شعر راسخ شد و سخنش هموار گشت روی به علم شعر اورد و عروض بخواند و گرد تصانیف استاد ابوالحسن السرخسی البهرامی گردد چون غایت العروضین و کنزالقافیه ،و نقد معانی و نقد الفاظ و سرقات و تراجم و انواع این علوم بخواند بر استادی که ان داند تا نام استادی را سزاوار شود و اسم او در صحیفه روزگار پدید اید000"0 موضوع امتحان شعر ادر این دوره هم از مسائل قابل توجه است0معمولا کسی که به تازگی درعوی شعر می کرد و می خواست در میان استادان سخن راه جوید ،به انواع و انحا ی طرق مورد ازمایش قرار می گرفت 0غالبا برای ازمایش طبع او موضوعی را مطرح می کردند تا او بر ارتجال در ان باره چند بیتی را بسازد و به همین سبب بدیهه گویی از لوازم شاعری شمرده می شد و کسی که در این معنی راجل بود بکار نمی امد و می گفتند "در خدمت پادشاه هیچ بهتر از بدیهه گفتن نیست که به بدیهه گفتن طبع پادشاه خرم شود و مجلسها بر افروزد و شاعر به مقصود رسد0" نخستین از مایش امیر معزی در شعر بدیهه یی بود که می بایست در صفت ماه نورمضان که ملکشاه دیده بود ،بگوید وباز در باره تشرف سلطان که یکی از اسبهای خاص وی بوده است ،از وبدیهه یی خواستند وازرقی ببدیهه که در مجلس نرد طغانشاه بن الب ار سلان گفت،جان خود و همکاران خویش رااز شمشیر ان شاهزاده رهانیده و سیدالشعرا رشیدی سمرقندی بامر خضر خان در مجلس سلطان بدیهه یی در جواب اعتراض عمعق بر اشعار خویش سرود ،و امثال این موارد که بسیار ست و فرصت شمارش همه نیست0 موضوع دیگر انکه شاعران می بایست از عهده التزامهای دشواری که برای هر بیت یا هر مصراع از هر قصیده معلوم می شده است بر ایند،یا انکه ردیفهای سخت انتخاب کنند0از امثال اینها ست:امتحانی که از دهقان علی شطرنجی کردند0 عوفی گوید:"در ماوراالنهر انروز که خورشید بحوت اید ،همان روز لکلک بدان دیار اید ،و خلقی برسیدن او شادی کنند و اور امبشر قدوم بهار خوانند0دهقان علی را امتحان کردند که قصیده لکلک ردیف پرداخت در غایت لطف اما بیتی بر خاطر بود بنشته أمد: بشارت ارد از نوروز مارهر زمان لکلک کندغمگین دل زان بشارت لکلک" "و محمد بن عمر الفر قدی قصیده یی گفت بامتحان افاضل ،ردیف تیغ و قلم ،سخت لطیف می گوید: کس ازملوک جهان یادگارتیغ وقلم نبوده است مگرشهریار تیغ وقلم" و شاعری دیگر به نام عبدالرافع بن ابی الفتح هر وی قصیده یی بامتحان باردیف أستین ساخته است: جانا مپوش بر گل رخسار استین وز خون مرامخواه چوگلناراستین وشاعری بنام حکیم جنتی راوقتی "بقصیده یی امتحان کردند ردیف پیاله ،این قصیده بر بدیهه بگفت: چوارد سوی لب دلبر پیاله کند لعلش پراز شکر پیاله000" وضع این شرایط وپیش اوردن این ازمایشهای دشوار وسیله بزرگی بود برای انکه هر کس راه نفوذ و رسوخ در صف شعرای بزرگ نداشته باشدواین فخر برای کسانی که جودت ذهن و صفای ذوق راباتحصیلات متمادی وزحمات وافر در کسب دانش همراه کرده بودند ،میسر شود0اینست که شاعران قرن پنجم وششم غالبا مردانی فاضل و دانشمند و زبان اور و مستطرف در علوم و متبحر در انواع دانشها از کار در می امدند و دیوانهای انان شاهدی گویا بر این دعوی ما تواند بود0 گروهی از شاعران زمان همچنانکه گفته ایم سرگرم وعظ و تحقیق بوده اند ویا قسمتی از اوقات خودرا وقف این کارها می داشتند و الحق بعضی از انان مانند ناصر خسرو و سنائی در کار خود به تمام معنی موفق اند0برخی دیگر دست بخلاعت و بذائت لسان می زدند و مانند سوزنی که به قصائد غرای پر از هزل خود معروف است0بعضی تمسک بذیل دیانت را لازم می شمردند ،و دسته بی مانند خیام سخن از مسائل فلسفی و گروهی، بحث در ،حقایق عرفانی عده یی مدح و فرقه یی هجو را پیشه خود می ساختند و شاعرانی در همه این مباحث وارد می شدند و اقتصار استادان را به یک یا بعض این ابواب عیب می شمردند چنان که خاقانی در این ابیات گوید: زده شیوه کان شیوه شاعریست بیک شیوه شد داستان عنصری تحقیق گفت ونه حکمت نه پند که حرفی ندانست از ان عنصری در میان شاعران این دوره به بعضی از افراد بلند طبع باز می خوریم که سخن خودرا ارزان نمی فروخته و دست تکدی نزد این و ان دراز نمی کرده اند 0اگر چه عدد این گونه شاعران کم است لیکن در بین ان دیگران هم که روزگار را به مداحی و کسب معاش از بخششهای سلاطین و بزرگان می گذرانیده اند0بسیار کسان را می یابیم که برای کسب روزی حاضر به هتک حرمت و ابروی نبوده اند0عده یی دیگر بودند که همواره چشم طمع به مال کسان داشته و برای مال غیر کیسه می دوخته اند 0نمونه بارز این خوی شاعران را در انوری می توان یافت که حتی از خانه کسان شراب و کاغذ هم می خواست و هر گاه از ممدوحان کوتاهی در بخشش می دید انان را به تصریح و تعریض اگاه می ساخت و عطایای دیگران را به چشم انان می کشید0نمونه یی از این عمل اورا در ابیات ذیل و ایرادی که فتوحی بر اوگرفته است می بینیم0انوری بممدوح خود گفته است: در چنین دولت من یکتن وقانع بکفاف بیم انست که ابم ببردبی نانی تو که ازدور همی بینی پوشیده مرا حال بیرون ودرونم نه همانادانی طاق بوطالب نعمه است که دارم زبرون وزدرونپیرهن بوالحسن عمرانی فتوحی مروزی در پاسخ اوابیاتی دارد که در انها اورابسبب طمع ورزی وکدیه نکوهیده و گفته است: انوری ای سخن تو بسخا ارزانی گر بجانت بخرند اهل سخاارزانی گفتی اندرشرف وقد رفزون از ملکم باری اندرطمع وحرص کم ازانسانی غایت حکمت اگر کردت سلطان همت ایت کدیه چواراذل چرا میخوانی پیش خاصان مطلب کام زحکمت چندین چون خسان درطلب جامه وبندنانی نفس راباز کن ازشهوت نفسانی خویش تادست درهمه احوال بودروحانی ز اب حکمت ،چو همی باملکان بنشنی، اتش ازچراازدل وجان ننشانی از پس انکه بیک مهر دو الف ملکی داشت دربلخ ملکشاه به توارزانی، وز پس انکه هزاردگرت داد وزیر قرض ان پیرسرخسی زچه می بستانی ازپس انکه زانعام جلال انوررا به توهرساله رسدمهری پانصدگانی ای بدانایی معروف چرا می گویی درثنایی که فرستاده ای ازنادانی، طاق بوطالب نعمع است که دارم زبرون وزدرون پیرهن بوالحسن عمرانی چه بخیلی که بچندین زروسیم ونعمت طاق وپیراهنیی دوخت همی نتوانی پانزده سال فزون باشد تاکشته شدست بوالحسن انکه زاحسانش سخن میرانی پیرهن کهنه اوگرت بجاست پس مخوان پیرهنش او زره خفتانی باقی عمربس ان پیرهن و طاق تورا سزد ارندهی ابرام و دگرنستانی نعمت انراست زیادت که همی شکرکند تونه ای ازدر نعمت که همی کفرانی00 از مسائل قابل بحث دیگر در این دوره اختلافات شدید شاعران با یکدیگر است0 مثلا همین اختلاف میان انوری و فتوحی که دیده ایم در عهد مورد مطالعه ما امری تازه نیست و نظایر بسیار دارد0 چنانکه در شرح احوال فتوحی و انوری خواهیم دید اختلاف ان دو با یکدیگر به اختلاف مردم بلخ با انوری و ازار او دران شهر منجر شد، و اختلاف میان اقانی و مجیر الدین بیلقانی که انهم ضمن احوال هر دو مذکور خواهد شد ، برای خاقانی ایجاد زحمت بسیار از طرف مردم اصفهان نمود و به بدگویی های تند انان از استاد انجامید چنانکه خاقانی ناگزیر شد در قصیده ای ان شهر را بستاید و از خطایی که مجیر مرتکب شده بود تبری نماید 0 مجیر هم در این میانه بی نصیب نماند و ازبابت بد گویی های خود از اصفهان در زبان شاعران ان شهر افتاد چنانکه شرف الدین شفروه و جمال الدین محمدبن عبدالرزاق اورا هجوهای رکیک گفتند 0 مجیر الدین تنها اصفهان و شاعران ان شهر را به تیغ زبان نیازرد بلکه استاد خود را نیز به اشعار ابدار فصیحش به باد هجا گرفت0 لیکن او نخستین کسی نبود که در ساحت استاد پای جسارت پیش می نهاد و زبان به بی ادبی می گشود بلکه استاد او خاقانی هم همین کار را با ابو العلای گنجه ای استاد خویش کرد و اورا هجوهای سخت گفت و ان استاد نیز از هجو شاگرد باز نایستاد 0 همین خاقانی فاضل و زبان اور چندی با رشید الدین و طواط مکاتبه داشت و با انکه هیچ یک از ان دو به دیدار دیگری موفق نشده بود ، هردو یکدیگر را در اشعار خویش بستودند و به بزرگی یکدیگر اقرار دادند 0 لیکن معلوم نیست به چه سبب کاران دو عاقبت بنقار و مهاجات کشید و به تفضیلی که در احوال واثار ان دو مشاهده می شود یکدیگر را به سنان قلم طعن ها زدند و به زبان شعر دشنام ها دادند0 نظایراین امر دراین دوره ممتدانقدر هست که همه را نمی توان در اینجا نقل کرد و اصولا نقل ان شواهد که غالبا مشهورست، زائد به نظر می رسدزیرا فقط وسیله ای برای تطویل کلام خواهد بود و بس.
ارتباط شاعران تنها به همین روابط سومنحصرنبوده است بلکه بسیاری از انان هم در حال مکاتبه و ارسال شعر و ذکر خیر از یکدیگر بوده اند مثلا فضل بن یحیی صاعدهروی معروف به"عارف زرگر"از ال صاعد هرات ،که ذکر انان پیش از این گذشته است،سنایی را در شعری که بدو خطاب کرده بدین گونه ستود: شعرتوروحانیون گربشنوندازروی صدق بانگ برخیزدازیشان کای سنایی مرحبا حجتی برخلق عالم زان دو فعل خوب خویش شاعری بی ذل طمع و پارسایی بی ریا.
.
.
ومختاری غزنوی همین شاعر استاد را درقصدیده ای که در مدح سلطان مسعود غزنوی ساخته بود،بدین نحو ستایش کرد: سنایی را صلتها بخش تا او ایچنین مدحی بپردازد که همتانیست اندر شعر زاقرانش وامام علی بن هیثم هروی از او بدین گونه سخن گفت: سنایی ثنای خرد را سزاست جمالش جهان راکمال و بهاست ودردیوان سنایی هم ابیات بسیار در ستایش شاعران معاصردیده می شودو هجوهایی هم که بعضی از شاعران مخالف عهد خویش را کرده دردیوان او کم نیست.
به هرحال روابط خوب وبد و مدحهاوستایشها و هجوهاوبدگویی ها دراین زمان میان شاعران چه در حضوروچه در غیاب و چه با مکاتبه و چه با مشاعره بسیار بود.

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده به صورت نمونه

ولی در فایل دانلودی بعد پرداخت، آنی فایل را دانلود نمایید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود وضع عمومی شعرا 20 ص

دانلود مقاله وضع حقوقى فرزندخواندگى در ایران

اختصاصی از کوشا فایل دانلود مقاله وضع حقوقى فرزندخواندگى در ایران دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله وضع حقوقى فرزندخواندگى در ایران


دانلود مقاله وضع حقوقى فرزندخواندگى در ایران

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:10

چکیده:

موضوع این مقاله که در دو شماره ارایه خواهد شد وضع حقوقى فرزندخواندگى در ایران است.

فرزندخواندگى نهاد قانونى است که به موجب آن رابطه خاصى بین فرزندخوانده و پدرخوانده و مادرخوانده به وجود مى‏آید.این امر در طول تاریخ حقوق، سابقه نسبتا طولانى دارد و در ادوار مختلف با اهداف گوناگون مورد توجه قرار گرفته است.

این تاسیس حقوقى پس از سیر تحولاتى در حال حاضر به صورت‏هاى کامل و ساده یا ناقص در حقوق کشورهاى غربى با آثار متفاوت پذیرفته شده است.

در ایران با وجود سابقه پذیرش این نهاد در دوران حکومت‏ساسانیان و اعتبار آن در نزد زرتشتیان، با نفوذ اسلام منسوخ گردید ولى به علت فواید فردى و اجتماعى و نیاز مبرم جامعه و استقرار عدالت و حمایت از اطفال بدون سرپرست تحت عنوان «سرپرستى اطفال بدون سرپرست‏» با آثار حقوقى مشخصى احیا گردیده است.

 

کلید واژه‏ها:

1- فرزندخواندگى 2- فرزند صلبى 3- فرزند حکمى یا ظاهرى 4- فرزندخوانده 5- پدرخوانده 6- مادرخوانده 7- تاسیس حقوقى 8- دعى 9- ادعیاء

1.مقدمه پیش از ورود در بحث فرزندخواندگى و آثار حقوقى آن در حقوق ایران، لازم است‏به منظور روشن شدن بیشتر موضوع، بویژه چگونگى به وجود آمدن نهاد فرزندخواندگى در نظام حقوقى ایران، مفهوم فرزندخواندگى و چگونگى پیدایش این نهاد حقوقى و تحول تاریخى آن – گرچه به اختصار – مورد بررسى قرار گیردد. 2. مفهوم فرزندخواندگى فرزندخواندگى عبارت از یک رابطه حقوقى است که بر اثر پذیرفته شدن طفلى به عنوان فرزند، از جانب زن و مردى به وجود مى‏آید; بدون آنکه پذیرندگان طفل، پدر و مادر واقعى آن طفل باشند. (1) در لسان حقوقى، فرزند به کسى گفته مى‏شود که از نسل دیگرى باشد و بین آنها رابطه خونى و طبیعى وجود داشته و بین پدر و مادر او جز در موارد استثنایى رابطه زوجیت ایجاد شده باشد.ممکن است زن و شوهرى فرزند غیر را به فرزندى بپذیرند که در این صورت قانون گذار چنین کودکى را در حکم فرزند این خانواده به شمار مى‏آورد و آثارى براى این رابطه حقوقى مجازى مى‏شناسد. تفاوت فرزند واقعى و فرزند حکمى یا ظاهرى در این است که پیوند موجود بین فرزند حقیقى و پدر و مادر وى پیوندى طبیعى و ناگسستنى است و رابطه حقوقى بین آنها هرگز از بین نخواهد رفت، ولى پیوند بین فرزند و پدر و مادر خوانده به آن محکمى نیست و عواملى نظیر انحلال خانواده و غیره بسته به سیاست قانونگذار ممکن است رابطه حقوقى موجود را زایل کند. 3. سابقه تاریخى فرزندخواندگى فرزندخواندگى نهادى است که به اشکال گوناگون، در بین جوامع و تمدنهاى متنوع تاریخى، نسبتا سابقه طولانى دارد.محققان براى پیدایش آن علل متفاوتى ذکر کرده‏اند.بیشتر پژوهشگران بر این عقیده‏اند که فرزندخواندگى، ریشه در نیاز نظامى و اقتصادى داشته و گاهى عوامل روحى و معنوى یا عاطفى موجب پیدایش آن شده است; در حال حاضر نیز این نهاد براساس نیازهاى معنوى خانواده و کودک بدون سرپرست استوار است. در گذشته دور، رؤساى قبیله‏ها به منظور تقویت‏بنیه دفاعى و زیاد شدن قدرت قبیله‏اى و داشتن جمعیت فراوان، خانواده‏ها و اعضاى قوم را به داشتن فرزند زیادتر تشویق مى‏کردند و به افراد کثیرالاولاد، صله قابل توجهى مى‏بخشیدند که بتدریج، داشتن فرزند وظیفه‏اى مقدس و سنتى حسنه شناخته شد و ارزش مذهبى پیدا کرد، به نحوى که افراد بدون فرزند در خود احساس کمبود مى‏کردند و دچار مشکلات روحى مى‏شدند.و متفکران براى حل این مشکل و جبران این کمبود، راه حلى اندیشیدند و چنین مرسوم گردید: افرادى که با وجود اشتیاق و علاقه فراوان به داشتن فرزند از این موهبت محروم بودند، فرزند خواندگانى انتخاب و جانشین فرزند واقعى نمایند.کم‏کم این طرز تفکر در ذهن مردم به عنوان سنت‏حسنه رسوخ کرد.از طرف دیگر در میان اقوام گذشته، خانواده براساس قدرت پدرى یا پدر شاهى (patrin cat) استوار بود و رئیس خانواده قدرت فوق‏العاده‏اى داشت; به طورى که قادر بود به میل خود افراد و اعضاى خانواده را تعیین و به هر ترتیبى که مى‏خواست، خانواده خود را شکل مى‏داد و حتى قادر بود اطفال و فرزندان واقعى و طبیعى خود را از خانواده اخراج و بیگانه‏اى را به فرزندى بپذیرد.در رسم قدیم به منظور حفظ آیین دینى و مراسم و شعائر مذهبى و استقرار آداب خانوادگى و ایجاد نیرو و توانمندى لازم و همچنین براى نگاهدارى و نگهبانى اماکن متبرکه و تامین قواى کافى در جهت تامین این اهداف، فرزندخواندگى از اهمیت فراوانى برخوردار بود و کثرت و تعدد فرزندخواندگان سبب افزایش ارزش و اعتبار خانواده‏ها مى‏گردید.در میان رومیان قدیم نیز چنین مرسوم بود که بعد از فوت رئیس خانواده، پسر وى یاست‏خانواده را عهده‏دار مى‏گردید.به همین دلیل، داشتن فرزندان ذکور اهمیت فراوانى داشت; زیرا تصور مردم چنین بود که اگر مردى فوت شود و پسر نداشته باشد، کانون خانواده از هم پاشیده خواهد شد و نیز معتقد بودند دختر هر خانواده با ازدواج کردن باید آداب و آیین خانواده اصلى خود را ترک کند و الزاما به آیین خانواده شوهر بپیوندد; بنابراین دختر قادر نبود آداب و سنن خانواده اصلى خود را حفظ کند; در نتیجه هر مرد رومى و رئیس خانواده، داشتن پسر را یک نیاز حتمى و امرى ضرورى مى‏دانست و اگر پسرى نداشت‏یا قادر نبود صاحب فرزند شود، بر حسب ضرورت، پسر شخص دیگرى را به فرزندى مى‏پذیرفت و براى به دست‏آوردن فرزندخوانده ناچار بود با یکى از رومیان داراى پسران متعدد، توافق کند تا یکى از پسرانش را به وى بفروشد و از تمام حقوق خود نسبت‏به آن پسر صرفنظر کند.تشریفات چنین بود که طرفین و طفل در دادگاه حضور مى‏یافتند و پدر کودک در نزد قاضى سه مرتبه اظهار و اعلان مى‏کرد پسرم را به مرد حاضر در دادگاه فروختم و با این اعلان دیگر هیچ گونه حقى بر آن فرزند نداشت و سپس پدرخوانده تسلیم کودک را به عنوان پسرخوانده خود از وى مى‏خواست و قاضى دادگاه سکوت پدر واقعى طفل را حمل بر رضایت وى بر این اقدام مى‏کرد و کودک را به پدرخوانده تحویل مى‏داد.با طى این تشریفات، رابطه طفل با خانواده اصلى به طور کامل زایل و قطع شده، رابطه حقوقى وى با پدرخوانده برقرار مى‏گردید و در نتیجه، نام و مشخصات خانوادگى پدرخوانده بر فرزندخوانده نهاده مى‏شد، ولى لقب خانوادگى قبلى وى به مشخصات خانوادگى جدید اضافه مى‏گردید. (2) در حقوق مسیحیت، خانواده براساس ازدواج استوار بود و نهادى تحت عنوان فرزندخواندگى در مذاهب گوناگون دین مسیح پذیرفته نشده بود; لذا در حقوق مبتنى بر مذهب در کشورهاى اروپایى از جمله در حقوق قدیم فرانسه فرزندخواندگى اعتماد و ارزش قدیم خود را از دست داده و یا بسیار ضعیف شده بود. (3) در فرانسه بعد از وقوع انقلاب کبیر، مقرراتى در زمینه فرزندخواندگى به وسیله مجمع قانون گذارى آن کشور در در تاریخ 18 ژانویه 1792 پیش بینى گردید، ولى در سال 1804، «تدوین کنندگان مجموعه قانون مدنى‏» (Codsivil) پذیرش فرزندخواندگى دچار تردید شدند، ولى به توصیه ناپلئون بناپارت این نهاد حقوقى در مجموعه قانون مدنى و در نهاد خانواده جاى خود را پیدا کرد و قرار شد بین فرزند واقعى و فرزندخوانده تفاوتى نباشد.اما کمیسیون تدوین قانون مدنى، شرایط بسیار سنگین و دقیقى براى تحقق فرزندخواندگى در نظر گرفت و آثار محدودى براى این تاسیس حقوقى پیش بینى‏کرد. (4) شرایط سخت و سنگین جامعه فرانسه سبب شد که فرزندخواندگى نتواند موقعیت و رشد مناسبى پیدا کند، ولى بعد از جنگ بین‏الملل اول (1918- 1914) که مشکلات عدیده اجتماعى پیش آمد، به منظور حمایت و سرپرستى کودکان قربانى حادثه جنگ، در مقررات و شرایط فرزندخواندگى تحولاتى پیش آمد و از شدت شرایط و مشکلات سابق آن کاسته شد.لذا در 19 ژوئن 1923 آثار حقوقى بیشترى براى فرزندخواندگى در نظر گرفته شد و تسهیلاتى در زمینه فرزندخواندگى فراهم گردید.همین امر باعث‏شد که فرزندخواندگى گسترش و افزایش قابل توجهى پیدا کند.بتدریج در سالهاى 1939 و 1941 و 1957 و 1963 و 1966 و.. …، تغییرات و تحولات اساسى به منظور حمایت از اطفال بدون سرپرست و استحکام بخشیدن به کانون خانوادگى و سالم سازى جامعه در امر فرزندخواندگى به وجود آمد و سرانجام دو نوع فرزندخواندگى «ساده‏» و «کامل‏» با آثار حقوقى متفاوت در حقوق کشور فرانسه و دیگر کشورهاى اروپایى متاثر از حقوق فرانسه برقرار گردید. «فرزندخواندگى کامل‏» ، نهادى است که در این نهاد بین فرزندخوانده از هت‏حضانت و تربیت و ولایت و حرمت نکاح و توارث و استفاده از نام خانوادگى پذیرنده کودک، با فرزند واقعى تفاوتى وجود ندارد و رابطه فرزندخوانده کامل با خانواده اصلى وى کاملا قطع مى‏شود. (5) ولى «فرزندخوانده ساده‏» (6)

 


دانلود با لینک مستقیم

تحقیق غائب مفقود الاثر، وضع حقوقی و قوانین مربوط به آن

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق غائب مفقود الاثر، وضع حقوقی و قوانین مربوط به آن دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق غائب مفقود الاثر، وضع حقوقی و قوانین مربوط به آن


تحقیق غائب مفقود الاثر، وضع حقوقی و قوانین مربوط به آن

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:170

چکیده:

الحمد الله الکافی حسب الخلایق وحده و الحمد الله علی نعمه و استزید من کرمه و اشهد ان لا اله الا هو الموصوف بقدمه و اشهد ان محمداً عبده و رسوله الطاوی السموات بقدمه.
بسم ا. الرحمن الرحیم – نام خداوندی است که تا او نخواهد صبا پرده گل نشکفاند و باد گیسوی شمشاد نجنباند، بیحکم او زمرد غنچه پیچانده نشود، بیصنع او لاله پر ژاله نگردد، هر دیده‌ای که نه در جمال آن نام نگردید، دوخته باد، هرقدمی که نه در راه موافقت حق پوید به تیغ قطعیت پی کرده باد، شکر و سپاس بیقیاس معبودی را جنت قدرته که آفریننده مخلوقات عالمست و روزی دهنده نبات و آدم، کریمی که خوان نعمتش بر مطیع و بر عامی و ادانی و اقامی کشیده و گسترده، رحیمی که از دیوان رحمتش در گوش جان هرگنهکار چند بار این ندا میرسد که: هل من تایب – هل من مسائل – هل من مستغفر.

فهرست مطالب:
مقدمه
تقسیم مطالب
باب نخست – کلیات
تقسیم موضوع
فصل یکم – تعاریف
1) علل غیبت و حکم غایب
2) امور مالی غایب
3) غایب و بقای زوجیت
4) غیبت و حکم دادگاه
5) تعریف غایب مفقود الاثر
و تفکیک آن از مفاهیم مشابه (‌غایب مجهول المکان ومفقود)
6) عناصر تحقق مفهوم حقوقی غیبت
فصل دوم – مصوبات مصرحه در مورد غایب مفقود الاثر
گفتار یکم – قانون مدنی و امور حسبی
گفتار دوم – قوانین متفرقه
باب دوم – وضع حقوق مالی غایب
تقسیم موضوع
فصل یکم – وضع حقوقی غایب قبل از نصب امین
گفتار یکم – وضع حقوقی غایب قبل از مداخله دادستان و نصب امین
بندیکم – اداره فضولی اموال غایب
بنددوم – اداره اموال غایب به وسیله نماینده قراردادی
الف – دخالت وکیل
ب- اقدام وصی
بند سوم – اداره اموال غایب به وسیله نماینده قانونی
گفتار دوم – وضع حقوقی غائب پس از اطلاع مقام قضایی تا نصب امین
1- حدود مسئولیت و صلاحیت محلی دادستان
2- مسئول جبران خسارت وارده به اموال غایب
3- وضع ایرانیان غایبی که در خارج اموالی دارند
فصل دوم – مرحله تعیین امین
تقسیم فصل
گفتار یکم – هدف، شرایط کلی و مفهوم امانت
1- هدف از نصب امین
2- موارد تعیین امین
3- معنای امانت
4- شرط ضمان
گفتار دوم – تقاضای تعیین امین و مرجع صالح
1- متقاضی تعیین امین
2- طریق درخواست تعیین امین
3- وظایف دادگاه و نحوه انتخاب امین
4- نصب امین درخارج از ا یران
5- ضم امین و موارد آن
6- تعیین امین موقت
7- تعیین ناظر
8- تعدد امنا و نظار
9- قبول امین یا ناظر و دستور دادگاه
گفتار سوم – شرایط امین، اولویت‌ها
الف – شرایط امین
ب- اولویت‌های نصب امین
گفتار چهارم – اختیارات، وظایف و مسئولیتهای امین
1- شروع وظایف و حدود اختیارات امین غائب
2- تنظیم صورت جامع از کلیه اموال قبل از مداخله
3- نگهداری و اداره اموال
4- فروش اموال ضایع شدنی
5- فروش اموال منقوله غیر لازم
6- منع فروش و رهن اموال غیر منقول
7- ترتیب پرداخت دیون و نفقه زوجه و اقارب
8- نمایندگی امین از طرف غایب در دعاوی
9- تقسیم سهم الارث غائب
10- دخالت در مهر و موم‌ ترکه مورث غائب و رفع آن
11- درخواست تحریر ترکه مورث غایب
12- پرداخت هزینه‌ها
13- صلح دعاوی
14- تحویل دادن اموال پس از زوال سمت
گفتار پنجم – حقوق و مسئولیت‌های امین
بند یکم – حقوق امین
الف – حق الزحمه امین و مرجع صالح در تعیین حق الزحمه
بند دوم – مسئولیت‌های امین
الف- مسئولیت مدنی
ب- مسئولیت کیفری
گفتار ششم – عزل امین
1- موارد عزل امین
2- نحوه رسیدگی و مرجع صلاحیتدار در عزل امین
3- پایان دوره امانت و نظارت
فصل سوم – تصرف موقت ورثه در اموال غایب
تقسیم فصل
گفتار یکم – ارکان ماهوی حق ورثه نسبت به اموال غایب
1- مفهوم ورثه
2- مفهوم تصرف موقت
گفتار دوم – شرایط تصرف موقت ورثه در اموال غایب
1- موارد اجرای این مرحله
2- شرایط درخواست تصرف موقت اموال غایب از دادگاه
3- دادگاه صالح در درخواست تصرف موقت اموال
4- نحوه رسیدگی به درخواست تصرف موقت اموال
5- اختیارات و وظایف ورثه
باب سوم – حکم موقت فرضی غایب و دادن اموال به تصرف قطعی ورثه
تقسیم موضوع
فصل یکم – اقسام موت و مبنای حکم موقت فرضی غایب
گفتار یکم – اقسام موت و حقیقت ماهوی آن
1- اقسام موت
2- موت حقیقی
3- موت حکمی
4- موت فرضی
گفتار دوم – تردید در مرگ انسان و حکم آن
بند یکم – قاعده فقهی
بند دوم – حقوق موضوعه
الف – قانون مدنی
ب- امارات قانونی
ج – بررسی امارات قانونی و قضایی
فصل دوم – صدور حکم و آثار آن
تقسیم فصل
گفتار یکم – مقدمات و شرایط صدور حکم موت فرضی
1- متقاضیان حکم
2- دادگاه صالح برای صدور حکم موت فرضی
3- شرایط شکلی درخواست
گفتار دوم – نحوه رسیدگی دادگاه
1- تکالیف دادگاه پیش از صدور حکم
2- حکم دادگاه و مندرجات آن
3- ابلاغ حکم و تجدید نظر در آن
گفتار سوم – سوابق فقهی
1- لمعه – شهید اول
2- قواعد – علامه حلی
3- مختصر المنافع – محقق حلی
گفتار چهارم – آثار حکم موت فرضی
1- آثار حکم در امور مالی و غیر مالی
فصل سوم – الغای حکم موت فرضی و بازگشت غایب
گفتار یکم – آثار کشف زنده بودن غایب
– ابطال حکم موت فرضی
بند اول – تاثیر بازگشت غایب در اموال
الف – وضع منافع و نمائات
ب- وضع اموال مصرفی و تلف شده
بند دوم – تاثیر بازگشت غائب در عقد نکاح
الف – بازگشت زوج غایب
ب- بازگشت زوجه غایب
باب چهارم – وضعیت خانواده‌ غایب
تقسیم موضوع
فصل یکم – تکلیف زوجه غایب
گفتار یکم – ترک زندگی خانوادگی توسط زوج و مقایسه آن با مفهوم غیبت
گفتار دوم – درخواست زوجه مبنی بر صدور حکم موت فرضی برای انحلال نکاح
1- متقاضی صدور حکم
2- عده زوجه غایب
3- بازگشت غایب پس از صدور حکم موت فرضی
گفتار سوم – درخواست طلاق از ناحیه زوجه و آثار آن
1- شرایط درخواست طلاق
2- عده زوجه غایب
3- نفقه زوجه در ایام عده
4- وضعیت توارث
گفتار چهارم – مطالعه تطبیقی در مورد غایب مفقود الاثر شدن زوج و وضعیت زوجه در بین اقلیت‌های مذهبی و مقایسه آن با حقوق ایران
1- آیین یهود
2- ارتدوکس
3- دین زرتشت
4- ارامنه گریگوریان
نتیجه
کلید واژه
پیوست‌ها
پیوست یکم – نمونه‌هایی از رویه عملی محاکم
پیوست دوم – اهم مسائل پیرامون غایب مفقود الاثر
فهرست منابع و مآخذ

 


دانلود با لینک مستقیم